خانه / متن بیانات / سیاسی / مشروح بیانات/ نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی و امام جمعه بیرجند در جمع مدیران و کارکنان ادارات تابعه قوه قضاییه استان

مشروح بیانات/ نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی و امام جمعه بیرجند در جمع مدیران و کارکنان ادارات تابعه قوه قضاییه استان

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام به امام زمان (عج) و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران رهبر مسلمین جهان، و سلام به محضر شما عزیزان و همه خدمت گزاران به نظام مقدس  جمهوری اسلامی ایران؛

هم عرض تهنیت دارم هم عرض تسلیت؛هفته قوه قضاییه را که به یاد شهدای هفتم تیر، سید شهدای آن ها آیت الله دکتر بهشتی (قدس الله اسرارهم) خداوند روح همه شهدا را، مخصوصاً شهدای هفتم تیر را  با حُسن عمل ما شاد کند.

 لَا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيَامَةِ وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ؛خوب، عالم هستی بر اساس حکمت لا یتناهی تعبیه شده  و همه کارش روی حساب است و نمادی از جهان هستی در باطن فطرت انسان نیز تعبیه شده است. وَ فِيكَ انْطَوَى الْعَالَمُ الْأَكْبَر[۱]ُ  ؛ لذاست که هیچ جای این عالم لغو نیست و همه ی آن ها حساب شده است و قیامت که بخشی از عالم اکبر است آن به صورت نمادین در وجدان انسان، در فطرت انسان، یک نمادی از آن قرار گرفته است. ممکن است انسان در دورانی مغرور باشد، فراموش کند، با سرگرمی ها خودش را گول بزند،انسان مغرور است. اما به هر حال،بخواهیم نخواهیم، بدانیم ندانیم، آن یک وقتی سر باز می کند. انسان عاقل و مختار آفریده شده و باید جوابگوی عمل خویش باشد.باید هم در درون اینطوری است هم در برون.در سوره  قیامت  خداوند پیوند زده این دو را ، یعنی قیامت را با وجدان انسان  پیوند زده؛ زیرا هردو دادگاه است، هردو محاکمه میکنند،دیر یا زود.

قيامت گرچه دير آيد بيايد.

اینکه برای آدمی پشیمانی پیش می آید در همین جهت است ، چرا پیش می آید؟ اینکه برایش توبه پیش می آید، چرا توبه می کند ؟

 اینکه در مکتب های بن بست که درست راهنمایی نشدند یا ناچار است خودش را سرگرم کند با شراب،فحشا، فساد منکرات ،موسیقی و غیره ،  که فکر نکند  و یا خودکشی کند، چرا؟چه رمزی دارد؟ رمزش همین  است .خداوند یک قیامتی در درون قرار داده و یک وجدانی در برون، قیامت وجدان عالم کبریاست و وجدان قیامت درون است.

تاریخ هم از این حرف ها پُر است، اخبار روزمره هم میبینید، فراوان، یک دسته آنهایی که هدایت نشدند از جهت خودسازی ،از جهت بازسازی، می بینید که در مکتب های بن بست انحرافی یا آنهایی که مرفه هستند و به  سرگرمی خودشان را مشغول می کنند ،  و یا آنهایی که ضعیف اند به خودکشی دست میزنند و یا  با شکنجه خود، چقدر هستند اقوامی که مکتب شان جوابگو نیست دست به کار خلاف میزنند و خودشان را شکنجه می کنند.

در رسانه ها می بینید که سربازهای آمریکایی با آمار زیادی دارند خودکشی می کنند، چرا؟  چون اغلب آنها ماموریت هایی درعراق،افغانستان و سوریه حضور داشتند و ظلم کردند، یک لحظه به خود می آیند، نمی توانند تحمل کنند، خودکشی می کنند.

گذشته ی تاریخ هم هیمن طور بوده است ، حجاج بن یوسف ثقفی که حدود ۱۴۰ یا ۱۵۰ هزار از شیعیان امیرالمومنین (ع) را به شهادت رساند، قدرت و پول و شمشیر داشت و هر کاری که دلش می خواست می کرد، از بالا هم کسی نبود از او بپرسد، چون خود آنها او را برای ظلم فرستاده بودند، همه چیز را هم توجیه می کرد.سعید بن جبیر آخرین نفری بود که به شهادت رساند، اما بعد از آن نمی توانست بخوابد، تا چشمانش بسته می شد تا بخوابد می دید که سعید بن جبیر آمده و محاکمه اش می کند، نمی توانست بخوابد، من چرا او را کشتم. در بدترین حالت از دنیا رفت.

اینها معنی دارند. عالم همه چیزش از روی حساب است، عقل هم یعنی هرچیزی در جای خودش و به اندازه خودش.در محیط های نظامی، می گویند هرکس به جای خود،در اسلحه خانه هم روی اسلحه ها شماره دارد، باقی کارهایشان همین طوری است ، نظام دارد.

عالم هم نظام دارد، هر چیزی به جای خودش می شود عقل.ظلم یعنی جابجا کردن بر اساس انگیزه های خارجی؛ اما چون انسان عاقل و مختار است می تواند جابجا کند ولی باید جوابگو باشد، حال جوابگوی خودش در یک دادگاه نامرئی، میخواهد پرونده داشته باشد در یک دادگاه بیرونی، می خواهد در دادگاه طبیعت، آن هم دادگاه است.

این جهان کوهست و فعل ما ندا     سوی ما آید نداها را صدا[۲]

  در یک دستگاه وسیع کامپیوتری خودکار ما هر لحظه نتیجه عمل خودمان را می بینیم. در امور مادی و امور معنوی  ماهیت هر فردی همان چیزی است که تاکنون انجام داده است.اگر در یک روزی یک دانه بادام که پوستش سخت بوده با دندان شکسته، بعد از چند سال دندانش درد گرفته و باید دندانش را از ریشه بکند چرا؟ چون بازتاب عملش هست.اگر فردی سر از نفاق در می آورد بازتاب فکر وعملش است. اگر در فلان تاریخ نفاق انجام داده، در فلان تاریخ نمی تواند ایمان بیاورد نتیجه عمل خودش هست.

ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ[۳]، امور مادی و معنوی هم این طوری  است. فَمَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا بِمَا كَذَّبُوا مِنْ قَبْلُ [۴]آنچه که مهم است برای هر انسانی در هر جایگاهی که است ، این است که حواسش را  جمع کند، زیرا که حواس عالم جمع است و ببینید خداوند چقدر زیبا  در این سوره قیامت، قیامت را  پیوند می زند با وجدان انسان. این هم دادگاه است تا برسد به پرونده های بشری، در هر جامعه ای، در هر قومی ، جدید ،قدیم، مدرن فرقی نمی کند، یک تشکیلاتی ، یک شخصی، ریش سفیدی، یا یک جمعی  متصدی این امور بودند و هستند.چرا؟ به جهت این که اگر به ده زبان انکار کنند، انکار لفظی ، با پذیرفتن تشکیلات قضایی به هر کیفتی و به هر نحوی این اقرار است که انسان مسئول باشد.

حالا این فلسفه را بچینند، ببنید قرآن در سوره قیامت چه زیبا می فرماید:  بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ [۵]، آدمی همش تلاش میکند که جلوی راه خودش را باز کند، یعنی گوشش بدهکار حرف ، حساب ، قانون و عقل نباشد، توجیه می کند، به حاشیه می رود، بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ[۶] ، بازی با الفاز می کند ، اما با همه این کارها و فلسفه بافی ها خود پذیرفتن این مساله که در میان هر  جامعه ای ، گرچه جامعه های نیمه بدلی، بالاخره یک  ریش سفیدی هست که بگوید حق با تو هست یا دیگری حالا درست یا نادرست، این بحث دیگری است.این اقرار به این است که در این عالم حسابی است و خداوند پیغمبران را که فرستاده، برای این حساب فرستاده است.

لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ[۷]؛۱۲۴ هزار پیامبر برای همین کار آمدند، امتیاز مکتب اهل بیت علیهم السلام با مکتب های انحرافی فقط همین قضیه است، که آنها بر اساس همان پیام بعثت انبیاء مکتب عقل است و بقیه راه دیگر رفته اند و ظلم را رسماً پذیرفته اند، و در احکامشان می گویند باید از ظالم باید اطاعت کنیم.

اما  اینجا (مکتب اسلام) می فرماید اگر یک قلمی برای ستمگری بتراشد کمک به ظالم کرده ، گناه کبیره کرده است  و اگر با یک ظالمی به سفر برود سفر او شرعی نیست، حرام است  و نمازش شکسته نیست، اگر چنین سفری دارد باید  روزه اش را هم بگیرد، اینها ابتدائی ترین  احکام رساله های فقه اهل بیت است.اما جاهای دیگر اصلا ستم گر را پذیرفتند.

 انقلاب ما هم که اسلام ماست و اسلام ناب است ، اسلام اهل بیت است. انقلاب ما اسلام ما است ، نه یک کلمه زیاد، نه یک کلمه کم؛ اما خود ما مسلمانیم یا غیر مسلمانیم، انقلابی هستیم  یا غیر انقلابی، با شعار و لباس و ادعا هم نمی شود.معیارش همین است که اگرآن ایده ای که  چه در بحث های کلامی و فقهی مرا ملتزم به انجام عدالت می کند، خوب من مسلمانم، من انقلابی ام. وقتی آن نیست دیگران هستند، حالا اسمم یا شناسنامه ام مسلمان هست به این چیزها که نه در قبر نگاه می کنند نه در قیامت؛ من چی هستم این با ادعا و  شعار و لباس و سخنرانی  نمی شود.همانی هستم که خدا می داند، همانی هستم که فرشته ها می دانند، همانی هستم که خود این عالم می داند.

خوب ، چند روزی زنده هستیم ، چند روزی مسئول هستیم، قانون دارد و وظیفه مشخص است.کسی برای کسی نمره تعیین نکند هر کسی برای خودش نمره تعیین کند . بالاخره دنبال چه هستیم.دنبال هر چی هستیم به آن می رسیم.

إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ [۸] ؛اگر علاقه من به پدر و مادر، به همسر، به مال، به  شغل ،به پست و… بیشتر از علاقه و عشق به خداست، در مقابل خداست،  باشد تا نتیجه بعد مشخص شود.

فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ[۹]؛خوش به حال کسی که پیش از اینکه دیر شود، حق را ، عدل را ، خدا را، پیغمبر را، امام حسین (ع) را ، حضرت مهدی (عج) را ، علم را ، فقه را،  برهمه  چیز ترجیح دهد. هر چیز و هر کسی می خواهد باشد و یکجا بنده خدا شود.

إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ[۱۰]؛خدا معامله یکجا کرده،خدا شریک هم نمی پذیرد .اما آنکه که  پای این بیعی که با خدا کرده، که إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ،پای این معامله ایستاده است.إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ[۱۱]؛قلب او همواره از ناحیه الهام فرشتگان حمایت می شود، دیگر دل به این و آن نمی بندد. ای یک دله صد دله دل یکدله کن، دلش می شود یک دله، خدا راضی است عمل می کند ، راضی نیست عمل نمی کند. هر کسی هم که می خواهد مقامش پیش خدا چه اندازه است ؟ می شود تعیین کرد؟بله می شود.چگونه؟ خوب ببینم خدا پیش او چه مقامی دارد.

اگر هر کاری، هر سخنی، هر فکری، هر عملی که می خواهد انجام بدهد اول در ذهن خود ببنید از نظر حکم خدا درست است یا نادرست،حلال است یا حرام،صحیح یا ناصحیح؛ اگر اولین چیزی که حساب می کند خداست ، مقام او هم دقیقا همین است. شماهایی که هر کاری می خواهید انجام دهید اول و آخر  فکر شما این باشد که این کار  خدا راضی است یا ناراضی، یعنی در عالیترین مقام در همه امور فقط خدا برای شماست مقام شما هم در نزد خدا همینطوری است.

اما اگر  چنانچه تنها چیزی که به ذهنش نمی آید خداست، طبعا  نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ [۱۲]، آنها خدا را به حساب نیاوردند و خدا هم این ها را به جساب نمی آورد و آنچه داده است پس میگیرد.نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ [۱۳]، خدا را فراموش کردند و به حساب نیاورند، خدا هم کاری می کند که بزرگترین سرمایه هر کسی که خودش است ، چه سرمایه ای از خودتت بالاتر، که خَلَقَ اللَّهُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ [۱۴]

تمام این ابر و ماه و خورشید، همه مقدمه شدند که تو به وجود آمدی، تو خیلی مهمی ، سرمایه عظیم هستی که همه ی این جهان مقدمه هستند و تو ذیل مقدمه هستی ، اما اگر چنانچه خداوند را فراموش کنی،  خداوند کاری میکند که همین سرمایه  خودت را فراموش  می کنی.

آری… شهدایی که برای آرمان پیاده شدن عدل الهی و عدل اهل بیت و سفارش و بعثت همه انبیاء که از مظلوم حمایت شود و ظالم نا امن شود. این همه شهدا رفتند باز هم شهید می دهیم، مشاهده می کنیم، در یمن چه میکنند، در عراق چه است؟ در افغانستان چی است؟ در میانمار چی است؟در نیجریه چی است؟ در دنیا چی است؟  بدتر از همه شهروندانی که زیر سلطه این دیوانه های غربی هستند.این همه ظلم، مُلِئَت ظُلماً و جَورا[۱۵]، آنوقت افتخار اینجاست که این مکتبی است که  پیغمبران، انبیاء خدا، بالاخره خدا وعده داده است که آن فَيَمْلَأَ الْأَرْضَ[۱۶] از این مکتب است.چه افتخاری بالاتر از این ، این را با هیچ چیز عوض نکنید.الان  هم جهان در یک شرایطی قرار میگیرد که بالاخره نوید است ، امید است اما مسلماً شرط آن امید نوع کار ماست ، که إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ [۱۷]و آن  نور امیدی که به کره زمین بتابد و  انسان هارا نجات بدهد آن نور این است که همه عدالت خواهان دست به دست هم بدهند  و در مقابل ستمگران که امروزه این به صورت بین المللی پیدا کرده،اربعین حسینی به عنوان سمبل عقل معرفی شده و عدالت خواهان به عنوان نمادین جلو می آیند .البته هزینه می دهند، هم در کربلای حسینی و هم در باقی کشورها و شهرهای اطراف، آن هزینه ای که  نیجریه داده است همین راهپیمایی عدالتخواهانه است، هزینه می دهند و پایش ایستاده اند.  آیت ا… زکزاکی ۶ فرزندش را  داده  و خودش هم در زندان است، ولی حرفش یکی است پس هزینه می دهند. این در آستانه ظهور حضرت مهدی (عج) است.

شرط این پیروزی حق بر علیه باطل حضور نیروهای عدالت خواه است ، و عنایت دارید که در جامعه به خاطر عقب ماندگی ها ، سوء استفاده ها، به خاطر تهدیدها، به خاطر نفوذها و غیره در انجام بی عدالتی هایی که می شود که از روی جهل و علم است تمام امید به این است که یک نقطه ای است که داد مظلوم را از ظالم بگیرد و او  قوه قضاییه جمهوری اسلامی است. چهره ای که باید در آنجا عدالت بدهد.

 خداوند بر توفیقات شما بی افزاید بتوانید این آرمان مقدس را روی آن  هزینه کنید. آنهایی که امروز در مقابل این دیوانه های ستمگر ایستاده اند  تمام آنها به امید این است، این مقاومت مردم گرسنه  که استخوان های بچه اش مثل نی می ماند، گوشتی در بدن نیست،نان ندارد بخورد،بیماری های مختلف، بمباران های مختلف،اما می گوید ما   به دنبال عدالت هستیم.این همان چیزی است که ما راهش را طی کرده ایم و به اینجا رسیده ایم . او دارد از آنجا شروع می کند ، در عراق همینطور است ، در سوریه هیمنطور است، در لبنان هم همینطور است، مردم ۷۰ سال ستم کشیده فلسطین هم همین طور اند. فرصت عظیمی به دست شما آمده است و این فرصت  را با هیچ چیز دیگر عوض نمی کنید و خوشبختانه اگر  بهشتی و بهشتی ها برای این کار هزینه شدند ، اما  یک  خط نشان برای جهان کشیدند ، خط  پررنگی هم کشیدند و آن معیار است،مردم هم می توانند بسنجند که چه اندازه همراه هستند.

خداوند بر توفیقاتتان بیافزاید،انشاءالله که موفق و موید باشید، برای شادی ارواح طیبه شهدا،مخصوصاً شهدای هفت تیر ، برای طول عمر رهبر فرزانه انقلاب،برای خدمت صادقانه هر چه بیشتر همه خدمتگذاران به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران مخصوصاً عدالت خواهان از قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران، اجماعاً صلوات بفرستید.

[۱] – ترجمه و تفسير نهج البلاغه، محمد تقي جعفري، ج ۵، ص ۲۶۷٫[۲]مولوی ،مثنوی معنوی ، دفتر اول، بخش ۹ .

[۳] -سوره روم، بخشی از آیه ۱۰؛« سپس سرانجام كساني كه اعمال بد مرتكب شدند به جائي رسيد كه آيات خدا را تكذيب كردند.»

[۴] -سوره اعراف، بخشی از آیه۱۰۱؛« تِلْكَ الْقُرَى نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبَائِهَا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا بِمَا كَذَّبُوا مِنْ قَبْلُ كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِ الْكَافِرِينَ: ترجمه: اينها آباديهائي است كه اخبار آن را براي تو شرح مي‏دهيم آنها (چنان لجوج بودند كه) به آنچه قبلا تكذيب كرده بودند ايمان نمي‏آوردند اينچنين خداوند بر دلهاي كافران مهر مي‏نهد (و بر اثر لجاجت و ادامه گناه حس تشخيص را از آنها سلب مي‏كند).»

[۵] -سوره قیامت، آیه۵؛«)انسان شك در معاد ندارد) بلكه او مي‏خواهد (آزاد باشد و) مادام العمر گناه كند..»

[۶] -همان.

[۷] – سوره الحديد، بخشی از آیه ۲۵ ؛« ما رسولان خود را با دلائل روشن فرستاديم، و با آنها كتاب (آسماني) و ميزان (شناسائي حق و قوانين عادلانه) نازل كرديم، تا مردم قيام به عدالت كنند.»

[۸] -سوره توبه،بخشی از آیه ۲۳؛« اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طايفه شما و اموالي كه به دست آورده‏ ايد و تجارتي كه از كساد شدنش بيم داريد و مساكن مورد علاقه شما، در نظرتان از خداوند و پيامبرش و جهاد در راهش ‍ محبوبتر است »

[۹] -سوره یونس، بخشی از آیه۲۰؛« شما در انتظار باشيد من هم با شما در انتظارم (شما در انتظار معجزات اقتراحي و بهانه جويانه باشيد و من هم در انتظار مجازات شما(»

[۱۰] -سوره توبه، بخشی از آیه ۱۱۱؛« خداوند از مؤ منان جانها و اموالشان را خريداري مي‏كند.»

[۱۱] -سوره فصلت، بخشی از آیه۳۰؛« كساني كه گفتند پروردگار ما خداوند يگانه است سپس استقامت كردند، فرشتگان بر آنها نازل مي‏شوند.»

[۱۲] – سوره حشر، بخشی از آیه ۱۹؛« ساني كه خدا را فراموش كردند و خدا نيز آنها را به خود فراموشي گرفتار كرد.»

[۱۳] -سوره حشر، بخشی از آیه ۱۹؛« ساني كه خدا را فراموش كردند و خدا نيز آنها را به خود فراموشي گرفتار كرد.»

[۱۴] -سوره یونس، آیه ۶

[۱۵] – كمال الدين و تمام النعمة، شیخ صدوق، ج ‏۲، ص ۳۷۷؛ كفاية الأثرفي النص على الأئمة الإثني عشر، على بن محمد خزاز قمى‏، ص ۲۸۰؛ بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج ‏۵۱، ص ۱۵۶.

دَخَلْتُ عَلَى سَيِّدِي مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ الْقَائِمِ أَ هُوَ الْمَهْدِيُّ أَوْ غَيْرُهُ فَابْتَدَأَنِي فَقَالَ لِي يَا أَبَا الْقَاسِمِ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي غَيْبَتِهِ وَ يُطَاعَ فِي ظُهُورِهِ وَ هُوَ الثَّالِثُ مِنْ وُلْدِي وَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً ص بِالنُّبُوَّةِ وَ خَصَّنَا بِالْإِمَامَةِ إِنَّهُ لَوْ لَمْ‏ يَبْقَ‏ مِنَ‏ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ فِيهِ فَيَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً وَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَيُصْلِحُ لَهُ أَمْرَهُ فِي لَيْلَةٍ كَمَا أَصْلَحَ أَمْرَ كَلِيمِهِ مُوسَى ع إِذْ ذَهَبَ لِيَقْتَبِسَ لِأَهْلِهِ نَاراً فَرَجَعَ وَ هُوَ رَسُولٌ نَبِيٌّ ثُمَّ قَالَ ع أَفْضَلُ أَعْمَالِ شِيعَتِنَا انْتِظَارُ الْفَرَجِ.
ترجمه:
حضرت عبدالعظيم علیه‌السلام فرمود: خدمت حضرت جواد عليه السلام مشرف شدم و مى خواستم از آن جناب سئوال كنم آيا قائم كه مهدى موعود است اوست يا غير او؟ پس آن بزرگوار ابتداء فرمود و گفت: اى ابوالقاسم، قائم ما آن مهدى است كه انتظار غيبت او واجب است، و وقتى كه ظاهر مى شود مطاع است، و سوّمِ از فرزندان من است. به حق آن كسى كه محمّد را به نبوت فرستاد و مخصوص كرد ما را به امامت! اگر باقى نماند از دنيا مگر يك روز، خداوند طولانى مى كند اين روز را تا آن كه بيرون آيد آن بزرگوار، و پر كند زمين را از عدل و داد چنان كه از جور و ستم پر شد[ه باشد]. و خداوند سبحان امر او را اصلاح مى كند در همان شبى كه فرداى آن ظاهر مى شود چنان كه اصلاح فرمود امر حضرت موسى عليه السلام را در وقتى كه رفت آتش از براى عيالش بياورد، پس مراجعت كرد در حالتى كه پيغمبر خدا بود بعد از آن فرمود: افضل اعمال شيعه ما انتظار فرج است.

[۱۶] -همان.

[۱۷] -سوره رعد، بخشی از آیه ۱۱؛« خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملتي) را تغيير نمي‏دهد مگر آنكه آنها خود را تغيير دهند.»

انتهای پیام /ع/ا

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *