خانه / متن بیانات / متن بیانات امام جمعه بیرجند در دیدار داوران جشنواره تدریس برتر دانشگاه فرهنگیان کشور

متن بیانات امام جمعه بیرجند در دیدار داوران جشنواره تدریس برتر دانشگاه فرهنگیان کشور

بسم الله الرحمن الرحیم

 با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران،رهبر مسلمین جهان، و سلام مجدد به محضر شما و همه‌ی سنگرنشینان علم و ایمان؛ بزرگداشت دهه‌ی مبارکه امامت و ولایت، عرض تسلیت سالگرد رحلت امام قدس سره و شهادت حضرت امام باقر سلام الله علیه، با آرزوی پیروزی مظلومین عالم،مخصوصاً فلسطین مظلوم، غزه مظلوم، لبنان مظلوم، اسلام مظلوم بر گرگ‌های بین‌المللی.

به نام مبارک امام باقرعلیه السلام تبرّک و تیمن می‌جویم، یک وقت در خبرنامه دیدم که صهیونیست‌ها در جهت مبارزه با اسلام و مخصوصاً مکتب اهل بیت، گروه‌های پژوهشگر با سرگروه‌های زُبده و متخصص برای هر امامی قرار دادند، یک گروه و سرگروه متخصص که نقاط ضعفی پیدا کنند و از جمله‌ی آن‌ها، آن سرگروهی که متخصص احوال امام باقر علیه السلام بود اظهارات خاصی کرده بود، اظهار داشته بود که ما که دشمنیم اما اگر بخواهیم انصاف بدهیم انسان به این فضیلت در تاریخ یا نبوده یا اگر بوده خیلی کم بوده است، صحبت آن صهیونیست متخصص برای نقطه‌ی ضعف گرفتن است؛ اما در حُسن این انتخاب موضوع که مدرس برتر شناسایی بشود و در واقع توسعه پیدا کند و در واقع جبهه‌ی دانش پیشروی کند بسیار چیز با ارزشی است، خیلی با ارزش است، از سابق هم پیدا بوده شاگردان بعضی از اساتید خوب به اصطلاح استاد دانش‌پرور است، بعضی هم نه، این هنر را ندارند یا ضعیف هستند اما این نوع کار شما خیلی کار ارزشمندی است، برای این‌که انسان بی‌دانش دانشمند بشود و یا دور از تربیت، تربیت بشود و متمدن بشود، یا به صورت کارگاهی کارآمد بشود، خوب این اصلاً نرخ انسان را بالا می‌برد این خیلی مسئله‌ی مهمی است، ما وقتی می‌گوئیم سرمایه‌ی ثروت، هیچ ثروتی بیشتر از استعدادهای خود انسان نیست و این نوع کار شما خیلی ارزشمند است،اما انسان هم که اعجوبه عالم خلقت است شناسایی‌اش کار مشکلی است، محال نیست بعضی می‌گویند انسان موجود ناشناخته، ناشناخته را می‌شود شناخت منتها راه دارد،اما موجود پیچیده‌ای است،همین بحث دست یافتن انسان به علم و دانش و مدرسِ بهتر یا تدریسِ بهتر که بسیار کار ارزشمندی است اما کسب دانش منحصر در تدریس نیست، تجربه هم نشان داده است، راه‌های دیگری هم هست که بشر به دانش راه پیدا می‌کند، مواردی داریم که مسائل را نمی‌دانسته در خواب فرا گرفته است، این‌ها افسانه نیست، و حتی گاه به صورت مکرر، این چطور می‌شود در خواب یاد می‌گیرد و همین‌جا به این می‌رسیم که خوب این مدرس برتر چه می‌کند که ماهیت بی‌دانش دانشمند می‌شود، بالاخره کارش چیست، آنچه که در خواب القا می‌شود چیست، یا در تزکیه‌ی روح، خوب آن چه ربطی به دانش دارد، الی ماشاءالله مواردی است که انسان به تعجب وادار می‌شود، شگفت آور است انسانی با تزکیه‌ی نفسانی کسب علم می‌کند، چیزهایی می‌داند که حتی دیگران نمی‌دانند، دانشمندان هم نمی‌دانند، مکرر ازاین  قضایا اتفاق افتاده است.

به مناسبت، نام مبارک آیت الله العظمی حائری یزدی مؤسس حوزه‌ی علمیه قم را آوردند، آیت الله العظمی خوئی نقل می‌کنند که در محضر میرزای شیرازی بودیم، بعد عده‌ای ازعلما بودند،آن موقع هنوز آیت الله حائری جوان بودند، شیخ فضل الله نوری جوان بود، در نجف تحصیل می‌کردند،دیدیم یک شیخی با موی ژولیده و بالاخره با همه یک کم متفاوت است، بعضی هم به ایشان اعتنایی نداشتند وارد شد و نشست، خوب او را نمی‌شناختند، بعد رو کرد به آقای حائری یزدی که طلبه‌ی جوان بود گفت شما، گفت من عبدالکریم حائری هستم، گفت نکند آن شیخ عبدالکریم حائری که حوزه‌ی علمیه قم را تأسیس خواهد کرد شما باشی، دست گذاشت روی شانه‌یشان، آیت‌الله حائری می‌فرماید که دستش را گذاشت رو شانه‌ی من، در قلب من درهای علم باز شد،] بعد رو کرد و به [ آقای شیخ فضل‌الله نوری گفت شما،]آقا شیخ[ گفت فضل الله نوری هستم، گفت نکند آن فضل‌الله نوری که در تهران به دار زده می‌شود شما باشی، این را از کجا یاد گرفت، بعد که رفت خوب بقیه که توجهی نداشتند، میرزای شیرازی احترام کرد و از ایشان پرسیدند ایشان چه کسی بود، گفت ملا‌فتحعلی سلطان آبادی، بله این علم را از کجا آورد، چطور کشفش کرد، حالا ایشان که ملافتحعلی دانشمند درس خوانده است؛ خیر یک روستایی بی‌سواد در روستای ساروق اراک به نام محمد کاظم که بعد کربلایی محمد کاظم شد، زندگی‌اش هم بر همه واضح بود هیچ کس تردیدی در مالش نداشت،اصلاً در آن موقع کلاس نبود، مخصوصاً روستاهایی که ارباب داشت اصلاً به این‌ها اجازه‌ی این کارها را نمی‌دادند، فقط کارگر بودند، حالا یک مرتبه تمام قرآن به قلب این آقا ریخت، یعنی چه، این قلب چقدر باید پاک باشد قرآنی که به صورت وحی به قلب مقدس حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده به قلب این انسان عادی ریخت،نه تنها قرآن بلکه دانش قرآن، خوب ایشان بعد که قم آمده بود، طلبه‌های قم که خوب بالاخره در این باره حالا علی‌ایحال طلبه‌ها اهل سوال هستند،می‌پیچانند،از ایشان سؤال می‌کردند تازه او طلبکار بود، می‌گفت سؤال جاندار کنید، این سؤالات شما ریشه‌ای نیست، شخصی مثل آیت الله العظمی بروجردی قدس سره فرمود در قرائت قرآن، قرآن سبعه یا بعد از آن چهاردهگانه، این مرجع بزرگ فرمود که دانشمندان فنی به جای خودش، اما به قرائت کربلایی محمد کاظم قرآن را بخوانید،آنی که صحیح است این است، از کجا کسب کرد، رمزش چیست، بالاخره ما باید ببینیم این یعنی چه، این انسان بالاخره گاهی به صورت کلاسیک یاد می‌گیرد، گاهی به صورت کارگاه یاد می‌گیرد، گاهی به صورت‌های القا یاد می‌گیرد،گاهی به صورت تزکیه یاد می‌گیرد، گاهی در عالم خواب یاد می‌گیرد، گاهی به انسان وحی می‌شود، گاهی مسائل به او الهام می‌شود، خوب این رمز دارد، رمز این چیست، شما لابد پیدا خواهید کرد ولی من تصور می‌کنم همه‌ی این‌ها را باید در روح انسان جستجو کرد که،«وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ»[۱]، و آنگاه هم خدا به فرشته‌ها فرمود بر انسان سجده کنید، این یعنی چه، یعنی این دانش در روح انسان در خلقتش عجین است، از خارج چیزی وارد نمی‌شود، مهم برداشتن حجاب است، به این عالم که می‌آید حجاب‌های مالی جلویش را می‌گیرد، در این باره تمثیلی دارد دیگر می‌فرمایند که شما تصور بفرمائید یک اتاقکی هست مثلاً پنج تا روزنه دارد، یک آقایی هم داخل هست، بعد بیرون را چه اندازه می‌بیند و به آن علم پیدا می‌کند، یک قطار شتر حرکت می‌کند و یکی به یکی از جلوی این روزنه رد می‌شود،او هم از داخل روزنه نگاه می‌کند یک شتر یک شتر می‌بیند که رد شد، خوب محدود است دیگر، حالا اگر چنانچه این اتاق بشکند و این بیاید بالای بام، کجا را می‌بیند،همه جا را می‌بیند،می‌گوید روح انسان در تن این‌طور است،«وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ»[۲]، روح به حساب در ذات خود همه چیز دان است، اما وقتی به این عالم آمده فقط از روزنه‌های خاصی می‌تواند مطلع بشود، چرا؟ چون حجاب است، و بناءعلیه آنچه مهم است این است که از این حجاب پرده برداری بشود، حالا گاهی به صورت کلاسیک است، گاهی کارگاه است، گاهی درعالم خواب است، گاهی درعالم الهام است، گاهی با تزکیه‌ی نفس و احاطه‌ی روح است، که خوب گاه ملاحظه می‌کنید امروز دیگر رسانه‌ها این‌ها را هر روز پخش می‌کنند،اطلاع از ذهن دیگران، از کجا مطلع می‌شود، از کجا می‌تواند بفهمد در ذهن فلانی چه می‌گذرد، حتی مسابقه قرآن می‌دهد، او فقط در آن قسمت انگشتش را می‌گذارد روی آیه‌ی قرآن، حرف هم نمی‌زند، قاری از همان جا شروع می‌کند، دیگری انگشت می‌گذارد روی خط قرآن، قاری از جای او شروع می‌کند،از کجا می‌فهمد؟ بناءعلیه انسان یک موجود ویژه‌ای است که اگر انسان خودش را بشناسد این بالاترین هنر است، امروز هنر در قالب‌های مختلفی مطرح است، اما نه این‌ها شبه هنرست، هنر آن است که آدم خودش را کشف کند و بالاخره از شگفتی‌های آن استفاده کند، حالا عمر ما که ضایع شده، شما که الحمدلله همه شما می‌دانید، قدر خودتان را بدانید، بنده هم دعاگوی همه‌ی شما هستم، خدا شماها را حفظ کند، صلوات بفرستید.

[۱] -سوره بقره،آیه۳۱

[۲] – همان.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *