خانه / متن بیانات / متن کامل بیانات نماینده ولی فقیه در استان خراسان جنوبی، در دیدار صمیمی سه تن از جانبازان دوران دفاع مقدس

متن کامل بیانات نماینده ولی فقیه در استان خراسان جنوبی، در دیدار صمیمی سه تن از جانبازان دوران دفاع مقدس

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران رهبر مسلمین جهان. سلام به همه‌ی ایثارگران، جانبازان، شهدا، آزادگان، جهادگران در راه حق و حقیقت عرض تبریک و تهنیت میلاد مقدس حضرت ابوالفضل العباس قمر بنی هاشم سلام‌الله‌علیه و تهنیت سرفرازی مردم با صبر و استقامت غزه عزیز، فلسطین مظلوم، لبنان مظلوم.

این روز مبارک به وجود مقدس حضرت قمر بنی هاشم منتسب است و رهبر معظم انقلاب نیز در صف شما جانبازان قرار دارند. همانطوری که اشاره فرمودید، مسائل، تنها مسائل به اصطلاح فیزیکی نیست؛ دشمن، دشمن است و چه در سخت‌افزار و چه در نرم‌افزار به هر حال دشمنیش اظهار می‌کند. اما آنچه‌که مایه‌ی اعتماد و اطمینان قلوب اهل ایمان است این است که اظهاراتی که از روی جهل یا از روی مسائل نفسانی است آنها ارزشی ندارد، به اصطلاح امروزی‌ها اصلا هیچ ربطی به مساله کارشناسی این قضیه ندارد. این راهی است که کارشناسانش پیغمبران هستند، ائمه هدی هستند و در صف اول همه شهدای کربلا هستند. بنابراین اظهارات آنها که از روی جهل یا نفس است، ارزشی ندارد؛ اظهارات آدمهایی که خودشان ارزشی ندارند را به خاطر و ذهن خود را ندهید. وانگهی ارزش‌های الهی را که مستند به عقل و کتاب و سنت و شیوه‌ی انبیاست بعد او می‌گوید ارزشی ندارد، یعنی بی ارزش خودش را قالب می‌کند به جای آن افتخاراتی که این‌ها آفریده‌ند. چه چیز می‌توند بالاتر از معامله‌ی با خدا باشد چه چیز می‌توند بالاتر از قرب خدا باشد؟ بله نسبت‌به شهدای کربلا که آنها را با سُم اسب اهانت کردن و اسرای کربلا؛ اتفاقا در آن سوالی که ابن زیاد از حضرت زینب سلام‌الله‌علیها داشت: که دیدید چه شد؟ آن -اظهارات از روی جهل و مسائل نفسانی- از همین نوع بود، دیدید چه شد؟ اما آن مقام رفعت و قرب و عرفان الهی و مکتب انبیاء، فرمود: «ما رأیت الّا جمیلاً» هر چی دیدم زیبایی بود؛ از این زیباتر چیست که امانتی که از خدا گرفتیم به خود خدا بدهیم، از زیباتر چیست؟ دنیا که برای هیچ‌کس نمی‌ماند دنیا رفتنی است. دنیا در محل زوال است. اما آنچه که ماندنی است؛ « مَرَارَةُ الدُّنْيَا، حَلَاوَةُ الْآخِرَةِ»[۱] سختی‌های دنیا که هرز نمی‌رود برای مومن، سختی‌های دنیا شیرینی‌های زندگی آن عالم است. کسانی که در راه خدا هر آسیب جزئی یا کلی دیدند، فرق نمی‌کند هرکس به نسبت به آنچه که بوده، که « لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى»[۲] کم باشه یا زیاد به هر حال در راه خدا، زن باشد یا مرد، خداوند اجر کسی را ضایع نمی‌کنم. حالا کسانی که اصلا در حد اظهار نظر نیستند یعنی خودش را هم نشناخته زندگی را هم نشناخته از هیچ دانش مربوطه‌ای هم- برخوردار نیست-  حالا او مثلا تعییر[۳] می‌کند با زبان خودش با به هر حال کنایه‌‌ی خودش، به درد خودش میخورد، آنکه به ما ضرری ندارد، به جهت اینکه او دنبال جهلش است. با پیغمبران هم همین کار را می‌کردند، پیغمبران را مسخره می‌کردند «كُلَّمَا مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ»[۴] حضرت نوح نبی وقتی مردم از کنارش رد می‌شدند مسخره می‌کردند نوح را، از مقام نوح چیزی کم می‌شود؟ نه تنها کم نمی‌شود بلکه این هم به عنوان اجر اضافه می‌شود. و لذاست که شما از تعییرها و از کنایه‌های دیگران کیف کنید و خوشحال باشید. به جهت اینکه آنچه را که دشمنان خدا، دشمنان دین، دشمنان آزادی، دشمنان عدالت می‌گویند، آنها برای ما اجر حساب می‌شود. او به شخص شما که کار ندارد به جایگاه شما که جایگاه رفعت جانبازی در راه اسلام و انقلاب است کار دارد.

نقل می‌کنند در زمان رضاخان پلید در بازارچه‌ی خان از میدان بیرون حرم حضرت معصومه سلام الله علیها یک بازارچه‌ای هست کنار مدرسه که می‌گویند بازارچه خان. در زمان رضا خان می‌گوید که یک جوانی بود و در آن بازارچه مغازه داشت، هر روز از ماشین خط که می‌آمدند آنجا پیاده می‌شدند یه کسی که مثلا کارمند طاغوت رضاخان بود. او هر روز وقتی به آن مغازه می‌رسید و این جوانی که در مغازه بود، خیلی زیبا بود و محاسن خیلی خوبی و زیبایی داشت، آنوقت آن شخص وابستگی به دستگاه ظلمه رضاخان می‌آمد در مغازه و یک اهانت زشتی به آن جوان می‌کرد، مثل کسی که یک نذری داشته باشد هر روز این کار می‌کرد به طوری که حوصله‌ی جوان سرآمده بود.

یک روز عالم بزرگواری در قم شنیده بود چنین قضیه‌ای را. آمد در بازارچه و مغازه را پیدا کرد و گفت: آیا کسی به شما چنین اهانتی می‌کنند؟ گفت: بله. گفت: من به حال شما حسرت می‌خورم؛ به جهت اینکه او که با شما دشمنی ندارد و شما را نمی‌شناسد، شما هم پدر مادر او را نمی‌شناسید، همینطور هست؟ گفت: بله. گفت: او با اسلام دشمنی دارد و چون شما یک جوان مؤمن هستی او به شما اهانت می‌کند و به حساب اسلام دارد به شما اهانت می‌کند. آن عالم گفت که من به حال شما حسرت می‌خورم، دلم می‌خواهد که‌ منم ارزشی می‌داشتم تا یک کسی به خاطر اسلام به من اهانت می‌کرد. بعد آن جوان می‌گوید که: این حرف این عالم بزرگوار در من یک تاثیری گذاشت که مثلا امروز عصر است من از حالا منتظرم فردا صبح بشود و او بیاید به من اهانت کند و من کیف کنم. ولی گفت متاسفانه آخرین بار بود  و دوباره نیامد.

کیف کنید که عوض اینکه به اسلام خنجر می‌زنند به شما می‌زنند. «ما رأیت الا جمیلاً» هیچی زیباتر از این نیست. برای او که به شما اهانت می‌کند تأسف بخورید نه بر خود؛ برای او هم دعا کنید مانند پیغمبر که دعا می‌کرد «اَللَّهُمَّ اِهْدِ قَوْمِي فَإِنَّهُمْ لاَ يَعْلَمُون»[۵]  برای او هم دعا کنید که خدا هدایتش کند. اما اینها ابزار بیگانه هستند، تا نادان هستند ابزار بیگانه هستند، خدا هوشیارشان کند. و این راهی نیست که در آن تردید کنید، این راهی است که پیداست و شاهراه الهی است. خوشبخت شدیم از زیارتتان خدا شما را حفظ کنید إن‌شاءلله، شما اسناد انقلاب هستید به میان مردم بروید و بر آنها اتمام حجت کنید.

 

دیدار صمیمی در منزل جانبازان

۱۴۰۳/۱۱/۱۵

[۱] نهج البلاغه/ حکمت۲۵۱

[۲] سوره مبارکه آل عمران/ آیه۱۹۵

[۳] ملامت کردن

[۴] سوره مبارکه هود/ ۳۸

[۵] شرح فارسی شهاب الأخبار  ,  جلد۱  ,  صفحه۱۳۷

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *