خانه / متن بیانات / متن بیانات / متن کامل بیانات امام جمعه بیرجند در دوازدهمین جلسه شرح و تبیین چگونگی تحقق تربیت جوان مؤمن انقلابی پای کار

متن کامل بیانات امام جمعه بیرجند در دوازدهمین جلسه شرح و تبیین چگونگی تحقق تربیت جوان مؤمن انقلابی پای کار

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله و الصلاة و السلام علی رسول الله و علی آله آل الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله. با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلامت و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی‌‌ایران رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد به محضر شما عزیزان و عرض تبریک و تهنیت‌‌ایام میلاد صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها و فرزند گرامیشان بنیان گذار جمهوری اسلامی‌‌ایران، با آرزوی پیروزی نهایی مظلومین عالم و مخصوصاً فلسطین مظلوم، غزه مظلوم، لبنان مظلوم بر گره‌های بین المللی.

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ»[۱] مفاد‌‌ایه کریمه حاکی از‌‌این است که با توجه به معنی واژه «شُکر»،‌‌این قضیه به صورت طبیعی صورت می‌گیرد، یعنی چه؛ اصلا معنی «شُکر» یعنی همین، «شکر» یعنی اظهار نعمت، اظهار نعمت یعنی چه؟ به لازمه آن اولین مسئله‌‌ای که‌‌ایجاب می‌کند شناخت نعمت است توجه به نعمت است، بعد، اظهارش یعنی آن استعداد را در جنبه عملی به فعلیت می‌رساند. ببینید درست مضمون‌‌ایه کریمه با‌‌این قضیه همسو است.‌‌این که «شکر» موجب زیادت می‌شود و کفران نعمت موجب زوال می‌شود، بله‌‌اینطوری است، اصلاً به صورت طبیعی‌‌اینطوری است. بنابراین شرط اولش توجه به نعمت است؛ بی توجهی به نعمت‌ها یعنی از دست دادن نعمت‌ها. نعمت ولو باشد اما انسان به آن توجه نکند، چه بهره‌‌ای می‌گیرد؟ هیچی. پس شرط اول توجه به نعمت است. نعمت هم که آنچه که از ناحیه پروردگار متعال نسبت به بندگانش هست؛ حالا چهار تا موضوع روزمره آن هم با تعابیر اشتباه، این که نیست «وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا»[۲] نعمت‌های الهی که به خاطر کثرت قابل کنترل و قابل شمارش نیست، حالا آن که نعمت‌های الهی است همین وسایل روزمره. بنده و شما مثلاً فرض کنیم در اتومبیل می‌نشینیم، آنچه که ما به آن توجه می‌کنیم ‌‌این است که بله از‌‌ این جا ما را رساند به آن نقطه. اما واقع مطلب‌‌این است که چرخ و پری که در‌‌این قضیه فعال شد و نتیجه آن چرخ و پر و گردش و غیره از ‌‌این نقطه به آن جا چند تا است؟ آیا من می‌دانم؟ غیر از باد لاستیکش من می‌فهمم یعنی چه؟ چرا؟ چون توجه ندارم به آن. حالا شما در نظام خلقت از الکترون‌های داخل اتم بگیرید تا منظومه شمسی تا کیهان تا کهکشان، همه ‌‌این چرخ و پرها با همه لوازمش از ابر و باد و مه و خورشید و فلک و غیره، بالاخره ‌‌این مجموعه کار می‌کند که چه؟ تا من یا تو نانی به کف آریم و به غفلت نخوریم. ابر و باد و ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا من یا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری. آن وقت‌‌این فرصت عمر حالا هر چه باشد، ‌‌این فرصت عمر اگر با توجه به نعمت‌ها و شکر آن یعنی فعال کردن آن و استعدادهای درونی را از آن استخراج کردن. تازه همه ‌‌این چرخ و پرهای مادی جهان هستی به اصطلاح سخت افزار قضیه است، اما وارد مراحل معنوی که انسان می‌شود و از آن همه ذخایر معنوی که بالاخره زمینه سیر او به سمت کمال نامتناهی است توجه به ‌‌اینها انسان را هدفمند می‌کند. مشکل جامعه بشری بی هدف بودنش است.

یک واژه‌‌ای داریم در عربی به نام «لام اختصاص» یا کلمه « لِأجْلِ» که در فارسی کلمه «برای» است. به هر جا نگاه کنید ‌‌این کلمه که روزی هم ممکن است ده‌ها بار بنده و شما از آن استفاده کنیم اما چه کسی توجه دارد به آن؟ خدا چشم را «برای چه» آفریده؟ «برای چه» خدا چشم را در یک کاسه استخوانی قرار داده؟ نمی‌توانست روی پیشانی باشد؟ علت دارد دیگر. برای چه کروی آفریده؟ برای چه شناور آفریده؟ برای چه پلک آفریده؟ برای چه مِژگ (مُژه) آفریده؟ برای چه هر لحظه که اصلا لحظه از همین گفته می‌شود‌‌، این پلک به صورت خودکار فعالیت می‌کند و به هم می‌خورد؟ چرا؟ برای چه؟ چه رطوبتی است که خدا در چشم آفریده؟ برای چه؟ برای چه ترکیبش دارای ‌‌این رطوبت دارای ‌‌این مقدار نمک مخصوص است؟ دارای یک نوع چربی است، ضد یخ هم دارد یعنی در هوای بعضی کشورها مثل بعضی از نقاط چین در زمستان تا پنجاه درجه زیر صفر می‌رود، اما یخ نمی‌زند! برای چه؟ حالا‌‌ این «برای» ها را چه کسی می‌گوید؟ من بی سواد که اصلا سرم هم در نمی‌آید. ولیکن آن متخصص رشته چشم و از ‌‌این «برای» ها چقدر است؟ تا ‌‌اینکه می‌رسد به فوق تخصص‌ها که حالا بنده در‌‌این جهت شنیده‌ام نمی‌دانم که آیا‌‌ این طوری است یا نه که مثلاً پنجاه رشته فوق تخصص که اگر واقعا‌‌ اینطور باشد و هر کدام دو سال طول بکشد باید چند سال روی کلمه«برای» فکر کند.

خب‌‌، این «برای» را اگر بخواهید ریز کنید و با علم و دانش ‌‌اینها را تعبیر بفرمایید که هر چیزی برای چه است بعد، برای همه ‌‌این واژه را به کار می‌گیریم، نوبت به خود انسان که می‌رسد نمی‌داند برای چه آفریده شده است! ‌‌ مهم ترین عیب ما انسان ‌‌این است مهم ترین نقص ما انسان ‌‌این است که وارد تشکیلات علم و دانش و تحقیق و پژوهش می‌شویم، همه جا ‌‌این کلمه «برای» معنی می‌دهد به خودمان که می‌رسیم فراموش می‌کنیم؛ «برای چه آفریده شده‌‌ایم»؟ «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ»[۳] بعد به صورت انحصاری، یعنی «الّا»ی استثنا «ما»ی نافیه، انحصار را می‌رساند و آن ‌‌این است که برای عبودیت، «عبودیت» یعنی چه؟ ‌‌این چه تعبیری است‌‌؟ آیا به تعبیر بعضی عرف بی سواد ‌‌این است که در مقابل نعمت‌های خدا ما هم یک هدیه‌‌ای به خدا تقدیم کنیم و شکر به جا بیاوریم که مسلم‌‌ این تعبیر اشتباه است، خدای متعال غنی بالذات است و بنابراین، ‌‌این فضل اوست فضل او یعنی چه؟ یعنی نعمتی است یک طرفه از جانب خدا چه در نعمت‌های سخت افزاری که «أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ»[۴]خدا به هر موجودی هر خلقتی که لازم داشت مجهز به او داد‌‌ این سخت افزار است و چه نرم افزارش که در ‌‌آیه دارد که «ثُمَّ هَدَى»[۵] ‌‌این سخت افزار را که خدا به هر موجودی داد بعد هدایتش کرد. بنابراین ‌‌این هدایت شامل همه موجودات هست اما انسان که هدف در خلقت است به صورت ویژه، ‌‌این در اختیار انسان قرار گرفته برای تزاید نعمت‌های موجود، عبودیت نه ‌‌این است که خدا نیاز دارد یعنی ما در جهت شکرگزاری نعمت‌های «لا تعد و لا تحصی»[۶] به سوی هدف نامتناهی حرکت می‌کنیم. بنابراین عبودیت یعنی در سایه نعمت‌های مادی و معنوی خدا به سوی کمال نامتناهی رفتن. حالا ‌‌این انسان موجود نامتناهی خودش را اسیر چه می‌کند؟ خودش را اسیر یک موبایل می‌کند خودش را اسیر یک مِلک می‌کند خودش را اسیر یک شهرت می‌کند. آزادی ‌‌این جا معنی می‌دهد که انسانی که می‌خواهد‌‌ این سیر را به سمت کمال مطلق برود خودش را از‌‌ این قیود آزاد کند و خدا ‌‌این راه را باز گذاشته است. آزادی هر شی به معنی آن است که در حرکت از مبدا به مقصد دچار مانع نشود. اما دشمنان شما چه کار می‌کنند؟ آزادی را اطلاق می‌کنند بر همان مانع! آزاد باشد یعنی چه؟ یعنی هرج و مرج یعنی بی قانونی آنها ‌‌اینطوری مطرح می‌کنند یعنی فساد یعنی اعتیاد یعنی «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ»[۷] آن وقت، ‌‌این مسئله توجه، غالبا ذهن ما متوجه می‌شود به نعمت‌های اثباتی، یعنی آنچه که هست و حال آنکه نعمت‌ها در‌‌این خلاصه نمی‌شود، بلکه حتی جنبه‌های منفی آن هم همینطوری است. می‌گویید « اَلْحَمْدُ لله مِنْ اَوَّلِ الدُّنْیا اِلی فَنائِها وَمِنَ الآخِرَةِ اِلی بَقائِها اَلْحَمْدُ للهِ عَلی کُلِّ حال» یعنی چه؟ یعنی جنبه نفی آن را هم شامل می‌شود  می‌گوید فلان نعمت را دارم سپاس آن نعمت ‌‌این است انسان عاقل ‌‌این حرف را می‌گوید و عمل هم می‌کند. اما فلان نعمت را ندارم ‌‌این هم شکر دارد « اَلْحَمْدُ للهِ عَلی کُلِّ حال » معنایش ‌‌این است که ‌‌این نعمت اگر باشد من شکرش را به جا می‌آورم و اگر نباشد هم شکر دارد آیا شکر ندارد؟ ما گاهی از‌‌ این افراد بصیر در همین مصاحبات معمولی داریم. گاهی از رسانه‌ها من شنیده‌ام یک جوان نابیناست حالا دختر است یا پسر است، نابینا است. خبرنگار با او مصاحبه می‌کند روحیه اش را می‌سنجد می‌گوید: من چقدر شکر ‌‌این نعمت را در ‌‌این حالت به جا بیاورم که خدا به من چشم نداده که نگاه حرام نکنم‌‌ آیا ‌‌این نعمت نیست؟ همان طوری که نعمت اثباتی‌اش که خدا چشم داده که با‌‌ این چشم دست نابینا را بگیرد و از خیابان عبور بدهد. خداوند چشم داده. آن هم می‌گوید خدا به من چشم نداده که من نعمت خدا را در آنچه که خدا اجازه نداده مصرف نکنم. ‌‌این چقدر هوشیاری است! بنابراین حتی همان چه را که به ظاهر ممکن است برای بنده و شما بگوییم به هر حال برای ما یک شرّ است، آن را هم شامل می‌شود. ما «نعمت اثباتی» داریم «نعمت نفیی» داریم از آن سو به ظاهر شرّ است، به ظاهر برای ما ناپسند است، آن چطور آن هم که نعمت است چرا چون خدای متعال شر مطلق که نیافریده، معنایش چه است؟ معنایش‌‌ این است که هم آنچه را که احساس می‌کنم برای من نامناسب و بد است یک زاویه‌هایی دارد که اگر از آن زاویه نگاه کنم برای من نعمت است خدای نکرده برای کسی پیش می‌آید بالاخره فرزند عزیزش از دستش گرفته می‌شود. خب، ‌‌این ناپسند است برایش احساس می‌کند که برایش بلا و شرّی آمده اما نه چنین نیست، بلکه همان زاویه‌‌ای است که برای سعادتش خدا را بر ‌‌این کل حال بر‌‌ این مصیبت شکر می‌کند، خداوند اجر و پاداش نامتناهی به او می‌دهد. به ظاهر شرّ بود اما در واقع شرّ نیست. تا برسد به نعمت‌های جمعی‌‌، اینها هر یک نعمت‌های فردی است. دعای شریف «رَضیتُ بالله» را بعد از نماز می‌خوانید خیلی دعای جالبی است، توجه به نعمت است، شکر نعمت است.

خب، شما ‌‌این توفیق را پیدا کردید در مقابل آنهایی که بت می‌پرستند در مقابل آنهایی که خود می‌پرستند در مقابل آنهایی که طاغوت می‌پرستند شما می‌گویید «رَضیتُ بالله ربّا»‌‌ این چقدر شکر دارد؟ اصلا می‌شود شکرش را به جا آورد؟ تا می‌رسد به وجود مقدس پیغمبر آخرالزمان عقل کل و ‌هادی سُبُل و خاتم الرُسُل دیگران دنبال چه کسانی هستند دنبال اهل فساد، اهل ظلم، اهل ستم، اهل جهل، اهل فساد، اهل قتل، اهل جنایت، اما خداوند به شما توفیقی داده به رسالت رسول اکرم صلی الله علیه وآله و سلم، به وجود مقدس ائمه هداة مهدیین، امیرالمومنین علی علیه السلام که به تعبیر آن نویسنده توانای غیرمسلمان آقای «جرج جرداق» مسیحی «صوت العدالة الإنسانیة علی بن ابیطالب» بهترین کتاب. ‌‌این چه نعمتی است! شکرش چیست؟ شکرش‌‌این است که حالا در حد وسعش، دریا که در یک کوزه نمی‌گنجد اما در حد وسعش آن عدالت علی را در زندگیش پیاده کند در خانواده اش پیاده کند در کسب و کارش پیاده کند در حکومتش پیاده کند. و تا منجی عالم بشریت حضرت مهدی سلام الله علیه که ‌‌این دنیایی که به بن بست رسیده چرا به بن بست رسیده؟ به دلیل‌‌این که دنبال ظلمه رفته اند دنبال ستمگران رفته اند. آن وقت شکر ‌‌این نعمت که «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ»[۸] اگر توفیق الهی نباشد، چطور شد که من به ‌‌این فیض نائل شدم! پدران ما مادران ما اجداد ما گذشتگان ما علمای ما صلحای ما مراجع ما در طول هزار و چهارصد سال و بعد از معصومین به وسیله علما و صلحا در سخت ترین پیچ و خم‌های تاریخ و فراز و نشیب‌های تاریخ ‌‌این باورهای صادق را به ما رساندند ‌‌این نعمت به دست ما رسیده خب شکرش چه جوری است؟  که الحمدلله به برکت مراجع دین و علمای اسلام و مخصوصاً بنیان گذار جمهوری اسلامی در‌‌ این مرحله ویژه‌‌ تاریخ تجدید حیات اسلام شد و امروز شما به عنوان زبده‌های جامعه از خواسته‌های بزرگ شما پیاده شدن عدالت دینی است و کلید رمز اصلاح جهان هم اتفاق همین است و هیچ راه دیگری هم ندارد البته ‌‌این بیداری هم در خود کشورهای غرب از ناحیه مردم شروع شده و إن‌شاءالله به‌‌این نزدیک می‌شویم. شکر نعمت یعنی استخراج آن و رسیدن به نتیجه آن، به شما هم که گفته می‌شود ارکان صالحین اصلاً صالح معنایش همین است یعنی چه؟ یعنی خیلی جاها می‌شود ادعا کرد اما طرف ذی صلاح نباشد یعنی چه؟ یعنی استعداد انجام آن را نداشته باشد ‌‌این در حالی است که بالاخره زبده‌های جامعه ما الحمدلله با تفکر بسیجی و با جمعیت صالحین نشان می‌دهند که در مقابل انواع و اقسام موانع و مشکلات و …  پایدار هستند و ‌‌اینها حاج قاسم‌های ‌‌این جبهه هستند. وعده خدا هم به صالحین است «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ»[۹] عمل صالح به وسیله چه کسی انجام می‌شود؟ به وسیله صالحین انجام می‌شود. «وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ »[۱۰] ‌‌اینها می‌شوند وارثین ‌‌این مکتب، وارثین ‌‌این مکتب وارثین خدمتگزار و منجی عالم بشریت می‌شوند به پیشوایی صاحب اصلیش إن‌شاءالله‌‌. اینجاست که همه ‌‌این مسائل تحت عنوان «شکر» صورت گرفته همه‌‌این مشکلاتی که در دنیا پیش آمده و امروز کارشان به جایی رسیده که حتی سگ و گرگ‌هار از‌‌ این ننگ دارد سر چه است سر‌‌این است که ناسپاسی شده ‌‌آیا ناسپاسی نشده؟! و شما ملاحظه کنید که به جای پاس نعمت وجود پیغمبر آخرالزمان چه ناسپاسی‌ها شد. ناسپاسی‌ها شد که بالاخره به ادعای جانشینی پیامبر آخرالزمان، بنی سفیان و بنی مروان آمدند که کاری جز جنایت و خیانت نداشتند به اسم اسلام‌‌ آیا ‌‌این ناسپاسی نیست؟ ‌‌این مشکلاتی که در دنیا به وجود آمده به خاطر‌‌این ناسپاسی‌هاست. به وجود مقدس علی علیه السلام ناسپاسی شد عوض که آن جانشین به حق و عدل که بارها و بارها و در نوبت آخر به صورت رسمی در غدیر معرفی شد، اما ناسپاسی اش به ‌‌این است که عوض ‌‌اینکه همه کمک کنند تا جامعه بشری نجات پیدا کند رفتند دنبال بچه‌های ابوسفیان و با علی جنگیدند حالا ‌‌این حرفی نیست که بنده ادعا کنم یا ما جمع ادعا کنیم از قول کسی می‌گویم و با انتصاب به افرادی می‌گویم که عنایت دارید که‌‌ این حرف ما نیست و ‌‌این یک واقعیتی است که در تاریخ صورت گرفته. قبل‌ها هم به‌‌ این من تذکر و توجه دادم؛ آقای رشید رضا عالم بزرگوار مصری است مشهور است تفسیر هم نوشته از علمای مصر است از برادران اهل سنت است یک مقدار افراطی هم هست یعنی در زمانی که‌‌ ایشان آن موقعیت را داشت و تفسیر را نوشت وهابی‌ها هم نفوذ کرده بودند از گوشه‌‌ای، یک مقداری هم متمایل به آنست، که از ‌‌این دیگر  بالاتر که نمی‌شود. آقای رشید رضا عالم بزرگوار مصری با‌‌ این خصوصیت‌‌، ایشان می‌نویسد و می‌فرماید یکی از دانشمندان و شخصیت‌های اروپا که آلمانی هم هست یک جمله‌‌ای گفته، بنده و شما از قول چه کسی می‌گوییم از قول آقای رشید رضای مصری سنی متعصب و یک هم افراطی؛ که گفته فرد اروپایی گفته: اگر ما می‌دانستیم که معاویه بن ابی سفیان در چه قیافه و شکلی است مجسمه او را با طلا سر چهارراه‌های اروپا می‌ریختیم! . دلیل ندارد؟ چرا دلیل دارد، دلیلش چیست؟ دلیلش‌‌این است که اگر معاویه جلوی نفوذ و معنویت و حکومت علی را نمی‌گرفت تمام دنیا مسلمان می‌شدند و ما اروپایی‌ها امروز بر جهان آقایی نمی‌کردیم بنابراین اجرت آقای معاویة بن ابوسفیان ‌‌این است که ما اگر می‌دانستیم قیافه‌اش چه شکلی است با طلا سر چهارراه‌های اروپا می‌ریختیم. هنرش چه بوده؟ هنرش‌‌ این بوده که جلوی عدل علی را گرفته. اگر من می‌گویم که معضل و مشکلی که برای مردم جهان پیش آمده به خاطر ناسپاسی به‌‌این نعمت ولایت بوده، ‌‌این عرض بنده نیست ‌‌این عرض آقای رشید رضا عالم مصری است، ‌‌این گفته فلان شخصیت برجسته اروپایی و آلمانی است که او ‌‌این حرف را می‌گوید که اگر معاویه ‌‌این کار را نمی‌کرد و مردم با علی نمی‌جنگیدند علی همه دنیا را به اسلام در می‌آورد در حکومت عدالتش، و ما امروز ما اروپایی‌ها آقای دنیا نبودیم. اما ‌‌این شخصیت آلمانی خیلی اشتباه می‌کند به خاطر‌‌اینکه اگر شما هم مسلمان می‌شدید و به دنبال عدالت علی بودید آدم می‌شدید و همه هم آدم می‌شدند و همه هم سعادتمند می‌شدند و همه هم سعادتمند می‌شدند و هدفمند می‌شدند و زندگی انسان‌ها را به این روز بدبختی نمی‌کشاندید. و آقای رشید رضا هم باید در‌‌ این قضیه دقت بیشتری می‌کرد و با ‌‌اینکه خودشان‌‌ این را می‌فرمایند بالاخره حق می‌داد که شیعیان علی راه را درست رفتند، چون هدف بعثت صد و بیست و چهار هزار پیغمبر حکومت عدالت است و الا حکومت ظلم که بوده، هنری نیست که. «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ »[۱۱] صد بیست و چهار هزار پیغمبر که آمدند خدا در قرآن می‌فرماید که ‌‌اینها برای اجرای عدالت آمده اند و ما بعد از آن وقتی نگاه می‌کنیم می‌بینیم که‌‌این تنها مکتب اهل بیت عصمت و طهارت است که وارث انبیاء بر اساس اصل عدالت است و ‌‌این حرف، هم حرف ما تنها نیست که گفتم نویسنده توانای مسیحی هم در جهان به عنوان سمبل، عجیب است یک آدمی است که در تا آخرین لحظه عمرش بر مسیحی بودن خودش اقرار دارد و حضرت مسیح یک پیغمبر شایسته بوده و می‌توانست کتابش را به اسم حضرت مسیح بنویسد اما به اسم حضرت مسیح ننوشت به اسم حضرت علی نوشت چرا چون او با بصیرت می‌دانست که ‌‌این أولی است «صوت العدالت الإنسانیة علی بن ابی طالب». این راه را با جرأت بروید با قدرت بروید با اتکای بر پروردگار متعال بروید، ‌‌این راه، راه پیروز است خداوند شما را تایید کند.  ثبتکم الله بالقول الثابت فی الحیات الدنیا و فی الآخرة، ‌‌صلوات بفرستید.

۱۴۰۳/۱۰/۰۶

 

[۱] سوره مبارکه ابراهیم/آیه ۷

[۲] سوره مبارکه نحل/ آیه ۱۸

[۳] سوره مبارکه ذاریات/ آیه۵۶

[۴] سوره مبارکه طه/ آیه ۵۰

[۵] همان

[۶] بیشمار

[۷] سوره مبارکه ابراهیم/ آیه ۷

[۸] سوره مبارکه اعراف/ آیه ۴۳

[۹] سوره مبارکه نور/ آیه ۵۵

[۱۰] سوره مباکه قصص / آیه ۵

[۱۱] سوره مبارکه حدید/ آیه ۲۵

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *