بسماللهالرحمنالرحیم.
اللّهُمَّ وَفِّقنا لِما تُحِبُ وَ تَرضي
با آرزوی پیروزی مظلومین عالم،مخصوصاً فلسطین مظلوم،غزه مظلوم،لبنان مظلوم،اسلام مظلوم و انسان مظلوم، بر گرگهای بینالمللی.
خیلی خوش آمدید. هم از دیدار شما بهرهمند شدم،هم از فرمایشات شما و هم آنچه که در فرمایشاتتان بیان نمودید، اعم از نقص یا خلأ قانونی یا تسامح در جهت اجرایی؛اینها را به دو نحو میشود پیگیری کرد.یکی اینکه به صورت مکتوب، خطاب به مسئولین محترمی که متصدی این قضایا هستند،هم تشکر از کارهای خوب آنها، هم نقد بر نواقص کارشان و هم پیشنهاد برای جبران نقصها، چه خلأ قانونی است که باید پُر شود و چه باقی مسائل دیگری که جنبه اجرایی و تعهدآور باشد،آنوقت یک نسخه از آن جهت پیگیری به دفتر ما ارسال گردد تا ما نیز بتوانیم بدون مداخله،بلکه در جهت پیگیری، وظایف خود را انجام دهیم.گاهی خلأهای قانونی را میشود در خود استان و در شورای فرهنگ عمومی مطرح نمود و گاهی نیاز است است در دیدارهایی که نمایندگان مجلس با ما دارند،اگر در آن سطح است بالاخره در بحث مسائل فرهنگی، در انقلابی که ماهیت این یک انقلاب فرهنگی است،این موارد نباید فراموش شود. اگر این کار را هم نخواستید مستقیماً این مطالب را به ما منتقل نمایید تا از منابع ذیصلاح بخواهیم که مسئله را بررسی کرده و پیشنهادات خود را به ما ارائه دهند تا ما نیز بتوانیم بر اساس قانون، ورود پیدا کنیم، نه دخالت.
اما مسائل ورزش یا نمونههایی از قبیل هنر که از مقولات فرهنگی شمرده میشود، گاهی چه در عمل و چه در تعریف، اینها را در خودشان خلاصه میکنند. میگوید ارزش هنر برای چیست؟ هنر برای هنر. نسبت به ورزش نیز ممکن است چنین تعبیری وجود داشته باشد که هدف خود آن باشد،خوب، به صورت نسبی میتوان گفت هنر در جایگاه خود مطلوب است و ورزش در جای ورزش یک چیز مطلوبی است و آثار اعم از سلامت عمومی در ورزشهای همگانی یا کسب افتخارات در میادین ملی و قهرمانی دارد،این حرف را میشود گفت اما این قانع کننده نیست. ارزش اینها به این است که اینها در راه اهداف بزرگ تأثیر بگذارند؛ یعنی هنر را در جهت رشد انسان به مقامات شایستهاش به کار گیریم، آنگاه معنا میدهد که حالا این خودش یک تعریفی دارد که وقت میگیرد ولی اجمالش این است که در نهایت به اینجا میرسد، اینطور نباشد که حالا اگر شکل یک درخت یا حیوانی یا ابزاری را با رنگهای مناسب انجام داد ارزشش فقط در این خلاصه بشود، نه،انواع استعدادهایی که به فعلیت میرسد،حالا از این آب و گلی که ساختمان ساخته میشود یا میتواند در تولیدات دیگر استعدادها را به فعلیت برساند تا بالاترینش که میشود بالاترین هنر،بالاترین هنر چیست؟ آن است که استعدادهای انسانی را به انسانی برساند یعنی من بشوم آدم،آن هنر است،این را فقط من اشاره کردم که بحث مفصلی دارد،بالاترین هنر آن است، حالا این کسی که این فرش را ساخته است هنر کرده است دستش درد نکند، کسی که این میز را هم ساخته است هنر کرده است،کسی که آن شیء را هم ساخته است هنر کرده است،نقشه را هم ساخته هنر کرده است، اما هنر اصلی آن است که بشود مَثَل خدا،اینجا شکل اشیاء میگوئیم آنجا مَثَل خدا میشود،«عَبْدِي أَطِعْنِي أَجْعَلْكَ مِثْلِي»[۱].
ورزش هم همینطوری است، ورزش در عین حالی که ماهیت فرهنگی دارد و آثار مطلوبی نیز دارد، اما اگر این آثار مطلوب راهی به سوی مسائل اصلی پیدا نکند،آنچنان ارزشی که لازم است طبعاً ندارد. نهایتش این است که بگوییم سلامت عمومی به دست میآید یک زندگی با نشاط ایجاد میکند بعد تمام،همین است دیگر؛ یک وسیله مدرن، یک خودروی بسیار مدرن، اگر درجا کار کند، بسیار هم سالم کار کند،چقدرها هم سوخت صورت بگیرد، اما یک قدم به جلو نرود، بله این سالم است، خوب است، اما اگر ما را به جایی نرساند،به هدفی نرساند،اگر هم بدن سالم باشد درجا بدون اینکه رشد معنوی کند، درجا بالاخره پشم و پلاستیک و پنبه و گندم و برنج و اینها مصرف کند صد سال هم عمر کند حاصلش چیست؟و لذاست که اینها هیچگاه نباید در خود خلاصه شوند.
در منابع فقهی در مسئله سبق و رمایه، همین مسابقات ورزشی، انواع و اقسامش، میخواهد وزنه برداری باشد،میخواهد تیراندازی باشد،مسابقه دو میدانی بدهد، میخواهد مسابقه با اسب بدهد، فرق نمیکند، در فقه به اینها رنگ ابزاری داده است، یعنی در راستای احقاق حق و ابطال باطل و مبارزه با اهل ظلم ورزش را ابزاری قرار داده است برای آن؛ ایستا نیست، هدفمند است؛ ولذاست که این کار فیزیکی، ارزش معنوی پیدا میکند و در خود خلاصه نمیشود. حتی خود رسول اکرم (ص) در مسابقات شرکت میکردند.
حالا امروز که امور رشته به رشته شده است و تخصصی شده است، در بحثهای نظامی میگوئید رزمایش، انواع و اقسام آن مطرح است.
یک روایتی به خاطرم هست در مقام شهید،البته من کم حافظهام، اینطور در ذهنم هست، روایتی دیدم که گاهی در حین رزمایشها و تمرینها و ورزشهای نظامی،در انواع و اقسام تمرینها،دیگر فرقی نمیکند گاهی ممکن است که نیروی خودی آسیب ببیند و جان خود را از دست بدهد،چه چیزی را میخواهم بگویم،روایت میفرماید که ثواب این از ثواب شهیدی که در میدان جنگ به شهادت رسیده بیشتر است،چرا؟ به جهت اینکه در فرصت مناسب، جهت بازدارندگی عمل کرده؛ یعنی جلوی هزینههای بیشتر را گرفته، جهت بازدارندگی قوت پیدا میکند و لذاست که خونش، خونهای بسیاری را حفظ میکند، مظلومان را حفظ میکند،اما کسی که در داخل جنگ است،در شرایطی قرار دارد که الا ولابُعد حداقل یا از مکتب دفاع میکند یا قبل از آن باید از خود دفاع کند.اما آن کوزه شکسته و آب ریخته است.ببینید تا کجا را سنجیدهاند.
یعنی ورزش در اینجا چه نقشی دارد؟ نقش اَجر شهادت را دارد که حالا شما این را بردهاید در حسینیه، ارزشهای معنوی به آن بخشیدهاید و در این جهت دارید این را محقق میکنید.این کار بسیار ارزشمندی است. ما هم کاری از دست ما ساخته باشد، همکاری خواهیم کرد. راهکار را به شما عرض کردم، برای اینکه ما نیز بتوانیم ورود پیدا کنیم و مداخله هم نباشد، این است که به نحوی به ما ارجاع بشود.
دعاگوی همه شما هستیم. موفق باشید. صلوات بفرستید.
[۱] – شناسه حدیث : ۴۴۱۴۵۸ | نشانی : کلیات حدیث قدسی , جلد۱ , صفحه۷۰۹