متن بیانات حجت الاسلام سید علیرضا عبادی نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در همایش هم اندیشی ائمه جمعه و جماعات، علما، معتمدین شیعه و سنی استان مورخ ۲۳/۹/۱۳۹۶
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم
الْحَمْدُ للَّهِ رَب الْعَالَمِینَ. وصلاه و سلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین محمد و آل الطیبین الطاهرین.
خیلی استفاده کردیم بسیار بیانات کارساز، که البته گوشها باز باشد و در میدان عمل به آن عمل شود. بسیار جمعیت زیبایی است، خدا را بر این نعمت بزرگ سپاسگزارم. بنده هم چند لحظهی مصدع وقت شریف شما می شوم و تایید فرمایشات معظم له مطالبی را تقدیم میکنم.
اصل مطلب این است که آنچه به عنوان جنگ مذهبی به زبان میآید، دقیقاً جنگ لامذهبی است. و این را در سه بند توضیح میدهم. اولش اینکه مذهب در معنی صحیحش اصولاً از خود چیزی ندارد، که مقابله داشته باشد. چرا؟ « ذهب یذهبو ذهابا و مذهبا» مذهب مصدر میمی از ذهب و یذهب است و خلاصه معنی آن می شود راه، راه یافتن. راه به چه؟ راه به دین. یعنی چه؟ یعنی وقتی یک مسلمان یا در هر دینی دیگری، یک فرقه، وقتی یک مسلمان اسلام را پذیرفته، اسلام شناسی شرط اول آن است. حالا می خواهد به اسلام عمل کند، به چه عمل میکند؟ خوب باید شناسایی کند. اینجا بحث مذهب به میان میآید، یعنی راه شناسایی دین. مذهب از خودش چیزی ندارد. یعنی راه شناسایی دین. به تعبیر امروزیها یعنی انجام کارشناسی در آنچه که به عنوان دین پذیرفته است. خوب بسیار عاقلانه است. بعد می رود روی منابع دین. که منابع دین چیست؟ از چه منابعی باید اسلام را بشناسیم؟ با کارشناسان مختلفی که در این جهت منابعی را شناسایی کردند به عنوان نمونه، نه منحصر در این، می گوید منبعی که ما می توانیم دین را بشناسیم یک کتاب خداست، قرآن کریم. چه در بحث عقاید، چه در بحث احکام، چه در بحث اخلاق منبع ما کتاب الله است.
دوم سنت. آنچه را که از فرمایشات رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و آنچه که از سیره پیامبر(ص) دلالت کند بر امر یا نهی، این منبع دوم است. منبع سوم عقل است. «کل ما حکم به العقل حکم به الشرع»۱. اصولاًعقل یعنی پیغمبر درون و پیامبر(ص) عقل برون. یک منبع دینی در اسلام شناسی است. «مَن کانَ عاقِلاً کانَ لَهُ دِینٌ»۲ کسی که عقل ندارد، دین ندارد. و دیگر اجماع. وقتی مسلمانان به عنوان یک عقیده، اخلاق، سیره یا احکام بر چیزی متفق هستند این قابل احترام است. بنابراین یکی از منابع، اجماع مسلمین است بر مسئله. حالا بعضی از کارشناسان کم کردن، زیاد کردن، بالاخره منابع. مذهب یعنی از منابع قابل اعتماد در جهت دین شناسی و کارشناسی به اصطلاح امروزیها بتوانند اسلام را بشناسد. بفرماید قطعه جنگ، قتل و این حرفا، کجایش می توانید پیدا کنید؟ به هر آدم عاقلی، هر که میخواهد باشد در سطح دنیا، بگوید آقا ما در جهت کارشناسی فلان موضوع دست به گریبان شدیم و سروکله هم را شکستیم. چه می گوید؟ می گوید آقاجان در کارشناسی عقل لازم است، علم لازم است. آنجا که با مشت و گریبان کارشناسی حل نمیشود. این چه حرفی است، اصلاً این حرف گفتنی است؟ اصلا این حرف گفتنی نیست.
کسی که به اسم مذهب ایجاد جنگ میکند، خود پیرو هیچ مذهبی نیست. اما در پشت پردههای سیاست، استعمار و استثمار و بهرهگیری از انسانهای نادان چنین می کند، و این هزینههای بزرگ را بر یک عده مردم ناآگاه یا آگاههای غیرمتعهد تحمیل می کند. همه در این گناهها شریک هستیم به دلیل اینکه کم تفاوت هستیم. دنبال تحقیق حق کمتر هستیم. خوب این یک سرفصل است که اصلاً از نظر علمی مسئله کارشناسی به عنوان مذهب و دین شناسی اصلاً هیچ جایی برای جنگ و قتل وجود ندارد، که بعد بگوییم جنگ مذهبی. جنگ مذهبی یعنی چه؟ اسم نادانیها را چرا جنگ مذهب می گذاریم؟ اسم توطئههای دشمن را چرا به مذهب نسبت میدهیم؟
مذهب یک چیز مقدسی است و مهمترین ابزارش هم علم است، عقل است و تعهد. هیچ جای جنگ در این اصلاً وجود ندارد، نمیتواند داشته باشد اصلاً. نسبتهای ناروایی است که از پشت پردههای مکر و حیله برای تحریک و فتنه انجام میشود، یک عده نادان میپذیرند و یک عده دانا هم احساس تعهد نمی کنند در جهت روشنگری. خوب نتیجهاش همین هزینههای بزرگی می شود که الی ماشاالله. این یک سرفصل.
سرفصلی بعدی هم که مؤید این مطلب است اینکه اگر واقعاً در بحثهای استنباط احکام یا عقاید یا اخلاق در دین، اگر ما آنقدر تعصب داریم یا غیرت داریم که دیگر برنمی تابیم، اصلاً طرف را برنمی تابیم که خوب او در جهت کارشناسی مثلاً وضو را اینطور میگیرند و یا او آنطور میگیرد، حالا دیگر بزنیم به سروکله هم که نخیر وضو را آنطور میگیرند. اینقدر واقعاً روی مسئله حساسید؟ چرا حساس است؟ چون آیه کریمه قرآن، مورد استنباط ناصحیح قرار میگیرد و بالاخره رگهای گردن بالا میآید وعصبانی میشود. اگر اینها واقعیت دارد و این اندازه نسبت به دین، اسلام، کتاب، سنت و سیره، احکام دین یا عقاید دینی حساس هستیم، خوب در صحنه میدانی میبینیم قرآن تاراج میشود و به اسم اسلام هر جنایتی میشود، چرا آنجا تعصب به خرج نمی دهیم؟ تمام اینها آیه سجده و وضو است؟
خوب ما میبینیم که به اسم اسلام یک جریاناتی اتفاق میافتد و بعد عناصری را تحریک میکنند و به جان مسلمانان میاندازند، مثلاً صدام یا داعش یا آنها که بر مسلمانان تحمیل کردند، فرض کنید حسنی مبارک. امریکایی ها وقتی آمدند در جنگ خلیج فارس، از رسانهها حتماً شنیدید، در روزنامهها حتماً دیدید مثلاً در آن تاریخ گفت از مصر ۲۰ هزار زن مسلمانان مصری را برای سربازان امریکایی آوردند. بفرماید این با آیه قرآن چطور میسازد؟ خوب من که در آنجا آن همه حرارت از خود نشان می دادم که نخیر وضو اینطوری و سجده و فلان اینطوری است، خوب بفرماید این حکمش حلال بود یا حرام؟ و این مسلمانان با تعصب کجا تشریف داشتند؟ هیچ اظهارنظری نکردند این حلال است یا حرام، این درست است یا نادرست، چطور شد؟
اگر واقعاً صداقت در حفظ حریم آیات قرآن و سنت پیغمبراکرم(ص) و احکام دین اینگونه است که ما میزنیم و میکشیم و بهم میریزیم، خوب بفرماید این «حکم من الحکام موضوع». بفرماید، کسی نگفت این حرام کرد یا حلال کرد. منحصر به آن نیست که آمدند به عنوان جهاد نکاح، یعنی یک زنای از بدترین نوعش در صف نوبت قرار دادند و اسمش را جهاد نکاح گذاشتند. یعنی نه تنها ثواب نکاح دارد بلکه ثوابهای بالاتری دارد که حکم جهاد هم دارد و نوامیس مسلمین را بردند و به اسم جهاد نکاح. چرا در این مورد کسی تعصب به خرج نداد نسبت به آیه قرآن که « وَلاتَقرَبُوا الزَّنَا »۳. چرا هیچ کسی اظهارنظر و تعصبی نکرد. این صحنه میدانی حاکی است که آنجا دست دیگری مسلمانان را میچرخاند. وگرنه این مسلمان که اگر واقعاً از خودش تعصب دینی دارد که اینجا به صورت صریح آیات قرآن یا سنت پیغمبر(ص) یا اخلاق دینی یا عقیده دینی را دارد زیرپا میگذارد، هیچ کسی حرف نزد. یا مثلاً آقای مجید مجیدی فیلم محمدرسوالله (ص) را ساخت که مشاهده کردید در دنیا خیلی فاخر بود. فلان مفتی به اصطلاح گفت: دیدن این فیلم حرام است. خبرنگار پرسید خوب شما که میگوید حرام است اصلاً موضوعاً این را دیدید، شناسایی کردید که میگوید حرام است؟ گفت: نه. پس از کجا می گوید حرام است؟ پیداست اسمش را میگذارید فتوا، این فتوا نیست. این دستور است، نه فتوا.
معمولاً کسانی که زر و زور دارند و بر ملتها مسلط میشوند احکام را آنها صادر میکنند، به حکم خدا ربطی ندارد، به سنت پیغمبر(ص) ربطی ندارد، احکام را آنها میدهند. میگویند سلطان سلیم عثمانی که شیخ الاسلام داشت هر وقت نیاز پیدا میکرد که از او فتوا بگیرد، دوتا مأمور می فرستاد و می گفت یا فتوا شیخ الاسلام را برای من بیاورید یا سر او را. آنوقت آنچه را که منظور نظرش از نظر سیاسی بود به اسم اسلام با مهر و امضاء میگرفت که منحصر به او نیست، پُر است دنیا از این حرفا و از این قبیل. در صحنههای میدانی قرآن را اهانت میکنند، بدعت ایجاد میکنند، قتل ایجاد میکنند، این همه شهرهای مسلمین را ویران میکنند و زیرساختهایش را میکوبند آن هم به وسیله همان کسانی که خودشان به اسم مسلمان هستند و بچه های کوچک را می سوزانند. بچه کوچکی میسوزد از گوشت بچه به مادرش میگوید باید بخوری، به اسم اسلام. قفس آهنی درست میکند و یک عده آدم را میگذارد قفس و آتش میزند. خانهها را ویران میکند، اموال مسلمین را میبرد، مسلمانان را آواره میکند، مسلمانان را میفروشند، بچه های آواره را در کشورهای اروپایی میرباید به عنوان بردگی و سوء استفاده، هیچ مسلمانی رگ گردنش بالا نمیآید، غیرت نمیکند، تعصب به خرج نمیدهد که آیا اینها اسلامی است یا غیر اسلامی. فقط زون کرده روی چهارتا مسئله ای که هیچ کارایی ندارد. دست و صورت را هر طور میخواهی، بشور. که خوب این رشته سر دراز دارد.
این خیلی مطلب در آن است که ما را به چه مسائلی مشغول می کنند و چه مسائل عظیمی را مادی و معنوی از دست ما خارج می کنند و ما تسبیح برمیداریم، دلمان خوش است که یک تسبیح سبحان الله بگوییم. که این به جای خودش باید باشد، اما ما را با این سرگرم میکنند. دشمن سرگرم میکند. اینجاست که بصیرت برای مسلمان، اولی الابصار بودن برای مسلمان، شرط اولیه دینداری است و الا این شعبده بازهای سیاسی بین المللی و این دزدهای استعمارگر به اسم دین خیلی چیزها برای ما میسازند.
سرفصل سومش این است، به اصطلاح مشهور میگویند کاسه داغتر از آش که نباید باشد. یا به تعبیری میگویند که کاتولیکتر از پاپ که نمی شود بود. این آقا یا خانم هر کسی است، شیعه است به اسم مسلمان است، سنی است، حالا بفرماید که این برادر شیعه ما از امام صادق علیه السلام هم شیعهتر است؟ این برادر اهل تسنن ما از جناب ابوحنیفه و شافعی سنیتر است؟ این که نمیشود.خوب هرگز در تاریخ چیزی شنیده اید غیر از ادب و احترام که اینها با هم داشتند. چطور شد آنها که روسای مذهب و پیشوایان دین هستند با هم زندگی کردند، با هم احترام کردند، سر درس هم نشستند، بحث کردند هیچ وقت در تاریخ شنیدهاید که به هم اهانت کنند. من که میگویم شیعه ام، او که میگوید سنی، دیگر از این بالاتر که نمی شود، دنبال که هستیم؟ ما میگویم اسلام را از طریق ائمه اطهار علیه السلام شناختیم، خود ائمه اطهار علیه السلام اسوه این هستند بعد من به اسم شیعه و سنی، هر که هستم خلاف آن میکنم، خلاف است دیگر. پس خلاف یعنی چه؟ وگرنه آنکه پیشوای من است، پیشوای تو است با همه آداب و احترام بحثهای علمی و با محبت با هم زندگی کردند. بعد این میگوید من پیرو آن آقا هستم و دیگری میگوید من پیرو آن آقا هستم. خوب بروید کارشناسی کنید هرچه هست در نزد خدا هر چه حجت دارد، همان درست است. اینکه بحثی نیست که حالا تو مذهب من را بپذیری، یا من مذهب تو را بپذیرم. نه من کارهای هستم، نه تو کارهای هستی. دین مال خداست، فردا باید پیش خدا بگویم که آنچه که لازمه در استعداد یک بشر بود من برای کشف حق بکار گرفتم. خوب خدا بپذیرد، پذیرفته است. خدا نپذیرد، پذیرفته نیست، حتی اگر مردم همه خلاف آن را بگویند.
این راه های افراطی و تفریطی که پیدا می کنند، پیرو که هستند؟ پیرو بوش، این به امام صادق علیه السلام ربطی ندارد. پیرو انگلیس، این به امام صادق علیه السلام چه ربطی دارد. به جناب ابوحنیفه و شافعی چه ربطی دارد. هر کسی پیرو همان کسی است که از او پیروی میکند. مرحوم شیخ عبدالرحمان جامی جاهای مختلفی حرفای جالبی دارد« ای مغبچه دهر بده جام می ام/ کامد زنزاع سنی و شیعه قیام/ گوبند که جامیا چه مذهب داری؟/ صد شکر که سگ سنی و خر شیعه نیام!»۴ و اگر ایشان زنده میبود امروز میخواست این را بیان کند، میگفت صد شکر که سنی امریکایی و شیعه انگلیسی نیستم. چون هر زمانی اینها به نحوی بیان میشود.
آن که به خانه و زندگی مسلمانان میتازد به اسم اسلام و به اسم یک مذهب، که هیچ ربطی به مذهب ندارد. مسلمانان را میکشد، به زن و بچه آنان تجاوز میکند، سینه مسلمان را میشکافد(در تلوزیون دیدید)، قلب یک مسلمان را در میآورد و دندان میزند و به دنیا هم اعلام میکند، این غیر از همان است که جامی میگوید. یا آن شیعهی که رفته در لانه انگلیس آشیانه کرده و بعد از آنجا هر چه به زبانش میآید دَری بَری می گوید و برای فتنه روباه مکار انگلیس به اسم شیعه فتنهانگیزی میکند تا آنها بهانه پیدا کنند و از این آب گل آلوده هر چه میخواهد منافعشان را ببرد، این جزء ویتامین خ است. مسلمانان بیدار باشید ما را کجا میبرند. کدام آیه قرآن به ما همچین اجازهی داده؟ کدام فرمایش پیغمبر(ص) به ما همچین اجازهی داده؟ کدام رهبری دینی صحیح همچین اجازهی داده؟ اینها کیستند که برای ما دین، مذهب و عرفان دیکته میکنند؟ از خواب گران غفلت بیدار شویم. « فریاد از افرنگ و دلآویزی افرنگ/ فریاد زشیرینی و پرویزی افرنگ/ عالم همه ویرانه ز چنگیزی افرنگ/ معمار حرم باز به تعمیر جهان خیز/ از خواب گران خواب گران خواب گران خیز از خواب گران خیز»۵ خدا رحمت کند اقبال لاهوری سنی مذهب را، بیدار و هوشیار. مرحوم سید جمال الدین اسدآبادی، مرحوم محمد عبده رئیس جامعه الازهر مصر خیلی برای مسلمین کار کردند، گوش شنوا نبود.
امروز امیدواریم که علمای اسلام پیرو هر مذهبی که هستند بعد از این تجربههای تلخ و هزینههای عظیمی که ( در گناهی که واقع شده ما کم و بیش شریک هستیم، باید استغفار کنیم، توبه کنیم، مطالب را به موقع نگفتیم و مردم را هوشیار نکردیم) تحمیل شده است. امروز از جان مسلمین، مال مسلمین، ناموس مسلمین دفاع کنیم. خدا به شما قوت دهد. اجماعاً صلوات.
۱- سبزواری، سیدعبدالاعلی، تهذیب الاصول، ج ۱، ص ۱۴۵؛ مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، ج۱، ص ۲۱۷٫
۲- کافی، جلد۱، صفحه ۱۱، حدیث ۶٫
۳- سوره الاسراء، آیه ۳۲٫
۴- عبدالرحمن جامی، عارف قرن نهم.
۵- اقبال لاهوری، زبور عجم.