بسم الله الرحمن الرحیم
باسلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد به محضر شما عزیزان و عرض تبریک و تهنیت اعیاد شعبانیه و بالاخص میلاد مقدس حضرت اباعبدالله الحسین سلام الله علیه و امشب هم ولادت با سعادت حضرت قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس صلوات الله علیه است ، پیروزی و سرفرازی غزه مظلوم ، لبنان مظلوم ، فلسطین مظلوم را که با سرشکستگی و ننگ دشمن حاصل شد به شما و همه اهل اسلام تهنیت عرض می کنم .
خب پیداست حرکت این انقلاب،که دهه مبارکه فجر انقلاب را هم به شما مبارک باد می گویم ، این انقلاب در راستای کربلای حسین است ؛ کل ارض کربلا ، کربلا یک نقطه جغرافیایی نیست ، بلکه یک جریان است کربلا یک نقطه تاریخی به عنوان شصت و یک هجری نیست بلکه یک جریان است ، بنابراین این حرکت همان کربلاست یک چیزی نیست که حتماً به تاریخ مراجعه کنید که در آن جا بچه شیرخوار را آب بر رویش می بستند و عوض آب با تیر سه شعبه پاسخ می دادند ، یزیدها ، شمرها ، حرمله ها ، شما آن را در زمان معاصر خودتان به نحو وسیع ، یعنی جهانی ، هم در امتداد تاریخ و هم در کل سرزمین، بالاخره مردم تقسیم می شوند، یا در جمع اصحاب و یاران حسین زمان هستند و یا هم در گروه یزید ، شمر و حرمله هستند ؛ شما این جریانات را امروز با همه رسوایی که به بار آوردند
کاملا معلوم است آن هایی که عقیده شان فاسد است آن قانون برایش معنی نمی دهد که ، آنچه که از قانون و حقوق آن ها حرف می زنند ،به عنوان ابزار از روی ریا و مکر و فریب استفاده می کنند، کسی که اصلا به حقی قائل نیست چطور دم از حقوق میزند ! پیداست فریب است .
بنابراین در عمل نشان دادند که این مکتب فاسد دموکراسی غرب یعنی چی ؟ آن ها هیچ حقی را قائل نیستند و برای هیچ انسانی هم ارزش قائل نیستند، بلکه همه را ابزار منافع خودشان می دانند ، طبق آماری که گفته شد، در این مدت قریب یک سال و نیمی که گذشت سی هزار راهپیمایی از ناحیه مردم خود غرب ، اعتراض به این ظلمی که می کنند ، چقدر براش حساب باز کردند ؟ هیچ ، چرا چون برای انسان ارزشی قائل نیستند که همه این ها را بهانه می کنند برای سوء استفاده شان ؛ آن وقت دم از حقوق بشر می زنند ، آن وقت دم از حقوق کودک می زنند ، دم از آزادی می زنند ، آزادی یعنی همین ؟ !
اما به هر حال این جبهه در طول تاریخ بوده و سمبلش کربلاست و امروز هم همان کربلاست ، منتها فرقش با کربلا های تاریخ این است که ان شاءالله اگر اراده پروردگار متعال باشد، با بشارت هایی که در اخبار و احادیث و انسان های روشن ضمیر ، اگر انطباق پیدا کند امیدواریم که این کربلا ، کربلای پیروزی باشد که آثارش هم بالاخره مشهود است و متصل شود به آن تمدن اسلامی و ظهور و حضور صاحب اصلی حضرت مهدی علیه السلام ؛
اما آن روز موعود که بخواهد برسد ، آن در گرو کار من و شما و دیگران و دیگران است ؛ اصلا بنا نیست با معجزه ای این کار شود ، اگر می خواست با معجزه این کار شود که پیغمبر این کار را می کرد ، اما ارزشش چقدر بود ؟هیچی « وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُم وَعَمِلُواْ ٱلصَّـاِلحَاتِ »[۱] خدا وعده را بر این داده که این کار به دست خود انسان ها انجام شود ؛ بعد نمره دارد باید به وسیله خود انسان ها انجام بشود ، عمل صالح یعنی عملی که هدفمند است و مطابق با نیاز است ، شما یک ساختمان هم که می سازید بالاخره آن مهندس به معمار داده ، معمار به بنا داده ، عمله و کارگر با بنا کار می کند ، بعد می گوید که آجر بیار ، چرا چون آن که الان لازمه آجر است ، بعد می گوید ملات بیار ، بعد می گوید آهن بیار ، عمل صالح یعنی آن عملی که نقش فرمول در آن است هدفمند ، کار خیر زیاد است ، اعمال حسنه زیاداست ، اما عمل صالح یک معنی دیگه دارد ، یعنی در انجام یک فرمول جایگاهش این است .
بنابراین خدای متعال وعده را به این داده که بر اساس ایمان ، عمل صالح انجام بشود اگر بخواهد یک حکومت جهانی بر اساس عدل انجام بشود و شرایط ظهور را فراهم کند این را که باید انجام بدهد؟ معجزه نباید بشود، چون معجزه ابزاری است برای اتمام حجت و احقاق حق ، نه جنبه اجرایی و عملی داشته باشد، برای عالم و عامی حق را از باطل جدا می کند و الا چه لزوم داشت که عصای حضرت موسی سِحر سَحره را ببلعد ، خود فرعون را می بلعید ، اما بنا بر این نیست ، آن سِحر سَحره [را بلعید] به جهت اینکه حق از باطل جدا بشود، اما بقیه ش با اراده باید مردم انتخاب کنند، ارزشش در این است ؛
بنابراین باید به همان تعبیری که متکلمین، یعنی متخصصین علوم عقیده در سه جمله خلاصه کردند، تمام مطلب را در سه جمله خلاصه کردند وجوده لطف و تصرفه لطف آخر وعدمه منا ، نبودن آن مربوط به ماست ، که همان ایمان و عمل صالح باشد ،
هر موضوعی در جایگاه خودش قرار می گیرد ، حالا یکی از آن چیز هایی که نقش دارد در تحقق این تمدن و این ظهور ، آن تفکر جمعی است ؛ ما در حال حاضر بعد از پانصد سال که استعمار به وجود آمده و دویست سال هم که روی کشورهای اسلامی فساد ایجاد کرده و همه زیربناها را تخریب می کند که اعم از نرم افزارش باشد ، یعنی زیرساخت های فکری ، عقیدتی ، اخلاقی را ویران میکند یا زیرساخت های فیزیکی را ، اصلا کار دشمن این است ، نتیجه آن این است که در عین حالی که جمع هستیم ، هر کسی به خودش فکر می کند ، این مشکل کار است .
نظیر شبیخون هایی که در شیوه های سابق الایام تو تاریخ می زدند ، لشکری در یک جا در لشکرگاه بوده ، اگر آتش روشن داشتند ، چراغ روشن داشتند ، دشمن به کیفیتی نفوذ پیدا می کرده و در موقعیت خاصی هماهنگ شعله های آتش را خاموش می کرده یا چراغ ها را خاموش می کرده و بعد یک صحنه ای به وجود می آمده ، که نه کسی دوستش را تشخیص می داده و نه دشمنش را ؛ بنابراین در آن حالت فقط به فکر خودش بوده که از خودش دفاع کند ، دشمن هم حداکثر سوءاستفاده را می کرده ، از نیروهای خودشان ، این امر تنها در امور نظامی نیست ، در امور اقتصادی هم می تواند باشد ، در امور اجتماعی هم می تواند باشد ، در انواع و اقسام امور دیگر هم امکان داشته باشد، که یک شرایطی پیش میاد که فرد به خودش فکر می کند، با آن مقدمات به خودش فکر می کند نه با جمع ، این کار مشکل ماست .
در دعای عهد شما ملاحظه می فرمایید ، از آن هایی که آمادگی دارند که آن حرکت نهایی را ، با یک وحدت حقیقی به نتیجه برسانند ، دعا چیست ؟ ما را چطور قرار بده ؟ « الْمُسَارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضَاءِ حَوَائِجِهِ »[۲] یعنی با سرعت ، برای وصول به محضر امام زمان ، که فرمانده کل قوا است ، می گوید با سرعت خودمان را برسانیم ، برسانیم که چی کار کنیم ؟ الان هم ما در ادعیه و توسلاتی که داریم این کار را می کنیم ، یعنی آرزوی دیدار دارد ، آرزوی زیارت دارد ، آرزوی وصول دارد ، آرزوی قرب دارد ، با امام زمانش مناجات می کند ، او حجت خداست اما برای چه ؟ برای اینکه امام زمان مشکل مرا حل کند ، درست هم است باید باشد این منافات ندارد ، « و الْمُسَارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضَاءِ حَوَائِجِهِ »[۳] یا حوائجهم ، دنبال حاجت خودشان هستند ؟ یا نه دنبال انجام وظایفشان هستند که امام بفرماید شما چیکار کن؟ « مُسَارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضَاءِ حَوَائِجِهِ »[۴] یعنی این که خودش را می خواهد به امام زمان برساند می خواهد بپرسد آقا من چه کار کنم ؟ من با همه وجود آماده ام ، چه کنم ؟! خب این خیلی فرق می کند ، هر دو خوب هم هست ، هر دو مسارعت و شتاب هم هست ، اما برای چه؟ یک جا برای اینکه مشکل من حل بشود ، یک جا اینکه اگر بناست مشکل جامعه بشر حل بشود ، « مُسَارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضَاءِ حَوَائِجِهِ »[۵] از او تکلیف می خواهد که من چه کنم ؟ من چه کنم ؟ کار من چیست ؟ وظیفه من چیست ؟
یک کتابی هست به نام کلیله و دمنه، که بهتر از بنده می دانید از کتاب های قدیمی هندی است که به فارسی هم ترجمه شده ، آن دوران هایی که دبستان بودیم از رویش دیکته می گفتند ، آن وقت حالا من کم حافظه هستم ، تصور می کنم این حکایت را در آن جا دیدم ، می گوید که کبوترهایی به دنبال طعمه رفتند ، غافل از اینکه یک دامی در این جا هست ، یک دام گسترده ، بعد کبوترها احساس کردند که پای همشان در دام گیر کرده ؛ هر کدام برای نجات خودشان تلاش می کردند ، پر پر می زدند ، هیچ نتیجه ای نداشت ؛ صیاد میاد همه را می گیرد ، بعد می گفت ، بزرگ آن ها ، که کبوتر طوقی بود ، به آن ها گفت که این طوری پرپر نزنید فایده ندارد ، خودتان را خسته می کنید ، نتیجه نمی گیرید ، می خواهید جمع نجات پیدا کند ، هماهنگ عمل کنید ، هماهنگ عمل کنید ، دام را از زمین می کنید ، یک ، دو ، سه ، همه هدفمند به پرواز درآمدند و دام را از زمین کندند و رفتند به جایی که به هر حال دامشان را به وسیله یک موجود دیگه باز کردند .
کلیله و دمنه کتاب سیاسی است، خیلی هم جالب است ، او در واقع همین مطلب را می گوید ، اگر جامعه ای بخواهد به اهدافش برسد ، به خود فکر کردن ، به شخص فکر کردن کافی نیست ، آن فکر عام نتیجه بخش است.
اینکه می بینید هر کسی دنبال حل مشکل خودش است ، این ها مشکل را روز به روز زیاد می کند ، چون عطشش زیاد میشود عوامل نفوذی سوء استفاده می کنند ، ده ها چیز دیگه هم برای جامعه تحمیل می کنند ، بعد از جاده خارج می شود می بینید که دست به خیانت میزند ، دست به تقلب میزند ، دست به کارهای دیگر میزند ، او کم فروشی می کند ، او گران فروشی می کند ، او تقلب می کند ، او وعده خلاف می دهد ؛ ببین این ها بخاطر چیست ؟ برگشت می کند به این که ما به شخص خودمان فکر می کنیم ، «عدمه منا» این مسئله باید حل بشود .
من نمی دانم چقدر مستند است ، ولی از گوینده ای شنیدم یک وقتی که مرحوم آقا شیخ عبدالکریم یزدی مؤسس حوزه علمیه قم قدس سره مسجد جمکران ، در آن تاریخ ، ایشان به مسجد جمکران رفته بودند، شب را آنجا بودند ، مردمی که از دور و نزدیک میان و توسل به مولا دارند ، آه و اشک و توسل دارند ، که خداوند قبول بفرماید ، این عالم بزرگوار از حضور آن مردم ، از آن صداقت آن مردم ، از آن اشک و آه مردم ، در ذهنش یک مسئله ای خطور می کند، به این معنی که بابا این مردم که با این کیفیت حضور دارند ، چرا از ناحیه مولا توجه برای ظهور نمی شود ، حالا چنین چیزی به ذهن ایشان خطور کرد ؛ بعد از دعا و توسلات این ها برای چند لحظه چشم شان خواب برد، در عالم خواب دید که مردم از جا حرکت کردند و گفتند آقا تشریف آوردند خب این عالم بزرگوار هم رفت جلو ، دید بله حضرت تشریف آوردند ، رفت جلو محضر ایشان و مورد تفقد قرار گرفت ، امام ایشان را همراه آورد در این جمع گشت ، گشت ، گشت و گشت و گشت در کنار یک پیرمردی توقف کرد ؛ فرمود آقا شیخ عبدالکریم ، (این ها دیگه تعبیر های بنده است) ، این جمعیت آمدند ، مشکل دارند ، حاجت دارند ، گره دارند ، توسل می جویند ، همش هم کار خوب هست ها ، نه که کار خوبی نیست ، کار خوبی هست ،کار خوبی هست ، ولی کارساز نیست ، گفت این ها هر کدام برای مشکل خودشان آمدند ، تنها در این جمعیت پیرمردی که این جا نشسته دلش واقعاً به جمع ، به دین ، به بشریت ، به انسانیت سوخته است و به تعبیر بنده مصداق همان « مُسَارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضَاءِ حَوَائِجِهِ »[۶] آمده ببیند که من چه کنم ؟ وظیفه من چیست ؟ چه خدمتی را الان انجام بدم ؟ الان اولویت در چیست؟ در بین این جمع یک نفری اینطوری است با یک نفر که نمی شود ظهور کرد ، قیام کرد ، ببینید !!
الحمدلله به برکت انقلاب، در کنار انواع و اقسام طرح های بیگانه و ایجاد آسیب ها در فضای مجازی ، فضای حقیقی ، در امور نرم افزار ، در امور سخت افزار ؛ دنیا محل آزمایش است، می بینید فتنه های آخرالزمان ، پیغمبران ، ائمه همه نسبت به آن هشدار دادند ، بنابراین هست، اما با همه این حرفها که هست ، شما مشاهده می کنید ، الحمدلله از اول انقلاب تا به امروز با همه شرایط سخت ، کسانی هستند که اصلا بر همان اساس اولویت های خدمت به جامعه در اسم های مختلف، حالا اسمش را بگذار بسیج ، اسمش بگذار صالحین ، اسمش بگذار جهادگر ، این ها خودشان را وقف خدمت کردند .
راه همان است ، که البته باید دانش بنیان باشد ، باید اولویت مدار باشد ، باید کارساز باشد ، باید فرمول نقش مؤثر داشته باشد تا عمل صالح برایش اطلاق بشود ، اما هستند گروه ها و جمعیت های زیاد در قشرهای مختلف که ما همواره شاهدیم دیگه ، مخصوصاً در خیلی از چیزها در خراسان جنوبی باز در مقایسه ای که گفته می شود ، حرف اول را می زنند در ایران اسلامی و باز ایران و چه آزادگان جهان و چه مسلمانان با حقیقت جهان، همراه هستند در انواع و اقسام برنامه ها ، که حالا یک گوشش این صبر و حوصله ای که فلسطینی ها از خود نشان دادند ، این غزه عزیز ، از خود نشان داد، که اصلا معادلات دنیا را تغییر داد ، یعنی دیگه به خودش اصلا فکر نکرد ، به خودش فکر نکرد ، به بچه شیرخوارش فکر نکرد ، یعنی ببین کربلاست دیگه ! به اسلام فکر کرد ، به جامعه بشری فکر کرد ، به مقابله با دشمن و آفت فکر کرد و صحنه ای را ایجاد کرد که در تاریخ شاید نباشد به این گونه، و این عزت را آفرید ، اما در کنار آن من ممکن است صبح که حرکت می کنم، فقط به کار خودم فکر می کنم ، نه آینده اسلام ، نه آینده بشر ، نه آینده انسان ، خیلی فرق می کند .
بنابراین در توسعه این تفکر ، ما امروز الحمدلله در یک موقعیتی با ایثار و گذشت و انواع و اقسام فداکاری ها با جانشان ، با مالشان ، با بیانشان ، و لذاست که امروز انقلاب شما از سال پنجاه و هفت تا به امروز رسیده است فرقش چیست ؟ فرقش این است که آن روز در ایران به عنوان آزمایشی داشت انجام می شد و امروز بعد از چهل و هفت سال، شما مشاهده می کنید که این دارد در دنیا پیاده می شود ؛ شما ملاحظه می کنید که در اعتراضات به ظلم و ستم آن ارتشی آمریکا هم، که بخود بنزین ریخت ، به عنوان اعتراض نسبت به ظلمی که به انسان می شود و به فلسطین عزیز می شود ، خودش را سوخت ، در حالی که با اراده تا آخرین لحظه ، حتی قیافه نظامی که گرفته بود تغییر نداد ، اگر فریادی زد برای فلسطین فریاد زد نه برای خودش ؛
ببین این تاثیر انقلاب شما امروز این است ، سی هزار راهپیمایی که هنوز هم ادامه دارد بلکه توسعه پیدا می کند ، در حالی که آن ها را می زنند ، می کشند ، سرنوشتشان را تغییر دهند، که در چندی قبل بود بعضی از ارتشیان آمریکا استعفا دادند ؛ او که خودش مال یک سال قبل بود ، این ها استعفا دادند از ارتش آمدند بیرون ، بعد چه می گفت ؟ می گفت که من دیدم امروز جای به تعبیر بنده انسان آزاده در ارتش آمریکا نیست ، چرا ؟ گفت وقتی من می دانم تو خیابان ها خیابان های به هر حال آمریکا ، خیابان های انگلیس ، فرانسه ، استعمارگران آلمان وقتی می بینم ، این جوان های نوزده ساله به عنوان اعتراض میان به صحنه کتک می خورند ، زندان می روند ، شکنجه می شوند وسرنوشتشان تغییر می کند در آینده ، اما کارشان را رها نمی کنند در جهت نجات بشر ؛ هشت میلیارد جمعیت زیر بار استعمار خمیده ، گفت دیگر جای ما در این ارتش نیست ، استعفا داد ؛ بنابراین یکی از قدم های مؤثری که باید برداشته شود همان عنایت « و الْمُسَارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضَاءِ حَوَائِجِهِ »[۷] که یعنی یک وحدت هدفمند، در جهت نجات انسان و اسلام، و چگونه [باید]این پیام را، با چه کیفیتی این پیام را ، به قشرهای مختلف مردم ما ، مردم دیگران، رسانه ها [برسانیم] که تنها به مشکلات خودمان فکر نکنیم، اگر مشکلات جامعه بشری حل بشود ، اصلا مسائل اقتصادی مشکل نیست ، این اشکال مسائل اقتصادی ، روی مسائل انسانی است که از بین رفته است و لذاست که دارد بعد از ظهور آن حضرت علیه السلام در چهارراه ها بالاخره مواد اقتصادی ، مواد معیشتی به صورت وافر می ریزند ، مردم نمی آیند اصلاً ببرند ، چرا ؟ به جهتی که وقتی او اعتماد حاصل شد ، حرص برداشته بشود، حرص که برداشته شد ، می بینید هر کسی چند برابر آنچه نیاز دارد ، دارد احتکار می کند ؛ حالا از آن فروشنده اش یا از آن خریدارش ، یا از آن سرمایه داری که به هر حال دنیا را غارت کرده و ثروت های عظیم را می بینید در جهان تصاحب شده به ناحق ، نود و نه درصد ثروت جهان در دست یک درصد جمعیت ؛ بقیه مسلم گرسنه بمانند حریص می شوند و نتایج مشکلات اقتصادی پیش میاد ، این مشکلات اقتصادی ، محصول ناامنی اقتصادی است ؛ به تعبیر دیگه جنگ اقتصادی است ، نه این که مسائل اقتصادی مشکل زاست .
بنابراین اگر مشکل انسان حل شود این مسائل حل شده است و به آن باید فکر کرد ، اما با چه فرمولی به چه کیفیتی مؤثر می تواند باشد؟ و با چه اولویتی می شود کار کرد؟ دیگه این بیشتر مربوط به تخصصِ تبیین و تبلیغات و رسانه هاست ، خداوند بر توفیقاتتان بیفزاید و برای آرزوی دیرینه همه انسان ها ، که نجات نوع بشر باشد برای ظهور وافر السرور حضرت مهدی علیه السلام که وجود آن لطف و تصرف و لطف آخر و عدمه منا امیدوارم که خداوند ما را کمک کند که ما مانع ظهور نباشیم .
وفقکم الله و ثبتکم الله بالقول ثابت فی الحیات الدنیا و فی الآخره .
صلوات بفرستید
[۱] – سوره نور ، آیه ۵۵
[۲] – شرح دعای عهد ، قسمت ۲۶
[۳] – همان .
[۴] – همان .
[۵] – همان .
[۶] – همان .
[۷] – همان .