خانه / متن بیانات / متن بیانات نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در دیدار جمعی از طلاب گروه جهادی قاسم بن الحسن (ع) حوزه علمیه بیرجند

متن بیانات نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در دیدار جمعی از طلاب گروه جهادی قاسم بن الحسن (ع) حوزه علمیه بیرجند

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله وصلاة والسلام علی رسول الله علی آله آل الله و لعن دائم علی اعدائهم اعدا الله.

با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد به محضر شما عزیزان و همه‌ی سنگرنشینان علم و ایمان، و با عرض تسلیت ایام شهادت حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها، سرفرازی و پیروزی مردم عزیز لبنان در جریان اخیر را تبریک و تهنیت می‌گویم، خیلی خوش آمدید.

«لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا»[۱]، مردم بیش از آنکه به آب آشامیدنی برای ادامه حیات بدن حیوانی نیاز داشته باشند به مسائل و معارف ، اهداف نظام خلقت از جهت حیات انسانی نیاز دارند؛ «زكاة العلم نشره»[۲]، اگر علمی را در سینه‌ی یک عالم دانشمند ذخیره کنند و به اهلش نرسد مثل آبی است که در یک منبعی بماند و حال آنکه دیگرانی از تشنگی بمیرند، بنابراین شبکه آبرسانی باید باشد که عطش مردم را در جهت حق پرستی عطش آنها را برطرف کند.

کاری را که به عنوان جهاد تبیین برگزیده‌اید بسیار خیر و شایسته است، اگر تبیین را انجام ندهیم فردا باید پاسخگوی جهل جاهلین باشیم او که جاهل است اگر حق به او بیان نشده و تبیین نشده است او را مؤاخذه نمی‌کنند، قبح عقاب بلا بیان حاصل می‌شود و خدا این کار را نمی‌کند،«قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ»[۳]،عالمان هم برای حفظ خودشان،عملشان، رفتار و اخلاقشان را بر اساس علم دانش‌بنیان وعقل گرا تنظیم می‌کنند، هم جامعه را حفظ می‌کنند، اهلش را حفظ می‌کنند این هم توفیق بزرگی است، هم باید ادامه و هم توسعه و تعمیق پیدا کند. همیشه اینطور بوده است اما الان بیش از همیشه امنیت جامعه  و از همه چیز مهم‌تر امنیت فکری، امنیت عقیدتی،امنیت مکتبی است و جهاد نظامی که خیلی مهم است؛ آنهایی که در این راه برای وصول به هدف جان عزیزشان را هدیه می‌کنند مقام شهادت است، آن همه تلاش، آن همه فداکاری، گاه ممکن است با یک پاتک تمامش خنثی بشود، او در راه هدف است اما این خود هدف است، اهمیت کار شما کار بزرگی است، اما البته ازعهده برآمدنش هم خیلی شرایط می‌طلبد که یکی بحث‌های علمی است که درست به مخاطب تفهیم بشود و این نصف کار است اما آنچه که تأثیرگذار است«کونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَیرِ أَلْسِنَتِکمْ»[۴]،جنبه‌های عملی، جنبه‌های اخلاقی، جنبه‌های تحمل، نوع برخورد، هنر پاسخ به مخاطب، آنها باز ازاین علمش مهم‌تر است که باید حتماً همراه باشد که الحمدلله شما مجهز هستید.

یک مورد در ذهنم هست که مرحوم میرزای شیرازی قدس سره شریف آن اواخر بسیار کم توان و بیمار بودند و مشکل بود که سر پا بایستند و با کسی بنشینند، کسانی که ارادت داشتند و از دالان منزل عبور می‌کردند برای عرض سلامی فقط در همین اندازه که ایشان را ببینند، اما اینکه محضرشان بیایند خیلی برای میرزاری شیرازی مشکل بود،] یک روز[به ایشان اطلاع دادند که یک آقای روحانی آمده و لباس روستایی دارد، می‌گوید فامیل واسم من این است و عیناً خدمت آقا بگویید، تا گفتم فرمود به ایشان بگویید بیاد داخل، با هر مشکلی بود ایشان تحمل کرد و از این مهمان تازه وارد گفتند و شنیدند، برای دیگران تعجب آور بود که حالا این آقا چه کسی است با این قیافه‌ی روستایی، او که تشریف برد از آقا پرسیدند ایشان چه کسی بود؟ فرمود ایشان در دوران جوانی هم مباحثه من و بسیارمستعد بود که اگر در حوزه  می‌ماند می‌توانست مرجعیت را احراز کند، اما دریک سفری که رفته بود و برگشت در آن تاریخ به من گفت که من می‌خواهم از حوزه بروم،می‌خواهم درجامعه بین مردم باشم، چرا؟ من با مردم تماس دارم نیاز مردم خیلی زیاد است، خیلی شدید است، برای من او اولویت دارد، لذاست که رفت و دنبال کار پیغمبران، «العُلماءُ وَرَثةُ الأنبِیاء»[۵]، بنا کرد به هدایت مردم، او این مدت را مشغول تبیین و تبلیغ دین است و با توجه به اینکه اگر در حوزه می‌ماند شخصیت جهانی می‌شد اما این را ترجیح داد که با مردم زندگی کند، دین را به مردم بیاموزد، اخلاق را به مردم بیاموزد ،و دین را تبیین کند.

 این هم که این همه رهبر فرزانه انقلاب دامت برکاته اصرار بر تبیین دارند ببینید نیاز جامعه است، آن هم در این مقطع، یعنی مقطعی است که تمام کفر و تمام دین امروز با هم درگیرند، ما در حال حاضر متوجه نمی‌شویم یعنی چه، اما جهانی که اینطوربه این صورت درآمده بالاخره یکسره می‌شود، حالا فرض محال که محال نیست تصور بفرمایید حالا با هر درصدی در هزاری، در یک میلیونی، بالاخره تصور بفرمایید که اگر این دشمنان که نمونه‌هایش را می‌بینید چه می‌کنند، سوابق تاریخی‌شان هم همین است، آنچه که این‌ها درغزه، فلسطین، لبنان انجام دادند حالا اگر این‌ها خدای نکرده بر اسلام غلبه کنند می‌دانید چه پیش می‌آید؟ حاج قاسم که خدا بردرجاتش بیفزاید با الهام الهی صحبت می‌کرد، می‌گفت این نظام حرم است، حواسمان باشد تا این حرم حفظ شود حرم‌های دیگر هم حفظ می‌شود، اگراین حرم آسیب ببیند کربلا، نجف،مکه،مدینه مثل قدس می‌شود و همه آسیب می‌بینند، مسئله خیلی جدی است و این هم در حالی است که به برکت آنهایی که چهل وپنج سال جهاد می‌کنند، به جانشان، فرزندانشان، جوانانشان، زبانشان، مالشان، می‌بینید الحمدلله به برکت آنها بیداری جهانی امروز حاصل شده است، در انگلیس با نظرسنجی هشتاد درصدی و در کشورهای غربی جمعیت‌هایی که می‌ریزند داخل خیابان‌های غرب و علیه نظام استعمار فریاد می‌کشند، شکنجه می‌شوند، کتک می‌خورند، زندان می‌روند باز هم ادامه می‌دهند ، این بیداری جهانی حاصل شده است، این چه فرصتی است که به دست شما آمده است، جاهای دیگر هم همینطور، امروز اسلام وسط میدان است، بیداری جهانی حاصل شده، خیلی کارمی‌شود کرد، این کاری که امروز شما انجام می دهید از کار آنهایی که بعد از ظهورمی‌آیند و بالاخره تبلیغ و تبیین کنند این مهم‌تر است، خیلی سرنوشت ساز و مؤثراست چرا که به روایت امام امیرالمومنین«لَتَعْطِفَنَّ عَلَيْنَا اَلدُّنْيَا بَعْدَ شِمَاسِهَا عَطْفَ اَلضَّرُوسِ عَلَى وَلَدِهَا»[۶]، دنیا به عدل علی رو کرده است، چرا اربعین حسینی از کشورهای مختلف، از خود همان کشورهای غربی آن اُسقُف یا آن کشیش مسیحی از آن  طرف دنیا می‌آید و به کربلا که می‌رسد صلیبش را کنار می‌گذارد و بر خاک حسین علیه السلام سجده می‌کند، برای چه؟ چون منجی عالم از این خاندان است، اصلاً چنین فرصتی را نمی‌شود تصور کرد که پیش آمده است، خدا روح قدسی امام رحمت الله علیه را شاد بفرماید، اگرآنچه را که امام رحمت الله علیه در آن مقطع انجام داد انجام نمی‌داد فرض کنید اصلاً این کار نشدنی بود، اصلاً نمی‌شد، یک زمان ویژه‌ای بود، نه قبل از آن ممکن بود نه بعد از آن، پیداست این کار خدایی است و بسیار مؤثر است.

 در یک جلسه‌ی دیگرهم من جریان جهاد تبیین را یادآور شدم، عالم شایسته و فرزانه‌ای دراوائل قرن چهارم هجری ابی مسعود احمد بن فرات رازی، عازم مکه بود اما مسیرش از اصفهان بود، مردم اصفهان در آن زمان ناصبی بودند، حالا چه کسانی در چه تاریخی و به چه کیفیتی تبلیغ سوء کرده بودند و مردم را منحرف کرده بودند، گفت وقتی وارد شدم هم در منبرها، هم در مناره‌ها به ساحت قدس حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام جسارت می‌کردند، به همراهانش می‌فرماید که من دراصفهان می‌مانم، از جهت علمی بسیار قوی، از جهت اخلاقی بسیار قوی، داری بینش سیاسی لازم، دارای شرایط ، وجود الحمدلله مقتضیات ایشان در اندک زمانی مردم را جذب کرد، در مسجد با تسلطی که بر احادیث داشت احادیث نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم  را نقل می‌کرد، برای یکی از صحابه که پیغمبر نسبت به یکی از صحابه این را فرمود اینطورعمل کرد، اینطور گفت، اما نمی‌گفت که آن صحابه چه کسی است، آن قدر مسلط بود و ذخیره داشت که حساب یک روز و چند روز و یک هفته و چند ماه نیست، چهار سال در جامعه ایشان مستند نقل حدیث می‌کرد اما نمی‌گفت که مورد خطاب کیست، و بعد از چهار سال حوصله مردم سرآمد و گفتند صاحب این حدیث چه کسی است، چه کسی است که پیغمبر فرموده است، یک روزی وعده داد که مخاطب این حدیث را به مردم معرفی کند جمعیتی آمده بود که آن موقع وقتی کسی صحبت می‌کرد بلندگو که نبود باز در هر فاصله‌ای یک جارچی بود و حرف او را منتقل می‌کرد، آنروزی که وعده کرد که مخاطب احادیث پیغمبر را بعد از چهار سال که حدیث نقل کرده بیان کند جمعیتی عظیم آمده بودند،آن روز روی منبر ننشست ایستاد و یک خطبه خواند که تمامش فضائل آن شخص بود، حدود نیم ساعت به عربی صحبت کرد و فضائل آن مخاطب را گفت، قبلاً احادیث را می‌گفت حالا فضائل و خصوصیات او را، مردم هم تمامشان گوش می‌کردند که بالاخره امروز می‌خواهد بیان بشود که آن نفر چه کسی است، در پایان خطبه فرمود علی بن ابی طالب علیه السلام، چه شد؟ این تبیین مردم را به فریاد و اشک و گریه و عشوه انداخت و عده‌ای از مردم بی هوش روی زمین افتادند که چقدر گمراه بودند، عده‌ای به هوش آمدند، چهارصد نفر مردند و به هوش نیامدند که رحمت خدا بر آنها باد، از جهت حسرتی که در یک مقطعی آنها را گمراه کردند و به ساحت قدس ولایت اینها جسارت می‌کردند و از این خجلت مردند، چهارصد نفر مردند، تبلیغ است دیگر و زمینه‌ای بود که بعدها در قرن نهم و دهم صفویه تشکیل حکومت دادند و تغییر کلی حاصل شد و بعد ازآن اصفهان شد یک شهر نمونه شیعه، در دوران انقلاب هم فکر کنم بالاترین رقم از شهدا در دفاع مقدس مربوط به اصفهان باشد، خدا به همه‌ی آنها خیر بدهد.

تبیین برای اهمیت است یعنی هویت را تغییر می‌دهد، ماهیت را تغییر می‌دهد، ماهیت کفر را تبدیل به ایمان می‌کند، نفاق را تبدیل به اسلام می‌کند، این اهمیت کار شماست منتها گفتم شرایط می‌طلبد، غیرازشرائط تبیینی که باید دانش‌بنیان باشد مستدل باشد، برهان داشته باشد،«قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ»[۷]، بیش از آن شیوه‌های برخوردشان، شیوه‎های صحبتشان، صداقتشان در گفتار، تواضع با مردم، تحمل از مردم، گاهی بعضی از مردم ممکن است شیوه کارشان فرق کند.

اما آنچه که در پایان اشاره فرمودید که مثلاً یک نفر به جبهه لبنان و جبهه مقاومت کمک می‌کند و آن دیگری گفته که {همین جا به هموطن و هم روستایی خودمان کمک کنیم}، این دو مطلب یک مطلبی است که بله به هم ولایتی و هم محلی باید کمک کرد و نباید فرق کند اما این را باید همه توجه داشته باشیم که ما به لبنان یا به مردم لبنان کمک نمی‌کنیم، بلکه به جبهه مقاومت کمک می‌کنیم، یعنی چه؟ یعنی همه‌ی شما حالا از پنجاه و هفت کشور به اسم اسلامی فقط پنج یا شش کشور هستند و پنجاه تای دیگر بی‌تفاوت هستند، همانطور از دور نگاه می‌کنند تا با هواپیما به جنگ زن‌ها و بچه‌های شیرخوار می‌آیند و انوقت در پنجاه کشور]به اسم اسلامی هیچ صدایی در نمی آید[، بله، مردم انگیزه دارند، مردم دین دارند، اما تا وقتی دولت‌های فاسدشان باشند نوکر بیگانه هستند، خوب، اما این پنج یا شش کشور اسلامی دیگر اینها یک جبهه هستند، اینطور نیست که شما به لبنان کمک می‌کنید، شما به غزه کمک می‌کنید،این نیست که، برادر من، شما یک جبهه هستید، به جبهه‌های خودی و به جبهه مقاومت کمک می‌کنید، خوب اگر آن نباشد شما باید در خیابانهای تهران بجنگید، فرق نمی‎کنه و این حداقل درک است، شما ملاحظه کنید که یمنی‌ها که خدا خیرشان بدهد و در احادیث و روایت نسبت به یمن و آخرالزمان و انقلابی که در آنجا می‌شود و پایمردی آنها که واقعاً نمونه هستند و در روایت هم آمده است، اما ما در صحنه میدانی، یعنی فقیرترین کشور عرب، آنوقت مرتجعین عرب همراه با آمریکا، همراه با انگلیس، همراه با باقی کشورها و همراه با منافقین، اینها هشت سال با یک کشور فقیر جنگیدند، خوب قاعدتاً اینها دیگر باید خسته شده باشند، نه اینکه خسته نشدند بلکه از همه تازه نفس‌ها تازه نفس‌تر شده‌اند، ببینید جبهه مقاومت است، می‌خواهد یمن،ایران ،عراق، سوریه، لبنان و فلسطین باشد این یک جبهه است اینکه دو جبهه نیست، حالا این استعمار و استعمارگران یک افعی هفتاد سری است که گاهی سرش از داخل سوریه در می‌آید، گاهی سرش از داخل ایران درمی‌آید، هر جا درآمد باید کوبید اما ما به جای جدای از ملت خودمان، از دین خودمان، از انقلاب، ما به جای دیگرکمک نکرده‌ایم، لبنان جبهه ماست، فلسطین جبهه ماست، یمن جبهه ماست، این جبهه مقاومت است که استکبار و استعمارگرها را به این روز نشانده است، ما آن روزهای پیش از انقلاب را به خاطر داریم، در هر گوشه‌ای از دنیا اگر جریانی بود، اگر فردی بود، اگر نظامی بود، عرض اندام می‌کرد آمریکا لازم نبود لشکری را بفرستد، آمریکا یک تشر می‌زد آن کار تمام بود، یک نظام عوض می‌شد، یا شخص عوض می‌شد، دولت عوض می‌شد، همین، حالا تا چه برسد که احیاناً طرف قوی می‌بود بعد آمریکا می‌گفت که ناو ما به فلان سمت حرکت کرد، واویلا، عده‌ای شب‌ها جرأت نمی‌کردند بخوابند، حالا یمن این فقیرترین کشورعربی بعد از هشت سال جنگ خودش را جدای از فلسطین نمی‌داند، جدای از لبنان نمی‌داند، با اینکه انگلیس و آمریکا خاک یمن را هم بمباران می‌کنند اما هر روز حاضر است و زنده‌تر از هر روز است و روز بعدش می‌گوید تا تجاوز به لبنان باشد، تا تجاوز به غزه و فلسطین باشد، ما می‌زنیم، در همین بیست و چهار ساعت گذشته بحث ناو آمریکا به کجا حرکت می‌کند که نیست، بحث آن نیست که، بحث اینجاست که ناوشکن آمریکا با سه کشتی دیگر همه را یک بار در همین ۴۸  ساعات اخیر زد.

فکر مقاومت است برای دفاع از اسلام، برای دفاع از خود، برای دفاع از ناموس، از انقلاب، دفاع از این حرم، حاج قاسم فرمود این حرم اگر حفظ شود مکه، مدینه،کربلا، نجف، مشهد هم حفظ می‌شوند، اگر این حرم آسیب ببیند هیچ چیز سالم نمی‌ماند، بنابراین این چه حرفی است که شما به لبنان کمک می‌کنید! جبهه مقاومت است، این مجموعه یک جبهه هست از هر جا سر این افعی استعمارگر بیاد باید کوبیده بشود، بنابراین این کمک به اسلام است، کمک به خود شماست ، به حفظ ناموس شماست واِلا اگر این حرف باشد جبهه استعمار که به لبنان حمله نکرد، به فلسطین حمله کرد، یک سال خورده‌ای لبنان برای کمک به فلسطین چقدر فداکاری کرد، بحث فلسطین نیست، بحث اسلام است، بحث این جبهه هست، بحث این مقاومت است، اگراین مقاومت بشکند هیچی سرجایش نمی‌ماند، خیال کرده‌اید، بعد می‌گوئید به لبنان کمک کردید، این سطح فکر را باید کمکش کرد و بالا آورد که جهانی فکر کند، امروز اسلام بین‌المللی است، امروز به برکت همین فداکاری‌ها که الحمدالله بذر جبهه مقاومت را امام رحمت الله علیه از سال چهل و دو کاشته است، همه شما فرزندان امام هستید، این فلسطینی‌ها فرزندان امام هستند، لبنانی‌ها فرزندان امام هستند، یمنی‌ها فرزندان امام  هستند، سوری‌ها و عراقی‌ها فرزندان امام هستند.

همین روزها در یک توطئه‌ی بسیار خطرناک جریان داعش را دیدید درآن موقع که به عراق و سوریه حمله کرد که خدا روح حاج قاسم را شاد بفرماید که اگر فداکاری‌هایش نبود در عالم چه می‌شد، خوب یک داعش دیگری به همان کیفیت تکفیری‌ها را متأسفانه به بهانه، بعضی از همسایه‌های خائن راه انداختند و به سوریه حمله کردند،خوب بالاخره معاهدات نظامی حالا شما که شمایید ایران شما، یمن شما،لبنان شما، همه این‌ها جبهه اسلام و جبهه مقاومت هستند ملاحظه می‌کنید بر اساس حفظ منافع هر ملت و هر جامعه‌ای روسیه در کمک به سوریه، در همان فرصت کوتاه از داعش‌هایی که از سگ هار هم بدترند و در واقع جبهه صهیونیست‌ها هستند، قبلاً هم همینطور بود، آن موقع هم که در سوریه می‌جنگیدند و اینها زخمی‌هاشان را رژیم صهیونیستی معالجه می‌کرد معنی چیست؟ معنیش این است که صهیونیست هستند و در همین مدت کوتاه حدود هزار نفر از مسلحین این جبهه استکباری و صهیونیست داعش به هلاکت رسیدند، این پشتوانه‌های همدیگر مظاهره پشتیبانی از همدیگر است که همه‌ی شما را حفظ می‌کند، آنهایی که با انشاء بیگانه می‌گویند این کشور، آن کشور و هر کس خودش باشد یک طرح استعماری است که هر کشوری را تنها قرار بدهد و بعد یکی به یکی اینها را از بین ببرد، اصلاً طرح طرح بیگانه است، بهش می‌گوئید تفکر ناسیونالیستی، اینجا ایران است، آنجا لبنان است، آنجا یمن، نخیر همه یکی هستیم، این مرزبندی که در کشورهای اسلامی کردند به دشمن اجازه داده که همه‌ی ثروت مادی و معنوی شما و چاه‌های نفت و گاز شما را غربی‌ها تصرف می‌کنند، چرا؟ چون این می‌گوید من مصر هستم،آن دیگری می‌گوید من اردن هستم، آن می‌گوید فلان  کشور دیگر هستم، آن دیگری می‌گوید من افغان هستم، نتیجه‌اش این است که به هر کس حمله می‌کند دیگران از از دور نگاه می‌کنند و می‌گویند این کشور تنهاست، تفکر ناسیونالیستی یک تفکر استعماری است اما وقتی بگویند نه همه‌ی ما یکی هستیم و تا پای جان برای دفاع از همدیگر ایستاده‌ایم آنجاست که فقیرترین کشور عربی اوضاع را بر آمریکا که باهمه ادعایش طوری تنگ می‌کند که فرار می‌کند،با هم بودن معنیش این است.

 خداوند شماها را حفظ کند و ان‌شاءالله شاهد پیروزی‌های مادی و معنوی مسلمین بر استعمار جهانی باشید، بنده هم دعاگوی همه‌ی شما هستم، ثبتکم الله بالقول الثابت فی الحیاة الدنیا و فی الآخرة. صلوات بفرستید.

[۱] -سوره توبه، آیه‌ی۱۲۲

[۲] -امیرالمومنین علیه السلام، غرر الحکم و درر الکلم، ج ۱، ص ۵۲

[۳] -سوره تحریم، آیه‌ی۶

[۴] -ابْن أَبی یعْفُور از امام صادق علیه السّلام نقل می کند که فرمود:« کونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَیرِ أَلْسِنَتِکمْ لِیرَوْا مِنْکمُ الْوَرَعَ وَ الِاجْتِهَادَ وَ الصَّلَاةَ وَ الْخَیرَ فَإِنَّ ذَلِک دَاعِیةٌ ؛ با غیر زبان خویش مردم را (به کیش و مذهب خود) دعوت کنید، مردم باید ورع و کوشش و نماز و خیر شما را ببینند، این ها خود دعوت کننده باشند.». الکافی (ط – الإسلامیة)، ج ۲، ص۷۸٫

[۵] -حدیث العُلماء وَرَثةُ الأنبِیاء در کتاب کافی با دو سند ذکر شده‌است: یکی روایت قداّح[۱۲] که موثّق شمرده شده[۱۳] و دیگری روایت ابوالبختری[۱۴] که با وجود ضعف آن،[۱۵] برخی به جهت مضمونش آن را پذیرفته‌اند.[۱۶] متن روایت قداّح از امام صادق(ع) که حضرت آن را از پیامبر(ص) نقل کرده، چنین است:[۱۷[

مَنْ سَلَکَ طَرِیقاً یَطْلُبُ فِیهِ عِلْماً سَلَکَ اللَّهُ بِهِ طَرِیقاً إِلَی الْجَنَّةِ وَ إِنَّ الْمَلَائِکَةَ لَتَضَعُ أَجْنِحَتَهَا لِطَالِبِ الْعِلْمِ رِضًا بِهِ وَ إِنَّهُ یَسْتَغْفِرُ لِطَالِبِ الْعِلْمِ مَنْ فِی السَّمَاءِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ حَتَّی الْحُوتِ فِی الْبَحْرِ وَ فَضْلُ الْعَالِمِ عَلَی الْعَابِدِ کَفَضْلِ الْقَمَرِ عَلَی سَائِرِ النُّجُومِ لَیْلَةَ الْبَدْرِ وَ إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِیَاءَِ إِنَّ الْأَنْبِیَاء لَمْ یُوَرِّثُوا دِینَاراً وَ لَا دِرْهَماً وَ لَکِنْ وَرَّثُوا الْعِلْمَ فَمَنْ أَخَذَ مِنْهُ أَخَذَ بِحَظٍّ وَافِر (ترجمه: کسی که در راهی قدم نهد که در آن به‌دنبال دانش باشد، خدا او را به‌سمت بهشت می‌برد. همانا فرشتگان با خوشحالی بال‌های خویش را برای دانشجو فرونهند و اهل زمین و آسمان، حتی ماهیان دریا، برای دانشجو طلب آمرزش می‌کنند. برتری عالِم بر عابد مانند برتری ماه شب‌چهارده بر ستارگان دیگر است. عالمان وارث پیامبران‌اند؛ زیرا پیامبران پولِ طلا و نقره از خود به جا نمی‌گذارند؛ بلکه دانش باقی می‌گذارند. پس هرکه از دانش ایشان استفاده کند، بهره فراوانی برده است.)؛]۱۲- کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۴ [ ؛]۱۳-مکارم شیرازی، أنوار الفقاهه، ۱۴۲۵ق، ص۴۶۶.[؛] ۱۴-کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲.[ ؛]۱۵-مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۱۰۳[؛]۱۶-مازندرانی، شرح الکافی،۱۳۸۲ق، ج۲، ص۲۹.[؛]۱۷-کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۴.[

[۶] -شناسه حدیث :  ۴۵۷۴۶۷   |   نشانی :  غرر الحکم و درر الکلم  ,  جلد۱  ,  صفحه۵۴۷

[۷] -سوره بقره،آیه‌ی۱۱۱

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *