بسم الله الرحمن الرحیم
باسلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد به محضر شما عزیزان و همهی سنگرنشینان علم و ایمان، با عرض تبریک و تهنیت ایام میلاد سراسر نور حضرت ولی عصر علیه الصلاة والسلام، خیلی خوش آمدید.
«العلم و الدین توامان، اذا افترقا احترقا»[۱]،علم یک فریضه است، واجب است، بنابراین جایگاه علم محفوظ است؛ اصولاً انسان به گونهای آفریده شده که همه چیز را باید یاد بگیرد، موجودات دیگراینطور نیستند آنها راه خاصی دارند،محدود، اما همه آن چه را که باید انجام بدهند برآن سرشته شدهاند، ولی انسان که نامحدود آفریده شده همه چیز را باید فرا بگیرد،« العِلمِ فَريضَةٌ عَلى كُلِّ مُسلِمٍ و مُسلِمَةٍ»[۲]،اما قضیه این است که فراگیری علم در رشد و کمال انسان نصف قضیه است، زیرا اگر به علم جهت داده نشود میتواند بدترین خطر باشد،همانی که الان دنیا گرفتارش شده، دانش بدون دین،«العلم و الدین توامان» باید با هم باشند که ایمان در جنگ ارادهها و در مسیر حق بتواند به علم جهت حق دهد، مشکل جهان ما چیست؟ مشکل جهان ما این است که علم رهاست، عرصه را بر همهی انسانها تنگ کرده، داروی حقیقی این بیماری بزرگ هشت میلیارد جمعیتی امروز نظام مقدس جمهوری اسلامی است به دلیلی که به علم به دلیل فریضه و واجب نگاه میکند اما ترکیبش را با ایمان شرط میداند، این کلید حل مشکلات است؛ شما مشاهده میکنید که با دانش و تکنیک بر سر بشر چه میآورند، این چه زمانی باید علاج بشود؟ هر وقت در حد نصاب، در معادلات لازم جمعیت مؤثر در جهان از طریق علم و ایمان مدیریت بشر را به عهده بگیرد که آن تمدن اسلامی است حاصل میشود، این کار مال این نسلی است که امروز الحمدالله معنویت را با تلاش و کوشش در راه علم، تکنیک، صنعت و اینها را با هم همراه میکند و به اراده و علم جهت میدهد و منظورش علم مفید است، وهمانطور که اشاره فرمودند الحمدلله در سایه نظام مقدس جمهوری اسلامی و معنویت جوانان عزیز، نوجوانان عزیز، حالا در یک مقطعی مثل انجام معنویت اعتکاف آن قدر جمعیت داوطلب میشوند که برایشان سهمیه تعیین میکنند، این علامت چه هست؟ علامت این است که الحمدلله جوانهای ما، نوجوانانهای ما، از انگیزه معنوی برخوردارند، این سفر معنوی عمره هم که شما دارید باید خیلی خدا را شکر بکنید که خدا از شما دعوت کرده و پا به سرزمینی میگذارید که سرزمین وحی است، جای پیغمبران است، جای حضرت ابراهیم علیه السلام و اسماعیل علیه السلام است، جای رسول خدا و امیرالمومنین علیه السلام است، در این سنین به این توفیق بزرگ نائل میشوید برای همهی عمرتان که انشاءالله عمری با برکت و طولانی باشد آنجا از خدای متعال و برای اصلاح همهی مسلمین و همهی انسانهای روی کره زمین دعا کنید که خدا بشر را از این فتنههای تفکر درنده لیبرال دموکراسی غرب نجات دهد، از این فرصت بیش از هر چیز حتی بیش از خانه، صاحب خانه را طلب کنید.
دوستی داشتیم رحمت الله علیه که کاسب امین بود، کاسب بود اما از مسائل فقهی، دینی، شرعی هم آگاه و هم عامل بود، ایشان نقل میکرد آن تاریخ، شاید شصت سال قبل، پیش ازانقلاب برای سفر حج رفته بود، خوب البته آن موقع مثل حالا کاروان نبود که متصدی امور و خرج و دخل و اینها باشد، شاید دولت در آن زمان یک پزشک همراهشان میفرستاد، بقیه هر کسی متصدی خرج و تهیه لوازمش خودش بود، آن زمان این شرایط بود دیگر، ایشان میفرمود نه تنها حالا با سه چهار نفر از زن و فرزند و اینها عازم حج شدند، روز عید قربان در منا که آن موقع پولی که داشتند و متصدی خرج و زندگیشان خودشان بودند پول همراه داشتند و در یک همیان زیر لباس احرام میبستند، گفت از خیمه ] بیرون آمدیم و [میخواستیم جمرات برویم، هر چه پول داشتم داخل همان همیان کردم زیر لباس احرام، آنجا هم که در محله رمی میدانید جمعیتهای زیادی هستند به گونهای که بعدها که مراسم تمام میشد آن سنگهایی که رم کردند و کفشهایی که افتاده اینها را با کامیون میبرند،ایشان گفت که من رفتم داخل جمعیت رمی انجام دادم و آمدم و خودم را از جمعیت بیرون کشیدم، دیدم دوش من سبک است نگاه کردم دیدم همیان من نیست، یعنی همه آنچه را که دارم هیچی نیست، خرجها هم که از حالا به بعد شروع میشود، آنجا هم از کسی نمیشود قرض گرفت در آن شرایط، آن زمان، به هر حال خیلی به من سخت گذشت، بالاخره دو احتمال هست، یا عمداً کسی این را ربود که پس نمیدهد یا هم افتاده و قابل پیدا شدن نیست در این شرایط، گفت از جمعیت خودم را بیرون کشیدم حالا پنجاه قدم، هفتاد قدم، آن طرفتر یک جایی نشستم، هر لحظهای که فکر میکردم که حرکت کنم بروم ] سمت [ خیمه نمیتوانستم بروم، بروم به زن و بچه چه بگویم، الان هیچی نداریم، خوب نروم اینجا بمانم تا چه زمانی بمانم، بعد چه میشود؟ هیچی، بالاخره دو احتمال هست در هیچ احتمالی مسئله پیدا شدنش مطرح نیست، صفر است، این را میگویند حالت اضطرار،«یجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ »[۳]،یکی از جاهایی که دعاها به اجابت میرسد آنجایی که همه راهها بسته بشود، همهی راهها هم که بسته بشود راه خدا هیچ وقت بسته نمیشود،چون قادرعلی ما یشاء است، ایشان میگفت همین طوری که اینجا نشسته بودم دیدم دو نفر از جمعیت محل رمی به سمت من میآیند، در قیافه کردها هستند، من زبان آنان را متوجه نمیشدم وقتی به جایی رسیدم که یه ده قدمی فاصله بود، دیدم یک حرفی میزنند خطاب به من میکنند، من زبان آنها را متوجه نبودم ولی از خطابشان متوجه شدم، یک شی مچاله هم دستشان است، نزدیک شدم دیدم همیان من است، در آن جمعیت میلیونی، حالا دیدم همیان من است، اما مچاله شده، عکسم داخلش بود من سریع رفتم جلو پریدم باز کردم عکسم را آوردم به آنها نشان دادم، آنها هم بدون هیچ گونه] معطلی[ تحویل من دادند و رفتند، حالا آن جملهای که من توصیه میکنم که انشاءالله از ما جاماندهها هم دعای خیر فراموش نکنید، آن جمله این بود، ایشان فرمود که من رفتم خانه خدا را زیارت کنم خود خدا را دیدم، چون آنجا هیچ راهی نداشت، جز اینکه اله پروردگار اینها بود، مرا از آن بحران نجات داد.
شماها که الحمدلله در این سن و سال، طهارت قلب و نفس این فرصت به دست شما آمده، ما از محضرتان التماس دعا داریم، ما هم دعاگویتان هستیم، انشاءالله با موفقیت بروید و به سلامت برگردید و به علم وایمان انشاءالله مزین باشید.
صلوات بفرستید.
[۱] – امیرالمومنین علی (ع) درباره اهمیت بنیادین همراهی علم و حکمت با ایمان، اخلاق و دینداری چنین میفرمایند
[۲] – تنبيه الخواطر : ۲/۱۷۶٫
[۳] – سوره نمل ، آیه ۶۲