خانه / متن بیانات / متن بیانات امام جمعه بیرجند در مراسم جشن میلاد پیامبر اکرم(ص)

متن بیانات امام جمعه بیرجند در مراسم جشن میلاد پیامبر اکرم(ص)

بسم الله الرحمن الرحیم

 الحمد الله والصلاة والسلام علی رسول الله و علی آله آل الله والعن الدائم علی اعدائهم اعلاء الله.

 با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس بنیانگذار کبیر انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان، و سلام مجدد و عرض تبریک و تهنیت میلاد مقدس عقل کُل،های سُبُل و خاتم الرسول حضرت محمد مصطفی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و حضرت امام جعفر صادق علیه‌السلام؛ و بزرگداشت هفدهم شهریور که نشان قدرت و اراده مردم باایمان برای شکستن طاغوت برای همیشه باقیست.

 با آرزوی پیروزی مظلومین عالم مخصوصاً فلسطین مظلوم،غزه مظلوم،لبنان مظلوم،اسلام مظلوم،انسان مظلوم بر گرگ‌های بین‌المللی.

بسیار جلسه باصفایی است و باید هم چنین باشد. چند دقیقه‌ای وقت عزیز شما را می‌گیرم و امیدوارم آنچه خیر باشد، خداوند به زبانم جاری ‌فرماید.

خداوند وقتی برای نجات بندگانش،مسئولیت رسالت و پیشوایی دین مأموریت می‌دهد، سه شاخصه را دقت کنید که آن معرفی خداست. اولش همین که خدا آن‌ها را معرفی کرده نمی‌شود کسی مسئول بدون ابلاغیه باشد،ابلاغ می‌شود. بناعلیه وجود مقدس رسول الله و ائمه هدی و مخصوصاً پنج تن آل عبا، اینها بر اساس بعثت پیغمبران قبل و کتب الهی معرفی شده‌ هستند. اسنادش هم موجود است. مسئله دومش اعجاز که برهان است، و عالم و عامی، می‌خواهد ابن‌سینا باشد باشد، می‌خواهد یک عوام باشد باشد،خاصیت اعجاز این است؛ و سوم، اوج محتوایی که آن‌ها از طرف خدا می‌آورند. پیامبر و امام، امام که از نظر کارشناسی تنها راه نجات مردم، پیروی از آن محتوایی است که آن‌ها ابلاغ می‌کنند، و از نظر کارشناسی این سه موضوع برای وجود مقدس نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم و ائمه دوازده گانه و مخصوصاً اهل بیت علیهم السلام مخصوصاً پنج تن آل عبا مشخص و مستند است.

خب، یکی از آن اسناد، خود قرآن کریم است،چرا؟ به جهت اینکه قرآن کریم این مطلب را صریح، نه یک جا، در جای‌های متعدد، به چه کسانی،به کسانی که با کمال عناد می‌جنگند،خب اگر این مستند نباشد که یعنی سلاح دادن به دست دشمن، هیچ عاقلی این کار را نمی‌کند، هیچ عامی‌ای هم این کار را نمی‌کند. اما شما در جا به جای قرآن کریم متعدد می‌بینید که با تصریح در مقابل دشمنان لجوجی که هشتاد جنگ و سریه در مدت ده سال بر پیغمبر تحمیل کردند، خوب اگر این نقطه ضعف باشد که نمی‌خواهند بجنگند،روی همین زوم کنند بالاخره او را از پا در می‌آورند،پیداست، چرا نکردند؟ «وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ»[۱]،از این روشن‌تر؟ بله، از این روشن‌تر هم هست، چطور؟ در آیه قرآن می‌فرماید«يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ»[۲]،علائمی که داده شده در دسترس مردم قرار گرفته برای پیغمبر آخرالزمان به‌گونه‌ای است که همان‌طور که فرزندانشان را می‌شناسند، این پیغمبر را می‌شناسند. بناعلیه قبل از ظهور پیغمبر آخرالزمان با اخباری که در کُتُب آسمانی قبل بود و علائمی که علما، اصطلاحاً اهل کتاب می‌دانستند،این‌ها به یثرب آمده بودند. یثرب، مدینه است که بعد از هجرت، و الان شهر مدینه می‌گویند، یثرب اسمش بود. یعنی کاملاً خبرهایی که از قبل داده بودند مشخص بود که پیغمبر آخرالزمان در مکه قیام می‌کند و به یثرب هجرت می‌کند. بناعلیه، اهل کتاب در یثرب اقامت داشتند و در انتظار پیغمبر آخرالزمان بودند، و گاهی بین آن‌ها و بت‌پرست‌ها بحث می‌شد. با همدیگر بحث می‌کردند. اهل کتاب،یهودی‌ها، نصرانی‌ها و بت‌پرست‌ها با هم بحث می‌کردند،خوب چه به همدیگر می‌گفتند،«يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا»[۳]،اینها به کفار می‌گفتند که به زودی ما بر شما غالب می‌شویم. فتح و پیروزی مال ماست. به چه دلیل؟ به دلیل اینکه پیغمبر آخرالزمان ظهور می‌کند و ماها به انتظار او هستیم و با او همراه هستیم و آیین کفر برمی‌افتد؛ شما شکست می‌خورید. «يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا»[۴]،اما چه شد؟ دنباله آیه«فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ»[۵]، اینها منتظر بودند،اما آن پیغمبری را که کاملاً می‌شناختند و می‌شناسند وقتی آمد دیدند که اگر با او کنار بیایند و عدالت را بپذیرند با منافع مادی و نفسانی‌شان  نمی‎سازد،تمام؛همین بلایی که امروز ما به آن گرفتاریم. گرفتار نیستیم ، گرفتار هستیم دیگر، یعنی هر مسئله‌ای که پیش می‌آید اول منافع شخصی و مادی و زندگی و رفاهی خودم را می‌سنجم، بعد می‌گویم این حق است یا ناحق، خیلی خطرناک است.

گاهی در کشورهای غربی که اساس طاغوت، حکومت‌های فاسد لیبرال دموکراسی غرب، آمریکا شیطان بزرگ، بعد انگلیس روباه پیر و فرانسه و آلمان، ظلمه جامعه بشری، اما مردم غیر از اینها هستند. وقتی نگاه می‌کنیم به مردمی که در بیداری جهان انقلابِ امروز حرکت می‌کنند فریاد می‌زنند،شکنجه می‌شوند،زندان می‌روند، اصلاً سرنوشت زندگی یک جوان تحصیل‌کرده در دانشگاه برای آینده‌اش خراب می‌شود مدرک تحصیلش را پاره می‌کند می‌ریزد و برای عدالت و منجی عالم فریاد می‌زند،من می‌ترسم که فردا اگر امام مهدی علیه‎السلام ظاهر شوند او وظیفه‌اش را انجام بدهد و من زمین‌گیر بشوم. نفس این است دیگر،«فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ»[۶]، پیغمبری که بهتر از بچه‌هایشان می‌شناسند و کاملاً می‌دانند خوب در اصطکاک منافع مادی، پیغمبر خدا را رها می‌کنند.

چطور همه مردم ریختند درب خانه امام علی علیه‎السلام به طوری که جاها را تنگ کردند و بیعت کردند؟ فاصله‌ای نشد، با امام علی علیه‎السلام جنگیدند؟ طرفداران امام علی علیه‎السلام بودند. اما وقتی امام علی علیه‎السلام برای اولین بار گفت که از این به بعد باید به عدالت عمل کنیم و حق را به صاحب حق برسانیم در همان جا گفتند ما همراه نیستیم،اما روی این سه مطلب یکی معرفی پیامبر و ائمه از ناحیه اسناد معتبر، و دیگری محتوای دعوت آن‌ها، و سومی قدرت فوق‌العاده ماوراء طبیعی که این سه را دارند و ما در این باب مطالب زیاد داریم.حالا متأسفانه بنده که اهلش نیستم.

کتابی هست از کُتُب عتیق، یعنی پیغمبران خیلی دور، مثل حضرت ادریس علیه‌السلام از پیغمبران دور است. این کتاب الان هم هست و در آنجا دارد که مؤمنین و شاگردان حضرت ادریس علیه‌السلام با هم بحثی کردند،بحثشان چه بود؟ بحثشان این بود که اشراف مخلوقات چه کسی است؟ بعضی گفتند اشراف مخلوقات فرشتگانند،دلیل؟ عاقل با دلیل می‌پذیرد، با دلیل رد می‌کند، دلیل شما چیست؟ خوب دلیلش این است که فرشتگان هرگز معصیت نکردند. دیگری گفت من این را قبول ندارم، اشرف مخلوقات اینها نیستند، آدم ابوالبشر است،دلیل؟ دلیلش این است که فرشتگان بر او به امر خدا سجده کردند،اما هیچ‌کس قانع نشد، به حضرت ادریس علیه‌السلام مراجعه کردند، اینها الان در کتاب ادریس هست، به حضرت ادریس علیه‌‎السلام مراجعه کردند که ما تا اینجا بحث را آوردیم اما به نتیجه نرسیدیم، شما که پیغمبرید، بفرمائید استاد کُل، حالا هم مضمونش را بنده عرض می‌کنم به بیان خودم، کم‌حافظه هستم. حضرت فرمود همین بحث شما بین فرزندان و فرزندزادگان آدم ابوالبشر پیش آمد و آن‌ها که قانع نشدند به محضر حضرت آدم علیه‎السلام، بابای بزرگشان عرض کردند  ما تا اینجا بحث را آوردیم، ماندیم، نمی‌دانیم اشرف مخلوقات کیست؟ آدم ابوالبشر فرمود من می‌گویم وقتی خداوند در من روح دمید، زنده شدم در آن عالم، چشم گشودم پنج تا شبح نورانی دیدم،عرض کردم  بار خدایا این اشباح چیستند؟ خطاب رسید که این‌ها از فرزندان تو هستند ما تو را به برکت آن‌ها آفریده‌ام و آن‌ها اشرف مخلوقات‌اند،عرض کردم بار خدایا، نامشان چیست؟ خطاب رسید  پارقلیطا،ایلیا،طیطه،شَبَر،شُبیر،به عربی محمد،علی، فاطمه،حسن، حسین؛ حالا جالب‌تر از این که در این کتاب شاید هفت هزار سال قبل است، جالب‌تر ازاینکه شما دعای حضرت آدم علیه‎السلام وقت توبه را بسیار شنیده‎اید، اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد،یا عالیُ بِحَقِّ علی،یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه،یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن،یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن.

خوب تنها آن نیست. کشتی حضرت نوح علیه السلام که موجب نجات نوع بشر و ذی‌حیات شد یک حرزی داشت که حافظش بود. آن حرز چه بوده؟ بگویم آن حرز چه بوده است، این دیگریعنی کشف این قضیه مربوط به دوران ماست. من به خاطر دارم در مشهد زندگی می‌کردیم روزنامه‌ها نوشتند و گذشته از آن، در یک مکتوب چندورقی هم جداگانه چاپ و پخش شد. در آن موقع جهان به دو قسمت شرق و غرب، کمونیست حاکم بود، شوروی حاکم بود و در سرزمین‌های آرارات،همین زمین‌‌هایی که متأسفانه رضاشاه خیانت کرد و آن‌ها را که از بهترین زمین‌های استراتژیک بود به دیگران واگذار کرد و همین الان مسائل مورد چالش است. در این منطقه آرارات الواحی کشف شد، حالا تقریباً سال چهل و پنج و چهل و شش بود، هرچه بود در این دوران‌ها بود، الواحی کشف شد، خوب می‌دانید که شوروی اصلاً تمایل نداشت به اینکه مسائلی که مربوط به دین است مطرح شود، اما یک مسئله باستان‌شناسی بود،به میل او خیلی ربطی نداشت. بالاخره مدیران باستان‌شناسی از سراسر دنیا جمع شدند و این الواح را که کشف شده را بررسی کنند و ببینید در آنها چیست؟ از جمله روی این‌ها با یک خطوطی نوشته بود. خط‌شناس‌های جهان را دعوت کردند که بیایند خط این الواح را که باستان‌شناس‌ها گفتند این الواح مربوط به کشتی حضرت نوح علیه‌السلام است و آنچه که در قرآن مجید کوه جودی ذکر شده،«عَلَى الْجُودِيِّ»[۷]، به این نتیجه رسیدند این همان ارتفاعات آرارات است. این یک بحث‌ کاوش علمی است دیگر به ما مربوط نیست. خوب، حالا این نوشته‌ها چیست؟ آمدند بررسی کردند،به این نتیجه رسیدند این نوشته‌ها همان پنج کلمه‌ای بود که حضرت آدم علیه‎السلام گفت به صورت اشباح دیدم، پارقلیطا،ایلیا،طیطه،شَبَر،شُبیر،این الواح بود، محمد،علی، فاطمه،حسن، حسین.

به هر حال، این حرف‌ها مسئولیت دارد که الحمدالله شماها که موفقید،ولی جامعه بی‌خبر زیان می‌کند. آن‌هایی که هر روز حرکت می‌کنند براساس یک منافع مادی منافعی ببرد خوشحال می‌شود،نبرد بدحال می‌شود. سرمایه ما اینهاست. این منحصر به رسول اکرم صلی‌الله‌‎علیه‌و‌آله‎و‎سلم و پنج تن اهل بیت علیهم السلام نیست. نام مقدس هر دوازده امام معصوم ذکر شده است؛ اتفاقاً من سندی را ذکر می‌کنم که این سند از علمای مشهور و بزرگ و بسیار محترم برادران اهل سنت ماست. آقای شیخ سلیمان قندوزی، قندوزی از افغانستان است. عالم بسیار برجسته است. نویسنده بسیار تواناست و ایشان کتابی دارد به نام «ینابیع المودة» که حالا یکی از اسنادی که اینها را ذکر کرده و نام دوازده امام را در آنجا ذکر کرده، ایشان است، منحصر به ایشان نیست، من یکی از آنها را عرض می‌کنم. ایشان می‌فرمایند در اول اسلام عالمی بود یهودی و او به اسرار اخباری که از تورات آمده بود که در متن تورات هم نامی از دوازده سرور برده شده است،اما این آن را روشن می‌کند. بعد این عالم بزرگوار می‌فرماید که شخصی بود از علمای برجسته یهودی به نام نعثل، مشهور است. او اطلاعات کافی داشت از اخباری که در کتب قبل نسبت به پیغمبر آخرالزمان آمده، اطلاعات کافی داشت. آمد پیش پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و‌سلم، عرض کرد که اگر شما همان پیغمبری هستید که کتب قبل به وجود شما بشارت داده، اگر او هستید، یک سوال دارم،پاسخ بدهید، بفرمایید چه سوال دارید؟ گفت که جانشینان شما چند نفر هستند؟ پیامبر فرمود دوازده نفر، یک سوال دیگر کرد، گفت نامشان چیست؟ پیامبر فرمود اولِ آن علی بن ابی طالب علیه السلام است، بعد حسن علیه السلام است، بعد حسین علیه اسلام است، بعد ۹ نفر از فرزندان حسین علیه السلام، باز هم ول نکرد، گفت سمعهم، آن ۹ نفر را که می‌گوئید نامشان را بگوئید. پیامبر فرمود بعد از حسین علیه‌السلام،علی بن الحسین علیه‌السلام ، محمد بن علی علیه‌السلام ، جعفر بن محمد علیه‌السلام ، بعد موسی بن جعفر علیه‌السلام ، بعد علی بن موسی الرضا علیه‌السلام، بعد محمد بن علی علیه‌السلام ، بعد علی بن محمد علیه‌السلام ، بعد حسن بن علی علیه‌السلام است و بعد هم حضرت مهدی علیه‌السلام.

شما حجت بالغه دارید. اگر ما توفیق می‌داشتیم بعد از پیروزی این انقلاب شکوهمند اسلامی، عدالتی که اهل بیت علیهم السلام و همه‌ی صد و بیست و چهار هزار پیغمبر فرمودند پیاده می‌کردیم. چه زمانی؟ وقتی از منافع خودمان بگذریم. این شهدای بزرگوار چطور از خودشان گذشتند؟اگر ما عرضه‌اش را می‎‌داشتیم و از منافعمان می‌گذشتیم، آرمان‌های انقلاب را پیاده می‌کردیم، کل دنیا مسلمان می‌شدند. اما منافع مادی و نفسانی و انواع و اقسام نفوذهای بیگانه‌ها و این‌ها، ببینید، تمام این مشکلات که پیش می‌آید، مثل همه مشکلات، اینها به وسیله خودمان به وجود می‌آید. این‌طوری است. این مسئله قطعی است. نه در حال مربوط به این هر چه برای ما پیش بیاید، این جهان کوه است و فعل ما صدا؛عکس‌العمل کار خود ماست. «وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَنْ كَثِیرٍ»[۸]،ما هستیم که پای حق می‌ایستادیم؟بله، در حضورمردم، مقاومت مردم، شهدای مردم، ایثارگران، اما به جای یک صدا،صدای عدالت، صدای وحدت، وحدت با همه انبیاء، وحدت با همه ائمه هدی، چند صدا در آورده‌ایم!، من حتی دوران خود امام را در ذهن دارم، شما هم بهتر از من در ذهن دارید. امام یک هنری داشت مثل باقی هنرهایشان و آن این بود وقتی فرمایش می‌فرمود،خوب یک عالمی که فیلسوف،فقیه،عارف، اما وقتی صحبت می‌کرد در یک سطحی صحبت می‌کرد که همه عوام‌الناس متوجه می‌شدند امام چه می‌فرمایند. این هنر است، امام  این‌طوری صحبت می‌کرد. اما فردا بیست روزنامه، سی روزنامه پخش می‌شد در جامعه، هر کدام یک صدا در می‌آوردند. ما آن نتیجه چندصدایی را درو می‌کنیم. آن‌ها بذر نفاق بود. این چندصدایی را چه کسانی در می‌آورند، یا انسان‌های جاهل یا انسان‌های خائن،و اگر ما پای آن صدای توحید که  بیش از نود و هشت درصد، تا پای جان ایستادند تا آن را تثبیت کردند و نظام مقدس جمهوری اسلامی پیش آمد، اگر یک صدا بود و صدای رهبر انقلاب فقط بود، ما شاید بعد از شش ماه بر همه امور مسلط بودیم. این صداهای مخالف و مختلف  وقت‌های ما را می‌سوزد.

اما به هر حال، باز هم مردم عزیز ما هر وقت احساس کردند که اسلام در خطر است، خیلی جلوتر از مسئولین،جلوتر از خواص، این مردم ایستادند و می‌ایستند. اما تا پیاده شدن آرمان‌های انقلاب که فرمودند، پنج مرحله دارد اول نهضت، نهضت پیروزی انقلاب، دوم نظام جمهوری اسلامی که قانون اساسی‌اش ویژه‌ای است در زیر این آسمان کبود،روی کره خاکی چنین قانونی در جهان نیست، زیر نظر متخصصین آگاه؛مرحله بعدی دولت اسلامی است که ان شاءالله امیدواریم موفق باشند، هم باید همکاری کنیم تا موفق باشند و آرمان‌ها و قانون اسلام را پیاده کنند. بعد می‌بینید هر کسی یک حرفی می‌زند،اینکه می‌شود هرج و مرج. تمدن آن است که قانون پیاده شود. نفوذ آن است که القاء هرج و مرج کند. مرحله سومش دولت اسلامی است که ان‎شاءالله موفق باشند،همه ما مسئولیم که همکاری کنیم. مرحله بعدش جامعه اسلامی است. وقتی قانون اسلامی پیاده شود، همه به آن قانع می‌شوند. اما وقتی نفوذ باشد، وقتی ایادی در کار باشند،عده‌ای منافع ویژه داشته باشند،خوب مردم همین که می‌بینید هستند،اما دولت مثل یک خانواده است،مثل یک پدر و مادر مهربان است که برای تربیت فرزند نقش مستقیم دارد. مرحله بعدیش می‌شود تمدن اسلامی؛آن تمدن اسلامی بعد از این آگاهی جهانی مورد نظر است، اما شرطش وحدت کلمه است.

خداوند بر توفیقاتتان بیفزاید. صلوات بفرستید.

[۱] -سوره صف،آیه ۶٫

[۲] -سوره بقره،آیه۱۴۶٫

[۳] -سوره بقره،آیه ۸۹٫

[۴] -همان.

[۵] – همان.

[۶] – همان.

[۷] – سوره هود،آیه .۴۴

[۸] -سوره شوری،آیه ۳۰٫

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *