خانه / متن بیانات / سیاسی / متن کامل سخنرانی آقای وحید جلیلی در جمع فعالان فرهنگی بیرجند

متن کامل سخنرانی آقای وحید جلیلی در جمع فعالان فرهنگی بیرجند

متن کامل سخنرانی مدیر دفتر مطالعات دفتر جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در جمع فعالان فرهنگی بیرجند که در تاریخ ۲۲ تیرماه۱۳۹۷ در محل دفتر نماینده ولی فقیه و امام جمعه بیرجند بیان شد، برای استفاده ی عموم مخاطبین منتشر گردید.

بسم ا… الرحمن الرحیم

«تِلكَ الدّارُ الآخِرَةُ نَجعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدونَ عُلُوًّا فِي الأَرضِ وَلا فَسادًا وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ»[۱]

استفاده کردیم از نکاتی که دوستان فرمودند، مجدداً از حضرت آقای عبادی تشکر می کنم که این فرصت را فراهم کردند تا خدمت ایشان باشیم. نکته ای که به ذهنم رسید خدمت بزرگواران در این جلسه عرض بکنم حاشیه ای بر یکی از تذکرات دائمی که حضرت آقا هم خطاب به مردم و هم خطاب به مسئولان و نخبگان بارها تکرار کردند و آن هشداری بوده در مورد دچار نشدن به اختلال در دستگاه محاسباتی، یکی از چیزهایی که در قرآن مکرراً آمده محاسباتی که آدم ها پیش خودشان می کنند،«أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا»[۲]؛«أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ»[۳] در حوزه های مختلفی در محاسبه ها  انسان دچار می شود ممکن است در نگاه ها و رویکردهای فلسفی عالم باشد ، ممکن است در ترقی های اجتماعی باشد، ممکن است در حدسیات فردی خودش، در حوزه های گوناگون باشد و شیطان هم خیلی کمک می کند  به اینکه انسان دچار خطای محاسبه بشود.

به نظر می رسد که امروز یکی از اهداف اصلی جنگ نرم همین است که ماها  را دچار خطای محاسباتی بکنند،مستکبران و دشمنان ایران و جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی ۴۰ سال تجربه کردند. بعد از سال  ۵۷ تا امروز تلاش های زیادی کردند برای نابود کردن جمهوری اسلامی و شکست دادن انقلاب، کشورهای گوناگونی راهم توانستند به صحنه بیاورند.

آمریکایی ها هم رفیق های اروپایی خودشان را با تمام وجود  پای کار آوردند، هم این حکام مرتجع  عرب را به صحنه آوردند.در مقاطع مختلف تلاش کردند از توانائی ها و امکاناتی که کشورهای مختلف دارند کمک بگیرند برای به زانو درآوردن انقلاب اسلامی،این طور به نظر حقیر می رسد که در نهایت به نظرشان آمده و جمع بندی درستی کردند که این ملت را و این کشور را هیچ کشوری نمی تواند شکست بدهد، مگر یک ملت و یک کشور؛ و دارند روی آن سرمایه گذاری می کنند.

ملت ایران را فقط و فقط خودش می تواند شکست بدهد، ایران را فقط خود ایران می تواند شکست دهد، نه آمریکا توان این را داشته است در  این ۴۰ سال، نه انگلیس، نه فرانسه، نه آلمان، نه عربستان، نه عراق، هیچ کدام از این ها ، این ها به یک جمع بندی رسیده اند ما باید کاری بکنیم که این ملت خودشان، خوشان را شکست بدهد، راهش چیست؟ راهش این است که در نرم افزار محاسباتی این ها ما ورود پیدا کنیم و آن را ویروسی کنیم، کاری بکنیم که این ها به ترقی های غلط برسند، خودشان به خود تخریبی برسند.

این صورت مسأله ای است که به نظرم امروز پیش روی انقلاب اسلامی وجود دارد و وقتی مسأله بغرنج  تر می شود که ببینیم که یک بخش قابل توجهی حتی از انقلابیون و حزب اللهی ها هم متأسفانه دچار این دام شده اند .

دوستانی که حقیر را می شناسند می دانند در بیست و چند سال گذشته هر آنچه که از من منتشر شده انتقادی بوده است، بنده از چندین جا به خاطر اعتراضاتی که داشته ام اخراج شده ام. همیشه زبان تند و تلخی داشته ام در یقه گیری(مجادله کردن) مسئولین مختلف به خصوص در عرصه کاری خودم که عرصه مثلاً فرهنگی بوده است از همان سال ۷۵ و ۷۶ که مقالات منتشر شده حقیر است دوستان می توانند ببینند؛ بعضی جاها که اخیراً این حرف ها را میزنم دوستان با تعجب نگاه می کنند. الان که موقع میوه چینی شماهاست، شما که در دهه هفتاد آن همه راجع به ظلم ستیزی، مقابله با مفاسد و برخورد با آسیب های نظام حرف زدید و این ها الان که دیگر خیلی فضا فراهم است شما بیائید عَلَم به دست بگیرید و این سیاهی ها و تباهی هایی که در جامعه امروز وجود دارد را آماج کنید، راجع به آن حرف بزنید ومطالبه کنید و….

ولی  آنچه که من دارم می بینم  ما از لحاظ نرم افزاری داریم به یک اشتباه راهبردی بسیار خطرناکی مبتلا می شویم . از سلطنت طلب تا حزب اللهی همواره به دنبال اخبار بد هستیم؛ خود بنده اگر مثلاً یک خبر اختلاس ، اختلاس که بماند مثلاً یک امام جمعه ای پسرش برای نوه آن امام جمعه یک جشن تولدی برگزار کرده، آن کیکی که در جشن تولد بوده، کیک بزرگی بوده ،خود بنده وحید جلیلی برای ۵۰ نفر وظیفه شرعی خودم می دانم که حتماً باید ارسال کنم و بفرستم و بگویم ببینید آقا، ما انقلاب کردیم که چنین اتفاقی بیافتد، اشرافیت  فلان فلان؛  یعنی در مواجه با آسیب ها، ناهنجاری ها، خطاها، خیانت ها، بحمد ا… خیلی حساس هستیم و خیلی توجه ما را جلب می کند و تلاش می کنیم که توجه دیگران را هم جلب بکینم.اما در توجه به داشته هایمان، نعمت هایمان، برخورداری هایمان، یک دهم آن بخش اول همّت نداریم .خداوند در قرآن فرمود:« وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ»[۴].

امیرالمؤمنین(ع) خطبه ای در نهج البلاغه دارند به نام خطبه همام (خطبه متقین)، من می ترسیدم سراغ این خطبه بروم، چندین بار بعضی از فرازهایش را خوانده بودم و به خیال ما هم خطور نمی کند، می گفتیم این را هم برای خواص گفته اند، برای کسانی که می خواهند مراتب اعلای بهشت را بدست بیاورند، بروند روی این ها کار کنند.اخیراً یک مقدار جرأت کردم نزدیک تر شدم، دیدم نه بیش از ۱۲۰ صفت را حضرت برای متقین می گویند، یک تعداد کمی است که مخصوص خواص و مخلصین است، خیلی از آن ها امثال ما می توانیم در حد خومان به آن عمل بکنیم.یک فراز از خطبه را می خواهم اینجا تأکید کنم، در توصیف متقین می فرماید:« يُمْسى وَ هَمُّهُ الشُّكْرُ»[۵]، «متقی کسی است که روز را به شب می رساند در حالی که دغدغه اش شُکر است»،که آیا این نعماتی که من دارم، شکرش را به جای می آورم یا نه؟

به نظر میرسد که این مفهوم، مفهومی است که باید به جامعه یاد آوری شود، مفهوم شکر ؛ واقعاً بنده با خیلی از مجامع حزب اللهی ارتباط دارم، در بعضی از مجامع آدم جرأت نمی کند یک کلمه حرف مثبت بزند، شماجرأت داری بگو ببینم خیلی هم اوضاع افتضاح نیست،چی گفتی؟ محافظه کار، خودت رو ارزان فروختی ، یعنی شما نمی بینید این همه فساد را، این همه فلان ؛ خیلی هم حرف هایی است که ظاهر گول زنی دارد که دارد از روی دلسوزی گفته می شود.

یک فیلمی هست که در ژانر کودک و نوجوان ساخته شده هری پاتر، شاید دوستان دیده باشند، یک کاراکتری در فیلم هری پاتر هست به نام دیمنتور[۶]،دیمنتورها کسانی هستند که وقتی وارد فضایی می شوند نشاط آن فضا را کامل می گیرند، به عنوان مثال فضایی مثلاً  که همه دارند می خندند، نشاط وجود دارد و تحرک وجود دارد، این ها وارد آن فضا که می شوند ناگهان افسردگی ، غم، یأس همه را فرا می گیرد. امروز جمهوری اسلامی و جامعه دینی ایران در معرض هجوم عجیب و غریب دیمنتورها است،کسانی که با همه وجودشان دارند تلاش می کنند که امید را، نشاط را، و تحرک را از جامعه بگیرند و عرض کردم متأسفانه یک بخش مهمی هم از انقلابیون دچار این شده اند،از ترس اینکه عقب نیفتند؛

تا حرفی گفته می شود می گویند شما می گوئید ما مسائل کشور را نگوییم، این همه جا محرومیت، فساد، فلان جا رشوه گرفتند؛ می گوییم نه، مسائل کشور را بگوئید ولی تعریف ما از مسأله چی است ؟ تا آنجا که ما یادمان هست مسأله را به ما اینطوری آموزش دادند، گفتند آقا مسأله مجموعه ای است از معلوم ها و مجهول ها به شکلی که شما بتوانید با معلومات خودتان مجهولات خودتان را بدست آورید، مسأله ترکیبی است از داشته ها و نداشته ها به شکلی که شما بتوانید با  داشته هایتان  نداشته هایتان را به دست آورید،بله بدین معنا ما حتماً حتماً امروز نیازمند یک جنبشی برای طرح مسأله هستیم در کشور، ولی یک عده القاء بن بست را با طرح مسأله اشتباه گرفته اند. شما اگر معلومی نداشته باشید، اگر داشته ای نداشته باشید، اصلاً مسأله شکل نمی گیرد که بخواهد حل بشود یا نشود.

دوستان می فرمایند که شما ازروستای اَردَنگ، یا خونیکی ، یا از جلگه ماژان هستید، همین دهات ما، خوب ۴۰ سال پیش چه بود؟از جاده اش بگیرید، چاه هایی که زده شده ، از وضعیت تحصیل مردم …، همین بیرجند ،یا مشهد، چیزهایی که ما داریم می بینیم اصلاً قابل مقایسه نیست.

پارسال یک سفری ما با یک تعدادی از جانبازان، هر سال یک کاروانی از مجموعه جانبازان و اهالی رسانه و هنر و فرهنگ می روند ژاپن در سالگرد ماجرای اتمی هیروشیما آنجا یک همایشی هست و شرکت می کنند.پارسال ما رفتیم هیروشیما و زاکا و توکیو ، توکیو مدرن ترین شهر جهان است، چون پیشرفته ترین ، آخرتکنولوژی، نوآوری و…؛من خیلی از محلات محله های توکیو را رفتم گشتم، می توانم قسم بخورم در سوپر مارکت های توکیو چیزی بیشتر از سوپرمارکت های محله ما در جنوب شهر مشهد کوی طلاب نداشت، مختصر، خیلی مختصر، ولی  یک جوری به این جامعه القاء شده که شما بدبخت ترین ملت این دنیا هستید.

اخویا(برادر)بنده تعریف می کرد می گفت: «من  را هرجایی که سفر دیپلماتیک میفرستند شبها می رفتم سفارت خانه ایران می خوابیدم،سوئد که رفته بودم  در سوئد گفتند دولت سوئد برای شما هتل پنج ستاره گرفته است و این خلاف عُرف وآداب دیپلماتیک است، ناراحت می شوند اینها، شما بروید هتل بخوابید». می گوید ما رفتیم هتل پنج ستاره در سوئد گفت:« شب شد ساعت ۹ یا ۱۰ شب، دیدیم داریم یخ می زنیم، دست زدم دیدم شوفاژها خاموش است ،تماس گرفتم و مسئولش آمد و گفتم: «شوفاژ خراب است، گفت:« خراب نشده خودمان خاموششان کرده ایم»، گفتم یعنی چی خاموشش کرده ایم؟گفت:«همه هتل ها خاموش است ، همه کشور خاموش است ، از ساعت ۱۰ شب به بعد خاموش((شوفاژ)) می شود؛ گفتم پس با سرما چی کار کنیم؟گفت :«لحاف است بروید زیر لحاف بخوابید.»».

این خاطره که عرض کردم را در جمعی تعریف کردم . بنده خدایی آنجا بود که دکتری خودشان را در رشته ریاضی از انگلیس گرفته  است،گفت:« خوب شد گفتید، آن ۳ سال چه گذشت  بر ما در گلاسگو، آقا انگلیس هم همین طوری بود، این ها الگوی مصرف انرژی هایشان همین است از ساعت ۱۰ شب به بعد کلاً کسی حق ندارد  از حامل های انرژی مصرف کند ، ما بچه ها را لباس می کردیم که تا صبح یخ نزنند، زنده بمانند.»

این انگلیس  و سوئد است،یک کلمه درباره این چیزها من و شما چنین تصویری از غرب داریم.

بنده خدایی(باز هم اخوی ما ) می گفت که :«من به کشورهای اروپایی زیاد سفر کردم،حاضرم قسم بخورم که جاده های سیستان و بلوچستان ما از جاده های کشورهای اروپایی بهتر است».

اخیراً یک عده از بچه های حزب اللهی که در خارج از کشور دارند تحصیل می کنند ، کانالی راه انداختند، شاید بعضی از دوستان دیده باشند، صبح سؤال کردم هیچکس از بچه ها ندیده بود ، یکی از  مشکلات ما این است که اخبار منفی را سریع  در کمتر از ۲۴ ساعت با همدیگر مکاتبه می کنیم، می گویم کیک جشن تولد نوه امام جمعه را فردا صبح خود وحید جلیلی برای ۵۰ نفر ارسال کرده ام ،ببینید چه فسادی این کشور را فرا گرفته است،چه اشرافیتی و ….؛

کانالی هست به نام ۲۰۲۵، عنوانش را هم گذاشته اند خارج بدون فیلتر، دانشجویان ایرانی هستند که دارند دکتری خودشان را در استرالیا،آمریکا، ژاپن، انگلیس و اروپا می گیرند ، می گویند ما الان خودمان در غرب هستیم، می خواهیم تصویر واقعی غرب را به شما نشان بدهیم.همین چند هفته پیش یک تصویر گذاشته بود از اوزاکا ژاپن،اوزاکا دومین شهر ژاپن است، بزرگترین شهر صنعتی جهان است، یک صفی را فیلم گرفته بود در حد یک کیلومتر مردم ایستاده بودند، گفت این صف چی هست ، فیلم ادامه پیدا کرد تا به اول صف رسید دیدند که دارند سوپ می دهند، طرف می رود سوپ می خورد و باز دوباره در صف قرار می گیرد تا دوباره سوپ بگیرد ؛… این برای زمان اوشین نیست، ۷۰سال پیش نیست، هفته پیش است؛ بعد به جامعه ما القاء می کنند شماها بدبخت هستید، این انقلاب چی بر سر شماها آورد، تمام دنیا مردم دارند در رفاه زندگی می کنند.

آقایی هست به نام برنی سندرز، ایشان رقیب خانم هیلاری کلینتون بود در مبارزات انتخاباتی آمریکا که در حزب دموکرات این دو نفر با هم رقابت کردند، هیلاری آمد بالا و با ترامپ رقابت کرد. سناتور آمریکایی است، شما فقط توئیت های این آدم را ببینید، راجع به جامعه آمریکا، ایشان نه شاگرد حسین شریعتمداری، نه مزدور وزرات اطلاعات ایران، نه خبرنگار رجا نیوز، ایشان یک سناتور ۷۰ ساله آمریکایی است، تصویری که از جامعه آمریکا دارد که چند ده میلیون نفر فقط گرسنه هستند در آمریکا؛ در آمریکایی که ۲۰۰سال ادعا می کند من آخر تاریخ هستم به قول آقای فوکویاما، دیگر از من جلوتر کسی نیست.

خود آقای ترامپ یک جزوه منتشر کرده نمیدانم کتاب آقای ترامپ را دیده اید یا نه؟

اصلاً برنامه انتخاباتی ترامپ اسمش چی بود؟آمریکای افلیج، با این شعار آقای ترامپ رأی آورده؛ که آمریکا الان ستون فقراتش شکسته و جامعه آمریکایی در حال اضمحلال است. بله آن موقع یک عده ای  در داخل کشور یک جوری تصویر می کنند از یک طرف غرب رو یک آرمان شهر عجیب و غریب، که آنها همه چیزشان درست آست، انتخاباتشان را ببینید که چه قدر آزادند.بله ملت آمریکا ۲۰۰سال است که آزاد هستند که بین اربابانی از حزب دموکرات یا از حزب جمهوری خواه یکی را انتخاب کنند، این آزادی را دارند. ۲۰۰ سال است که یک نفر فراتر از این دوتا حزب نبوده است وحالا مثلاً فرق اوباما و ترامپ چه قدر است ؟ فرق بوش پسر و کلینتون چه قدر است؟ آنها آزاد هستند، ببینید چه جامعه آزادی دارند، فرق آقای بوش و کلینتون یا اوباما و ترامپ در این است که مثلاً آن یکی می گوید نرخ مالیات ۲/۴ درصد،آن یکی می گوید ۳/۴ درصد،  نه سیاسیت های بین المللی آنها تغییری پیدا میکند، نه سیاست های داخلی آنچنان تغییری پیدا میکند .

یعنی بنده صریح و قاطع می توانم بگوییم نه تفاوت مثلاً روحانی با سعید جلیلی یا قالیباف، بلکه تفاوت روحانی با ولایتی به مراتب بیشتر هست از تفاوت بین ترامپ و اوباما است، به مراتب بیشتر از تفاوت بوش و کلینتون است، یعنی دایره انتخابی که ما در جامعه ایرانی داریم بسیار دایره وسیع تری از انتخاب آمریکایی ها یا انگلیسی ها است.

همین خانم ترزا می ، در کانال ۲۰۲۵ من دیدم، آمده در یکی از شبکه های داخلی انگلیس، فایلش را گذاشته بودند و زیرنویس کرده بودند، عذرخواهی می کند از پرستاران انگلیس ، می گوید بله من خبر دارم که بسیاری از پرستاران انگلیس شب ها گرسنه می خوابند.

بعد ما بیاییم در جامعه خودمان همین طور القاء کنیم که بله جامعه ما…؛ دیگر هستید در این گروه های فامیلی، رفقاتی و نمی دانم همکاران و ….؛چه پمپاژی می شود از اخبار منفی؟ یک بخشی عمده ای هم حزب اللهی ها انجام میدهند.

به یکی از دوستانم گفته بودم برو یک فیلم مستند بساز راجع به اختلاس در صندوق ذخیره فرهنگیان، رفته کلی کار کرده و آمده و کارش را نگاه کردم ، بهش گفتم خوب یک نفر از قوه قضاییه نبود بروی سراغش،پرسید برای چی باید برویم سراغ آنها؟گفتم بالاخره وقتی می گویند فلان جا اختلاس شده یعنی چی؟یعنی یک آدم جیگر داری پیدا شده مقابل این مفسد ایستاده، کسی که مثلاً پنج هزار میلیارد تومان یا سه هزار میلیارد تومان اختلاس می کند، این معلوم است خیلی وقاحت دارد و معلوم است به راحتی آدم خواهد کُشت و معلوم است به راحتی حاضر است آبروی آن کسی که می خواهد این فساد را افشا کند ببرد،یعنی کسی که می خواهد وارد چنین پرونده ای شود باید خیلی از خود گذشتگی داشته باشد، باید خیلی آدم محکمی باشد ،چرا این وجهش را ما نمی بینیم؟

آقای عبادی این جا نشسته اند و من جرأت نمی کنم حرف بزنم، در یک جمعی بود داخل دانشگاه تهران سؤال کردند سید علیرضا عبادی را می شناسید؟ به همدیگر نگاه کردند گفتند: «نه، کی است ایشان؟»، اگر همین آقای عبادی مثلاً کوچکترین خطایی انجام می داد فردا همه ایران می شناسند ایشان را، ولی اگر ۴۰ سال این گونه ساده زندگی کرده باشد.صبح به بچه های گروه مخاطب گفتم بی عرضه گی شماهاست ببخشید. «وَأمّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فحَدِّثْ»[۷] نمی خواهم تملق  ایشان را بگویم.ممکن است انتقاد هم داشته باشیم با ایشان در بعضی از حوزه ها.

ولی من سؤالم این هست که چه جوری است که آدمی ۴۰سال این قدر زاهدانه زندگی کند.یکی از بچه های دانشگاه شریف گفت من خودم بچه قاین هستم و اسم آقای عبادی را شنیده بودم ولی اصلاً این صفات را در مورد ایشان نشنیده بودم، یعنی خبرش تا قاین نمی رسد، ولی کافی است فقط آقا سید باقر از آن جشن تولدها بگیرد، از آن  لس آنجلس و تهران جلس و افین ،فردا خبرش همین طوری ارسال  می شود.

اخیراً در این موسسه که هستیم داریم یک کار پژوهشی برای تلویزیون و سینما انجام می دهیم، یک تیمی را گذاشتیم، این ها رفتند با ۴۰ امام جمعه در سراسر کشور مصاحبه کردند، رفتند با این ها زندگی کردند، از بروجن، چهارمحال تا خراسان شمالی، این بچه ها برگشته بودند، اصلاً مبهوت بودند نگاه می کردند.این همه آدم های درجه یک، امام جمعه های خدوم، ساده زیست ،مردمی، فعال، یک کلمه اسم از این ها هیچ جا نیست. در شهر مردم به سرشان قسم می خوردند،یک نمونه همین زلزله سرپل زهاب  بود.امام جمعه سرپل زهاب تا دو ماه بعد زلزله، حتی حاضر نشده بود در کانکس برود با خانواده اش در چادر زندگی کرده بود.

صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران بیست شبکه دارد،یک کلمه این را منتقل نکرد،جالب نیست؟!

یعنی شما نگاه بکنید از سخت افزاری،نگاه کنید انقلاب چه قدر خدمت کرده است؟در همین خراسان جنوبی که جزو محروم ترین ها است همچنان، شما بروید ببینید چه اتفاقاتی افتاده است؟همین جاده مثلاً مشهد- بیرجند، همین تیکه قاین مانده است، تازه دیدم دارند کار می کنند یک طرفه شود، برو تا عمق روستاها برگرد، سخت افزاری را نبینیم تحولات بین المللی را نبینیم .

یکی از دوستان حرف جالبی زد، می گفت کار به جایی رسیده که ما در یک بازی از اسپانیا می بازیم ملت میریزند در خیابان شادی می کنند، بعد که در میدان واقعیت که بر داعش پیروز می شویم کسی نمی آید جلو یا اگر بیاد عکس قاسم سلیمانی را آتش می زند. این چه وضعیتی است، شما هم فکر کنید پیروزی هایی که فقط همین ماه های اخیر به دست آمده که بعضی ها باید ۲۰ سال طول می کشید پیروزی اینگونه داشته باشید.در عرض دو  یا سه  ماه، شما چهار الی پنج پیروزی بزرگ بین المللی به دست می آورید. در ماجرای سوریه، داعش را منهدم می کنید.داعش مگر پدیده کوچکی است؟دهها سال کار پشت سر داعش بوده،یک روزه که چنین شجره خبیثه  ای سر بر نمی آورد.

چه تدبیری و چه حجمی از فدا کاری باید با همدیگر ترکیب بشود تا بتوانند پدیده ای مثل داعش را سرجایش بنشاند.

کمتر دو الی سه هفته بعدش، ماجرای تجزیه کردستان پیش می آید، ترکیه دستش را می برد بالا، عراق دستش را می برد بالا، به قول آقا اسرائیل دوم داشت شکل می گرفت، شما فکر می کنید اگر همان را موفق شده بودند، چه بلبشوای در منطقه راه می افتاد؟ از کردهای سوریه، کردهای ترکیه، کردهای ایران و…، دهها سال ما درگیر بازی یک ماجرایی می شدیم .همه تسلیم شده بودند، گیج شده بودند چیکار کنند، ایران ورود کرد، در عرض یک هفته قضیه را جمع کرد.

چه زمانی ایران چنین قدرتی داشته است؟ کدام ایران؟ ایرانی که چهل سال است دارند می کوبنش، ایرانی که دارند القاء می کنند امروز در بدترین شرایط است، در حال فروپاشی است، حضرات فرقه ی نارمکیه که بیانیه داده اند فروپاشی و …،

شمائید که فروپاشیده اید از درون، و حالا می خو اهید فرا فکنی کنید؛ می گویند ما با ناکارآمدی های نظام مخالف هستیم، با ناکارآمدی های نظام مخالف هستید خیلی خوب؛ چرا به کارآمدترین بخشش فحش می دهید. آقا با ناکارآمدی ها مخالف هستید ما هم با ناکارآمدی در نظام جمهوری اسلامی مخالف هستیم. می ریزند در خیابان عکس قاسم سلیمانی را آتش می زدند. آقا دیگر از آمریکا و ژاپن، از اروپا تا عربستان همه دست هایشان را بردند بالا و گفتند ایران در قضیه امنیتی راهبردی خودش کارآمد است. نیروی قدس مضمحل کرده مجموعه نیروهای آمریکایی و غربی و عربستانی و …؛ این ها که دیگر همه عالم پذیرفته اند. شما در یک حوزه  کارآمد باشید در حوزه امنیتی و دفاعی شما است،اگر شما با ناکارآمدی مخالف هستید چرا به کارآمد ترین بخش حمله می کنید.

به معنای واقعی کلمه، عزیزان ما درگیر جنگ نرم هستیم.جنگ نرم یعنی دقیقاً همین، یعنی شما در بهترین شرایط ببازید و متأسفانه شیعه در این زمینه خاطرات تلخی را دارد و کارنامه خوبی ندارد. در یک قدمی خیمه معاویه ، مالک بر می گردد شما فکر کنید چند دقیقه ایستاده بود، چند دقیقه، اگر آن چند دقیقه به آن فتنه دچار نمی شد جامعه، تاریخ چه سرنوشتی را پیدا می کرد. خطر فتنه این است، اینکه آقا می گوید بصیرت بصیرت ، اینکه ما  امروز در بهترین شرایط هستیم و در بدترین شرایط، آمریکایی ها برای چه دارند  اینجوری زوزه می کشند. آمریکایی ها می گویند ما یک زمانی شما را آدم حساب نمی کردیم ؛امام (ره) آن خطبه ۱۳ آبان را من هر چند وقت یکبار گوش می کنم آن سخنرانی ۱۳ ابان ۴۳ را ، می فرماید:« آقای شاه اگر یک آشپز آمریکایی تو را بکُشد ملت ایران حق ندارد به او تعرض کند، حق ندارد او را محاکمه کند.» قانون کاپیتولاسیون این بود،آمریکایی ها می گویند ما از شما حق توحش را می گرفتیم بعد حالا امروز شما یک روزی سر حداقل ها با ما درگیر بودید، خمینی در قم  فریاد می زد ما آدم هستیم، ما را حیوان حساب نکنید حالا امروز آمدید در قله ها، در حداکثرها  با ما درگیر هستید .

یعنی آمریکا می گوید بشاراسد باید برود، ایران می گوید نباید برود، می گویند انصارالله یمن، آخریش همین الحدیده بود من دیدم در  تهران بعضی از دوستان ترسیده بودند و گفتند تمام است حالا باید به فکر بعد از شکست باشیم.چهارتا بچه حزب اللهی در یمن پیدا شدند در این شرایط تحریم و محاصره ، شما میدانید که در الحدیده، از فرانسه، از امریکا، از انگلیس، یک جنگ احزاب یه معنای واقعی کلمه بود، حیثیتی هم شده بود برایشان، تمام توانشان را به کار گرفتند و شکست خوردند .

حالا یک مشت آدم های خود باخته در ایران، آقا اگر این کار را نکنیم، اگر به  فرمان ارباب ترامپ مثلاً گردن نگذاریم به ایران حمله می کند؛ آقا ۳۰ سال است می خواهند چهارتا بچه شیعه را در جنوب لبنان نابود کنند نه تنها نابود نشدندبلکه روز به روز قدرتمند تر و محبوب تر شدند، انصارالله یمن را هم نتوانستند.

اینجاست که بحث تبلیغات پیش می آید، بحث جنگ روانی پیش می آید، بحث جنگ رسانه ای پیش می آید و بدترین اتفاق این است که بچه حزب اللهی ها افسران جنگ نرم که آنها باید این جنگ را درست مدیریت کنند خود این ها هم دچار انفعال می شوند.

ما به مردم باید چی بگوییم ؟ باید به مردم بگوئیم اختلاس،فساد نیست؟ چرا اختلاس هم هست ولی در کنارش داشته های جمهوری اسلامی را هم یادآوری کنیم.اگر اتفاقاً ما می خواهیم با مفاسد مبارزه کنیم راهش چی هست؟راهش این است که داشته های خودمان را به رُخ بکشیم.ما با انرژی که از داشته هایمان به دست می آوریم با فاسدها می توانیم مقابله کنیم.یک آدمی مثل آل هاشم  پیدا می شود که نه ادعا می کند، نه شروع می کند به شعاردادن، می گوید این چیزها را جمع کنید ((نرده هایی که مردم را درنماز جمعه از مسئولین جدا می کند))،آنچنان موجی به وجود می آید، چرا؟ به خاطر یک کار رسانه ای درست است.

اگر اطرافیان آل هاشم مثل اطرافیان آقای عبادی بودند آن اتفاق هم هیچ ضریبی نمی گرفت، موج مبارکی ایجاد نمی کرد در کشور؛ درست است «إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا»[۸] باید اول «جَاءَ الْحَقُّ»[۹]شود. باید التیام به حق بکنیم «وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ»[۱۰]، این دستور صریح قرآن است، چه نعمتی بالاتر از یک امیر عادلی، یک مسئول ساده زیستی،«وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ»[۱۱]، از خوبی ها حرف بزنیم تا بدی ها  به کُنج برود، ولی اگر ما شبانه روز شروع کردیم خودمان صرفاً و صرفاً از سیاهی ها و تباهی ها حرف زدیم،باز می گویم بعضی ها که بنده را می شناسند، از این حرف ها تعجب می کنند شما که تمام شبانه روز داشتید از تیتر یک های  تند راجع به محرومیت ها، مفاسد و اختلاس ها می زدی؛ بله، ولی من شک می کنم وقتی می بینم که (شبکه) من و تو هم شده  طرفدار عدالت،این شبکه بهائی، بی بی سی  هم شده طرفدار عدالت .

اینجاست که باید به خود بیاییم و باید ببینیم داریم چیکار می کنیم و کجا هستیم، « يُمْسى وَ هَمُّهُ الشُّكْرُ»[۱۲] .

باید امروز بفهمیم موقعیت خودمان را، ما نمی فهمیم، این را یک مصری گفت، گفت شما ایرانی ها نمی فهمید انقلاب اسلامی یعنی چی؟!مثل کسانی هستید که در کوهپایه زندگی می کنید، ما که از دور داریم به این کوه نگاه می کنیم عظمتش را می فهمیم.شما غرق هستید مثل ماهی در آب.

در هر بُعدش که بگویید، در بُعد فرهنگی آسیب نداریم، چرا داریم ، ولی از آن طرف کلی هم داشته ها داریم،شما ببینید همین شهدای مدافع حرم که آقا این قدر به این ها احتجاج می کند، کل شهدا،چند درصد از بیرجندی ها می توانند پنج دقیقه راجع به شهید ناصری حرف بزنند؟به من بگوئید؟ ۲۰۰هزار نفر جمعیت بیرجند، چند نفر می توانند؟ چند تا دانش آموز بیرجندی می توانند پنج دقیقه و نه بیشتر راجع به شهید ناصری حرف بزنند، ولی به همین ها بگوئید راجع به  مسی حرف بزنند یک ساعت حرف می زنند، این ها در مدارس جمهوری اسلامی بزرگ شده اند، پای تلویزیون جمهوری اسلامی بزرگ شده اند.

خوب وقتی ما داشته های خودمان را تبیین نکنیم.خدا عادل است « وَمَنْ يُرِدْ ثَوَابَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا »[۱۳]

خدا می فرماید:« إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ»[۱۴]، می فرماید :« اگر شما ۲۰نفر باشید من بر ۲۰۰ نفر پیروزتان می کنم.» اما آن ۲۰نفر را باید  باشید، و صابر، ۲۰  آدم کیفی پای کار هم باید باشید.خدایا یعنی اگر ما ۱۹ نفر شویم شما نعوذ بالله قدرت ندارید ما را پیروز کنید؟ خداوند می فرماید قدرت هم دارم ، حکمت هم دارم.

سنت عالم بر این نیست که همه کارها را خدا انجام دهد.خداوند قواعدی گذاشته است در آن  قواعد هم، طرف مؤمنین است ولی مؤمنین هم باید داشته های خودشان را به صحنه بیاورند.

آیا ما داریم؟ همه داشته های خودمان  را به صحنه می آوریم؟

باید بتوانیم فهرست داشته هایمان را همان طور که نداشته ها ، محرومیت ها،فسادها، مشکلات را می توانیم فهرست کنیم از آن طرف بتوانیم فهرست نعمت هایی را که از آن برخوردار هستیم را هم بنویسیم و به آن توجه بکنیم. اگر این دو فهرست در کنار هم قرار گرفت می تواند موفق باشد.بنده طرفدار این نیستم که باز به محافظه کاری  بیافتیم و بگوئیم ، برخورد ما را شاید برخی از دوستان دیده باشند، این حقیر برخوردهای خیلی تند داشته ام، دست به یقه شدم، سر خیلی چیزهای معمولی ، نمی دانم سر رئیس اداره که پرشیا سوار شده بود ، ۱۰ الی ۱۵ سال پیش ما یقیه او را گرفته بودیم ؛ می خواهم بگویم که فکر نکنید من که دارم این جنبه را می گوییم از طرف دیگر آن غافل هستم،ولی الان دارم می بینم توازن خیلی بدجور بهم خورده است، یعنی ما بدون اینکه داشته های خودمان را ببینیم داریم طرف دیگر را صرفاً می بینیم.در این میان ابزارهای فرهنگی و رسانه ای، بستر اینترنت و فضای مجازی، ما باید یک کاری بکنیم که آمریکا این را ببندد.

یکی از دوستان در مشهد، اصلاٌ حزب اللهی هم نیست، گفت که من  یک صفحه اینستاگرام درست کردم، اصلاً سیاسی هم نیست به آن معنا، دغدغه های انقلاب را هم ندارد، می گفت مثلاً یک پدر، فرزند خودش را برده پارک تاب می دهد من عکس این را گذاشتم ، از اینطور عکس ها  می گذاشتم ، تصاویر زیبا از شهر خودم، در عرض مدت کوتاهی چندین هزار دنبال کننده و فالوور(Follower) پیدا کردم و گفت اینستاگرام صفحه من را  بست، می گفت من نه یک کلمه حرف سیاسی میزدم، نه مرگ بر آمریکا می گفتم، نه درود بر جمهوری اسلامی می گفتم، فقط و فقط زیبائی هایی که در جامعه هست می گفتم اینها هست، صفحه را بستندد به همین راحتی؛ این ها یک صفحه اینستاگرام را تحمل نمی کنند و دارند نقطه ضعف به ما نشان می دهند، پس آقا ما بیاییم زیبایی های جامعه خودمان را نشان بدهیم.

اکثر روستاهای ما، بله محرومیت هم می باشد اما زیبایی های هم هست،همین پدر شهیدی که امروز  در نماز جمعه از سرچاه آمده بود شهید ایمان یوسفی رحمت الله علیه، صلواتی نثارش کنید؛ با چه صلابتی آن جا ایستاده بود  و با چه  افتخاری فرزندش را تقدیم کرده،محکم ایستاده آن جا؛ این مثلاً رانت خوار است، اینان حاضرند فرزندان خودشان را تقدیم  کنند ، از اینان خجالت بکشیم،  شهدای مدافع حرم برای همین جمهوری اسلامی رفتند جان دادند  و سر دادند، شهید حججی برای همین جمهوری اسلامی.

ما الان یک  پروژه ای داریم راجع به شهدای مدافع حرم،  مشهد داریم کار می کنیم، ۵۰ تا شهید مدافع حرم مشهد داریم، به غیر از دوستان افغانستان که بیش از ۲۰۰ نفر هستند،۵۰ نفر از بچه های خود مشهد شهید شده اند، همه این بچه بسیجی های مدافع حرم مشهدی که شهید شدند همه این ها بچه های بسیار فعال، تند و منتقد بودند. از این بچه های محجوب، سر به زیر بودند؟ خیر، این ها خیلی هم بچه های تند و تیز و از همه چیز خبر دارند و در همین جمهوری اسلامی زندگی می کردنند، این ها برای همین جمهوری اسلامی رفتند جان خودشان را فدا کردند، نگفتند چون فلان جا  فساد است و فلان مسئول مفسد در فلان دستگاه است پس بنابراین…؛ این ها تکلیف ما را مشخص کردند، این ها برای همین جمهوری اسلامی رفتند. چون ممکن است بگویند شهدای دفاع مقدس نمی دانستند بعد از جنگ چه اتفاقاتی خواهد افتاد؟ شهدای مدافع حرم جوابند.

شهید حججی می دانید از بچه های اردوهای جهادی است، یعنی کسی است که از عمق محرومیت ها با خبراست،در خاطرات و مستندات که ساختند برای زندگی شهید ببینید،تمام شبانه روزش دغدغه محرومین و محرومیت ستیزی است و درگیر شدن با دستگاه های مختلف و غیره؛ همین آدم می رود برای همین جمهوری اسلامی سر می دهد به خاطر این که بصیرت دارد ، به خاطر این که نگاه جامع دارد.

سال گذشته توفیقی شد دو هفته ای من رفتم سوریه، جاهای مختلف از دیروزور و حلب ،حمص تا لاذقیه رفیتم.در لاذقیه یک معبری داشتند بچه های ایران ،آنجا می دانید بچه های ایران نوعاً به خصوص بچه های سپاه حضور مستشاری دارند، یعنی چهار الی پنج نفر از بچه های سپاه حضور دارند و ۵هزار نیروی سوریه ای  زیر نظر آنها کار می کنند، که این هم خیلی  جذاب بود فرماندهان ایرانی در سوریه متولدین دهه ۶۰هستند، یعنی کسانی هستند که آخر جنگ، سال ۶۵ به دنیا آمده طرف، سرلشکرهای ما داخل سوریه این ها هستند. یکی و دو نفر هم نیستند ما فقط حاج قاسم سلیمانی را می شناسیم،حاج قاسم هنرش این بوده است که یک نسلی را تربیت کرده است، آنجا آدم می رود مطمئن می شود.یکی از دوستان در حلقه اول فرماندهان آنجا بود گفت فلانی من اینجا یقین کردم  که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند، خوب دیگر ما آنجا یک جنگ جهانی درگیر بودیم ، با خود آمریکایی ها درگیر شده بودیم . می گفت در جلساتی که می رویم و روس ها  هم هستند، گفت اصلاً تفاوت  تراز فرماندهان ایرانی با فرماندهان روسی ، روسیه هم برای خودش ادعا دارد صدها سال سابقه نظامی دارد، ما در جلسه که بودیم اصلاً افتخار می کردیم.در آن اوایل روس ها خیلی اخلاق بد داشتند ؛ کم کم آنچنان خاضع شدند چون در عمل دیدند آن کسی که از آنها بهتر جنگ را بلد است بچه های ایران هستند.

در لاذقیه می گفتند که چند هفته است که یک خاطره ای این بچه های سوری به مذاق  خیلی خوش آمده باهمدیگر می گویند و می خندند گفتند چند وقت پیش یکی از فرماندهان ارشد روس آمد لاذقیه بازدید کند، چون مقر اصلی روس ها در لاذقیه است، گفت آمد داخل تیپ قمر بنی هاشم و از ماشین پیاده شد چندین مدال بهش آویزان؛یکی از بچه های ایرانی که آنجا بوده به نام اکبر، تکیه داده بود به دیوار و آن فرمانده روس بهش گفت بیا اینجا توضیح بده و گزارش منطقه را بده، این اکبر هم به دیوار تکیه داده بود ، با کفش دمپایی هم بود، به فرمانده روس اشاره کرد که تو بیا. می گفت این فرمانده روس مانده بود چیکار کند، از آخر آمد؛ و دارند اینها را می بینند.

یک حاج مهدی نامی بود از سرلشکران ایران بود در آنجا، که لشکر سوریه را رهبری می کرد از یکی از روستاهای آذربایجان شرقی بود؛ این فرماندهانی که من دیدم یکی از بچه های روستای شمال بود، یکی از روستاهای آذربایجان بود؛ می گفت ما به یک منطقه ای رفیتم، گفتند که مردم اینجا با داعش هستند، حواستان را جمع کنید، نیروهای عملیاتی داعش اینجا عقب نشینی کردند ولی مردم با داعش هستند، وقتی ما وارد آن منطقه شدیم نگاه سنگین آن ها را روی خودمان حس می کردیم و هر لحظه می گفتیم اینها احتمال دارد حمله انتحاری بزنند، ما آن مدتی که در آنجا مستقر بودیم کدخدای آن ده را خواستند، بعد از مدتی دیدیم روابط این ها با ما خیلی تغییر کرد، گفتم کاسه ای زیر نیم کاسه است، فضا را عوض می کنند یک دفعه شبیخون بزنند احتمالاً ، از کدخدا سؤال کردم که چه شده اوضاع و برخورد شما خیلی عوض شده؟ چه شده است؟فکر نکنید حواس ما نیست؟کد خدا گفت که شما که می دانید موضع ما نسبت به شما چیست؟شما شیعه هستید ما مثلاً سنی، شما با بشاراسد،ما با داعش بوده ایم. گفت نیروهای شما الان رفتن در باغ های ما مستقر شده اند یک دانه میوه از باغ های ما کم نشده است، گفت اگر نیروهای ارتش سوریه اینجا بودند ریشه های درختان را هم خورده بودند. گفت ما تحت بمباران تبلیغاتی علیه شما بودیم ، نمی دانید که چه راجع به شما ، به ما چی می گفتند و چه ذهنیتی نسبت به شما پیدا کرده بودیم.

در عرض یک مدت کوتاهی این فرهنگ انقلاب اسلامی دارد به این صورت می رود آن سوریه، آن یمن، آن حزب ا…؛ حیف است که در چنین شرایطی که ما این همه امکانات داریم، این همه نیرو داریم، این همه دستاورد داریم، به خاطر مشکلاتمان، به خاطر ناهنجاری ها که یکسری مفسدین دارند ایجاد می کنند خودمان را ببازیم. اگر می خواهیم مفسدین را مغلوب کنیم، اگر می خواهیم اختلاس گران را سرجایشان بنشانیم، اولین شرط آن این است که ایمان به جمهوری اسلامی داشته باشیم، ایمان به داشته های انقلاب اسلامی داشته باشیم؛ اگر این را داشتیم « وَأمّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فحَدِّثْ»[۱۵]، را التزام پیدا کردیم به نعمت هایی که از آنها برخورداریم، به همدیگر یادآوری کردیم  توان و انرژی و قدرت این  را پیدا می کنیم که مقابل مفسدین هم  بایستیم، می فهمیم که ما با هم افزایی می توانیم جلوی این ها بایستیم.

صلواتی ختم کنید.

 

 

[۱] – سوره قصص، آیه ۸۳؛«(آری ) این سرای  آخرت را تنها برای  كسانی  قرار می ‏دهیم كه اراده برتری جوئی  در زمین و فساد را ندارند، و عاقبت نیك برای  پرهیزكاران است.»

[۲] – سوره مومنین، بخشی از آیه ۱۱۵؛« آی ا پنداشتی د كه شما را بیهوده آفريده‏ ایم.»

[۳] – سوره قیامة، بخشی از آیه ۳۶؛« آیا انسان گمان می ‏كند.»

[۴] – سوره قصص، بخشی از آیه ۸۳؛« و عاقبت نیك برای  پرهیزكاران است.»

[۵] -نهج البلاغه، فرازی از خطبه متقین(همام).

[۶] – – Dimentor ، در فارسی دیوانه‌ساز یا افسرده‌ساز ترجمه‌اش کرده‌اند.

-[۷] سوره ضحی، آیه ۱۱؛« و نعمت های  پروردگارت را بازگو كن.»

[۸] – سوره اسراء ، بخشی آز آیه ۸۱؛« و (اصولا) باطل نابود شدنی  است.»

[۹] – همان،بخشی از آیه ۸۱؛«حق فرا رسید.»

[۱۰] – سوره ضحی ، آیه ۱۱؛« و نعمتهای  پروردگارت را بازگو كن.»

[۱۱] -همان.

[۱۲] – نهج البلاغه، فرازی از خطبه متقین(همام).

[۱۳] -سوره آل عمران، بخشی از آیه ۱۴۵؛« هر كس پاداش دنیا را بخواهد (و در زندگی  خود در این راه گام بردارد) چیزی  از آن به او خواهیم داد.»

[۱۴] -سوره انفال، بخشی از آیه ۶۵؛« هر گاه بيست نفر با استقامت از شما باشند بر دويست نفر غلبه مي‏كنند.»

[۱۵] – سوره ضحی، آیه ۱۱؛« و نعمت های پروردگارت را بازگو كن.»

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *