خانه / متن بیانات / فرهنگ / مشروح بیانات/ نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در ديدار با روساي كارگروه‌هاي برنامه‌ريزي شوراي فرهنگ عمومي استان‌

مشروح بیانات/ نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در ديدار با روساي كارگروه‌هاي برنامه‌ريزي شوراي فرهنگ عمومي استان‌

متن بیانات حجت الاسلام  والمسلمین سید علیرضا عبادی نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی  و امام جمعه بیرجند در ديدار با روساي كارگروه‌هاي برنامه‌ريزي شوراي فرهنگ عمومي استان مورخ ۱۳۹۶/۱۲/۱۲

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم

با سلام به امام زمان (عج) و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد به محضر شما عزیزان.

بسیار قابل استفاده بود، خیلی ممنونم. خُب این پیداست کاری شروع شده، امیدواریم به نتیجه هم برسد؛ این کارها شدنی است. و هر یک در بخش‌های که به هر حال افاده فرمودید، همانطورهم که اشاره شد چون ما تا حالا مصوبه نداشتیم در جلسه آینده باید مصوبه داشته باشیم. از مجموع فرمایشات آنچه را در اولویت است که قابل تصویب باشد، انتخاب کنید و بعد بالاخره با مقدماتش ارائه شود و تصویب شود در جلسه آینده. خُب مسائل اقتصادی که در حال حاضر شرایط ویژه‌ای پیدا کرده و میدان مبارزه با دشمن رو در رو و دست به گریبان قرار گرفته. بالاخره این در چنین کشوری، با چنین سرمایه‌های و با چنین مردمی این مسلم قابل حل است؛ یک چیز طبیعی است. آنکه گره زده مصنوعی است اما طبیعی‌اش این است که مسائل در این کشور قابل حل است. دست‌های این را گره زده، که خُب آوازه‌اش از اختلاس‌ها، دزدی گرگی‌ها، بی‌عدالتی‌ها، اشرافی‌گری‌ها، حقوق‌های نجومی و اینها همه بازیست برای گره زدن به مسائل اقتصادی. والا خُب مسئول این امور که خود این آقایون هستند چند سال شده که می‌گویند آی دزد، آی بُرد، آی فلان، هیچ کارم نکردند. این هیچ کار نکردند دلیل بر اینکه اینها خودشان می‌خواهند اینطور باشد حالا به هر دلیلی. و گرنه لااقل یکی‌اش را می‌گرفتند و تنبیه می‌کردند. خُب اینها بخشی‌اش مربوط به دولت است که مسئول اصلی قضیه مدیریت است. و مدیریت است که به هر حال می‌تواند در هر کاری امور را راه‌اندازی کند. و ما به همین امور روزمان فعلاً می‌پردازیم که چه کنیم که از فردا بتوانیم شروع کنیم به گره باز کردن. حالا چندی شده که مدیریت عالی استان تشریف آورده، به اصطلاح اعتباراتی هم که از بالا اختصاص داده شده برای مسئله اشتغال، وعده‌هایی دادند در پای آن از مدیران قبل این استان یا استان بزرگ دعوت شده برای کارشناسی امور، از همایش سرمایه‌گذاران و بالاخره استان‌های مختلف هم آمدند  و از این قبیل. و در داخل استان هم تا جایی که بنده اطلاع دارم حدود ۴۰ میلیارد تومان از بنیاد مستضعفان گرفتند برای مسئله اشتغال. دیگر الان یعنی بعد از این مدت جای سوال هست که شما می‌توانید این قضیه را عملی کنید که مسئولان ذیربط ارائه بدهند که حالا اشتغال چندتا ایجاد شد. گاهی آمار و ارقامی در سطح کشور داده می‌شود که باز آن متخصص از خودشان می‌گوید کسی که این آمار و ارقام را می‌دهد یا اصلاً وارد نیست، اصلاً این نشدنی است. گاهی آمار و ارقام به اصطلاح کتبی است و شفاهی است، اینها که اشتغال نیست. دقیقاً بیایند، تشریف بیاورند ارائه بدهند چند اشتغال ایجاد شده و در کجا و چه کسانی؟ خُب یکی از کارهای که شما موفق خواهید بود که مسئولین را فعال کنید، بالاخره یا باید خودشان انگیزه داشته باشند یا شما باید اینها را فعال کنید. خودشان که اگر انگیزه می‌داشتند ما مشکلی نداشتیم. فعال کردنشان این است که بیایند پاسخگو باشند. خُب یکی از مصوبه‌ها همین باشد که هر ماه تشریف بیاورند و در شورای فرهنگ عمومی بفرمایند که از نظر اشتغال چند نفر را به چه سرمایه‌ی و در کجا و در چه نوعش مشغول کردند. بسیارخوب این یک مصوبه است تشریف بیاورند، همانطوری که دیروز در نماز جمعه مدیرکل [منابع طبیعی] آنجا تشریف آوردند هم صحبت کردند و هم پاسخگو بودند. و از این به بعد مدیران بیاند حرف بزنند با مردم. ما یکی از مشکلات سختی که داریم از همین منابع طبیعی است. یعنی در این استان کویری که هر چه بروی کویر است خُب کنار شهرها یا کنار روستاها اگر زمینی مثلاً قیمتی دارد برای خودش، اما در این صحرا که می‌رود به عنوان ملک، بله آب روستایش که خشکیده، برایش صنعتی هم که ایجاد نکردند از آنجا هجرت هم برایش مشکل است عادت کرده به همان سختی؛ می‌خواهد ده مَن گندم بکارد بعد جلویش را می‌گیرند او را به دادگاه معرفی می‌کنند. این در حالی است که بسیاری از آنان سند دارند. بسیاری از آنان عرف محل می‌گوید اینجا مزارع‌اش بوده، بسیاری جاها درخت دارند، بعضی جاها خانه دارند. خُب اذیت می‌کنند. این در حالی است که خُب بعضی از مسئولین مربوطه می‌گویند اصلاً جاهای که آثار ملکی است منابع طبیعی اصلاً نباید ورود پیدا کند. یا این منطقه به دلیل اینکه مرزی است و بخاطر اینکه این مرزنشینان هجرت نکنند شورای تامین هم اجازه می‌دهد که اصلاً ورود پیدا نکند منابع طبیعی. اینها می‌پیچند به پای مردم. یک روستای حالا باز گندمی نتوانسته بکارد، نکارد حالا باز بیاید اینجا در دادگاه وقتش را مصرف کند؛ [منابع طبیعی] از این بازی‌ها در می‌آورند متاسفانه. حالا بخشی همین است که مسئولین بیایند به مردم جواب بدهند. در نظام مقدس جمهوری اسلامی ما پادشاهی که نداریم، شاهنشاهی که نداریم، آقابالاسر که نداریم. می‌گویم دولت در این نظام خدمتگزار است. خُب بیایند گزارش دهند چقدر خدمت کردند، این طبق قانون است. همانطور که این آقای مدیر آمد و باید در ظرف این هفته هم به شهرستان‌ها برود و پاسخ به مردم بدهد که خواهد رفت. یکی از مصوبات این شد که در اشتغال [مسئولین] تشریف بیاورند که چکار کردند. آمار و ارقام [بدهند] این یک مصوبه است. خُب این مربوط به فعال کردن [مسئولین] است که این اعتبارات چه شد؟ اشتغال چه شد؟ کی می‌خواهد باشد؟ وقتی مردم از گرسنگی بمیرند!

بخش دیگری بخش‌های خصوصی است. خُب یکی از کارهای که ما بکنیم یک آمار و ارقام مرتب و منظمی از مجموع کارخانه‌های بزرگ و کوچک استان داشته باشیم. یک  کارشناسی درست به اینکه چقدر فعال است؟ چند درصد فعال است؟ چقدر تعطیل است؟ کارگرانشان چه شدند؟ حقوق کارگرانشان چه شدند؟ خُب بالاخره ما باید اینها را به دست بیاوریم و بعد بتوانیم به هر حال از مسئولین بپرسیم که این چرا چنین شده. خُب به ما مراجعه می‌شود. همین هفته گذشته بود به ما مراجعه می‌شود که منحصر به آن هم نیست. کسی که آمده از فلان شهرستان یا استان سرمایه‌گذاری کرده، به او گیر دادند حالا پشیمان شده می‌خواهد بگذارد دَر برود. می‌گوید بابا شما که می‌گوید می‌خواهیم اشتغال ایجاد کنیم، من که آمدم اشتغال ایجاد کردم. شما سر من که سرمایه آوردم این کار را می‌کنید، ما مشابه این سر نخبه‌ها داریم. نخبه‌های که ابتکار داردند و صنعتی را تولید می‌کنند این طرف می‌رود، آن طرف می‌رود؛ این را پاس می‌دهند. بعد می‌بینید حالا چه در سطح استان و چه در سطح کشور می‌رود آن ابتکار و آن صنعتش را به کشور خارجی می‌فروشد اما اینجا کسی نمی‌خرد. خُب چطور می‌خواهد[اشتغال ایجاد شود]مشکل مال اینهاست. از سویی دیگر مسئله تولیدات داخلی که می‌گویم یک کارشناسی بشود حالا چه نسبت به معادن و چه نسبت به محصولات کشاورزی یا صنایع و غیرو؛ ما نسبت به معادن چقدر می‌توانیم صنایع تبدیلی داشته باشیم، کارشناس بیاید ارائه بدهد. و بعد نسبت به آنها درخواست شغل کنیم برای افراد. چقدر معدن داریم؟ نسبت به محصولات کشاورزی چقدر شما می‌توانید صنایع تولیدی داشته باشید؟ ما باید بدانیم، اول باید کارشناس مشخص کند بعد برویم دنبالش. روی اینها مصوبه داشته باشیم که مجبور باشند کارها را بکنند. این مطلبی هم که فرمودند صنایع را به خانه‌ها ببرید بسیار مطلب جالبی است. بالاخره هنر و صنعت خانگی حالا چه اگر صرفه و صلاح است در سیستم سنتی‌اش، چه در مشابهات صنعتی روز؛ اما صنایع کوچک. کلاهی که سر ما رفته و سر خانواده‌های ما رفته و نتیجتاً فروپاشی خانواده‌هاست و دختر و پسر ما به بردگی حاضر شده که برود در یک شرکتی یا برود در دولت. این جهتش این است که صنایع را از دستشان گرفتند و حالا آنکه ما با صنایع کوچک یا با صنایع سنتی اگر چنانچه در این جهت راهکارهایش را طی کنیم و به خانه‌ها ببریم کدام شخصیت حاضر است که برود در فلان اداره نگهبان اتاق شود، شخصیتش کوچک شود. خُب در این جهت یک بازبینی کنیم که چه صنایعی، چه دستگاه‌های می‌توانیم به خانه‌ها ببریم و از آن جهت  تشویق شود. البته همانطور که خود شما فرمودید از طریق رسانه‌ها مختلف مکتوب، غیر مکتوب، فضا مجازی و صداو سیما  می‌شود روی اینها کار کرد. در مجالس مختلف گویندگان[بگویند]. از طرف دیگر حالا نمی‌دانم شنیدید یا دیدید انبارهای این اموال تملیکی که به اصطلاح قاچاق‌های که وارد می‌شود حالا چند درصدش گرفته می‌شود و چند درصدش در جامعه پخش می‌شود آن دیگر باید از اهلش پرسید. اما هی می‌گویند این همه اجناس، خُب این همه اجناس از کجا می‌آید؟ بالاخره یا از بازارچه مرزی می‌آید یا از گمرک می‌آید یا از منطقه آزاد می‌آید. از کجا می‌آید اینها که یک وسایلی نیست که بگویم آقا چند کیلو هست با شتر از پشت کوه آوردند. نخیر اینها با همین وسایل [تریلی و کانتینرها] می‌آید. خُب اینها را بکشید زیر سوال. این بازارچه مرزی کنترل ندارد؟ گمرک کنترل ندارد؟ منطقه آزاد – به هر فاصله‌ی که داریم- اینها کنترل ندارد؟ اینها را زیر سوال بکشیم. و بالاخره اگر تنبیهی هست همراه با نیروهای قضایی و دادستانی که موظف است، مدعی العموم است، بیاید دردهای جامعه را او پاسخ بدهد. چرا جلویشان را نمی‌گیرند؟ چرا تنبیه نمی‌کنند؟ همینطور جنس [قاچاق] می‌آید ، خُب جنس بیاید که دیگر تولیدگر داخلی چکار کند. روی اینها باید مصوبه داشته باشیم. و اینها در بخش‌های است که الحمدالله افاده فرمودید مسائل اقتصادی را. اما روی بخشی از اینها باید شما بررسی بفرماید که خودتان تشخیص بدهید آن که اولویت دارد و به اصطلاح کارستان یعنی کار روی آنها که بعد پشت سرش برویم، مصوبه باید داشته باشیم.

مسائل هنری که فرمودید بسیار مسئله مهمی است. روی همه اینها می‌تواند تاثیر داشته باشد. یعنی  اگر هنر به معنی صحیحش باشد، که خود هنر را باید شناخت که این چیه. آنوقت اگر هنر، هنر باشد می‌تواند روی فرهنگ تاثیر داشته باشد، در عین حالی که خودش یک بخش فرهنگی است روی فرهنگ‌سازی می‌تواند تاثیر داشته باشد، روی اقتصادسازی می‌تواند تاثیر داشته باشد، در روی سیاست می‌تواند تاثیر داشته باشد؛ خُب تاثیر دارد چون این یک نوع زبان است. [هنر] زبانی است نافذ. خُب سخن اینجاست که چه دستهایی در کار بوده؟ مشاهده می‌کنید که در عین حالی که هنر واقعی در مکتب ما است. آن که در رثای رجایی و باهنر بود رحمت الله علیهما که « بی هنران را بگو ، گنج  هنر زان ماست/ گرچه زملك هنر، باهنری می رود»[۱]، واقعش این است که هنر اینجاست. اینکه انسان را در اوج الهی قرار داده به عنوان یک حیوانی دور از جان مثل یک خنزیر[۲] وارد مرحله شهوت کند این که هنر نیست. این چه هنری است! این هنر است که حاج آقا فرمودند که مثلاً خرس این کار کند، (نقل قول از حجت الاسلام زاهدی:مرحوم حاج آقای بهلول در مسجد جامع زاهدان منبر می رفت، خود من با گوش هایم شنیدیم، خدا رحمت کند، می گفت:مردم، بهلول ار امام محمد باقر(ع)  و امام صادق(ع) دارد حرف میزند، ۳۵ نفر ۴۰ نفر نشسته اید، و همین الان روی بام شهرداری هم سرچهارراه چه کنم  یک خرسی می رقصد  آنقدر جمعیت بیایند برای دیدن خرس که ناچار بشوند عده ای بروند پشت بام شهرداری برای دیدن. اما ببینید بالاخره  باید چه کرد.)

خُب این که از آیه قرآن است«وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا»[۳]، شما می‌گوید بهلول این حرف را گفته؟ وحی خداست، پیغمبر(ص) خدا در مسجد نماز می‌خواند تا لهو لعبی می‌آید تا بوی منافع مادی می‌آید پیغمبر (ص) را تنها می‌گذارند و می‌روند. این تقابل بوده و هست، اما پاسخ ان با هنر اصیل است. فرض بفرماید که همانطور که در شرع مقدس ما می‌گویم هر موضوعی را مطرح کنید اسلام روی آن حکم دارد. یعنی هر موضوعی را معین کنید یکی از احکام پنجگانه اسلام به آن تعلق پیدا می‌کند؛ یا واجبه، یا حرام است، یا مستحب است، یا مکروه است یا مباح است. حالا یکی از اینها موسیقی است. مثلاً شما فرض کنید گوشت، حلال است یا حرام؟ خُب تقسیم می‌شود گوشت حرام داریم و گوشت حلال داریم. خدایی که گوشت بره را حلال کرده، گوشت خوک را حرام کرده. این [موسیقی] هم عیناً اینطوری است. یعنی موسیقی، آهنگ که یکی از عوامل مؤثر است یک وقت هست که اراده را از شخص می‌گیرد، مسلم حرام است؛ چون تمام ارزش انسان به اراده اوست. یک وقت هست که بر عقل و اراده نیرو وارد می‌کند گاهی واجبه، گاهی مستحبه. بنابراین در رساله‌ها گفتند آهنگ‌های که مخصوص مجالس لهو و لعب است و شهوانی است – آهنگ‌های مخصوص آنهاست- اینها کلاً حرام است. اما مقصر اصلی ما بودیم. چرا؟ به جهت اینکه چه در مجالس عیش ما چه در مجالس عزای ما چرا اینها را تغذیه نکردیم. ما چه کم داریم؟ هم اعتبار داشتیم، هم هنرمند داشتیم، هم آهنگ‌ساز داشتیم، هم شاعر داشتیم، همه چیز داشتیم؛ و اگر چنانچه عمل می‌کردیم و یا الان عمل کنیم حتی درآمدزا هم هست. بعد چه نیاز هست که آن خانواده‌ی که مثلاً عروسانی دارد برود یک عده بازیگر بیاورد و یک سری خرج‌های اضافی بکند و لوتی بیاورد. ولی ما جایش را پُر نکردیم، خُب ما مقصریم. الان هم بخواهید راه بیفتید اول باید جای آن را پُر کنید. من چندی قبل هم به بعضی از همین دوستان گفتم که یک مجموعه‌ی را تشکیل بدهید که در آن مجموعه همه عناصر لازم باشند حالا چه شاغل باشند، چه بازنشسته باشند. می‌توانید از گروه‌های موزیک، از آهنگسازها، از شعرا دعوت کنید و از هنرمندان دعوت کنید و بعد از این مکتب غنی هر چه می‌خواهید عنوان درست کنید بدهید به شاعر برابر آهنگی که آهنگساز می‌گوید برایش سرود بسازد، شعر بسازد، برای جلسه عیش، برای جلسه عزا؛ همراه پیام، زیبا، شاد؛ و جایش را پرکنید. اینکه دیگران آمدند و این همه مانور می‌دهند جهتش این است که ما یک قدم هم برنداشتیم. بله درود بر آنهایی که در اول انقلاب آن سرودهای زیبا را آفریدند. چرا متوقف شد؟ یا آن فیلم‌های که اشاره کردند آفریدند، چرا متوقف شد؟ اینها چرا متوقف شده؟ الان ما باید آنها را بازسازی کنیم؛ روی این مصوبه داشته باشیم. از فردایش هم از نیروهای موزیک بازنشسته ارتش، سپاه، نیروها دیگر، آهنگساز، هنرمند، شاعر دعوت کنید و این‌ها اصلاً کارشان همین باشد. اصلاً یک مجموعه در اختیارشان کارشان همین باشد، تولید کنند. برای مجلس عروسانی شما ده‌ها سرود زیبا بسازند با پیام‌ها ارزشی دین؛ با اینکه یک عبادت است، با اینکه یک خدمت شوهر به زن، فداکاری او، جهاد فی سبیل الله، با اینکه خدمت زن و فداکاری او، با اینکه پرورش اولاد چه هست و… یکی دوتا ده‌تا که نیست. ما چقدر پیام داریم در اخلاق اسلامی، در رفتار اسلامی، در کارهای اسلامی؛ خُب بکنیم این کار را. روی اینها مصوبه داشته باشید از فردایش هم شروع کنید. و پیشنهاد هم که فرمودند یک محل خاصی در اختیار قرار بگیرد که اهل هنر حالا چه از این نوع هنر یا انواع هنرهای صنعتی، و عرضه هنرشان بر یک بازاری؛ که خُب ما نسبت به آنها از قبل‌ها یک قولی هم گرفتیم برای صنایع و هنر و اینها – صنایع خانگی یا سنتی یا صنعتی که کوچک باشد در دست مردم باشد- از غرفه‌های مشهد الرضا علیه السلام هم که اگر یک وقتی هماهنگ شود آنجا عرضه بدارند بر مشتری‌ها. اما باز در عین حال در خود آن به اصطلاح موسیقی حلال و حرام این قضیه خلاصه نمی‌شود، بلکه شرایطش را هم باید در نظر گرفت. یعنی ممکن است وقتی از نظر آهنگ اجرا می‌کند موسیقی حرام نباشد، اما محیطی که ایجاد می‌کنند مثلاً در سالن شهیدین قاسمی – آن مرد بی‌هنر و بی‌فرهنگی که آمد گفت من می‌خواهم فرهنگ خراسان جنوبی را عوض کنم، او که از این کارها زیاد می‌کرد – عرض بشود که در سالن شهیدین قاسمی یعنی یک جایی که به بیان مسئولین زیربطش که می‌گویند اگر یک وقتی برنامه کنسرتی باشد و مجوز صحیح داشته باشد، باید محلش که انجام بشود مثلاً فرض کن ۱۵ تا ۲۰ شاخصه داشته باشد؛ که همه مشخص می‌کند اینجا مثلاً صندلی‌ها باید اینطور باشد، فاصله‌ها اینطور باشد، جدایی زن و مرد اینطور باشد و غیرو… خُب در سالن شهیدین قاسمی هیچ یک از این‌ها نبوده، حتی دستشویی‌اش هم مشترک بوده تا چه رسد به اینکه یک ربع برق را کلاً خاموش کردند و صدای جیغ و داد دخترها و زن‌ها بلند بوده. اینها به اصطلاح مدیران جمهوری اسلامی ایرانی هستند و برای جامعه هنر می‌آفرینند! جهت اصلی‌اش هم این است که ما نه این قوانین را در نظر می‌گیریم، خُب شما نیروی انتظامی را بخواهید همه قوانین و شرایط را حساب کنند، چون محیط خیلی مهم است. یعنی یک محیطی هست معنوی، مگر مردم در حج شرکت نمی‌کنند، زن و مرد هستند اصلاً کسی می‌فهمد پهلوی دستش زن است؟ نه. در مساجد، در حرم امامزاده‌ها [هم کسی متوجه این با هم بودن زن و مرد نمی‌شود] چون محیط، محیط این چنینی است. اما اگر چنانچه محیط ناسالم قرار بدهید، شرایط نداشته باشد، فاسد باشد؛ ولو اصل آهنگ جایز باشد اما آن عمل جایز نیست. به چه جهت؟ چون محیط فاسد است. محیط عمومی جامعه هم اینطوری است. اینها دارند محیط را فاسد می‌کنند و خیلی تعجب است، اینجا دو نظر است، نظر خوشبینانه و نظر بدبینانه؛ نظر خوشبینانه این است که این مدیران نالایق هستند و ناکارآمد – این نظر خوشبینانه است، ما که غیب نمی‌دانیم- اما نظر بدبینانه این است که اینها خودفروخته هستند و مجری برنامه بیگانه. والا همان کشورهای که اینها، آنها را می‌پرستند همان فرانسه که می‌گویند مهد آزادی؛ آزادی است؟ آنجا آیا فضای مجازی ر اختیار کشور بیرونی است یا در اختیار خودشان است؟ اجازه می‌دهند؟ به این اجازه نمی‌دهند که نمی‌دهند، اگر یک جمله شما بگوید که مثلاً افسانه‌ی [هولوکاست] که ساختند برای یهودی‌ها در اروپا مورد تهدید است، یا در تحقیقات خود به اینجا رسیدم [جرم است و شما را زندانی می‌کنند]. آقای روژه گارودی یک دانشمند فرانسوی بود، محقق بود، وقتی تشکیک کرد در این بازی سیاسی [او را] بردند هم شکنجه کردند،هم زندان بریدند و هم جرم کردند. آزاد است؟ حالا ما آنقدر آزاد شدیم، خیلی عجیب است آنها اجازه حزف زدن به کسی نمی‌دهند تا چه برسد به فضای مجازی؛ آنوقت ما اینقدر آزاد شدیم که می‌گویم برنامه ما، بچه کوچک ما، دانش‌آموز ما، دانشجویی ما و محیط عمومی ما را نه تنها بیگانه، دشمن تغذیه کند. اسم ما را چه باید گذاشت؟ اصلاً برای ما یک اسم جدیدی باید[گذاشت]. این در حالیست که دانشمندان جوان ما می‌گویند این از دست ما ساخته است و ما می‌توانیم این را به صورت ملی و مردمی و خودی کاملاً راه بیندازیم. ببینید اینجاست که گفتم ما که غیب نمی‌دانیم ولی نظر خوشبینانه است، نظر بدبیننانه است؛ ما کجا می رویم؟ به چه نتیجه می خواهیم برسیم؟ و آیا اگر ما برای غربی‌ها نوکری کنیم آنها ما را به نوکری قبول خواهند کرد؟ هرگز. آنهایی هم که سودای نوکری دارند بدانند که غرب آنها را به نوکری قبول نمی‌کند. آقای مُرسی بعد از آنکه به وسیله مردم، بردوش انقلابیون سوار شد و رئیس جمهور شد یک نامه نوشت به اسرائیل که شما از ناحیه ما خاطر جمع باشید. خودش هم بلافاصله رفت به دست بوسی شاه عبدالله. این معنی‌اش چیه؟ یعنی ما در خدمتیم به تمام معنا. قبولش کردند؟ دیگر بیشتر از این که چه می‌شود، وادادگی؛ اما قبولش نکردند، پدرش را در آوردند. آنها نوکرشان را خودشان باید انتخاب می‌کنند هیچ کس نمی‌تواند داوطلب نوکرشان بشود. همان جریانی که در اندلس انجام دادند بعد از همه بازی‌ها که انجام دادند به وسیله خود مسئولین آن زمان در کشور اندلس، وقتی آنها بر مسلمان‌ها غالب شدند حالا قتل و عامشان که سرجای خودش که بچه کوچیک تا بزرگ را قتل عام کردند؛ نوبت به طرفداران و سمپادهای خودشان که رسید آنها را سوختند. دلیل؟ گفتند کسانی که با ملت خودشان خیانت کردند ما چند درصد می‌توانیم به آنها اعتماد کنیم. مسئله این است، حالا ما کجا می‌رویم؟ خدا کند از نیمه راه ضرر برگردیم، این همه بازی درآوردن سر خود. حالا باید از یک جایی شروع کرد و شما عنایت بفرماید اولویتها را به هر مسائلی می‌دهید به عنوان مادر قضیه آن را جزو مصوبات جلسه آینده داشته باشید بعد پایش می‌ایستیم و جنبه‌های اجرایی و عملی‌اش را از مسئولان می‌خواهیم. مسئولین حالا چه در شورای فرهنگ عمومی، چه در نماز جمعه، چه در جاهای دیگری که تعیین شود باید بیاند پاسخگو باشند؛ در نظام جمهوری اینطوری است. منتها آنقدر بازی درآوردند که نظام جمهوری اسلامی را هم از یاد ما بردند؛ نه کسی یاد قانون اساسی می‌کند، نه حقوق مردمی می‌کند، هیچی. خداوند به شما خیر دهد. ان‌شاء‌الله که این منشاء خیری باشد و به هر جا هم که برسد شما وظیفه‌تان را که انجام بدهید، همین مهم است. نتیجه با خداست اما وظیفه را که انجام بدهید این مهمترین مسئله زندگی شماست. موفق باشید. صلوات بفرستید.

انتهای پیام/ع

[۱] — سروده حمید سبزواری

[۲] – خوک.

[۳] — سوره جمعه، بخشی از آیه ۱۱؛«هنگامي كه تجارت يا سرگرمي و لهوي را ببينند پراكنده مي‏شوند و به سوي آن مي‏روند، و تو را ايستاده به حال خود رها مي‏كنند،»

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *