خانه / درس اخلاق / طلاب / متن کامل بیانات نماینده ولی فقیه در درس اخلاق مدرسه علمیه تخصصی امیرالمؤمنین علیه السلام بیرجند

متن کامل بیانات نماینده ولی فقیه در درس اخلاق مدرسه علمیه تخصصی امیرالمؤمنین علیه السلام بیرجند

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله والصلاه والسلام علی رسول الله و علی آله آل الله ولعن الدائم علی اعدائهم اعداءالله

با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران رهبر مسلمین جهان و سلام به محضر مبارک شما عزیزان و همه سنگرنشینان علم و ایمان .

عرض تسلیت ایام شهادت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها و به امید پیروزی نهایی مظلومین عالم و بالاخص فلسطین مظلوم غزه مظلوم لبنان مظلوم از گرگ های بین المللی .

مفاهیمی داریم در غالب واژه هایی که خیلی اشخاص خیلی انسان ها با تصور ناقص خودشان گمان می کنند که از زیر بارآن شانه خالی می کنند ،در حالی که این کار ممکن نیست نمی شود ، انسان طوری خلق شده که بخواهد، نخواهد، بداند، نداند، در چارچوبه آنها خلقتاً قرار گرفته ، یکی از آن مفاهیم در قالب واژه ی دین این است که تصور می کند از دین شانه خالی کرده است و حال آن که چنین چیزی ممکن نیست آن چه ممکن است بله این ممکن است که انسان خدای نکرده از دین حق شانه خالی کند، این ممکن است، اما این شانه خالی کردن از دین نیست، بلکه پذیرفتن دین باطل است، این دوتا است

بنابراین این ها مفاهیمی است که به هر حال جزو لوازم اولیه زندگی انسان است، دین هر کسی آن است که بر اساس شناخت ناقص یا کامل یا صحیح یا باطل و فلسفه وجودی خودش، یک شیوه ای را اتخاذ می کند، بنابراین علیه کافر هم دین دارد « لَكُم دِينُكُم وَلِيَ دِينِ [۱]» خطاب به کفارهست دیگر ، کافر به اصطلاح از زیر بار دین حق شانه خالی کرده است به همین دلیل می گوید کافر ، کافر یعنی کسی که یک حقی را نادیده بگیرد، پا روی آن بگذارد، بپوشاندش ، خود همان یک نوع دین است «  لَكُم دِينُكُم » باشد بعدها متوجه می شود که از دینشان چه ثمره خواه داشت دیگر ، اما دین است چون هر انسانی شیوه زندگی را که اتخاذ می کند بر اساس شناختی که از هستی با خودش پیدا می کند، حق باشد یا ناحق درست باشد یا نادرست خوب باشد یا بد بالاخره دینشان همان است همانگونه که بشر از زیر بار عبودیت نمی تواند شانه خالی کند ، عبادت می گوییم دیگر، این ها که بازی با الفاظ نیست، بشر چه بخواهد، چه نخواهد، چه بداند ،چه نداند، بالاخره خلقتش این طوری است که این طور آفریده شده است، تکویناً این طور آفریده شده است که حتما خودش را اضافه می کند به یک نوع معبود ،حالا از زیر این می شود شانه خالی کرد؟ نه نمی شود ، بله، می شود از زیر بار عبادت حق شانه خالی کرد این کار ممکن هست، اما این به معنی این که از عبادت شانه خالی کردن نیست ، حس پرستش در وجود انسان تکویناً هست و تمام زندگی اش بر این اساس است یک چیزی را عبادت می کند حالا او عبادت می کند خودش را عبادت می کند، نفسش را عبادت می کند، شکمش را عبادت می کند، فرعون را عبادت می کند ،بت را عبادت می کند، اما نمی شود گفت که عبادت نکند چرا چون انسان دارای حس پرستش است، این در داخل است در خارج بالاخره باید عملاً به او پاسخ بدهد، تشنه تشنه است بالاخره یه مایعی به لب می کشد اعم از اینکه آب زلال باشد یا زهر باشد ، بنابراین کافر عبادت می کند بسم الله الرحمن الرحیم قُل يَـأَيُّهَا ٱلكَفِرُونَ لَا أَعبُدُ مَا تَعبُدُونَ [۲]» این تعبدون یعنی چه ؟ عبادت می کند ، همان چه که هست، اوهام را عبادت می کند، نمی تواند عبادت نکند چون خلقت این طور آفریده شده نمی تواند عبادت نکند ، تشنه دنبال آب می گردد، کودکی که متولد می شود خلقتاً این طوری است که او دهانش آماده برای مکیدن هست ، پستان مادر باشد میمکد، اگر سر مار هم به دهن کودک نزدیک کنید می مکد، اما آن مکیدن به اختیارش نیست هیچ چیزی نباشد پستانک را می مکد ، پرستش این  طوری است انسان این طور آفریده شده است دارای حس پرستش بنابراین « قُل يَـأَيُّهَا ٱلكَفِرُونَ لَا أَعبُدُ مَا تَعبُدُونَ وَلَا أَنتُم عَبِدُونَ مَا أَعبُدُ وَلَا أَنَا عَابِد مَّا عَبَدتُّم وَلَا أَنتُم عَبِدُونَ مَا أَعبُدُ لَكُم دِينُكُم وَلِيَ دِينِ [۳]» این ها ظرافت هایی است که در قرآن کریم هست و جامعه هم به آن نیاز دارد، مخصوصاً امروز که به هر حال بیداری نسبی در جهان حاصل شده است و وجود مبارک محصلین علوم دینی ، مدرسین ، علمای بزرگ به هر حال هرکس در هر شرایطی که هست به کمک بشر بیاید و قرآن سرشار است، حالا گاهی هم هست که به خاطر خالی بودن زمینه از قبیل بنده که نه اهلیت دارم، نه حرف هایم به هر حال ملاک داره ، روی این حساب نکنید، بنده آن چیزی که مطرح می کنم این است که، شقوقش را شما که کارتان هست و شما که محقق و پژوهشگر کار کنید، کتاب ها تولید کنید، نسخه هایی که مطابق با نیاز امروز بشر باشد، که این ها نیاز هر روز بشر است .

ببینید بشر برای زندگی مادی چقدر ابزار رفاهی ساخته است ، برای زندگی معنوی اش حداقل مفاهیم را بفهمد، بالاخره کتاب خدا نازل شده برای این .

یکی از آن مفاهیم در قالب امامت است، امامت، که در مذهب شیعه جزء  ارکان است، صحنه میدانی هم همین را می گوید، اگر در هر امری در هر جایی پیشوایی نباشد همه چیز به هم خورده، دیگر اصلاً نمی شود گفت کجا می رود، این اصل اجتناب ناپذیر است، بله ! می شود از امام حق عدول کند، اما نمی شود از امامت عدول کند، این طوری است دیگر، و لذاست که در قرآن کریم هم دیگر چه زیبا این مضمون، بخشی دارد که « وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ  وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ[۴] » این می شود امامت حق پیشوایانی که آن پیشوایان جامعه را هدایت می کنند بر اساس امر الهی، بر اساس حق، بر اساس عدل ، بر اساس عقل،این می شود پیشوایان از نوع خدایی ،از نوع حق، که در این جهت این افتخار بزرگی که شیعیان اهل بیت علیهم السلام دارند که همه انبیا به این مبعوث شدند و اگر جز این باشد بعثت انبیا فقط مخصوص یه چند روزی هست بعد دیگر همه اش از بین میرود،  اما این اساس هیچ وقت از بین نمی رود .

در مقابل این از ائمه ی دیگر هم قرآن یاد کرده دیگر، « وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُونَ[۵] » هر دو ائمه هستند !!!  آن کسی که از زیر بار امام به حق، اولین امام خود پیغمبر اکرم است، ما سیزده امام معصوم داریم، اولش خود پیغمبر است، جانشین امامت پیغمبر، حضرت علی بن ابیطالب است علیه السلام است  و تا یازده فرزندان گرامی اش و مهدی موعود که متفقاً علیه بین شیعه و سنی است و جزو ضروریات است و منجی عالم بشریت است، الان دنیا چه کم دارد ؟ دنیا ائمه به سوی ظلم و کفر زیاد دارد، این جامعه بشری، این ها پیشوا ندارند؟! پیشوا دارند مگر می شود پشیوا نداشته باشند؟ پیشوا دارند، این کارهایی که روزمره چرخ و پرهایی که می گردد از اقتصادی اش بگیرید، نظامی اش بگیرید، سیاسی اش بگیرید و اینها پیشوا ندارد؟! دارد چه طور ندارد، وقتی مثلاً جو بایدن که یک انسان خل بی شعوری هست، چیزی را وتو می کند این نباید باشد، دستور کشتار مظلومین و بچه های شیرخوار و زن و بچه و مسجد و محراب و خبرنگار و بیمارستان و… هر جنایتی را می دهد پیشوایی می کند، این پیشوایی نیست؟! آنها پیرو نیستند؟! می شود از زیر این شانه خالی کرد؟! بنابراین بشر نمی تواند از زیر بار امامت شانه خالی کند ، همانی هم که از روی نادانی حرفی می زند، متاسفانه پیروی می کند، این احزاب این گروه ها از که پیرو می کنند، امام دارند دیگر، گفتم شما از آنها می توانید کتاب ها بنویسید ، حالا بنده دانسته یا ندانسته، بلغور می کنم یک چیزی می گویم، شما باید تصحیحش کنید، شما باید ترویجش کنید، شما توسعه بدهید، شما تعمیق کنید، این قرآن پر از مسائلی است که درست مثل نسخه دارو می ماند، مریض ها هم الی ماشاالله این جامعه مریض ، نسخه قرآنی را که باید بنویسد؟ علما باید بنویسند ،شما هر یک از این ها را باید بروید روی تحقیقاتی که الحمدلله گذشتگان هم آن چه از دست دشمن باقی مانده ولی وراثت های خوبی را گذاشتند، که خدا همه علما گذشتگان را رحمت کند بر مقامشان بیفزاید چه ذخایری گذاشتند، این ها دوای درد جهان است، بله! حالا شاید یک سال پیش از این بود یک اسقفی بود یا کشیشی بود از مصر آمد به ایران آدم محققی بود آدم پژوهشگری بود به هر حال رسانه ها هم آن را ذکر کردند بعضی ، بعد رفت قم ،فراموش نکنید رفت قم از کجا می آمد؟  از کنار الاظهر مصر می آمد، کسی نبود که دستش خالی باشد از کنار جامعه الاظهر مصر می آمد با آن سوابق دیرینه ی علم و تلاش، اما رفت قم و از ذخایر مکتب تشیع و مخصوصاً چه بسا این تخصص هایی که امروز حاصل شده، یک دیدنی کرد بهتش زد، گفت که واقعاً شیعه برای جهان حرف دارد، این همه مسائل تحقیقی، بنابراین علیه جامعه منتظر تلاش و کوشش شما است

رهبر فرزانه انقلاب دامت برکاته هم که همواره تاکید دارند، خودشان هم ذخایر بسیاری در دسترس قرار دادند، اصلاً شیوه کارشان در همه علوم به صورت دانش بنیانی آنی که می ماند این است، تا علوم حوزه، بنابراین همچنان که در مسئله دین، همچنان که،چرا که انسان بر فطرت آن آفریده شده ، آنکه نمی تواند شانه خالی کند، به اختیارش نیست همان طور که در دین، همان طوری که در عبادت ، همان طور که در امامت، نمی شود از زیر این ها شانه خالی کرد، آنهایی که چنین تصور می کنند به آن ها تفهیم بفرمایید که، زحمت بیخود نکشند این کار نشدنی است، فقط کاری که می کنند مثلاً  این است که امامشان بشود جو بایدن بشود ترامپ و عجب امامی ! در گذشته تاریخ هم همین بوده، همان هایی که به ظاهر منکر مسئله امامت بودند عملاً به امامت ولید بن یزید بن معاویه بن ابی سفیان قائل بودند دیگر ، آن هم که دیگر  به جام شراب این ها اکتفا نمی کرد حوضی داشت می رفت  در حوض شراب را آن طوری می خورد این امام المسلمین بود دیگر ! ولید، خودش می دانست که چه آدم هرزه ای است از قرآن تفأل گرفت که شرایط من چی هست در نزد خدا ؟ قرآن را باز کرد آمد آیه کریمه « وَاسْتَفْتَحُوا وَخَابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ [۶]» پاسخ خوبی بود استخاره خوبی بود، حالا یک آدم متکبر عصبانی شد، با چه کسی عصبانی شد ؟ با قرآن بعد چی کار کرد قرآن به عنوان سیبل گذاشت تیرکمان را گرفت چند تا محکم زد به قرآن پاره پاره کرد و به قرآن صحبت کرد در یک شعری « توعدنی بجبار عنید»[۷] با قرآن حرف می زند، تو مرا وعید می دهی که من جبار عنیدم، بسیارخوب« فها أنا ذاک جبار عنید  » بله، ما این هستیم! «  اذا لاقیت ربک  یوم حشری» در قیامت قرآن، وقتی ملاقات کردی خدا را شکایت من را به خدا بکن « فقل لله مزقنی الولید» به خدا بگو که ولید مرا پاره پاره کرد هر کار می خواهد بکنید، آن کسی که از امامت علی بن ابیطالب علیه السلام سر باز زند، از امامت نمی تواند سر باز زند، باید امامت این نوع ائمه را هم که يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ است بپذیرد، اینکه نیست که دل بخواهی بپذیرد یا نپذیرد ! نپذیرد ندارد ، عملاً هست که باید باشد، یک قبیله هم که زندگی می کند یک ریش سفید دارد، امام شان هست.

اینجاست که شما که توفیقی دارید و دلهای صاف و پاک مخصوصاً جوان های عزیز سر به سجده بگذارید، شکر کنید ، حمد خدا را به جا بیاورید « الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ[۸] » آن امامی که، آن امامی که ، همین بنی مروانی که عرض کردم، همین ها، بدترین دشمنانی بودند که خود پیغمبر هم خانواده حکم را که جد این ها هست، مروان حکم، این ها را تبعید کرد داخل مردم نباشند، فاسد هستند، بعد همین ها شدند امام المسلمین، حالا این را عنایت دارید اینکه می گویم خیلی شکر کنید ،خیلی سجده کنید ،خیلی حمد کنید خدا را، آخرین خلیفه مروانی، مروان حمار بود، آخرین خلیفه شون بود، ابومسلم خراسانی ، به عنوان تغییر تشکیلات حکومتی، لشکر گران سنگی را حرکت داد، برای جنگ با مروانی ها در محلی که الان به اصطلاح کردستان ایران است، این  دو لشکر با هم مقابل شدند، لشکر ابومسلم خراسانی و لشکر مروان حمار آخرین خلیفه مروانی ، مروان حمار که همراه لشکر بود ترس بر او غالب شده بود، تاریخ یک جمله ای از او نقل کرده ، خیلی جمله کارسازی است، یک آرزو کرد همانی که من می گویم شکر کنید ، شما شکرش را به جا بیاورید، آن آقا آرزو و حسرتش را چی گفت ؟گفت : کاش امروز یعنی کی ؟ یعنی این دو لشکر ابومسلم و مروانی ها که در مقابل هم هستند، گفت کاش امروز علی بن ابی طالب زنده می بود و میان این دو لشکر که هر دو به اسم مسلمان هستند به عدل حکم می کرد، کی می گوید ؟ کسی که خودش و اجدادش و بدترین دشمنان با علی بن ابی طالب بودند اما آرزو می کند کاش علی بن ابیطالب می بود و میان این دو لشکر را به عدل حکم می کرد و خون ریزی نمی شد، این جای شکر ندارد ! دشمن می گوید ، این هم منحصر به او تنها نیست منحصر به او  تنها نیست آمار دارد، ارقام دارد، فهرست دارد ، این تحقیقاتی که هست یک آماری درست کنید از نظرات دیگران مسلمان و غیر مسلمان نسبت به اسلام نسبت به پیغمبر اکرم نسبت به حضرت علی علیه السلام ،نسبت به حضرت امام حسین، امام مجتبی امام صادق، این خودش یک بحث تحقیقی است

در یک خبرنامه برای ما آمده بود دو سه سال قبل بود صهیونیست ها، صهیونیست ها ، گروه قرار دادند ،سرگروه قرار دادند، تخصص و فوق تخصص قرار دادند، دوازده گروه برای این که درباره دوازده ائمه اثنی عشر علیهم صلوات الله بالاخره از جهت شناسایی تحقیق کنند، که بعد یک نقطه ضعفی پیدا کنند و ضربه بزنند، دشمن که کار می کند حالا ما خواب هستیم دشمن کار می کند ، صدای قدم دشمن هم کنار رخت خوابمان می آید ببینید چه می کنند با زن ها با بچه های شیرخوار این ها به خاطر خواب ما نامسلمان ها است ، بیدار می بودیم که جرأت می کرد چنین کار بکنند ، هنوزهم خوابیم ، در آن خبرنامه یک جمله ای را از سرگروهی که مخصوص تحقیقات درباره امام محمد باقر علیه السلام است،  صهیونیستی که متخصص و فوق تخصص است و برای ضربه زدن آمده است ، تحقیقات کرده در آن بخشی که مربوط به او است که مربوط به امام باقر است یک جمله ای گفت چه گفت ؟ گفت ما که دشمن هستیم ،صهیونیسم است، گفت ما که دشمنیم اما اگر بخواهیم حق بگوییم انسانی مثل امام باقر با فضیلت تر یا همچون امام باقر نیست در تاریخ نیست، این جا شکر ندارد کاری که ما هم حرکت کنیم با این صهیونیسم لااقل هم صدا بشویم و نوجوان های ما و جوانهای ما گوششان بدهکار رسانه های بیگانه نباشد، ایجاب نمی کند ، وقت شما را گرفتم

یکی دیگر از واژه هایی که باز عیناً همین طور است و از اهمیت ویژه هم برخوردار است، مسئله ولایت است، این هم مثل چند واژه قبلی مفاهیمی دارد که هیچ انسانی نمی تواند از آن شانه خالی کند

در آیه کریمه آیت الکرسی « ٱللَّهُ وَلِيُّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ يُخرِجُهُم مِّنَ ٱلظُّلُمَتِ إِلَى ٱلنُّورِ وَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ أَولِيَاؤُهُمُ ٱلطَّـاغُوتُ يُخرِجُونَهُم مِّنَ ٱلنُّورِ إِلَى ٱلظُّلُمَتِ أُوْلَئكَ أَصحَبُ ٱلنَّارِ هُم فِيهَا خَلِدُونَ [۹]» آن که « إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا [۱۰]» است دیگر یعنی اصل ولایت حضرت ابراهیم به که برمی گردد؟ به خدا، چون خدا او را قرار داده دیگر «إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا » ولایت او مطرح هست ،حالا اگر کسی بخواهد از زیر بار حضرت ابراهیم و رسول اکرم و امام سیدالشهدا و این ها شانه خالی کند، از ولایت می تواند شانه خالی کند؟! نمی تواند خالی کند، چرا ؟ چون ولایت دیگری را ناچاراً می پذیرد « وَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ أَولِيَاؤُهُمُ ٱلطَّـاغُوتُ يُخرِجُونَهُم مِّنَ ٱلنُّورِ إِلَى ٱلظُّلُمَتِ أُوْلَئكَ أَصحَبُ ٱلنَّارِ هُم فِيهَا خَلِدُونَ » همه این ها که سر از کفر درآوردند اولیاء دارند ولیّ دارند ولایت چیزی نیست که بتوانند شانه خالی کنند، منتها عوض ولایت الله که حق است و پشتوانه علمی دارد، عقلی دارد، وحیانی دارد، کشف و شهود دارد و همه دلایل جمع است ، کسی از این ها شانه خالی کند، بعد چه می شود؟  بعد ولایت صدام را می پذیرد، این که نمی شود ولایت نپذیرفت، ولایت یزید را می پذیرد، اما نمی شود بدون ولایت که بود ،بخواهد یا نخواهد، بداند یا نداند ،با غرض باشد یا بی غرض باشد، مقصر باشد یا قاصر باشد، نمی شود شانه خالی کرد ، منتها باز این بحث این بخش این بخش ولایت آن قدر در آن مطلب است، که انتظار است شماها که محققین کار کنید بنده هم همین جا عرضم را خاتمه می دهم اگر یک وقتی توفیقی شد نه به عنوان مطلبی دارم، بلکه سرآغاز مطلبی را طرح می کنم ، تحقیقش ،درستش، نادرستش، صحیحش ،ناصحیحش، در تحقیقات شما باید حاصل بشود، بنده که سرمایه ای ندارم که وارد این بحث ها بشوم، اما «ما نودیَ اَحَدٌ بِشَیءٍ مِثلُ ما نودیَ بِوِلایة [۱۱]» اهمیت ، اهمیت این بخش روایی را شما که اهل تحقیق هستید ، بعد از تحقیق دوباره این را بخوانید که « ما نودیَ اَحَدٌ بِشَیءٍ کما نودی بالولایه » یعنی چی؟ یعنی همه جوانب بشر را این احاطه دارد، حالا اگر توفیقی باشد و این ها به عنوان همان طرح بحث نه اینکه بنده در این مطلبی داشته باشم، من اهلش نیستم اما شما اهلش ولی بروید کار کنید ببینیدکه چه جمله ای است این جمله را با صحنه میدانی بیاورید این کلام معجزه است « ما نودیَ اَحَدٌ بِشَیءٍ مِثلُ ما نودیَ بِوِلایة »  خداوند سایه شما را بر سر مردم عزیز ما و کمک شما را برای جوان ها و نوجوان های عزیز ما هر چه بیشتر در این شرایطی که آگاهی جهانی پیش آمده اما نیرو می خواهد، تبیین می خواهد، تعبیر آقا فرمودند که حوزه های علمیه مسئله تبلیغ و تبیین برایشان نباید درجه دو باشد وباید درجه یک باشد که در خود قرآن هم ذکر شده است که اصلاً فلسفه « ليَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ[۱۲] »فلسفه آن « وليُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ » است بنابراین علیه این در اولویت اول است که یک انسانی که به وسیله شما هدایت شود، ارزش این بیشتر از همه آنچه که آفتاب بر آن  می تابد ایدکم الله وثبتکم الله بالقول ثابت فی الحیات الدنیا و فی الآخره

صلوات بفرستید

سوره مبارکه کافرون آیه ۶  [۱]

سوره مبارکه کافرون آیه ۱و۲ [۲]

 سوره مبارکه کافرون [۳]

سوره مبارکه انبیا آیه ۷۳ [۴]

سوره مبارکه قصص آیه ۴۱ [۵]

سوره مبارکه ابراهیم آیه ۱۵ [۶]

اتوعد كل جبار عنید* فها انا ذلك جبار عنید            اذا لاقیت ربك یوم حشر* فقل لله مزقنی الولید [۷]

سوره مبارکه اعراف آیه ۴۳ [۸]

سوره مبارکه بقره آیه ۲۵۷ [۹]

سوره مبارکه بقره آیه ۱۲۴ [۱۰]

الكافي (ط – الإسلامية)، ج‏۲، ص: ۲۱ المحاسن، ج‏۱، ص: ۲۸۶ [۱۱]

سوره مبارکه توبه ۱۲۲ [۱۲]

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *