خانه / دیدارها / وزیر اطلاعات: حاج آقای عبادی مانند خورشیدی در جنوب خراسان می درخشند

وزیر اطلاعات: حاج آقای عبادی مانند خورشیدی در جنوب خراسان می درخشند

حجت الاسلام و المسلمین آقای علوی وزیر اطلاعات با اشاره به اینکه نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی همواره با رفتار و منش وزیّ آخوندی‌شان اثرگذار در نگاه جوانان بودند و هستند، گفت: رفتار حاج آقای عبادی بیشتر از اقبال ایشان اثر گذار بر جوانان این مردم بود و مصداق همان فرمایش امام صادق(علیه السلام) که كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ‏ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ.

 

به گزارش روابط عمومی دفتر نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی و امام جمعه بیرجند، متن کامل بیانات حجت الاسلام و المسلمین آقای علوی وزیر اطلاعات در دیدار با حجت الاسلام و المسلمین آقای عبادی نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در مورخه ۱۹ اسفندماه جاری به شرح ذیل می باشد:

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علل الامام المظلوم، ذی الساق المرضوض بحلق القیود و الجنازة المنادی علیها بذل الاستخفاف

خدا را شکرگزاریم که در این ایام مبارک رجبیه ماه معنویت و عبودیت و ماه تقرب به حق تعالی، به ما سعادت زیارت عبد صالحی از عباد خودش، برادر عزیز و بزرگوارمون حاج آقای عبادی را به ما عطا فرمود.

گفت کعبه و بت خانه مقصود تویی و کعبه و بت خانه بهانه، افتتاح این پروژه ها و امثال اینها بهانه است، مقصود زیارت برادر عزیزمون حاج آقای عبادی است که هر وقت ما خدمت ایشان رسیدیم از معنویت، صفا و اخلاص ایشان بهره برده و استفاده کردیم و دیدار ما از ایشان یک دیدار اداری نیست، ما خیلی جاها می رویم کمتر توفیق پیدا می‌کنیم خدمت عزیزان، نمایندگان ولی فقیه برسیم بدلیل فشردگی کارها.

ولی حاج آقای عبادی فرق می‌کند، ما ارادتمان به ایشان و اخوی بزرگوارشان مرحوم آیت الله آقا سید مهدی عبادی، پدر دو شهید بزرگوار که ما از سال ۵۲ و۵۳ خدمت آقا سید مهدی ارادت داشتیم، و آن وقت به عنوان یکی از شاگردان فاضل آیت الله وحید خراسانی ایشان مطرح بودند، به بیت عبادی ما از آن وقت ارادت داشتیم.

در مجلس هم سعادت داشتیم خدمت حاج آقا ارادت پیدا کردیم، بعد هم که در ارتش خدمتشان بودیم، بعد هم هر زمانی که ما توفیق پیدا کردیم که بیرجند بیاییم، عشق و عطش زیارت ایشان را داشتیم و اولین بار هم که اومدیم ایشان ما را غافل گیر کردن، دوستان گفتیم که ما عزیز بزرگواری داریم حاج آقای عبادی، میخواهیم خدمتشان برسیم ببینیم منزلشان هستند یا نه، دوستان تماس گرفتند، ما نشسته بودیم، حاج آقا تشریف آوردند و بزرگواری کردند.

این بزرگ‌منشی، این بزرگواری، این معنویت، این صفا و این روحانیت را ما همیشه در حاج آقای عبادی دیدیم و دیدار ایشان را به عنوان یک فرصت مغتنم نگاه کردیم امروز هم خدارو شکرگزاریم که این توفیق نصیبمان شد.

حاج آقای عبادی همانند یک خورشیدی است که در جنوب خراسان بزرگ یا خراسان جنوبی می درخشند و همیشه با رفتار و منش وزیّ آخوندی شان اثرگذار در نگاه فرزندان این آب و خاک و این مرز و بوم بودند و تاثیر ایشان در پادگان ۰۴  و در دورانی که درآنجا زحمت می کشیدند بسیاری از جوانانی که از اقصی نقاط کشور می آمدند در ۰۴ دوره آموزش را می دیدند نفسیات قدسی ایشان اثر گذار بود، مدتی که در پایگاه ۰۱ بودند، رفتار ایشان بیشتر از اقبال ایشان اثر گذار بر جوانان این مردم بود و مصداق همان فرمایش امام صادق(علیه السلام) که كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ‏ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ ، ایشان داعی مردم به دین و مذهب بودند با عملشان و رفتارشان، خدا را شکر گزاریم که امروز را توفیق پیدا کردیم شما را زیارت کنیم در روز شهادت جد شما و جد ما امام موسی الکاظم(علیه السلام) که امیدواریم خداوند متعال به این باب حوائج به همه ما توفیق عطا کند که در خدمت به این نظام مقدس اسلامی در جهت ادای دین به خون پاک و مقدس شهدا، ان شاء الله به همه ما توفیق خدمت عطا بکند، به این نظام مقدس، به این دین و مذهب مقدس و ان شاء الله با دعای خیر شما عاقبت ماهم ختم به خیر بشود ان شاء الله. به برکت صلوات بر محمد و آل محمد

۰۰۰۰

متن کامل بیانات حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید علیرضا عبادی، نماینده معزز ولی فقیه در خراسان جنوبی و امام جمعه بیرجند به شرح ذیل می باشد:

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد به محضر شما عزیزان مخصوصا عرض خیر مقدم دارم خدمت شما و همراهانتان و عرض تسلیت دارم بابت روز شهادت حضرت ابوالحسن، امام موسی ابن جعفر(علیه السلام)، خیلی خوش آمدید.

طبعا قدم مبارک شما منشاء اثرات و به عنوان یک سفر کاری هست، ولی برای بنده یک دیدار عاطفی است، بعد از فاصله زیادی ما باز مجدد توفیق زیارت حضرت عالی را پیدا کردیم و در سایه عنایات حضرت موسی ابن جعفر(علیه السلام) امروز برای بنده خیلی صبح خوبی بود که زیارت حضرت عالی نصیب من شد و یاد خاطره های گذشته از دور، خداوند شما را حفظ کند و بر توفیقات تان بیافزاید.

بنده باب تمّین و تبرک به نام مقدس حضرت موسی ابن جعفر(علیه السلام) یک خاطر مستندی را عرض میکنم، مرحوم آیت الله شهید آقا سید محمدتقی حسینی زابل، کاملا می شناسید جزو شهدای ۷۲ تن هستند جزو شهدای حزب جمهوری؛ بهر حال خیلی انسان جامعی بود، بنده مرید ایشان بودم، علم و سواد و شجاعت و سیاست و درایت، خیلی انسان جالبی بود و خب اجرتشان هم همان شهادتش است.

یکی وقت ایشان برای ما نقل کرد، از آقا شیخ عبدالعلی اصفهانی، مرد زاهد و روحانی بود در مشهد، که فکر می‌کنم من ایشان را یک بار دیدم ولی خب آیت الله حسینی زابلی فرمود که ما این مرد بزرگوار را در آن سالها که مردم بسیار در سختی بودند و بدست آوردن نان مشکل بود تا غذا، گفت یک روز ظهر به اتاق مدرسه ایشان را دعوت کردیم برای ناهار، آقای حسینی در مدرسه بالاسر، در بازار، بالاسر حضرت رضا(علیه السلام)، در آنجا اتاقی داشت، مرحوم آقای حسینی گفت آقا شیخ عبدالعلی را دعوت کردیم ناهار و خب یک آبگوشت طلبه‌گی درست کردیم و یک نون های خشکی هم از زابل داشتیم، ایشون تشریف آورد، سر سفره که نشستیم برایشان ظرف آبگوشت خالی کردیم و خدمتشان قرار دادیم، در این حین یک طلبه از اتاق پایین آمد بالا و گفت فلان کتاب را میخواهیم، کتاب در طاق بود و ما این کتاب را بهش دادیم و گفتیم سفره پهن است بفرمایید ناهاری بخورید، گفت نه من روزه ام و رفت.

این را  حاج آقا حسینی در باب تقوا و زهد ان آقا شیخ عبدالعلی نقل کرد، گفت دیدم ایشان نان در ظرف آبگوشت نریخت نان را خالی می خورد، پرسیدم چرا نمی خورید ما این آب گوشت را برای شما درست کردیم، گفت بله ولی این آقا آمد بوی غذا را استشمام کرد ولی نخورد، لذا من این غذا را دیگر نمی خورم، گفتیم آخه ایشان روزه بود که نخورد، گفت بالاخره هرچی بوده، ایشان بوی غذا را استشمام کرده و درست نیست، منم نمی خورم ولو اینکه روزه باشد و نخورد، فقط همان نان خالی خورد و رفت.

این را آقای حسینی به عنوان اینکه این فرد همچنین آدمی بود، اما اصل قضیه گفت این آقا یک وقتی برایم نقل کرد، من با مادرم رفتیم عتبات، و رفتیم کاظمین، خب اتاقی گرفتیم و فاصله زیادی نبود تا حرم، وقتی وسایلمان را آماده کردیم و پهن کردیم و اینها، گفت من دیگه معطل نشدم، مادرم را با وسایل و اینها گذاشتم او استراحتی کند من مستقیم رفتم حرم موسی ابن جعفر(علیه السلام) و کتاب دعا برداشتم و زیارت حضرت موسی ابن جعفر داشتم می خواندم ،گفت با گوشم شنیدم که گفتند عبدالعلی مادرت تو را می‌خواد، زیارت تموم نشده بود کتاب را رو هم گذاشتم رفتم وارد شدم، دیدم مادرم بیرقی دست است، از آن طرف می آید جلو، تا صدای‌ پای مرا شنید، به همان لهجه اصفهانی گفت، عبدالعلی آمدی، گفتم بله مادر، گفت قربان آن امامی بشوم که تا تو را خواستم فرستاد، بیا بنشین، تا نشستم سرش را گذاشت در دامنم، پایشان را دراز کرد و از دنیا رفت؛ بله این را من مستقیما از خود حاج آقای حسینی شنیدم، که یاد ایشان و یاد همه شهدا بخیر، خداوند روح آنها را از ما راضی کند، عاقبت ما را بخیرکند.

مجدد خیر مقدم عرض می‌کنم این هم هدیه ای بود که تقدیم می کنم، خدا شما را حفظ کند. والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *