خانه / درس اخلاق مدیران دستگاه های اجرایی / متن کامل بیانات / متن کامل بیانات امام جمعه بیرجند در درس اخلاق مدیران دستگاه های اجرایی خراسان جنوبی ۱۴۰۴/۰۲/۲۱

متن کامل بیانات امام جمعه بیرجند در درس اخلاق مدیران دستگاه های اجرایی خراسان جنوبی ۱۴۰۴/۰۲/۲۱

بسم الله الرحمن الرحیم

 با سلام به امام زمان و با درود به روام مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد به محضر شما و عزیزان و همه خدمتگزاران به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بزرگ داشت مقام همه شهدای راه حق و بالأخص شهدای خدمت و به ویژه سیدالشهدای خدمت ، آیت الله رئیسی قدس سره الشریف

به امید پیروزی مظلومین عالم مخصوصا فلسطین مظلوم غزه مظلوم لبنان مظلوم یمن مظلوم اسلام مظلوم بر گرگ های بین المللی.

 چند لحظه‌ای وقت عزیز شما را می‌گیرم و امیدوارم آنچه خیر باشد خداوند به زبانم جاری فرماید.

در عرائض گذشته نسبت به دفع ضرر، جلب منفعت و دفع ضرر، این‌ها از آثار اولیه حیات است، گیاه، اشجار، نفعشان را کسب می‌کنند و در حدود شناخته شده‌ای از خود دفع ضرر می کنند یک کِرمی که از زیر خاک بیرون می‌آید و اولین شرایط حیاتی حیوانی را دارد ، تمام حرکاتش برای جلب نفعش است، و اگر به کنارش سوزنی نزدیک کنید بلافاصله غلت می زند ، یعنی از خود دفع ضرر می‌کند ، تا برسد به انسان، آیا انسان باید از خود دفع ضرر کند یا نکند؟ نفعش را کسب کند یا نکند؟ قطعا این‌طوری است ، منتها یک تفاوت هست ،  آن تفاوت باید مد نظر باشد ، تفاوت این که ، آن چه که در طبیعت و غریزه ، در نظام خلقت حکیمانه، از نفع و ضرر در عالم نباتات ، در عالم حیوانات هست و حالت جبری دارد ، دست حکمت الهی ، آنچه را که نفعش است ، واقعاً نفعش است ، دنبالش می رود ، این طور تنظیم شده ، آن چه که واقعا ضررش است دفع می کند ، اما انسان که یک موجود ترکیبی است ، از بخشی منافع نباتی که برخوردار است، از بخشی منافع حیوانی و مضار حیوانی برخوردار است ، اما این فرق می کند با آن نفع واقعیش ، که جنبه ی انسانیش دارد ، خیلی متفاوت است، این طور نیست که تا جاذبه باشد معنیش این باشد که یعنی نفعش است ، نخیر ! یا از چیزی حالت دافعه دارد،  بدش می آید ، حتما بد باشد، نخیر ، چرا؟ به جهتی که این عالم انسانی است ، باید با اختیار و با عقل و با علم ، نفع و ضرر را تشخیص بدهد ، « عَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ [۱]»خیلی جاها ممکن است که جاذبه داشته باشد اما نفعش نیست « وَعَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ [۲]» بنابر این، این تفاوت است ، در صحبت های جلسه گذشته عرض کردم و لذاست که در انسان دیدگاه خیلی مهم است ، با چه دیدی نگاه می کند که نفعش است؟ با چه دیدی نگاه می کند که ضررش است ؟ با همه ی موجودات متفاوت است ، اما اصل قضیه اجتناب ناپذیر است ، باید نفعش را کسب کند،  نفع واقعیش را ، از ضرر واقعیش باید فاصله بگیرد ، حتی احتمالی، دفع ضرر احتمالی، نه دفع ضرر واقعی، اگر مثلا در این تابستان رختخوابش را پهن کرده ، می‌خواهد بخوابد ، حالا یه بچه‌ی هفت یا هشت  یا ده ساله آنجا ایستاده ، به او می گوید فلانی یه عقرب رفت داخل رختخوابت ، خوب« یحتمل الصدق و الکذب» یا راست یا دروغ  ، اما راحت می گیرد و می خوابد؟!  نه، بررسی می کند، بدون بررسی نمی خوابد، دلش خواب نمی برد، و اگر دفع ضرر احتمال عقلایی باشد و بی اعتنایی کند ، این یکی از صفات مذموم و مطرود انسانی است ، این را می گویند جربزه ،گاه می گوئید انسان شجاعی است ، گاه می گوئید انسان بی باکی است ، فرق اینها چیست؟  فرقش این است که صفات و خصال حمیده و پسندیده انسانی از سر تا پا همواره عقل همراهش است ، باید حساب بشود و لذاست که شجاع به آن کسی می گویند ، که مراحل شناخت را طی کرده ، مثل یک رزمنده‌ای که راه معرفت و علم و عقل و وحی و این ها را طی کرده ، دیگه ترس در او معنی ندارد این می گوید شجاع ، اما گاه می گوئید بی کله است ، بی باک است ، اینکه صفت بدی است ، بسیاری از این هایی که در تصادفات کشته می شوند از این نوع آدم هایی هستند ، آدم بی باک ، می زند خودش و دیگران را به کشتن می دهد ، براش مسئله ای نیست ، نتیجه اش هم همین است که باید حدود بیست هزار تلفات الکی بدهیم ، چرا ؟ چون آدم بی شعوراست ، اما آنجایی که عقل احتمال ضرر می دهد ، ضرر را باید کارشناسی کرد ، ضرر است یا نفع است ؟ حالا اینها مقدمه است .

 خُب موجود، انسان دو پا، اشراف مخلوقات، ارزل مخلوقات، هر چه هست، خود را شناختی؟ چند روزی زندگی می کنیم با حیوانات و با موجودات دیگه شریکیم ، اینجا که نمی مانیم ، از اینجا می رویم ، کجا می رویم؟ نفع و ضرر ما در آنجا چیست؟ می دانیم؟  مرگ نابودیست؟  مرگ که نابودی نیست « قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ [۳]» شما را تحویل می گیرد ، از این عالم تحویل می گیرد ، وارد آن عالم می کند ،  اینکه مرگ نیست ، انتقالی است از داری به داری ، از عالمی به عالمی ، خب آن عالم چه خبره؟ در حد احتمال که گفتم یه بچه ده ساله می گوید یک عقرب رفت تو رختخوابت ، در حد احتمال ، اما مسئله این نیست ، در دعوت همه‌ی انبیا ، همه ی اولیا ، همه علماء ربانی ، عرفای واصل الهی، عقلا ، حکما ، لقمان حکیم ، قرآن کریم ، هزار و چهارصد سال قبل یک حرفایی گفته ، خیلی مخالف داشته ، حتی بعضی ها مسخره می کردند ، قرآن یک حرف های عجیب و غریبی زده است ، در قرآن دارد، شما حرف می زنید « مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ  [۴]» حرف می زنید ؟ حرف شما ضبط می شود، این سخن هزار و چهارصد سال قبل است ، حرف می زنید حرفتان می ماند ، خُب ، این را مسخره می کردند ، می ماند !!  چی می ماند؟ هر وقت می خواهیم ببینیم که بگوییم که فلان چیز نمی ماند ، می گوید فلان چیز نقش بر آب است ، روی آب یه نقشه بکش می ماند؟ خب اینکه عینا مثل همان است؟ هوا که از آب لطیف تر است ، باد هم که می آید این را جابه جا می کند مخلوطش می کند ، حالا یه حرف زده ، حرف چطور می ماند؟ حرف چطور می ماند؟ پیغمبر خدا بهش وحی آمده ، می گوید  حرف می زنید حرف شما می ماند ،  بنا نیست هر چه را که ما نمی فهمیم ،که نمی فهمیم ، هرچه نمی فهمیم ، انکار کنیم « بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ [۵]» انکار می کند ، چه چیزی را انکار می کند؟ آنچه را که نمی داند انکار می کند ، چقدر زشت ، مگر اسرار عالم پیش من و تو هست که  هر چه نفهمیدی انکار می کنی ؟ همه این علوم و دانش ها و این کتاب ها را ،این تخصص ها را ، این فوق تخصص ها را، روی هم بریزید ، این دانش را ، خدا می فرماید که « وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا [۶]» همه این ها یک قطره بیشتر نیست ، این جهان هستی می بینید، این ظاهرش است ، باطنش چه خبر است ؟  از کجایش خبر داری ؟ از هیچ چیز ، انکار می کنی؟!  وحی خدا که تغییر پیدا نمی کند ، از آن تاریخ ، عواملی که خودش یک تاریخی دارد باز ، تاریخ تحقیقات روی مسئله گفته ها ، شناخت امواج و بالاخره کنترل گفته ها ، از گراموفن های آن دوران قدیم که ما به خاطر می دهیم ، تا امروز که دیگه ! کالای صوت !! این کالای صوت یعنی چه؟  این کالای صوت همانی است که قرآن آن روز فرموده و دیگران انکارش می کردند ، کالای صوت همانطور که کالای نخود و لوبیا هست  ، کالای صوت ، این حرف هایی که من در شبانه روز می زنم ، به نفعم هست یا به ضررم هست؟  درست است یا نادرست است؟  و فردا باید جواب بدهم ، فلان جمله گفتم ، حتی با چه آهنگ گفتم ، با اخم بودم یا با لبخند؟ اینها ثبت می شود ضبط می شود که آن طرف هم باز قرآن در آیات متعدد نه یک آیه و او این است که ، هم صوت نگهداری می شود و هم صورت ، نقشه ، تصویر ، اینها می ماند ، قرآن هزار و چهارصد سال قبل گفته ، اینها می ماند ، فردای قیامت این زمینی که من روش هستم ،  زمین شهادت می دهد ، حالا نماز خواندی؟ شاهدت این مکان است ، مکان شهادت می دهد ، کار دیگه هم انجام دادی  ، مکان شهادت می دهد ،  دست و پایت گواهی می دهند ، به تعبیر دیگر یک فیلمی را به تو نشان می دهند  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم« إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا * وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا * وَقَالَ الْإِنْسَانُ مَا لَهَا * يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا[۷] » این زمین ساکت ، گزارش می دهد گزارش چه می دهد ؟ گزارش رسوایی من و تو را می دهد!  يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا *  بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَىٰ لَهَا [۸]»خب حالا دیگه بریم پای فیلم ، بنرهای تبلیغاتیش را زدند ، بریم ببینیم ، چه خبر توی فیلم ،  « يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا [۹]» مردم گروه گروه حرکت می کنند ، کجا می روند، یک فیلم سینمایی است می روند ببینند! چطور فیلمی است؟ جمعیت ها می روند پای این فیلم ، « يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ [۱۰]» برای اینکه نمایش داده بشوند نسبت به کارهای خودشان ، فیلم خودش است ! چقدرها در این فیلم ، در این برنامه زندگی پس از زندگی که رفتند و تجربه کردند عالم های نزدیکی به مرگ ، نزدیک به مرگ ، نه مرگ ، نزدیک به مرگ و بعد برگشتند ، این چیزها را خبر می دهند ، می گویند از دورانی که من متولد شدم ، چقدر شنیدید ؟ اینها برنامه های علمی ، تجربی ، پژوهشی است ، آن حرف هایی که آن روز قرآن گفته ، امروز می بینیم ، می بینیم ، مگوید از وقتی متولد شدم ، فیلم ما را در آن عالم به ما نشان دادند ، نفع واقعی ما در چیست؟ ضرر واقعی ما در چیست؟ به حیوانات ، به موجودات دیگر ، نفع و ضررشان الهام می شود  « وَأَوْحَىٰ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ * ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ [۱۱]»همه راه هایی که خدا در زندگی تو ، که تو را مهندس کرده ، لانه را با بهترین طرح مهندسی ، تو را شیمی دان کرده ، تو را پرستار کرده ، بهترین نوع پرستاری و و غیره ، راه هایی است که خدا نشان داده ، نفعش ، ضررش را ، خوب تشخیص می دهد  چرا؟  به جهت اینکه آنجا خدا مستقیما الهام کرده ، اما من و تو را خدا به اختیار خودمان واگذاشته،  می خواهد نمره بدهد ، چه انتخاب می کنیم؟ حالا با این دید ، نگاه کنیم نفع ما یعنی چه؟ ضرر ما یعنی چه؟ این مسائله که ما غالبا وسوسه های نفسانی و شیطانی ما را روی آن می برد ، که بیشتر نسبت به دو موضوع این دعواهایی که تو دنیا هست ، این ظلم هایی که هست،  مربوط به ، غالبا مربوط به دو موضوع است ، یکی مِلک یعنی یکی مُلک ،  اینست ، تاریخ  را بخوانید،  جنگ های عظیم ، تا جنگ های بین المللی ، تا جنگ های ننگ امروز ، اینها برای چیست ؟ اینها برای مِلک است و برای مُلک ، می خواهد آقای فلان باشد ، حالا اسمش را شما تعیین کنید ، بالاخره یه پسوندی یا پیشوندی، برای این است دیگه ، مُلک ، مِلک،  می خواهد عمدة المالک باشد ، می خواهد ثروتمند باشد ، از چه طریق ؟ فرقی نمی کند از هر راه شد ، خب حالا قبلا یه خوش خبری ، واقع شناسی ، علمی ، او این است که اصلا مِلک و مُلک جز در آن حقیقتی که برای خدا « لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ ۖ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ [۱۲]» اینها مال کیست ؟  فقط مال خداست ، چه حاکم بر آن است ؟  فقط خداست ، این مسائلی که به اصطلاح ، در بخش های قراردادی ، این را می گویند قراردادی ، در این قراردادی ، آقا می شود عمدة المالک ، یه قرارداد دیگر بذارند ، همش می شود هوا ، یه قرارداد می گذارند، تصمیم می گیرند آقا میشود رئیس فلان ، دو تا دیگه با هم می شینند ، یه قرارداد دیگر میگذارند ، آقا می شود هیچ کاره ، اینها چیست ؟ اینها معیار نفع و ضرر است؟  اینها به درد می خورد؟  این ها جزو مسائل واقعی اصلا نیست  که روش حساب کنید ، این دو ، دو موضوع اعتباری هستند ، تا به آن اعتبار بدهند ، هست ، در واقع هیچی نیست و با گفتن اینکه بگوید تو مالک ، من مالک نمی شوم ، چون خلقتا دو خلق جدای از هم هستیم ، این ساختمان یک  خلق مستقل است خدا آفریده ، خلقت من هم یک خلقت مستقل است خدا آفریده ، این ربط را در جهت مدیریت به هم می دهید ، اما واقعش این است که محال است که من مالک اینجا بشوم ، محال!!!  محال است ، رئیس و مرئوس هم همین طور است ، دو موجود مستقل اند و هیچ در واقعیت ، در رئیس و مرئوس وجود ندارد ، الا مسائل قراردادی ، که یک ضرورت است ، برای مدیریت ، وقتی می خواهند مدیریت کنند که ، همه نمی شود آقای مهندس باشند او آقای مهندس است ، او آقای معمار است  ، او آقای بناست ، او آقای کارگر است ، باید سلسله مراتبی مدیریت کند ،  والا این ساختمان ساخته نمی شود ، اما واقعیت ندارد،  « النَّاسُ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا [۱۳]» مردم خوابند ، وقتی بیدار بشوند چه زمانیست ؟ وقت مرگ ، چرا بیدار می شوند ، چون روح که همه چیز دان است « وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا [۱۴]» از قید بدن خارج می شود و می فهمد ، مثل آدم خوابی که بیدار می شود ، وقتی میمیرد ، روح آزاد می شود ، حقایق را می بیند ، بعد می بیند،  عجب ، من که مالک نبودم ، این بلا سرم آمد ، من فقط گناهش برای من ماند ، از حلال و حرام و غیره ،  بله ، « في حلالِها حِساب،وفي حَرامِها عقاب [۱۵] » تازه حلالش ، حلالش برای این است که خود زندگی کنی و بقیه اش را در جهت حل مشکلات جامعه بروی و کسب ثواب کنی ، حلالش ، اما اگر چنانچه این مال ، اصلا مال من نیست ، من کار نکردم که ، شما از جهت اداری می گویید ، مثلا ترک فعلی کرد ، ترک فعل که کرد ، حقوقش را گرفت یا نگرفت ، اگر نگرفت ، که خب کار درستی کرده ، چون کاری نکرده که حقوق بگیرد ، اما اگر گرفت ، به چه دلیل گرفت؟  این مالش اوست ؟ یا مال دیگران است ؟ ما را پای حساب می برند ،  « يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَمَا تُخْفِي الصُّدُورُ [۱۶]» در اینها که خلاصه نمی شود ، فلان نیت ، بله، از جهت فقهی می گویند آن نیت گناه شرعی شمرده نمی شود ، اما گناه واقعی که هست ، آن نیت را حساب می کنند ، که چه اراده کردی ؟ حساب می کنند ،  با یک اشاره یک چشم ، کنترل می شود ، ما که راه ها نیستیم ، ما کنترل هستیم ، یک لحظه مثلا می خواهد عکاس عکس بگیرد ، گریبانش را نگاه می کند و مو سرش را نگاه می کند و خودش را جمع و جور می کند ، بابا هر لحظه، هر لحظه به لحظه ، چه فیلمی یا ستار العیوب یا غفار الذنوب ، حالا چی شده است که اشک من رسوا در نمی آید ، اما پیغمبر گریه می کند ، حواسم هست ، ام السلمه گفت : نصف شب دیدم پیغمبر رفته در محراب ، مثل مار گزیده به خود می پیچد و داد می زند فریاد می زند ، اشک می ریزد ، ام السلمه هم تحمل نکرد ، دادش به گریه بلند شد ، خب ، بعدا به حال عادی برگشتند ، عرض کرد یا رسول الله آخه شما چرا ؟ دارد فرمود ، برادرم یونس ، « وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَىٰ فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ [۱۷]» یونس که گناه نکرد ، ترک اولی بود ، پیغمبر فرمود که : برادرم یونس ، یک لحظه بر سرش آمد آنچه که آمد ، چیکار می کنیم؟ در دعای پیغمبر اکرم ، مال کیست ؟ مال پیغمبر اکرم است، « اللّهُمَّ لا تَکلنی إلی نَفسی طَرفَةَ عَینٍ أبَداً لا اقل و لا اکثر [۱۸]» خدا ، مرا یک لحظه ، یک لحظه ، کمتر از یک لحظه ، بیشتر از یک لحظه ، به خودم وامگذار ، که می گوید ؟ پیغمبر آخر زمان می فرمایید ،  خب ، من چرا اینقدر بی تفاوت شدم ؟ چرا بی درد شدم ؟بی دردی یعنی چه؟ غفلت یعنی چه؟ کجا می روم؟ «كُلُّكُم راعٍ و كُلُّكُم مَسؤولٌ عَن رَعِيَّتِه[۱۹]» همه مسئولید ، مسئول خودتان تنها نیستید ، « قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ [۲۰]» دیگران را هم تا جایی که نفوذ دارید باید حفظ کنید این ها فردا گریبان ما را می گیرند می گوید  شما با یک جمله می توانستی بگویی که من گمراه نشوم ، چرا نگفتی؟ تا برسد آنکه گمراه می کند ، تا آنکه برسد گناه را توجیه می کند ، تا آن برسد که یک صحبت می کند و به هر حال فتنه ها ایجاد می کند ، حالا همه این ها را به آنجایی که شما می دانید  ومن نمی دانم ، همه این ها را جمع کنید ، بعد در آن تشخیص بدهید که نفع انسان یعنی چه؟  این که خیال می کند بخورد نفعش است ،  بله ، به اندازه باید خورد  ،ثواب هم می برد ، یک انسان مومن خورد و خوابش هم ثواب است ، چرا؟ چون بر اساس عقل این کار را می کند ، نه بر اساس نفس ، اما خوردن نفع نیست ، بُردن نفع نیست ، مردم را کشتن نفع نیست ، حالا ولو بر تمام دنیا مسلط بشید ، فایده ندارد که ، به چه درد می خورد ؟ ده برابر قانون هم داشته باشی ، چقدر می خواهی مصرف کنی؟  اینها نفع است ؟ متاسفانه حالا از پانصد سال قبل که استعمار برای گمراه کردن مردم ، چون شیوه ی آن ها حیوانی است و ترویج شان هم روی انگیزه های حیوانی است ، اول جامعه را حیوان می کنند ، بعد بر اوسوار می شوند و لذاست که تاثیرات منفی لیبرال دموکراسی غرب ، مستقیم و غیر مستقیم در جوامع بشری ، اثرهای سوء گذاشته ، هشت میلیارد مردم دنیا نگاه می کنند و اینها این غلط ها را می کنند و این همه ظلم می کنند این قتل و غارت و خلاف قانون و اصلا یک جنایاتی که دیگر نمی شود ، با ماشین حساب هم نمی شود همه آن را نوشت ، چه خبره ؟ مردم از دور نگاه می کنند ، که مردم را بی تفاوت بار آورده ؟ فرهنگ نافذ لیبرال دموکراسی غرب ، حالا از جایی که معتاد می کند ، فحشا می برد ، در مال پرستی می برد ، در شهوت پرستی می برد ، در توجیه های انحرافی می برد ، اول ارزش های انسانی و الهی را از انسان ها می گیرند ، القائات حیوانی می کنند،  بعد هم می گویند ، چماق و هویج ، اصلا چماق هویج ، مربوط به عالم حیوانات است ، این ها اول جامعه را حیوان می کنند ، بعد می گوید ، چماق و هویج ،تهدید و تطمیع ، اما آنکه انسان است ، تا آنکه مسلمان است ، می بینید که در مقابل تهدیدها هم می ایستد ، به تطمیع ها هم هیچ وقت باج نمی دهد ، اگر در بنده و تو مسئله تطمیع و تهدید دشمن اثر می گذارد ، باید در خودم شک کنم ، که من انسان هستم یا نیستم،  اما امروز از این جمعیت عظیم دنیا ، دارد یک بیداری شروع می شود ، پیغمبران برای بیداری آمدند ، خواب غفلت بد چیزی است ، این قرص خواب را ، از طریق مکتب منحط لیبرال دموکراسی این قرص خواب را به همه جای دنیا نفوذ دادند ،  قرص خواب ، قرص بی دردی ، اما آن هایی که انسان اند ، بر اساس انسانیتشان و آن هایی اند که مسلمان واقعی هستند ، نه این هایی که اصلا دستوراتشان را ، عده ای به اسم مسلمان ، دستوراتشان را از انگلیس و آمریکا می گیرند مسلمان است؟  انسان نیست تا مسلمان باشد و باید اولا انسان شدن ، بعدا مسلمان شد، انسان نیستند که و باید اولا سلمان شدن وآنگه مسلمان شد .

 قبلا هم عرض کردم مرحوم رجب علی خیاط ، در آن دوران رضاشاه کثیف ،  گفت از فلان محله تهران تا چهارراه سیدعلی آمدم ، فقط دو نفر انسان دیدم ، با چشم برزخی ، دو نفر انسان !

از محضر مبارک همه ی شما التماس دعا دارم ، در این فتنه های آخرالزمانی ، نفع انسان در این است که به خدا پناه برد و از خدا الهام بگیرد و آنچه را که دشمن القا می کند نپذیرد تا اینکه بشود ابزار دشمن ، به اسم مسلمان ، ماموریت برای دشمن و خیانت با جامعه خودش انجام می دهد اسمش را می گذارد انسان و مسلمان ، متاسفانه این هست دیگر

نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ شُرُورِ أَنْفُسِنَا وَ سَيِّئَاتِ أَعْمَالِنَا

 موید و موفق باشید صلوات بفرستید

[۱] سوره مبارکه بقره آیه ۲۱۶

[۲] همان

[۳] سوره مبارکه سجده آیه ۱۱

[۴] سوره مبارکه ق آیه ۱۸

[۵] سوره مبارکه یونس آیه ۳۹

[۶]  سوره مبارکه اسراء آیه ۸۵

[۷] سوره مبارکه زلزال آیات ۱ الی ۴

[۸] سوره مبارکه زلزال آیه ۴ و ۵

[۹]  سوره مبارکه زلزال آیه ۶

[۱۰] همان

[۱۱]  سوره مبارکه نحل آیه ۶۸ و ۶۹

[۱۲] سوره مبارکه غافر ایه ۱۶

[۱۳] سید الرضی، خصائص الأئمة علیهم السلام، ۱۴۰۶ق، ص۱۱۲.

[۱۴] سوره مبارکه بقره آیه ۳۱

[۱۵]  بحار الانوار ۷۸/۲۳/۸۸

[۱۶]  سوره مبارکه غافر آیه ۱۹

[۱۷]  سوره مبارکه انبیاء ایه ۸۷

[۱۸] بحارالانوار : ج۱۶ ص ۲۱۷ ح ۶

[۱۹] صحيح مسلم : ج ۳ ص ۱۴۵۹ ح ۲۰ ، سنن أبي داوود : ج ۳ ص ۱۳۰ ح ۲۹۲۸ كلاهما عن ابن عمر

[۲۰] سوره مبارکه تحریم آیه ۶

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *