خانه / متن بیانات / متن بیانات امام جمعه بیرجند در دیدار مدیرکل و کارکنان امور مالیاتی خراسان جنوبی

متن بیانات امام جمعه بیرجند در دیدار مدیرکل و کارکنان امور مالیاتی خراسان جنوبی

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

با سلام به امام زمان، و با درود به روانِ‌مقدس رهبرِ فقید انقلاب، و سلام و درود به رهبرِ معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبرِمسلمین جهان؛و سلام مجدد به محضر شما عزیزان و همه‌ی خدمتگزاران به نظام مقدّس جمهوری اسلامی ایران، و با آرزوی پیروزی نهایی مظلومین عالم،مخصوصاً فلسطینِ‌مظلوم،غزه‌ی‌مظلوم،لبنانِ‌مظلوم،اسلامِ‌مظلوم بر گرگ‌های بین‌المللی.

خیلی خوش آمدید؛هم از دیدارتان و هم از فرمایشات‌تان بهره‌مند شدم؛خوب،پیداست جامعه در حفظِ حیات اجتماعی خودش، حیات سیاسی خودش،حیاتِ فرهنگی خودش وبالاخره بقاء و دوام خودش، با هم در نفع و ضرر مشترک هستند. در گذشته‌های دور افراد گاهی مثلاً منافع تجاری که می‌بردند تمامِ کارش را خودشان انجام می‌دادند،حالا بالاخره از کالایی که از میان مردم جذب می‌کرد،تا وسیله نقلیه‌ای که شُتر، اسب یا الاغش بود و بالاخره راهی را طی می‌کرد، تجارتی می‌کرد، سودی می‌کرد، تقریباً صد و نود و نه این قضایا محصول زحمات خودش بود،اما شرایطی که امروز درجهات مختلف در دنیا پیش آمده است،مثل صنایع عمومی‌ای که از آن استفاده می‌شود،امّا کار شخص نیست،صنایع عمومی است،ارتباطات عمومی همین‌طور،حمل‌و‌نقل عمومی همین‌طور،امنیّت عمومی همین‌طور، بناءعلیه این‌که امروز یک تلفن برمی‌دارد و با فلان استان یا فلان کشور بالاخره ظرف چند دقیقه یک معامله عمده می‌کند،حمل‌و‌نقل‌ها هم او را می‌‎رسانند،امنیّتش هم بالاخره مشمول امنیّت عمومی است و از این قبیل، سهمی که خودش انجام می‌دهد در واقع بسیار ناچیز است،بقیه سرمایه‌های عمومی است، خوب،سودهای کلان هم که می‌برند،لذاست که در چارچوبه قانون آنچه را که به‌عنوان مالیات مشخص می‌شود در واقع یک شرکت عمومی است با یک شخص خصوصی با هم این کارها را می‌کنند،خوب،قانون هم که بالاخره بوسیله‌ی قانونگذار با تخصصی که دارند، با درصدی که دارند، بالاخره حدّی را برای قانون تعیین می‌کند این در جای خودش بسیار معّقول است، در عین‌حالی که مسائل حاشیه هم در آن هست،حالا از هر دو طرف، گاه ممکن است آن‌هایی که از این‌ها دانه درشت تعبیر می‌کنند سودهای کلانی می‌برند،در عین‌حال می‌بینید که حضور ندارند،از آن سو ممکن است افرادی که برای زندگی روزمره‌یشان واقعاً مشکل دارند، حالا مثلاً یک مغاز هم دارد، یا یک تأسیسات دیگری هم در اختیارش است ممکن است که به‌هر‌حال مسائلی بر او تحمیل شود که حالا علی‌ایحال پسندیده نیست،خوب، یک‌بخش مربوط به اصل جذّب مالیات است.

بخش دیگرش، مصرف مالیات است، به‌صورتی که مالیاتی را که می‌گیرند مصرفش در خدمت عمومیِ کُل جامعه است که همه‌ی افراد از جمله مالیات دهنده از آن بهره‌مند می‌شود،خوب،مصرف باید یک مصرفی باشد که واقعاً برای جامعه منافع داشته باشد،حالا مالیات یاعوارض اسمش فرق می‌کند ولی محتوایش که فرقی نمی‌کند،البته جزئی است،ولی گاهی بعضی از مسئولین یک نوع مصارفی می‌کنند که عُرف عُقلا آن را نمی‌پذیرد و اصلاً آنکه مربوط به شما نیست،مربوط به آن‌هایی که مصرفش می‌کنند هست،اما علی‌ایحال آنچه که در دین آمده این است که مال،حالا چه مال عمومی چه مال خصوصی باشد، مال برای جامعه، برای مردم یا برای اشخاص از نظر دین، در حُکم خونِ مردم است،در قرآن یک تعبیر زیبایی دارد که«وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا»[۱]،که از مال، از اقتصاد، تعبیر شده به شبیه آنچه‌که نقشِ خون در بدن است؛ ان‌شاءالله همیشه سالم باشید،اگر سرپا می‌ایستید خوب این بستگی دارد به‌خونی که در بدن است، اگر فشار خون اُفت پیدا کند نمی‌توانید سرپا بایستد،یک تعبیر این‌چنینی که اموال برای جامعه دارد، این‌که جامعه سر پا بایستد حیاتش را حفظ کند حالا حیات امنیتش را، حیات فرهنگی‌اش را، حیات سیاسی‌اش را، فرق نمی‌کند،این از طریق اقتصاد بالاخره یک جامعه جان پیدا می‌کند،در احادیث هم داریم که اموال مردم از جهتی‌که باید به آن احترام قائل بشویم،حقوق مردم، اموال مردم در حکم خونِ مردم است و باید بالاخره حسابش را داشته باشد، واِلا این‌که یک ریال باشد،باشد، یک ریال، یک ریال است، و مال را به‌دست آدم‌های سفیه ندهد،سفیه چه کسی است؟سفیه کسی است که اموال را در یک چیزی مصرف می‌کند که قاعده و فایده ندارد،انسان سفیه این‌طوری است ولو مال خودش هم باشد نباید به دستش داد، لذاست که مقام قضایی برای یک آدم سفیه بالاخره حالا یا پدر و مادرش هست که خوب از آن‌ها استفاده می‌کنند و یا نیست برایش قیم معین می‌کنند که اموال را ضایع نکند، حالا کم یا زیاد.

 به‌هرحال کارِ شما کار حساسی است، آن‌چه‌که در چارچوبه قانون انجام بشود، قانون‌گذار اطرافش را حساب کرده، و خارج از آنچه‌که قانون قرار داده به‌هیچ نحو نباید بر کسی تحمیل بشود ولو کم باشد،عدالت در همه جای اسلام آمده است دیگر، اساس اسلام بر این است که مردم عادل باشند،عادل باشند یعنی چه؟ یعنی بر کسی ظلم نکنند ،حالا ظلم به انواع و اقسامش، اگر بر جانش هم ظلم کند، اگر از مال و آبرویش هم بروباید،ظلم ظلم است، مسلمان باید عادل باشد و حتی در بعضی از مسئولیت‌ها واجب است که بدون آن اصلاً صحیح نیست پیشوایی در برخورد جامعه اسلامی مشروط به عدالت است که غیر از آن باطل هستند یا شاهد، باید عادل باشد، یا کسی که طلاق گفته می‌شود باید عادل باشد، واِلا باطل است، اصلاً باطل است؛اما به‌نحو عموم تمام پیغمبران تشریف آوردند برای این‌که جامعه،جامعه‌ی عادل باشد در هر جهتی، و عدل هم به‌معنی این است که هر چیزی در جای خودش قرار می‌گیرد و به‌اندازه خودش قرار می‌گیرد،گمشده‌ی جهان بشریت همین است، ملاحظه می‌کنید به جان و مال و استقلال و زندگی و فرهنگ و دین و به همه‌ی امور ملّت‌ها تحمیل می‌کنند، بعد مدعی حقوق بشر هم هستند،می‌ببینید.

امیدواریم که در کارتان به‌عنوان امانت‌دار موفّق وعاقبت به‌خیر باشید،من هم دعاگوی همۀ شما هستم؛صلوات بفرستید..

[۱] -سوره نساء،آیه ۵ .

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *