بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام به امام زمان، و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب، و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان، و سلام مجدد به محضر شما عزیزان و همهی سنگرنشینان علم و ایمان؛ عرض تبریک ایام دهه مبارکه کرامت، میلاد مقدس حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و ولادت با سعادت حضرت ابوالحسن علی بن موسی علیه آله وتحیات والثنا، و با آرزوی پیروزی نهایی مظلومین عالم و مخصوصاً فلسطین مظلوم، غزه مظلوم، لبنان مظلوم، یمن مظلوم و اسلام مظلوم.
در بحث پیشنهادی نسبت به محتوا همانطور که اشاره فرمودند در جلسه قبل هم که چند روز پیش از این بود نسبت به مسئله ولاها و ولایتها که در واقع شناخت هویت یک انسان مؤمنی است، حالا چه در متن این کتاب یا از متون دیگری که این محتوا را دارند الان هم من بر آن تأکید دارم، بسیار مسائل ناگفته در پای این متن غنی وجود دارد که اساتید محترم کاملاً میتوانند آنها را در ذهن مخاطب قرار بدهند و چون عقیده و آمادگیهای اندیشه و فکر که کار خودش را انجام میدهد جزو ضروریات است، اما باید در صحنه میدانی هم در جذب و دفع فعلیت داشته باشد و مسائل مورد نیاز دنیای امروز که دقیقاً دنیای امروز بیداری جهانی حاصل شده و دنیا منتظر یک مطالب و مسائلی است که مشکلات جهان را حل کند این است که آنهایی که امروز بر دنیا مسلط شدهاند باید شناسایی بشوند، حالا چه کتاب مستقلی به عنوان متن دارید یا با این همه مدارک متفرقه، و جمع آوری آن که کار سادهای است میتوانید تدوین کنید، اما نسبت به این نمیشود]بی تفاوت بود[، سرنوشت مردم دست چه کسانی است، بحث هشت میلیارد جمعیت دنیاست، سرنوشت دست چه کسی است، یکی از مسئولین رده بالای آمریکا که در رسانههای مکتوب هم نوشتند گفت سرسام آور است که یک انسان احمق حاکم بر آمریکا شده است، چه کسی میگوید، خود دانشمند آمریکایی میگوید، میگوید سرسام آور است، خوب باید برگردیم به ریشهی این قضایا، پانصد سال است که اروپا برای سلطه بر جهان و طرح استعماری به جان مردم جهان افتاده است، با قتل و جنایت و هرگونه فساد و تباهی و توجیه کارش این است، خوب این نباید معرفی بشود، این در حالیست که در ذهن عدهای هنوز نسبت به تفکر غرب تعبیری از تمدن است و آن که عین وحشیگری است، این که حرف ما نیست، آقای پروفسور حسابی، دکتر حسابی، از شاگردان آقای انیشتین، استادش آقای انیشتین میگوید که من برای آقای دکتر حسابی احترام ویژه قائلم، چرا میگوید، به دلیل این که وقتی ما اروپاییها آدم میخوردیم ایرانیها متمدن بودند، ببینید حرف اوست، اروپا هرگز متمدن نبوده است، خوب این را به مخاطبمان باید مستدل منتقل کنیم، شما در این پانصد سال هر جا برای بشر آفت پیش آمده در انواع جنگ ترکیبی منشأش مال چه کسی است، مال اروپاست، ایالات متحده به عنوان شیطان بزرگ است، اینها که آمریکایی نیستند، آمریکاییها را قتل عام کردند، حدود شصت تا هشتاد میلیون مردم آمریکا را قتل عام کردند و بعد ایالات متحده را روی قبر آنها ساختند، و تازه رها نمیکنند، شما قبرهای دسته جمعی که در این دو سه سال اخیر کشف شد مال دانش آموزانی بود که از خانههای سرخ پوستها به عنوان تعلیم و تربیت گرفته بودند و هیچ کدام به خانه برنگشتند، کشتند و چه کردند، همه را در قبرهای ] دسته جمعی دفن کردند[، هنوز هم دارد کشف میشود، ببینید این تمدن است، بدترین نوع است، اروپا هرگز متمدن نبوده است، آمار و ارقام و اسنادش هم موجود است هم میتواند به صورت جمعی اگر تألیف و کتابی باشد، هم میشود جمع آوریش در کوتاهترین فرصت از منابعش این را ارائه داد، اینها این هستند، حالا او بیاید کار ما را درست کند، مشکلات جهان مال اروپاست، حالا از پانصد سال قبل که سند وحشیگری این استعمارگری به جان مردم جهان افتادند، پیش از آن هم خاطره اَندُلس از ذهن هیچ انسان آگاهی محو نمیشود، مردم پیشرفته مسلمان اندلس را قتل عام کردند که حتی از نویسندگان خودشان میگویند که سقوط اندلس بوسیله وحشیگری که مال خودشان بود، بوسیله وحشیترین اقوام که اروپاییها بودند، میگوید تمدن دنیا را پانصد سال عقب انداخت، او میگوید، بناعلیه با پشتوانه مسائل اعتقادی ولاها و ولایتها که هویت یک انسان سالم و مسلمان درست است در مقابلش شناخت وحشیگریهای مستند اروپا است، بالاخره هر چیز آفتی دارد، او نه تنها متمدن نیست بدترین آفت نوع بشراست، آن هم در جنگهای ترکیبی و منهای هر قانونی، خوب شما ملاحظه میکنید اینها پایبند به چه قانونی هستند، به هیچ قانونی نیستند، این چه تمدنی است، خوب آنچه که به ظاهر نشان داده میشود که اینها را نتانیاهو انجام میدهد این مسئله این نیست، مسئله این است که پشتیبانی او از ناحیه بعضی کشورهای اروپایی و مخصوصاً آمریکا که آنها هم اروپایی هستند صورت میگیرد، آن سازمان ملل،آن شورای امنیت،آن دادگاه لاهه و آن حقوق بشر اینها فقط شکلک در میآروند برای این که مردم را سرگرم کنند، خوب چه شد، چه اثر و چه خاصیتی داشت جز شکلک در آوردن برای سرگرمی افکار عمومی، پس این مورد نیاز است، آن جاذبه زیبای اندیشههای اسلامی ولاها و ولایتهای مکتبی که ریشه در تکوین و تشریع دارد،آن جاذبهها این هم دافعه نسبت به کسانی که امروز ملاحظه میکنید حتی مردم خودشان که مردم خوب همه جا هستند، ما وقتی میگویم غرب یا آمریکا یا اروپا میگوئیم، مراد ما نه آمریکای جمعیتی است نه غرب جغرافیایی، نوع تفکراست، در هر جا باشد که البته سیاست خاصی است، فرهنگ خاصی است، و بالاخره مشکل بشر شده است، اما مردم در همه جا مردم هستند و امروز بیداری جهانی، مردم اروپا و آمریکا را هم بیدار کرده است، بنابراین یکی از نیازها این است که در یک طرح حساب شدهای مشخص کنیم که مایهی فساد جهان کیست، با این همه مستندات.
مسئله دیگر ابزارشان است، ابزارشان ابزار فریب است و در این ابزار بدترین نوعش به کارگیری واژهها در یک معانی خاص استعماری است، ما برای این جهت چه طرحی داریم، واژههایی که هر واژه یک معنی لغوی دارد یک معنی اصطلاحی دارد، معنی علمی دارد، معنی مذهبی دارد، معنی استعماری دارد، خوب اگر ما اینها را برای مردم باز نکنیم که انشاءالله در واقع به سواد رسانهای برمیگردد که این کار نشده است، لذاست که آن یک مسائلی را به زبان استعماری مطرح میکند اما مخاطب او را چطور ترجمه میکند، مخاطب به زبان لغوی، به زبان عرفی، خوب خیلی بین اینها فاصله است، نتیجه چه میشود، نتیجه این است که مخاطب گول میخورد، این که حالا میگوید آزادی، آزادی بله، آزادی به چه معنی، اول معنیش را مشخص کنید آزادی یعنی چه، خوب آزادی از بهترین واژههایی است که در نظام خلقت و ارادهای که خدا به انسان داده انتخابگراست، آزادی، یا در اصلاحات دینی که انسان آزاد انسانی است که از همه تعلقات ماسوالله در به اصطلاح جنبههای گذشت بر خود مسلط باشد، خوب آزادی در زبان عرفی چه معنی میدهد،اما در زبان استعماری که این نیست، در زبان استعماری آزادی یعنی فریب، میگوید آزادی، آزادی یعنی همین، میگوید آزادی بیان، به پیامبران الهی اهانت میشود میگوید آزادی بیان، اما ملاحظه میکنید اینها عرصه را بر نوع بشر تنگ کردند، آزادی بیان، خوب اگر آزادی بیان است بگذارید حالا در غرب با آن همه پُزی که میدهند میبینید که در دانشگاهها با دانشجو چه میکنند،در خیابان چه میکنند، آزادی همین است، آزادی بیان همین است، این همه کنترلهایی که رسانههایشان میکنند اصلاً نمیگذارند که فریاد فلسطین واقعاً آنطوری که هست به مردم برسد، مردم با یک درصد کمی اما مردم بیدار میشوند، کدام آزادی، کدام آزادی بیان، کدام آزادی انسان، این واژهها باید درست مثل یک کتاب لغت که فارسی را به عربی، عربی را به ترکی و غیره ترجمه میکند باید واژههایی که امروز مورد استعمال استعمارگران است برای مردم ترجمه بشود، وقتی ترجمه نمیشود خوب مردم گول میخورند، میگوید مذاکره، بسیار خوب همه خوشحال میشوند که مذاکره میخواد بشود، خیلی خوب است، معنی مذاکره چیست، آیا در زبان استعماری مذاکره این است که با هم بنشینیم و ببینیم که حق با کدام طرف است، به این معنی است، خوب اگر به این معنی بود که اصلاً نیازی نبود، حالا در هر کشوری، در هر نظامی، از جمله در جمهوری اسلامی که حرف برای دنیا دارد اصلاً تشنهی مذاکره است، ولیکن آن که آنها میگویند مذاکره است این سوابقشان، آن هم وحشیگریشان، این هم اسناد برجامشان، مذاکره یعنی همین، جمهوری اسلامی با همه دنیا آماده مذاکره است، مگر دو تا]کشور[، آن دو تا یکی که اشغالگری است که اشغالگری یک رسوا دارد و اصلاً کشوری نیست، اصلاً دولتی نیست، یک عده دزد هفتاد و شش سال یک کشوری را اشغال کردند، این که اصلاً معنی ندارد با او مذاکره کرد، اصلاً کسی نیست که مذاکره کند، آمریکا را عرض کردم که بالاخره از دویست و خوردهای سال قبل که آمده در واقع یک کشور را اشغال کرده و حدود شصت تا هشتاد میلیون مردم را قتل عام کرده در واقع اشغالگر است، اما در عین حال آنچه که هست این است که سوابقش پیداست، او که برای مذاکره به معنی صحیحش جلو نمیآید، او همانطور که میفرمائید یعنی چه، رسماً اگر بخواهیم ترجمه بکنیم یعنی ما میخواهیم شما را بکشیم، از میان برداریم و بینی خودمان خونین نشود، بناعلیه شما سلاحهایتان را جمع کنید، پیشرفتهایتان را جمع کنید که در قتل عام شما خود ما آسیب نبینیم، اصلاً مذاکره ] از دیده آستعمارگران[معنیاش این است، غیر از این است، خوب اینها را به مردم نمیگوئیم و نگفتهایم، و لذاست که وقتی او میگوید مذاکره، میبینید در خانه من و شما هم ممکن است بگویند خوب مذاکره که کار خوبی است، معلوم است که مذاکره کار خوبی است، اما طرف آدم خوبی نیست.
بناعلیه بعد از مسئله ولاها و ولایتها که مسئله ریشهای و عقیدتی است، آن هم در انسانشناسی و جهانشناسی، هدفشناسی، همه چیز در آن است، یکی این که دشمنمان را مشخص کنیم که چه کسی است، دیگر این که واژههای فریبی که آنها به کار میگیرند و مردم را گول میزنند به عنوان یک کتاب لغت یا دائرة المعارف جمع آوری کنیم و در اختیار مردم قرار بدهیم تا مردم متوجه باشند که این گوینده چه میگوید، مراد او چیست، این کار نشده و نتیجهاش هم همین است که او به زبان دیگری صحبت میکند، مخاطب به زبان دیگری میفهمد،حرف او متأسفانه درعوام طرفدار پیدا میکند که یکی از مشکلات ما این است.
خب اینها سه مورد است که بنده به عنوان محتوا پیشنهاد میکنم، بقیهاش هم مسلم اساتید مطالب بهتری دارند یا اینها را اصلاح میفرمایند؛ انشاءالله که موفق باشید، صلوات بفرستید.