خانه / جهاد تبیین / جهادگران تبیین / متن بیانات جهادگران تبیین / متن بیانات نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در پنجمین جلسه جهادگران تبیین

متن بیانات نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در پنجمین جلسه جهادگران تبیین

بسم الله الرحمن الرحیم

باسلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران رهبر مسلمین جهان، و سلام مجدد به محضر شما عزیزان و همه‌ی سنگرنشینان علم و ایمان، عرض تبریک و تهنیت ایام ولادت منجی عالم بشریت حضرت امام مهدی صاحب الزمان علیه السلام .

«يَمْلَأُ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً بَعْدَ مَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً»[۱]، پیامبران گذشته، پیامبر آخرالزمان علیهم الصلاة والسلام، ائمه الهدی مهدیین نسبت به آخرالزمان هشداردادند، ظلم عالم را می‌گیرد اما این توجه باید باشد، ضمن اینکه این زمان را «شَرُّ الأَزمِنَةِ»[۲]  بدترین روزگارها تعبیر شده ولی در بعضی روایات فرمودند که بدترین زمان و بهترین زمان است، خوب دلیلش هم روشن است، اگر انسان‌های مؤمن و متعهد در شرایط سخت آخر الزمانی، در هر قالبی جهاد کنند و در راه خدا از هیچ چیز باز نمانند به وظیفه‌شان عمل کنند،خوب این مشخص است اینکه بهترین زمان است،حتی در دوران بعد از ظهور اینها که در شرایط سخت آخر الزمانی مقاومت می‌کنند و جهاد می‌کنند و با باطل می‌جنگند و امتحان درست می‌دهند افضل‌اند از آنهایی که بعد از ظهور و در تمدن اسلامی وجود مقدس امام زمان علیه السلام زندگی می‌کنند، چون آنها مشکلی ندارند، چون بدترین زمان است بهترین زمان هم است، یعنی به بالاترین ارزش خدا عمل شما را، نیت شما را ، جهاد شما را، تبیین شما را، انفاق شما را می‌خرد، پس این فراموش نشود که این بهترین زمان است؛ امروز با انفجار اطلاعات از سراسر جهان خبرها به گوش می‌رسد و ملاحظه می‌فرمایید که بشر امروز چگونه تحت فشار قرار گرفته و هیچ نقطه‌ای از جهان امن نیست، جهان امروز در معرض هرج و مرج و دیکتاتوری سختی است که ملاحظه می‌فرمائید، یعنی جبهه‌ی استعمار امروز آن دستکش مخملیش را بیرون آورده و چنگ آهنینش را مشاهده می‌کنید، آن روپوشش را هم برداشته و چهره‌اش را آنچه که هست نشان می‌دهد، امروز عنایت دارید که بنیانگذار جمهوری اسلامی در سال چهل و دو و قبل از سال چهل و دو، چه می‌فرماید، چون آن روز این قضایا ناباور بود، اما امام رحمت الله علیه هشدار میداد، امام حقیقت کثیف اینها را بیان می‌فرمود و امام را از ایران تبعید کردند و با انواع تهدیدها خواستند امام را خاموش کنند، خوب یک مسئولیت بزرگ این چنینی؛ بدترین آفت بشر در کمین هشت میلیارد جمعیت دنیا، خوب اینجاست که امام فرمود بلغ ما بلغ، تبیین این حقیقت و افشای این موضوع به هر جا برسد ارزش دارد که بشر باید خودش را آماده کند برای مبارزه با این خطر بزرگ جهانی، حالا همه متوجه می‌شوند که امام چه می‌فرمود، که حتی در جریانات اخیر خود مردم کشورهای غربی که بیداری حاصل شده است، بیداری به چه حاصل شده است، چطور بر این اطلاق تبیین کنیم، تبیین جایی گفته می‌شود که یک چیزی پوشیده باشد و بعد شما پرده برداری کنید تا روشن بشود، آیا هنوز پوشیده است، که حالا چه از سوابق استعمار اروپا، این حرکت زشت به عنوان یک سلطه جهانی از پانصد سال قبل از اروپا شروع شده، ایالات متحده آمریکا را هم که می‌گویید آنها آمریکایی نیستند، اروپایی‌ها هستند که سرزمین آمریکا را تصرف کردند و قبل از آنها سرخ پوست‌های بومی آمریکا که دارای تمدنی بودند، جمعیت صد و بیش از صد میلیون جمعیت بودند، دارای فرهنگ بودند، بسیار هم مهربان بودند، و حتی اروپایی‌ها اوایلی که با کریستف کلمب وارد آنجا شدند خیلی مورد محبت آنها قرار گرفتند، اما بعد چه شد؟ بعد حالا با اختلاف نقدهایی که در این باره هست، از شصت میلیون تا هشتاد میلیون این مردم بومی را، این اروپایی‌هایی که ادعای تمدن می‌کنند یک قورت و نیم هم طلبکارند و از حقوق بشر هم دم می‌زنند، مردم بومی را کشتند و ایالات متحده را سر قبر آنها ساختند، اینها به اصطلاح اروپایی‌اند، که البته نکبت آنها تنها شامل سرزمین آمریکا نشده است، آنها برای شکار به اصطلاح شکار برده‌، ده‌ها میلیون از مردم قاره سیاه را با چه وضع اسفناکی شکارمی‌کردند و می‌بردند و به کار می ‌گرفتند، سوابقشان این است؛ در دوران استعمار انگلیس بعد از پرتغالی‌ها، انگلیسی‌ها، بعد از آنها آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها همه خوب در آن تاریخ، در ایران شما انگلیس مواد غذایی را از بین برد و در صحرا سوخت، راه‌های ورود به غله را هم از جهت غرب و هم شرق مسدود کرد که وارد نشود که ازآن به یتیم خانه ایران تعبیرمی‌کنند، درآن تاریخ ایران حدود بیست میلیون جمعیت داشت، تقریباً نه میلیون، ده میلیون نفر را چراغ خاموش انگلیس اینها را کشت و از گرسنگی و بیماری مردند، اینها این هستند؛ یک کشور اسلامی به عنوان فلسطین را هفتاد و شش سال اشغال کردند، کشور دیگران را، و آنچه توانستند تخریب کردند، انسان‌ها را کشتند، نابود کردند، حالا در یک سال و نیم هم دیگر بدون روتوش و روپوش چنین کردند، یعنی هیچ قانونی نگذاشتند، بر سر بچه‌های شیرخوار و نوزاد، زنها، بیمارستان‌ها، مناطق مسکونی غیر نظامی، معبد، مسجد،کلیسا، دانشگاه ، آن پزشک و امدادگر با هواپیما حمله کردند و همه را کشتند، فرقی نمی‌کند، یعنی جنایت‌های این چنینی با این رسوایی بعد هم دم از حقوق بشر می‌زنند که حقوق بشر در ایران رعایت نمی‌شود؛ خوب دقت کنید، شما با اینها رو به رو هستید که بیوگرافی آنها در این قضایا خلاصه نمی‌شود، در جای جای جهان استعمارگرها که ورود پیدا کردند بر سر ملتها این را آوردند، در شبه قاره هند خون مردم را مکیدند،همانطور که جهان را غارت کردند، جالب اینجاست که آقای مهاتما گاندی که اطلاع شما بیشتر از بنده است در آن شرایط ویژه گفت که من شر استعمار انگلیس را از سر شبه قاره هند دور می‌کنم واینها را بیرون می‌کنم، خوب آقای ماهاتما گاندی این استعمار انگلیس است، خورشید در مستعمرات بریتانیا غروب نمی‌کند، همه دنیا را زیر سلطه آورده است، شما چطور می‌توانید شر انگلیس را کم کنید؟ او خودش هندو است مسلمان نیست، اما گفت من به پیروی از امام سوم شیعیان و رهبر آزادگان جهان شر استعمار را از شبه قاره دور می‌کنم و این کار را کرد.

امروز هم مایه‌ی امید نجات بشر بحث تنها یک کشور نیست، بحث تنها مردم مسلمان نیست، بلکه بحث انسان است، انسان امروز در این شرایط قرار گرفته است،هیچ جای جهان امنیت ندارد و تنها مکتبی که براساس تعالیم انبیاء علیهم الصلاة الله و شیوه اهل بیت که متن قرآن کریم است تنها مایه‌ی امید برای کوتاه کردن دست استعمارگران از سر مردم، این انقلابی است که هدیه الهی است، این فرصت‌هایی که می‌آید و می‌گذرد فرصت‌های خیلی ذی قیمتی است و روی مسئله تبیین باید چه از نظر محتوا، چه از نظر شیوه‌های تبلیغاتی، تسریع، تعمیق، توسعه باید تجدید نظر بشود، چون نیاز بشر خیلی بیش از این حرکت لاک پشتی است که ما داریم؛ حالا اینها یک طرف قضیه هست، یک سوی قضیه هم هست که تعجب آور است، آن این است که در کشور خود شما که هم مایه‌ی افتخار است وهم دراخبار،احادیث،روایات و خود مسئله انقلاب قبل از ظهور آن حضرت و اینها که در روایات، در تفاسیر قرآن، آمده است مردم ایران ستودنی هستند، دلیلش هم امروز شما در میدان می‌بینید اما در همین جامعه با کمال تأسف می‌بینید که تفکرهایی هست که در واقع ابزار کار استعمار هستند، چه در گذشته انگلیس و چه امروز آمریکا و صهیونیسم،همه‌ی آنها با هم ابزار کار استعمار هستند؛ حالا این چه تفکری است؟ جریاناتی که از شروع انقلاب اینها با دشمن هم صدا بودند، البته در اسماء و قالب‌های مختلفی بودند که بسیاری از آنها با رسوایی منزوی شدند، اما بقایای آنها واقعاً موجب شرمندگی است که نسبت به انقلاب، نسبت به مردم انقلابی ایران، یا غیر ایران فرق نمی‌کند که دارند این بار سنگین امانت الهی را به دوش می‌کشند و با استعمارگران می‌جنگند و مبارزه می‌کنند بعد می‌بینید که آنها همواره به صورت نیابتی از ناحیه‌ی دشمن به شیوه‌های مختلف،از ترور، جنگ تحمیلی ، فتنه‌ها و کودتاها، اینها از خارج یا در داخل کشور بودند، همان اول کار هفده هزار از بهترین‌هایی که از مغز مطهری قدس سره ترور کردند و بعد هم تا بیست و سه هزار از بهترین‌های ما را از میان برداشتند و جنگ صدام را علیه ما تحمیل کردند و فتنه‌های بزرگ را آفریدند و کودتا را طراحی کردند و تا همین جریانات اخیر، حالا این چه تفکری است، زیرا اگر در داخل، که حالا از آن به تعبیر آن جریان اسپانیا به ستون پنجم تعبیر می‌کنند، اگر این جریان در داخل نبود این انقلاب شاید در ظرف شش ماه به آرمان‌ها و اهداف خودش می‌رسید، این وقت را آنها سوختند و همواره در جامعه ما وقت سوزی می‌کنند و آرمان‌های انقلاب را فاصله ایجاد می‌کنند، از مغز مطهرمطهری و بعد جنگ تحمیلی و بعد فتنه‌های آنچنانی و تا آخرین آشوبها که شما شاهد حدود دویست و پنجاه هزار نیروهایی هستید که در این راه فدا شدند، آن هم از بهترینها، کار استعمار هم همین است، که خوب یکی از درس‌هایی که در این جریان می‌توان گرفت این است که استعمار هر جا در مقابلش کوتاه بیاند و نفوذ پیدا کند این کار را می‌کند، آنچه که در ایران انجام داد، آنچه که در عراق انجام داد، آنچه که در افغانستان انجام داد و اولین کاری که انجام می‌دهند همه‌ی زیرساخت‌های کشورها را چه از نظر نیروی انسانی و چه از نظر انواع و ابزار حیات تمدن، همه را از بین می‌برند، این کار استعمار است، حالا با این رسوایی شما ملاحظه می‌کنید که در ایران شما هنوز جریاناتی هستند که به تعبیر قرآن اینها جزو شما نیستند،«وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُم فَإِنَّهُۥ مِنهُم »[۳]،قرآن می‌فرماید که اگر کسانی در میان شما باشند حالا به هر اسمی، نماز هم می‌خوانند، بالاخره با هر اسمی، کسانی که با شما باشند اما دل در گرو دشمن دارند اینها دشمن شما هستند؛ دوست‌شناسی و دشمن‌شناسی شرط اول امنیت است و امنیت شرط موفقیت در هر کاری است، اول امنیت بعد هر کاری، بدون امنیت که نمی‌شود و آن وقتی است که ما قبلاً دوست و دشمن‌مان را بشناسیم؛ در روایت دارد که دوستان شما سه طایفه هستند و دشمنان شما هم سه طایفه هستند،خوب دوستت چه کسی است که قبل از دوست باید ببینید دوستی یعنی چه، که باید بگوئیم دوست هر آنچه که انسان را در وصول به هدف خلقت که بر اساس حکمت الهی است، هر آنچه که انسان را کمک دهد برای وصول به هدف کمال، آن می‌خواهد اشیاء باشد، می‌خواهد اشخاص باشد،« صَدِيقُ كُلِّ اِمْرِئٍ عَقْلُهُ»[۴]،عقل دوست هر کسی است، خوب او انسانی هم که کمک کند بشر را در وصول به هدف خلقت که حکمت است، او دوست بشر است، پس اصل دوستی این است، یک مسئله صرفاً احساسی نیست، یک واقعیتی است، دوستی که مشخص شد دوست مشخص است که چه کسی هست، آن کسی که کمک کند انسان را در وصول به کمال سیر الی الله، آن سه طایفه یکی صدیقک، آنکه به واقع دوستت هست پیامبر و علی علیهم السلام به تعبیر،«أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ اَلْأُمَّةِ »[۵]،مثل پدر بیشتر از پدر، دوست فرزندان خودشان هستند، این دوست است، که انسان را برای راه الهی مدد می‌کند، این دوست است، پس دوستی که مشخص شد مصداق دوست هم شناخته می‌شود کیست؛ خوب طبقه‌ی اول صَدیقُک، دوم صدیق و صَدیقِک آن کسی که از نظر مشی، رفتار، تأثیرات گروه خونی‌اش با دوستت همسو است و نتیجتاً غیر مستقیم به تو چنین پیام می‌دهد، آن دوست دوم است، دوست اول صَدیقُک دوست دوم صدیق صَدیقِک، سوم عدو عدوک، یعنی دشمن دشمنت، همانطوری که دوستی را مشخص کرده‌ایم دشمنی هم مشخص است، هر که و هرچه ما را از نظر انسانی ساقط کند، حیوان کند، شیطان کند، درنده کند و آن امانت بارالهی که خدا به ما داده است را ضایع کند آن دشمن ماست که حالا«أعدى عَدوِّكَ نَفسُكَ »[۶]، نفس ما بدترین دشمن است، هر انسانی هم که ما را به عنوان یک حیوان ببیند و بالاخره وارد این جریانات انحرافی کند آن انسان هم دشمن ماست، پس بنابراین دشمن هم اول دشمنی که شناخته شد می‌شود دشمن، دشمن دشمنت است بشناس و بعد از آن صدیق عدوک، آن کس که با دشمنت گروه خونیش یکی است، تفکرش یکی است و بالاخره تأثیرگذاریش تأثیرگذاری سوء است،انحراف است، ظلم است، دوست دشمنت دشمنت هست، هرکسی می‌خواهد باشد، وعدو صدیقک آن کسی که دشمنی می‌کند با دوستت، یعنی با جبهه‌ای که تو را خدایی می‌کند، تو را الهی می‌کند، تو را انسانی و بالاخره شایسته قرار می‌دهند، بعد آن دشمنی که با دوستت دشمن است غیر مستقیم با خودت هم دشمن است، بنابراین آنهایی که به تعبیر قرآن،«وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُم فَإِنَّهُۥمِنهُم »[۷]، کسانی که با دشمنان شما دوست هستند آنها دشمنان خطرناکی هستند برای شما و این همه انحرافات در قالب‌های مختلف و اثرات سوء فرهنگی که بر نسل آینده وارد می‌کنند این کار همان دشمن‌های دوست‌نماست و دشمن دوست‌نما خیلی بدتر از دشمن صریح هست و آثار آنها خطرناک‌تر است که،«المؤمنُ كَيِّسٌ»[۸]،مؤمن باید هوشیار باشد و بصیرت شرط ایمان است و سمبل بصیرت عمار یاسر است و امروز هم عمارها هستند که کاملاً جبهه دشمن را می‌شناسند و جبهه خودی را می‌شناسند و هرگز صید دشمن نمی‌شوند، بلکه فرزندان این امت را از شر بیگانه برحذر می‌دارند.

بنده هم دعاگوی همه‌ی شما هستم، خداوند به شما جزای خیر دهد؛ ثبتکم الله بالقول ثابت فی الحیات دنیا و فی الاخره، صلوات بفرستید.

[۱] كشف المحجة  – ج۱ – ص۱۰۶

[۲] – عنه عليه السلام : يَظهَرُ في آخِرِ الزَّمانِ وَاقتِرابِ السّاعَةِ – وهُوَ شَرُّ الأَزمِنَةِ – نِسوَةٌ كاشِفاتٌ عارِياتٌ ، مُتَبَرِّجاتٌ مِنَ الدّينِ ، داخِلاتٌ فِي الفِتَنِ ، مائِلاتٌ إلَى الشَّهَواتِ ، مُسرِعاتٌ إلَى اللَّذّاتِ ، مُستَحِلاّتٌ لِلمُحَرَّماتِ ، في جَهَنَّمَ خالِداتٌ؛ امام على عليه السلام : در آخِرْ زمان و هنگام نزديكى قيامت ـ كه بدترينِ زمان هاست ـ ، زن هاى برهنه و لُخت ، آشكار مى گردند كه از دين ، فاصله گرفته و در فتنه ها داخل شده اند ، تمايل به شهوات دارند و به سمت خوشى ها و لذّت ها شتابان اند ، محرّمات را حلال مى شمرند ، و در دوزخْ جاودانه اند . [ كتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۳ ص ۳۹۰ ح ۴۳۷۴٫ ]

[۳] – سوره مائده ، آیه ۵۱

[۴] – تحف العقول عن آل الرسول علیهم السلام  ,  جلد۱  ,  صفحه۴۴۳

[۵] البرهان في تفسير القرآن  ,  جلد۴  ,  صفحه۳۷۲

[۶] – تنبيه الخواطر : ۲۵۹/۱

[۷] – سوره مائده ، آیه ۵۱

[۸] – كنز العمّال : ۶۸۹

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *