بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران رهبرمسلمین جهان، و سلام مجدد به محضر شما عزیزان، بزرگداشت سوم خرداد و آزادی خرمشهر عزیز، بزرگداشت سالروز تشییع جنازه باشکوه شهدای خدمت و سیدالشهدا آیت الله رئیسی قدس سره الشریف، با آرزوی پیروزی مظلومین عالم مخصوصاً فلسطین مظلوم، غزه مظلوم، لبنان مظلوم، یمن مظلوم، اسلام مظلوم بر گرگهای بینالمللی.
«اعوذ بالله من الشیطان الرجیم؛وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ ۛ»[۱]، انسان مسیری دارد من الله الی الله،« إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»[۲]، ما واژهی پیروزی و شکست را همواره در صحبتهای روزمره تکرار میکنیم، اما حقیقت آن چیست، شکست یعنی چه، پیروزی یعنی چه، خوب هر بخشی را نسبت به خودش باید سنجید، این خطاب به بنی آدم به انسان است، انسان با حیوان فرق میکند، بله مشترکات با حیوان داریم اما پیروزی و شکست انسان یعنی پیروزی و شکست انسان نه حیوان، بناءعلیه این قضیه درزوایای ظاهری خلاصه نمیشود که ما یک تعبیر دل بخواه بکنیم، ملاک دارد، قانون دارد،«أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ»[۳]، آن تاریخ معاهده است روز اَلَست گفته میشود،عالم زر گفته میشود،عالم ارواح گفته میشود،اینجا هم خدا میپرسد،«أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ»[۴]، بین ما و شما احدی نگذشت که گذشت،آن انسانی پیروز است که بتواند آن عهد را از روز اَلَست و همواره در این جهان آزمایش رعایت کند و هدف را از دست ندهد این میشود پیروزی،«لا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ الَّذینَ کَفَرُوا فِی الْبِلادِ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ»[۵]، یک وقتی از فرعونهایی که روی عالم با تکبر راه میروند و نمایش میدهند ظواهر جذابی را ارائه میدهند یک وقت گول اینها را نخورید،«لَا يَغُرَّنَّكَ تَقَلُّبُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي الْبِلَادِ»[۶]، چند روزی با این قیافه است، این پیروزی است؟! بناءعلیه برای انسانی که برعهد الهی است و همواره امور خودش را تنظیم میکند به امر و نهی پروردگار، اصلاً شکست مفهوم ندارد و لذاست که در قرآن کریم بر قضایایی که پیش میآید برای انسان متعهد به بندگی، خدا میفرماید که«إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ»[۷]،هیچ جا شکست نیست، یا از نظر ظاهری هم غالب شده، و بر این غلبه برکت احقاق حق و ابطال باطل میکند و یا هم به شهادت میرسد،«إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ»[۸]، یعنی یا این یا آن هیچ جا شکست نیست،«اَلْأَرْوَاحُ جُنُودٌ مُجَنَّدَةٌ فَمَا تَعَارَفَ مِنْهَا اِئْتَلَفَ وَ مَا تَنَاكَرَ مِنْهَا اِخْتَلَفَ»[۹]، انسانها وقتی به این عالم میآیند عالم زر را فراموش کردند اما آثارش در وجودشان هست، شما وقتی میگوئید مسائل فطری است، فطری خوب از کجا باقی مانده، چگونه تشخیص میدهید، حُسن و قُبح ذاتی، تشخیص میدهید فلان کارها بد است، ظلم بد است، عهدشکنی بد است، نفاق بد است، بیمحبتی بد است، از کجا میفهمید، ایمان خوب است،عقل خوب است، علم خوب است، تعهد خوب است، خدمت خوب است، از کجا میفهمید،اینها در فطرت تأکید شده است،«وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ»[۱۰]، کار خوب و بد را خدا به شما الهام کرده از تو عهد گرفته که این کار بد است نرو، آن کار خوب است به دست بیار، پیروزی در اینهاست و ارواح انسانها که میبینید حزبالله میشود، خوب ممکن است اصلاً همدیگر را در دنیا ندیدهاند اما وحدت دارند، اما تعارف(دقیقه ۹و۱۴) و«مِنْهَا اِخْتَلَفَ» به هم پیوند هستند، روحشان، قلبشان، نتیجتاً اعمالشان همسوست، این علامت پیروزی است، این به جمعیت زیاد و کم ربطی ندارد این به قدرت نظامی داشتن و نداشتن کاری ندارد، آنها تکلیف وظیفه است، اما حقیقت حال در اینجاست،« أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَابِيًا وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذَٰلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ»[۱۱]، خدا حق و باطل را اینطورمثل آورده،«فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً»[۱۲]، درعین حالی که او کف رو آمده فرا گرفته به ظاهر در فوق قرار گرفته هیچی از آن باقی نمیماند و اما آن جوهره اصلی باقی است، بناءعلیه وقتی شما در خود احساس میکنید که روح شما، جان شما، فطرت شما، بر حق، برعدل، بر خیر، بر محبت است خیلی سجده شکر کنید، این امانت الهی را حفظ کردید، نشانیاش چیست، نشانهاش این است که ببینید تمام این جهان قانون است،همچنان که تمام وجود ما هم که بخشی از جان تمامش قانون است، همانگونه که سخت افزار این عالم تمام قانون به علم خیلی بیش از آن مسئله نرم افزار است، تمامش علم و قانون است، نشانهی انسان پیروز در انسانیت، در میدان انسانیت، نشانهی انسان پیروز این است که او به قانون خدا پایبند است، دیگر قانون خدا از طریق فطرت قانون خداست، از طریق عقل قانون خداست، از طریق علم قانون خداست، از طریق وحی قانون خداست، از طریق سیر و سلوک حقیقی قانون خداست، از طریق قوانین مصوب مدنی قانون خداست، نشانی به این نشانی آنهایی که با خدا عهد کردند و سر پای قانون الهی ایستادهاند ومیایستند،«الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا»[۱۳]،این علامت این است که پیروز است و هر چه خیر درعالم است اینجاست،اما از آن طرف آنهایی که همه قوانین را شکستند، قوانین بین خود و خدا را شکستند، عقل را شکستند، علم را شکستند، فطرت را شکستند، وحی را شکستند، و با پیغمبران واوصیاء جنگیدند و هیچ قانونی عملاً ندارند، یعنی یک حیوان حرام گوشت به تمام معنی پا رو ی هر قانونی میگذارد که بدترین و زشتترین مصداقش تفکر لیبرال دموکراسی غرب است، هیچ قانونی ندارند، تمدن یعنی پایبند و به قانون بودن تمدن الهی یعنی پایبند به قوانین الهی بودن، وحدت را میخواهید، واقعاً صادقانه وحدت میخواهید، وحدت چطور حاصل میشود،یعنی همه مردم هم را پیدا کنند، بعد با همدیگر بگویند آقا ما اینطوری عمل کنیم، اینطوری رفتار کنیم، اخلاق ما و گفتار ما اینطوری باشد، همه رو ببیند، به قانون عمل کنند همه چیز درست است، هر جا هم مشکلی هست مال قانونشکنی است و مسئولیتش مال قانون شکن است، بعد کوزهی آن را سر اسلام و انقلاب میشکند، خیلی عجیب است، قانون را دیگری میشکند نغش[۱۴] را بالای سر اسلام میزند که قانون میشکند، ببینید، اخیراً یک تعبیر جالبی است اما از نظر ادبی به نظرم نقص دارد، حالا شما عرض من را اصلاح خواهید فرمود، حالا هر دولتی میآید به هر حال یک قالب شعاری دارد که ما خیلی به این کاری نداریم، اما بحث آن بخش ادبی قضیه است،امروز گفته میشود وفاق، بسیار خوب، مشکلش چیست، مشکلش این است که از نظر ادبی آخر این مضاف است به چه اضافهاش میکنید، وفاق بر چه، وفاق که یک چیز معلق در هواست باید اضافه بشود یک چیزی، وفاق بر حق، وفاق بر خدمت، وفاق بر دوستی، وفاق بر خداپرستی، بسیار خوب، خوب است، اما خود وفاق میشود، وفاق بر باطل، وفاق بر ظلم، این فرقی نمیکند، این مضاف است باید به یک چیزی اضافهاش کنید، خودش به تنهایی که معنی نمیدهد، وفاق برچه چیز، خوب ما در نظام مقدس جمهوری اسلامی وقتی یک اصطلاحات میآید حمل بر صحت میکنیم و میگوئیم لابد وفاق بر قانون است، بناءعلیه مشکل مال قانونشکنی است،این شیوهی کار به عنوان یک مثال عملی مثلاً فردا میشود اول ساعت هشت، حالا آن مدرسه، یا ساعت شش آن اداره، شما مردم آذربایجان شرقی و غربی، گیلان، مازندران فرض بفرمایید که سیستان بلوچستان، شما این ساعت به هم تلفن زدید که هماهنگ اول ساعت شش آنجا بودید یا اول ساعت هشت آنجا بودید با هم هماهنگ کردید، نه، با هم هماهنگ نکردید، با چه هماهنگ کردید، با قانون یا مقررات، درست است، ببینید همدیگر را اصلاً نمیشناسید اما سر ساعت سر کارش است، باقی امور را هم بر همین قیاس کنید که اگر ما پایبند به قانون باشیم در همه کارهای خیر سر ساعت حضور داشته باشیم و در پای هیچ کار شری،هیچ نفاقی،هیچ دشمنی،هیچ ظلمی،هیچ بیعدالتی،هیچ دزدی،هیچ کمفروشی،هیچ دروغگویی،هیچ تهمت زنی نباشیم، ما پرونده دادگاه میخواهیم چه کار کنیم،وقتی خود ما متعهد به قانون خدا باشیم تمام کارهای خیر انجام میشود، تمام کارهای شر درش بسته میشود، از فردا صبح که حرکت میکنیم این کارهای شر را چه کسی انجام میدهد، غیر از خود ما، این کارهای خیر را چه کسی ترک میکند غیر از خود ما، بعد همه هم داد میزنیم این حق ضایع شد، آی این حق الناس است،آی این حق الله است، ببینید اصلاً شایسته نیست، حالا ما از آنهایی که متعهد به امر و نهی الهی، به قانون حلال و حرام، به حق خدا و مردم، از آنهایی که ما میگوئیم حزبالله هستند، حالا شما اسم دیگر روش بگذارید، ما میگوئیم موفق هستند،«این بار امانت را آسمان بار امانت نتوانست کشید/ قرعه فال به نام من بیچاره زدند»، نه من بیچاره نیستم، خیلی هم چاره دارم، این امانت الهی را که عهد الهی است، عهد اَلَست است،عهد خداست،خدا هم از ما سوال میکند که مگر ما با شما عهد نکردیم،هر جا حقی است برای اجرایش همهی اهل حق حاضرند، هر جا ظلمی است برای مبارزه با آن همهی اهل حاضرند، حالا این دنیا را نگاه میکنید قانونشکنان بینالمللی و دزدان جهانی یا گرگهای بینالمللی اینها دیگر قانونی نگذاشتهاند که از بین نبرند،هرجا قانون شکستند هشت میلیارد مردم از دور نگاه میکنند بی تفاوت، اسم این را چه باید گذاشت،هشت میلیارد مردم نگاه میکنند که یک دیوانهای مثل ترامپ که شعور معمولی هم ندارد او بر دنیا حکومت میکند و صهیونیستها هم آن کارها را میکنند،کشورهای پُر ادعای اروپا هم که هر جا آتش نفاقی است آنها بر میافروزند و بین ملتها اختلاف ایجاد میکنند که همواره مشهور است اختلاف بینداز و حکومت کن، کارشان قانونشکنی است، بناءعلیه شما جبههی حق و عدل و دین و عقل و انصاف و وجدان آدرس همدیگر را گم نکنید، دنیا در هر شرایطی که باشد شما در کار خودتان تردید نکنید، کار شما درست است، خیلی خوشحال باشید، هرچه پیش بیاید مرد میدان ابوذرغفاری است، حق را میگوید نمیپسندند،حالا با این صحابهی بزرگ پیغمبر چه کارش کنند، او را تبعیدش میکنند، کجا تبعیدش میکنند، به شامات که استبداد معاویه است،چه کسی شکست خورد، بدون اعتنا به اندیشههای معاویه، کارش تبلیغ حق و ابطال باطل بود و چه بسا امروز که شما بعد از هزار و چهارصد سال بچههای لبنان را میبینید که تربیت شدهی ابوذر غفاری هستند، خوب معاویه با آن استبداد و خشونت و کَلَک و تزویر در مقابل ابوذر درمانده شد، نه تطمیع میشود،نه تهدید میشود، خواستند تطمیعش کنند آن سکههایی که امروز یکی به یک نفر میدهند میرود برای صهیونیستها نوکری میکند و بعد دانشمند هستهای ایران را ترور میکند، یکی دو کیسه سکه آوردند درب خانهی ابوذر، آقای ابوذر این هدیه بفرمائید، ابوذر اصلاً به آنها توجه نکرد، یک سوال کرد گفت خوب بهبه برای همه مسلمانها این سهمیه شده و بردهاند این سهمیه من شده است، گفت نه خصوصی است، گفت عجب ما که نیاز نداریم، اطراف اتاقش را نگاه کردند یک حصیر، یک کاسه چوبی، یک نان جوین، یک ابریق، شما نیاز ندارید، شما که چیزی ندارید، چه نیاز ندارید، گفت ولایت علی علیه السلام مرا بی نیاز کرده است، بعد آن دیگری که اینها غلام بودند گفت آقای ابوذر من یک عرضی دارم، بفرمائید، گفت ببینید آنها اخلاق شما را میدانستند و به ما گفتند که اگر بتوانید این طلاها را به ابوذر بدهید شما دیگر آزاد هستید و غلام نیستید، حالا برای خدا بیائید ما را آزاد کنید،ابوذر چه گفت، گفت شما که آزاد میشوید ولی من برده میشوم، میبینید اینهایی که پول میدهند چطور برده میشوند سواری میدهند، او دیوانهی ترامپ آمده اینجا به این به اصطلاح پادشاههای عرب میگوید اینها گاو هستند، ما آمدیم اینها را بدوشیم، تریلیونها دلار از اینها میگیرد میبرد، نفتهایشان را هر روز میبرد،فقط به همین قدر نوکری، بعد از آنها اسلحه میگیرد تحویلشان میدهد، بعد میگوید شما با هم بجنگید، ببینید فرق راه از کجا تا کجاست، آدم اینطوری برده میشود، ابوذر گفت نه آخر شما آزاد میشوید ولی من برده میشوم، من نمیخواهم برده باشم، من میخواهم آزاد باشم، همینها موجب شد که به شام تبعیدش کردند،اما معاویه درمانده شد و گفت چه کارش کنیم، گفتن برگردانید، چطور بر گردانند، بر یک شتر ناهموار به طوری که مثلاً به مدینه که رسیده بود این پوست و گوشت و پاها خونین بود که این همه راه با این کیفیت آمده بود، دستور دادند که ابوذر را تبعید کنید به بدترین مکان که ما هم از او انتقام بگیریم، خوب از کجا بدانیم از همه جا بدتر برای ابوذر کجاست، از چه کسی بپرسیم، گفتن از خود ابوذر بپرسید، از خود ابوذر بپرسیم که بدترین جا کجاست تا تو را تبعید کنیم به آنجا!،بله از خودش بپرسید، پیغمبر فرموده آسمان سایه نیفکنده و زمین باری را بر دوش نگرفته، صادقتر از ابوذر نیست، ابوذر اصلاً دروغ نمیگوید، آمدند گفتند ابوذر از کجا همه بیشتر بدت میآید، گفت از ربذه، چون من دوران جاهلیت آنجا بودم، از سرزمینش بدم میآید،گفتن تبعیدش کنید به ربذه، هیچکس هم به سر راهش نیاید، اما امام علی علیه السلام و حسنین تشریف آوردند،امام بشارتش داد،«يَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّكَ غَضِبْتَ لِلَّهِ، فَارْجُ مَنْ غَضِبْتَ لَهُ»[۱۵]، برای آن راهی که مبارزه کردی این پیروز شد یا شکست خورد، پیروزی انسانی؛ شما صبح و شب ابوذر را به عنوان یک سمبلی که همه ابوذرهای زمان را بالاخره آن الگو،آن تابلو،آنها را که یکی از آنها آیتالله رئیسی است، دیدید در مقابل استکبار چه کار کرد، دیدید چقدر بزرگ شد، اینها کار خداست، این سازمانهای عریض و طویل منافق بینالمللی،آنها یک روز هم نمیخواستند که شهید رئیسی زنده باشد اما چطور شد که وقتی این شهید بزرگوار وقتی به سازمان ملل رفت، کدام رئیس جمهور را دیدید که سازمان ملل و شورای امنیت و دیگران از او تجلیل رسمیکنند،این علامت چیست، با این که آنها دشمن درجه یکش بودند اما آنقدر کار این آقا درست بود که آنها حالت انفعالی پیدا کردند و ناچار شدند در سازمانهای بینالملل به احترام او به اصطلاح خودشان سکوت اختیار کنند، عظمت او را ببینید، شما هرگز از هم جدا نشوید، این چند روز دنیا میگذرد اما بر عهدی که با خدا بستهاید بروید تا روز قیامت که انشاءالله موفق هستید، بقیهاش به خواب و خیال شبیهتر است اما این حقیقت است.
چه جلسه خوبی بود، از وجود مبارک شما آن هم در روز خرمشهر که شما خرمشهرها در پیش دارید، همهاش که نظامی نیست،همین الان در خرمشهر هستید، بروید تشخیص میدهید، آرمانها و خدمات آیت الله رئیسی اینها به عنوان یک تابلوست، این تابلوی پیروزی است و هرگز شکست نخواهد خورد، اما به دلیل اینکه در مبارزه با باطل باید هماهنگ عمل کرد،باید با برنامه عمل کرد، باید آموزشهای لازم را دید،باید به موقع عمل کرد،این ارتباط روزمره را حتماً ایجاب میکند؛جان شما و جان انقلاب، جان شما و جان اسلام.
امیدوارم که بیش از پیش موفق باشید و خداوند این شایستگی را به نسل امروز بدهد که در این دنیای ظلم آخرالزمانی بتوانند تمدن عدل اسلامی را که بالاخره بحث انقلاب است، پیروزی نهضت،نظام و تشکیلات قانون اساسی و حکومت، بعد میشود دولت اسلامی، همه کمک کنیم که دولت اسلامی بر اساس عدل، همه دعا کنیم، همه همکاری کنیم، دولت اسلامی و بعد جامعه اسلامی که آرمان جامعه اگر عدالت باشد،خوب بیست و چهار ساعت میتواند دزدی نکند،دروغ نگوید، خیانت نکند، میتواند، و اگر خود جامعه آرمانش عوض شود رفتارش هم عوض میشود، و از فردایش آن تمدن اسلامی خودش را نشان میدهد، همه چیز امن، همه دوستدارهم،همهاش محبت،همهاش خدمت،همهاش عدالت، فردا صبح همه از خواب بیدار بشویم و ببینیم همه با این آرمان هستیم، دیگر کار روی زمین نمیماند،چون همه خدمتگزار هستند،هیچ کس دزد نیست،هیچ کس خائن نیست، و مسلم اگر جامعه به این عهدش عمل کند در جهت اداره آن تمدن اسلامی در تداومش مسلم «وُجُودُهُ لُطفٌ وَ تَصَرّفُهُ لُطفٌ آخر وَ عَدَمُهُ مِنَّا»این مانع منا که برداشته شود مسلم صاحب اصلی حضرت صاحب الزمان علیه السلام حضور دارند.
و صلی الله علی محمد و آل محمد.
[۱] -سوره اعراف،آیه۱۷۲
[۲] -سوره بقره،آیه۱۵۶
[۳] -سوره یس،آیه ۶۰
[۴] -همان.
[۵] -سوره آل عمران،آیه ۱۹۷-۱۹۶
[۶] -همان.
[۷] -سوره توبه،آیه ۵۲
[۸] -همان.
[۹] – شناسه حدیث : ۱۰۳۷۹۹ | نشانی : من لا يحضره الفقيه , جلد۴ , صفحه۳۸۰
[۱۰] -سوره بلد،آیه ۱۰
[۱۱] -سوره رعد،آیه۱۷
[۱۲] -همان.
[۱۳] -سوره فصلت،آیه۳۰
[۱۴] – سر و صدا کردن- اعتراض نمودن
[۱۵] – خطبه ۱۳۰ نهج البلاغه