بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام به امام زمان،و با درود بهروان مقدّس رهبر فقید انقلاب، و سلام و درود به رهبرِمعظم جمهوری اسلامی ایران، رهبرِمسلمین جهان و سلام و مجدد به محضر شما عزیزان و همهی سنگرنشینان علم و ایمان؛ با آرزوی پیروزی مظلومین عالم مخصوصاً فلسطینِمظلوم،غزهی مظلوم، لبنانِمظلوم،اسلامِ مظلوم بر گرگهای بینالمللی.
خیلی خوش آمدید،جلسه بسیار خوبی بود استفاده کردیم، قرآن کریم ضمن اینکه کتاب آسمانی است کتاب جهانی است و در زوایای مختلف، بحثهای گوناگون در انسانشناسی،خداشناسی،مبدأشناسی،امامتشناسی،مسائل حقوقی، مسائل فلسفی، مسائل عرفانی، امور شخصی، امور اجتماعی، امور سیاسی و غیره،بحثهای پژوهشی،ترجمهی قرآن،تفسیر قرآن، تأویل قرآن،همهی اینها هم در جای خودش ارزشمند و خوب است و باید باشد و هست، اما نزول قرآن فلسفهی خاص خودش را دارد؛ میخواهم عرض کنم که عنوان زندگیِ با آیهها، این به الهام شبیهتر است،چرا؟ چون قرآن برای این نازل شده است، آن بحثها بهجای خودش اما نزول قرآن برای این است،«لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»[۱]، باید زندگیِ با آیهها باشد که آن مأموربهای که عدل است پیاده شود؛و جالب اینجاست که ده سالِمدینه که برای همه عالم حجت است امتیازش چیست، امتیاز آن ده سالِمدینه این است که زندگی با آیهها بود،خوب بعد ازآن چه شد؟ هزار و چهارصد سال گذشته و امور انجام قرآن دست مستبدین ستمگر بوده، استثناء دارد ولی این بوده، نرخش این بوده، خوب استبدادهای حُکامِ فاسق و فاجر او که دلش برای قرآن نسوخته است، کارش چه بوده،کارش این بوده که به اهداف نفسانی خودش برسد و مردم را هم بهکار بگیرد و هر جا هم خواستههای آنها با منابع قرآنی] سنخیت نداشت کار خودش را ادامه میداد[، دو راه بوده، قرآن را منزوی کند کارِخودش را پیاده کند این بوده دیگر، غیر از این نمیتواند باشد، و مصیبت بالاتر اینکه در قرنهای اخیر استعمارِجهانی هم با استبدادِ داخلی پشتبهپشت هم گذاشتند و برای تحریفِ قرآن و برای اینکه قرآن را اصلاً از صحنه خارج کنند،اسلام را اصلاً محو کنند، اینها دستاندرکار شدند، بنابراین آنچهکه فراموش شده همان زندگی با آیههاست.
حالا در این مقطعِ خاص از تاریخ که وجودِ این انقلاب خود یک معجزهای است که خدای متعال در یک مقطع خاصی برای حفظ دینش افاضه فرمود و با گرم و سردها،فراز و نشیبها، پیچ وخمهای این چهل و هفت ساله، هم تجربیات گوناگونِ تلخ و شیرین پیش آمد، الان باید در این شرایط ویژهای که شرایط دیروز نبوده،در این شرایطِ ویژهای که پیشآمده است، یعنی چه شده؟ یعنی هشت میلیارد مردم جهان که امروز سرِ بیداری بالا آوردند و خودشان را، حقوق ضایع شدهی خودشان را دستِ قلدرهای بیشعور و بیقانون و وحشی میبینند، آنها راه نجات میخواهند،راه نجات چیست؟ زندگی با آیهها، جهان آماده شنیدن این حرف است،خداوند امروز به شما منّت نهاده که این فرصت بهدست شما آمده،امروز پیام شما هم در شهر شماست، هم در استان شماست، هم در کشور شماست، هم در منطقه شماست، هم به جهان منتقل میشود،آنهشت میلیارد مردمی که حقشان ضایع میشود که به امید فردایی که از زیرِ بارِ استعمار بینالمللی آزاد بشوند،حالا آن نمونهی عجلهاش فلسطین، لبنان و غیره است، اما همهی مردم جهان بهنحوی زیر این سلطه قرار دارند، بعضیها پررنگتر و بعضیها کمرنگتر است، اما استعمارگرها برای فردایی که بر کل جهان مسلط بشوند،منظور این است که همهی جهان بشوند مردم غزه و فقط یک عده دیوانهی بیقانون و وحشی برای خواستههای حیوانییشان هرچه دلشان میخواهد انجام بدهند، خوب راه نجات چیست؟ راه نجات تنها یکی است و آن زندگی با ایههاست؛ کارهای خیری که روی این قضیه تا الان شده اینها همه یک مقدماتی است و باید در طرحهای حساب شده برای اینکه وارد مسئله بشویم،اتفاقاً بزرگترین مسائلی که حلاّل مشکلات جهان،مسائل سیاسی، اصلاح عدالت اقتصادی و بالاتر از همه مسائل سازنده فرهنگی است،تا مسائل اجرایی، نظامی و از این قبیل، زندگی با آیههاست.
پنجاهوهفت کشور به اصطلاح اسلامی درمقابل استعمار،در مقابل استبداد، در مقابل غارتجهانی،در مقابل انواع و اقسام وحشی دارید، خوب، شاید پنجاه کشوراسلامی که بعضی هم حوزههای علمیه دارند و در ابعاد مختلفِ قرآن کار کردهاند و کار میکنند، حتی در فجایع این دو سال اخیر آنهایی هم که انسان بودن و بیدین هم بودن فریادشان درآمد، اما اینها(کشورهای اسلامی) صدایشان در نیامد، خیلی عجیب است!،با چه زندگی میکنند، زندگی با استعمار میکنند، ظلم را میپذیرند، در مقابل ظلم یا تسلیم میشوند یا سکوت میکنند،چه شد زندگی با آیهها؟!،آنچه مایهی امید است این چند کشوری است که زندگی با آیهها را در این مسائل اصولی انجام بدهد و امروز دنیا روی آن قضاوت میکند، شما امروز در کشورهای دیگر بروید میبینید عکس رهبرِانقلاب شما دست دیگران است، تجلیل و تواضع میکنند،پشتیبانی میکنند،چرا؟ بهجهت اینکه این حلاّل مشکلات جهان است، تا آنچهکه بهاسم دین یا مذهب بر ملتها تحمیل کردند، بیتفاوت کردند، در مهمترین مسائلی که در واقع یعنی ایجاد سبب و اسباب و علل و معلول آن برای ساختار یک جامعه ایدهآل که سیاست ما عین دیانت ماست،آنها میگویند سیاست از دین جداست، اصلاً معنی سیاست را نمیفهمد، تا آخر عمرم هم نخواهد فهمید که اصلاً معنی چیست که میگوید سیاست از دین جداست یعنی چه؟ چه میفهمد؟، بالاخره اسباب و مصوبات که همهی امورِاین جهان، مادی و معنویش، از مبدأ تا مقصدش، همه بر علل ومعلول است، حالا هر جایی اسمی برایش میگذارند، یک وقت مسائل عقلی است اسم میگذارد حکمت، یک وقت در مسائل حقوقی است که در مسائل سیاسی، مسائل اجتماعی بالاخره اسمهایش فرق میکند،اما سیاست یعنی همان حکمت،سیاست یعنی همان تربیت،چطور میشود دینی باشد و نسبت به این مسئلهی ضروری لاینفک عقلی و شرعی بیتفاوت باشد، اینکه دین نیست،کجایش دین است،این سیبزمینی است نه دین.
بناءعلیه این مسئلهی زندگی با آیهها، بهعنوان یک الهام الهی بگیرید چیز مقدس است،یعنی بازگشتِ به قرآن، یعنی بازگشتِ به عقل، یعنی بازگشتِ به اسباب، یعنی بازگشتِ به علل، میخواهد دنیا خوب بشود خوب دنیا خوب بشود، یک نوع سیاستی میخواهد دنیا بهکام جهانخواران برود یک نوع، اینکه نمیشود از سیاست جدا باشد، یا این یا آن،اگر سیاستِ الهی را، دینی را،عقلی را، علمی را، حتی صنایع تابع علت معلومش است، اسلام را چطور میشود انکار کرد، آنقدر شعورِانسانها را گرفتند که حتی ضروریات را نمیفهمد و انکار میکند،اما شما که امروز هم دانشش، هم تجربهاش، هم الحمدالله جهانی شدن انقلاب شما، هم انتظار مردم، برای این است که بالاخره منجی بیاید این جامعه را نجات بدهد، اما آن متنی که میتواند جامعه را نجات بدهد متن قرآن کریم است، زندگی با آیههاست، و برای اینکه باور همه بشود، این کار شما بهعنوان یک تبصره و ایجادِبینایی در جامعه، خیلی کار ارزشمندی است، ما دربه اصطلاح وضع موجود کشورهای اسلامی، حالا کشورهایی بودند که بالاخره قبلاً در یک حدّ ابتدایی هم که بالاخره نیروینظامی آمده لشکرکشی شده، فلان، اما کشورهای شرق دور مثل اندونزی که بزرگترین کشور جمعیتی اسلامی است،مالزی بخشی از چین وغیره فلان، این مسلمانی که به اینجا رفته آنجا نه جنگی بوده،نه سلطهای بوده، نه حکومتی وارد شده بهآنصورت آنجا، فقط با زندگی با آیهها،] مسلمان شدهاند[، یعنی چه؟ یعنی در ارتباطات تجاریای که مردم آن منطقه با مسلمانها داشتند،آنقدرامانت و صداقت و عفت و ادب و اخلاق دیدهاند که از این جهت مسلمان شدند؛ الان دنیا منتظر این است که از ما زندگی با آیهها را ببیند و بداند که حل مشکلش درعمل زندگی با آیههای قرآن است؛ اینجاست که شما فرصت عجیبی پیدا کردید، از فرصت پیغمبران قبل،برای احیای این خیلی تلاش کنید، از هر خدمتی فروگذار نکنید،این«فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا»[۲]است.
بنده اگر از دستم هیچکاری ساخته نیست، دعاگوی شما هستم؛ثبتکم الله بِالقَولِ الثّابِتِ فِي الحَياةِ الدُّنيا وَفِي الآخِرَةِ، صلوات بفرستید.
[۱] -سوره حدید،آیه۲۵٫
[۲] -سوره مائده،آیه ۳۲٫