خانه / متن بیانات / متن بیانات امام جمعه بیرجند در گردهمائی ائمه جمعه خراسان جنوبی

متن بیانات امام جمعه بیرجند در گردهمائی ائمه جمعه خراسان جنوبی

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله وصلاة والسلام علی رسول الله و علی آله آل الله و لعن دائم علی اعدائهم اعداءالله.

با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب، و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان، و سلام مجدد به محضر شما و همه‌ی سنگرنشینان علم و ایمان؛ با آرزوی پیروزی نهایی مظلومین عالم مخصوصاً فلسطینِ مظلوم،غزهِ مظلوم،لبنانِ مظلوم، اسلامِ مظلوم بر گرگ‌های بین‌المللی.

 خوب استفاده کردیم، چند لحظه‌ای مصدع وقت شریف شما می‌شوم، امیدوارم آنچه خیر باشد خداوند به زبانم جاری فرماید؛خوب پیداست شرایط آخر‌الزمانی است و در این مقطع تمام کفر و تمام دین با هم دست به گریبان هستند و در این جنگ همان‌طوری که بارها خودشان هم می‌گویند جنگ ترکیبی، همه‌ی گزینه‌ها روی میز است و جنگی است که بُرد و باختش همه‌ی کره‌ی زمین را فرا می‌گیرد، خوب در این صحنه مسئله‌ی وحدتِ‌نظر و وحدتِ‌عمل خیلی نقش دارد، خداوند متعال باید و قدرتش این شرایط را فراهم فرمود که اگر از باب کرامت بخواهید مقایسه کنید در حد دخالت نظامی آمریکا در طبس بود و آن جریان فوق‌العاده‌ای که دست الهی آن‌ها را شکست داد.

این وحدتی که به وجود آمد هدیه‌ی الهی است، بعد از وعده صادق یک و دو مردم سوال می‌کردند که این وعده صادق سه چه زمانی انجام خواهد شد، بالاخره انسان کنجکاو است و می‌خواهد بداند که چه زمانی است، اما به‌صورت ابتکاری هیچ زمانی را نمی‌شود در این فاصله انگشت روی آن گذاشت که بهترین زمان که لطف الهی ایجاب کرد و این مردم بودند که با خواسته‌هایشان پیش از همه جلو آمدند و درخواست هجوم نظامی نسبت به پُررویی دشمن کردند و چه وحدتی ایجاد شد؛ اما دشمن، دشمنِ با‌تجربه‌ای است، پانصد سال است که این استعمارگرها در همه‌ی امور مهارت دارند، در قتل و کشتار و توجیه و خلاف و قانون‌شکنی، درهمه چیز، بنابراین دشمن به این قضیه با تجربه نگاه می‌کند که چگونه این وحدت را به هم بزند، با یک ‌کیفیتی، انواع وسواس‌ها، انواع شایعه‌ها، انواع دروغ‌ها، انواع ایجاد اختلاف‌ها، همه‌ی این‌ها را هم تجربه دارد، بنابراین باید حواس‌ها خیلی جمع باشد،از یک‌جا ممکن است وسوسه کند که حالا جنگ که چیز خوبی نیست، ما چرا می‌جنگیم، جنگ که چیز خوبی نیست، خوب این‌که قضیه انتخاب و اختیار نیست، وقتی دشمن حقوق جامعه را ضایع می‌کند،جان و مال و ناموس و حیثیت و فرهنگ را، بالاخره به هر جا دسترسی پیدا می‌کند و این همه قتل و کشتار و کودک کشی و زن و بچه و خبرنگار و بیمارستان و غیره این‌که یک چیزی نیست کسی انتخاب کرده، اختیار کرده که بعد بگوید که جنگ خوب یا بد است، اما این‌قدرباید همه بدانند که اگر یک ضرورتِ اجتناب‌ناپذیر نمی‌داشت خدا تشریعش نمی‌کرد،این‌که خدا به عنوان یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر جهاد و دفاع را برای پیغمبران تشریع فرموده یعنی بشر غیر از این نمی‌تواند باشد، بشر این هست، یعنی باید در شناخت انسان توجه کند،این جزو شناخت انسان است،اول خلقت انسان هم که فرشته‌ها گفتند«أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ»[۱]، خوب این  تنها یک جواب دارد همان جوابی است که خدا داده،«إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ»[۲]، بنان‌علیه جنگ یک چیزی نیست که ما بخواهیم یا نخواهیم، یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر هم در تکوین هم در تشریع، این عیناً مثل این می‌ماند که بگویم دستگاه‌های مثلاً بهداشت و درمان چقدر این‌ها در هر سالی هزینه می‌کنند،خوب این‌ها را تعطیلش کنیم، خوب این‌ها را تعطیلش کنیم که بیماری به اختیار ما نیست، این‌ها را تعطیلش کنیم، آن ویروس، آن میکروب، خدا این‌طور روش خلق کرده، بالاخره جبهه‌ای هم در وجود ما دارد، در این درگیری‌ها ممکن است این غلبه کند، ممکن است او غلبه کند، اما اگر ما بخواهیم حیات داشته باشیم طبعاً باید در مقابل دوازده هزار نوع میکروب ما آمادگی دفاعی داشته باشیم، واِلا به معنی قبولی مرگ است،مسئله دفاع هزینه دارد اما مسئله‌ی تسلیم همه چیز را باید از دست بدهید،کما این‌که می‌شود گفت اصلاً در دفاع هزینه نیست سرمایه گذاری است، هزینه یعنی چه، اما در تسلیم شدن به معنی قبول مرگ است،نه تنها مرگ حیوانی که نفسش قطع بشود همه چیزش می‌میرد،از بین می‌رود، دینش،غیرتش،ایمانش،ناموسش،حیثیتش،آبرویش،همه چیز از دست می‌رود،بنان‌علیه آن‌هایی که با مزاج‌های آن‌چنانی استعمارگرها این‌‌طوری صحبت می‌کنند بالاخره در جنگ ترکیبی این است، موشک یک نقش دارد که به‌صورت فیزیکی یک پایگاه را،کارخانه را،یک جمعیت را له و لورده می‌کند اما القائات روانی یا فکری یا عقیدتی این پایگاه را خراب می‌کند،آن هم موشک است این هم موشک است، آن فیزیکی است این روانی است، این علمی است، فرق نمی‌کند،بنابراین یک چیز اجتناب‌ناپذیر است و تنها راهی که از شَرّ جنگ، جامعه‌ای مصونّیت پیدا کند یک راه دارد و آن راه این است که «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ»[۳]، تنها راهش این است که هوای حمله را از مغزش بیرون کنید، راه دیگری ندارد، بنابراین هر کس می‌خواهد به آن وادی امر برسد باید به این آیه قرآن عمل کند، خدا همه چیز را دیده، خوب این یک مسئله است.

مسئله‌ی دیگر این‌که، در جهت این وحدتِ کلمه و الحمدالله این هدیه‌ی الهی که دشمن سخت می‌خواهد آن را به نحوی آسیب بزند، ما باید در همه جا و از جمله بیشتر در این‌جا تابع قانون باشیم،خوب در هر جمعی، در هر دولتی، بالاخره یک شعاری دارند، یک حزبی دارند، یک برنامه‌ای دارند، بسیار خوب، همه چیز سرجای خودش خوب است ما به آن کار نداریم، اما تعبیر می‌شود دولت وفاق؟! بسیارخوب، اما پیداست این وفاق مضاف است، باید از نظر ادبی اضافه بشود وفاق به چه، حالا این‌که چند درصدش ممکن است یا ممکن نیست آن بحث دیگریست،مصداقی است، اما کلی قضیه وفاق بر حق یا وفاق بر باطل، وفاق بر قانون یا بر قانون‌شکنی، بنابراین خود وفاق با وفاق قابل انطباق بر خوب و بد است و انتخاب این از نظر ادبی مشکل دارد، مگر به حکم ضرورت بگوئیم که خوب معلوم است وفاق بر چه چیز، آن همان چیزی است که همه پاهایش قسم می‌خورند دیگر، قسم می‌خورند که چه؟ قسم می‌خورند که پایبند به این قانون باشند، وفاق بر قانون، وفاق بر قانون هم شدنی است،هم راه حل همه‌ی مشکلات است و اصولاً ما از نظام به قانونِ اساسی تعبیر می‌کنیم، اینطوری است دیگر؛ انقلاب پیروز شد، نهضت پیروز شد،این یک قدم، قدم دوم ایجاد نظام، ایجاد نظام یعنی چه؟ یعنی ایجاد قانون اساسی و لذاست که باید توجه داشت این اموری که به وسیله اشخاص از جهت اجرایی یا قضایی یا نمی‌دانم مقننه انجام می‌شود این‌ها نظام نیستند، این‌ها اگر کارشان را طبق قانون عمل کنند زهی سعادتشان سعادت ماست، واِلا جنبه‌ی شخصی پیدا می‌کند، همان‌طور که اشاره هم فرمودند که مثلاً از اداره برگشت حجاج به شهرستان‌هایشان ازآن سُستی و یا طمع دیده می‌شود، این‌که نظام نیست، نظام یعنی به قانون عمل کردن، این خلاف نظام است، مربوط به اشخاص است، مربوط به مدیریت است، مربوط به وزارتخانه است، ضعف مال این‌هاست، به نظام ربطی ندارد،چون نظام اصلاً تعریفش چیز دیگریست، بنابراین همه قسم می‌خورند که به قانون اساسی عمل کنند، بنابراین وفاق در این‌جا معنای صحیح می‌دهد، یعنی وفاق بر قانون، عملاً همین‌طوری است که جز آن اصلاً ممکن نیست، شما در هر جایی که وفاق دارید، ساعت شروع کار اداره‌ها در سراسر کشور، در صنعت کشور، کلاس فلان در فلان دبیرستان ساعت فلان جغرافی،ریاضی یا درس دیگری تدریس می‌شود ،در شهرهای دیگر هم می‌بیند همه همین کار را می‌کنند، در استان نزدیک هم همه همین کار را می‌کنند، این‌ها همدیگر را دیده‌اند، نه، می‌شناسند نه، تماس گرفتند نه، پس چطور همه یک‌نواخت عمل می‌کنند، جهت‌شان این است که همه به قانون عمل می‌کنند، بنان‌علیه قانون یک چیز مقدسی است و وفاق بر قانون جمهوری اسلامی این حلِ همه‌ی مشکلات است و اگر دقت کنیم همه‌ی مشکلات ما جایی است که خلاف قانون عمل کردیم، حالا خلاف قانونِ وجدان،عقل، فطرت، قانونِ مصوب، قانونِ وحی، فرق نمی‌کند،مشکل همیشه آن‌جایی است که خلاف قانون عمل کردیم، حالا این شامل همه‌ی مسائل می‎شود، شخصی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرق نمی‌کند،بیش از همه مسائل نظامی، بعد یک مرتبه‌ می‌بینید که یک نفری اصلاً مسئولیتش کار دیگری است، بالاخره این مسئولیت‌ها تعریف شده است، بعد دم از صلح می‌زند، صلح تحمیلی بدتر از جنگ تحمیلی است، آن‌چه که در صفین رخ داد صلح تحمیلی بود، ببینید خطرش تا الان که هزار و چهارصد سال می‌گذرد مربوط به صلح تحمیلی است؛ مسئله‌ی جنگ و صلحِ قانون در قانون مشخص شده که چه کسی باید تعیین کند، فلان آقا مسئول فلان خانه است یا فلان وزارتخانه است، لذا در چارچوبِ کار خودش باید حرف بزند، بیش از آن حرف زدن خلاف قانون است، خلاف وفاق است، باید طبق قانون حرف بزند، بله می‌تواند ابلاغ کند که این سیاست مصوب شده و مسئول مربوطه تصمیم او را ابلاغ کند، اما از خودش نمی‌تواند بتراشد که این صلح یا جنگ است، صلح و جنگ به شما چه ربطی دارد، شما کارتان را باید انجام بدهید، کار قانونی‌تان، این در قانون مشخص است، بناءعلیه خیلی باید مواظب بود که از این ناحیه‌ها بر وحدت مردم آسیب نرسد، چون نفسِ انسان، اجمالاً نفسِ انسان، بحث شخص خاصی که نیست، نفسِ انسان یک مقدار راحت طلب است، بنان‌علیه دشمن از این زاویه چه‌کار می‌کند، همان‌طوری که در جای دیگر تهدید می‌کند تطمیع می‌کند این‌جا هم تطمیع می‌کند، دشمنِ کارکُشته که پانصد سال کارش دزدی و آدم کشی و توجیه و تبلیغات و امپراتوری رسانه‌ای و این‌ها خیلی ساده می‌تواند تأثیر بگذارد اما باید کاملاً حواسمان جمع باشد که جایگاه قانونی دارد و اگر از جایگاه قانونی خودش خدای نکرده  بوسیله وسوسه‌ی دشمن روی او تأثیر گذاشت او وحدت جامعه را هدف گرفته است، حواسمان باشد، در همه جا و بیش از همه در مسائل نظامی که سرنوشت‌ساز است، و بیش از همه دراین مقطعی که خدای متعال این وحدت عظیم را به ما هدیه فرموده سعی کنیم که وفاقِ بر قانون حفظ شود،هر کس در جایگاه قانونی حرف بزند نه به میلِ مخاطب، نه به نفسِ مخاطب، نه به راحتیِ مخاطب که بخواهد او را تسخیر کند،چون ضررهایی که از ناحیه‌ی صلح تحمیلی می‌آید این قابل جبران نیست، به هیچ نحو، این‌جاست که قانون اساسی فصل‌الخطاب است،هر سخنی که مطابق قانون باشد که بر اساس آن مسئولین قسم خوردند، آن راهگشاست،هرچه خلافِ قانون باشد او دام دشمن است.

امیدوارم  که مخصوصاً در این مقطع که رسانه‌ها الحمدالله هشدارهای مرتبی می‌دهند که بیش از همه شایعه پراکنی، چه به صورت مکتوب، چه به صورت منطوق، شایعه‌ها برای ایجاد اختلافات است و امروز که دشمن ضربِ شست را خورده تمام حواسش اینجاست که بتواند راه گریزش را از جهت ایجاد اختلافِ‌نظر ایجاد کند و لذاست که به صورت خیلی فنی، بزرگ‌ترین دروغ‌ها را مثل بهترین سخن راست به مخاطب القا می‌کند که اصلاً احتمال دروغ در آن نمی‌دهد، ولو دروغ است، شایعه است، که خوب در صدر اسلام هم بوده و آیات قرآن هم نسبت به این جهت عنایت دارند.

ان‌شاءالله که با وجود مبارک شما، امت اسلامی از هرگونه آسیبی مخصوصاً آسیب‌هایی که جنبه‌ی روانی و فکری وعقیدتی دارد ان‌شاءالله به برکت وجود شما محفوظ بماند و دشمن بیش از پیش رسوا شود و دزدان بین‌المللی خانه‌های مردم را ترک کنند و صاحب‌خانه‌ها به آن برگردند به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.

[۱] -سوره بقره،آیه ۳۰ .

[۲] -همان.

[۳] -سوره انفال،آیه ۶۰ .

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *