خانه / متن بیانات / سیاسی / مشروح بیانات/نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در دیدار با فاطمه آلیا، نماینده سابق مردم شریف تهران در مجلس شورای اسلامی

مشروح بیانات/نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در دیدار با فاطمه آلیا، نماینده سابق مردم شریف تهران در مجلس شورای اسلامی

متن بیانات حجت الاسلام والمسلمین سید علیرضا عبادی نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در دیدار با فاطمه آلیا، نماینده سابق مردم شریف تهران در مجلس شورای اسلامی مورخ ۱۳۹۶/۰۹/۱۹

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

یک کم تفاوتی در میان این مردم خوب متاسفانه ایجاد کردند. مال مردم نیست، تحمیلی است. بعضی را آنقدر به پول دنیا مشغول کردند که ارزش های انقلاب را فراموش کردند. بعضی را هم به نان شب محتاج کردند که باز هم فرصت ارزش یابی ندارند. نتیجه اش همین کم تفاوتی که اکنون حاصل شده که آثارش را در انتخابات مجلس دیدید. در روزهای قبلش رادیو بی بی سی به مردم می گفت به که رأی دهید، به کی رأی ندهید. بعد دیدیم همانطور شد. این خیلی مایه تاسف است، که بی بی سی برای ما خط و نشان کشید و همانگونه شد. این‌ها ضایعات است. البته این هم هست که بالاخره هر آسیبی که می‌رسد یک تجربه جدیدی، باز عکس العملی خواهد داشت. اینطور نخواهد ماند. اما فرصت های نظام مقدس جمهوری اسلامی می سوزد. فرصت ها از دست می رود. و گرنه مسلم مردم به توفیق پروردگار راهشان را پیدا می کنند.

این پیوند نامبارک استکبار و آنهایی که در سطح جهان جذب آنان می شود و نتیجتاً این همه ظلم بر نوع بشر می شود. « مُلِئَت ظُلماً و جَورا»۱. با همه تلخیش، این است که این ها به هر حال بازتاب دارد. این همه تعدی و ظلم به ناحق، عکس العمل هایی خواهد داشت، طبیعتاً. آثارش را هم می بینید. یعنی با همه تلخی آنچه که در دنیا واقع می شود، یک زاویه هم دارد که خود این که عرصه ها را بر نوع بشر تنگ می کنند، بشر به فکر راه جدیدی یک حرکتی خواهد داشت.

اکنون هم در همین اقدام ناموزون ترامپ حتی آنهایی هم که مواضع خیلی روشنی ندارد، اما خود به خود مردمشان، حتی کشورهای اروپایی، عکس العمل نشان دادند. حتی آنانی که شیطنت می کنند، باز ناچارند خود را در این عکس العمل شریک کنند. حتی شورای امنیت. صداقت ندارند، اما بازتاب این نوع شیوه های ناپسند ایجاب می کند که آنها هم، برای اینکه رسوایی شان خیلی بالا نیاید، خودشان را با مردم دنیا همرنگ کنند. همواره امید است مثل میدان کشتی است، اینطور نیست که به نفع آنان تمام شود.

حق پایدار است و ظلم رفتنی است. این ها بر خودشان ظلم می کنند. بر نوع بشر که ظلم می‌کنند بله، ولی بر خودشان ظلم می کنند. نیرنگ هایی هم که بر سر بندگان خدا می زنند نیرنگی است که بر سر خودشان خواهد آمد. « وَمَكَروا وَمَكَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَيرُ الماكِرينَ»۲.

حق هیچگاه شکست نمی خورد، به یک جایی که می رسد دست حق از آستین بیرون می آید و به سینه نامحرم می زند. این‌ها اشتباه می کنند، به جهتی که در نهایت تاریخ را نگاه کنید، اهل ستم زیاد بودند همه آنان رسوا و ناپدید شدند. آن که مانده راه حق بوده است. اکنون هم همینطور است. آینده هم همینطور خواهد بود آینده بیشتر چنین خواهد شد. اینها آزمایشاتی است. ریزیش‌های است که ما چون شایسته این ارزش‌ها نیستم، غربال می شود.

اما اسلام و انقلاب و دین و حق هیچگاه شکست نمی خورد، پیروز است .اما ما چون شایسته نیستیم، پشت غربال می مانیم. اما نگرانی برای اصل مطلب نیست. اصل مطلب صاحب دارد. همانطور حرفی که حضرت عبدالمطلب گفت: « ان للبیت رب» خود پرودگار بیت آن را نگه می دارد.

ولی باید بر خود و فرصت هایی که از بین می بریم، باید خیلی افسوس بخوریم. خودمان را ضایع می کنیم.« يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْيُكُمْ عَلَىٰ أَنْفُسِكُمْ »۳. هر کسی سرکشی کند، علیه خودش عمل می کند. و گرنه حق شکست نمی خورد. پیامبران شکست خوردند؟ شهید شدند اما پیروز شدند. این هم همانطور است. همه حرف های روی شایستگی و عدم شایستگی ما است، که آیا این توفیق را خواهیم داشت، همراه حق برویم یا در یک غربالی ما را دور خواهند ریخت. « وَامْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ»۴، از هم جدا شوید و محرم و مجرم باید از هم جدا شوند. ما بر خودمان باید افسوس بخوریم، که چرا چنین کردیم که در غربال الهی ما را به عنوان خاشاک دور می ریزند. توفیق خدمت به حق را از ما می گیرند. برخودمان باید افسوس بخوریم. والا این راهی نیست، که شکست بخورد. چطور می خواهد شکست بخورد. خدا می خواهد شکست بخورد، الکی که نمی شود. برخودمان خیلی باید افسوس بخوریم، که چرا ما چنین هستیم.

مظلومیت اسلام و مظلومیت انقلاب این است، که هر کار ما می کنیم، به اسم اسلام و انقلاب تمام می شود. و حال آنکه نگرانی رهبری ( دامت برکاته) برای این است که ما خطر نفوذ و تحمیل افکار و احکام بیگانه بر ما است. و گاهی تصمیم سازی و تصمیم گیری برای ما می‌کنند.

آنچه را هم که به اسم اعدادی و ارقامی که زن سر کار است، یا مرد سرکار است، این‌ها به بازی شبیه تر است. آنچه که مهم است، این است که تصدی امور به وسیله کسانی که چه از نظر حق شناسی، دین شناسی، انقلاب شناسی و اسلام شناسی وهم از نظر تعهد به گونه ای باشند، که حقیقت اسلام را اجرا کنند. که اگر او  اجرا شود، هم مجموعه زنان و هم مجموعه مردان به حقوق خود می رسند.

به صرف اینکه چند زن را در یک جایی استخدام کنند، این چند زن، که زن‌ها نیستند. این چند مرد هستند، نه مرداها. یعنی آن چیزی پیاده شود، که شامل حال مجموعه این جمعیت ۸۰ میلیون شود. آنجا که مانع ایجاد می‌کنند. بعد برای ما تصمیم سازی می‌کنند، بعد تصمیم‌گیری می‌کنند و بعد هم به اسم اسلام و انقلاب تمام می‌شود. یکی از مظلومیت‌ها این است.

آنچه که در اسلام عزیز، که البته کار و شغل و کسب زوایای مختلفی دارد. یک زاویه اش بحث زندگی است از جهت اقتصادی. اما کار و شغل و اشتغال در هر امری از جهت جسمی برای انسان مفید است، از نظر روحی مفید است، از نظر اجتماعی و روح عبادت در کار مفید است. حالا یکی از آن‌ها برگشت می کند به مسائل اقتصادی زندگی.

اسلام به گونه ای قرار داده که در جامعه اسلامی صحیح، زن‌ها که مادرهای جامعه باید باشد، و باید از هر آرامشی برخوردار باشند. و مسائل شئون، حرمت و مسائل اقتصادی زنان تمام شده است و در حکم اولیه این‌ها در اسلام صورت گرفته، دیگر نمی خواهد دنبالش بروید. یعنی زندگی‌اش، خرجش، مسکنش، لباسش و حرمتش این‌ها همه اول اسلام تامین کرده. بعد برو دنبال شغل. در زنان شغل به معنای تامین اقتصادی آنان نیست. به معنی یک نوع عبادت است، به معنی سلامت تن، پرورش روح و عضو جامعه بودن است. اما زنان تامین هستند از این حرف‌ها. منتهی آنقدر سر اسلام و سر انقلاب و سر مسلمین آورده ایم ما، که اکنون هر کسی اسمی از کار و شغل می برد، تنها نظرش این است که نان شب را تهیه کند.

 

تصمیم سازها و نفوذی‌ها و وادادگی‌ها در مقابل فرهنگ بیگانه ما را به این روز رسانده. و گرنه این مسائلی که شما مطرح می کنید، ما نداریم اصلاً. بعد هم این کارهایی که شما می‌گوید که مسئله اشتغال به معنای استخدام در فلان شرکت یا فلان اداره دولتی، که این هم متاسفانه هم آن شرکتش و هم آن اداره به برده داری شبیه تر است تا به شغل و کار. اصلاً اینها منظور نیست.

 

اگر آنچه که باید از نظر وظایفی که باید؛ طبق فرمایش حضرت علی علیه السلام به مالک اشتر که افراد را بر آن ملاک ها انتخاب کن، که این‌ها دلسوز مردم باشند. و قلبشان سرا پرده محبت همه مردم باشند. همانطور که شما در یک خانواده حساب کنید یک پدر و مادر چقدر برای بچه اش دلسوز است این ها را بگذارید سرکار مردم در حالی که توانش را هم داشته باشند. حفیظ و علیم باشند. قوی و امین باشند. همه امور درست است. اما وقتی کار به دست نااهل می افتد، که امام سفارش کرد که نگذارید انقلاب به دست نامحرم بیفتد، مثل اسلامی درمی‌آید که امام علی علیه السلام فرمود: بنی امیه از اسلام یک چیز وارونه می سازند. اسلام نیست که. به اسم اسلام است و به اسم امیر المومنان است. اما که این کار را می کند؟ دشمنان درجه یک اسلام. اکنون نیز ما با چنین موضوعی مواجه هستیم. اما اگر طبق ملاک‌ها انجام شود، مسائل ما کلاً حل است. و دیگر اینکه این الگویی می شود که این شبهات کسی طرح نمی تواند بکند. اما ما را آنقدر به مرگهایی می گیرند، که به دردهای راضی می‌شویم. که مثلاً یک زن برود دنبال اینکه نان شب خود را تامین کند و حال آنکه مسئله این نیست، همه شئونشان دیده شده در اسلام.

 

۱- بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ‏۵۱، ص۱۵۶ .

۲- سوره آل عمران، آیه ۵۴٫

۳- سوره یونس، آیه ۲۳٫

۴- سوره یس، آیه ۵۹٫

 

 

 

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *