خانه / جهاد تبیین / جهادگران تبیین / متن بیانات جهادگران تبیین / متن بیانات نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در چهارمین جلسه جهادگران تبیین

متن بیانات نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در چهارمین جلسه جهادگران تبیین

بسم الله الرحمن الرحیم

 باسلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد به محضر شما عزیزان و عرض تبریک و تهنیت اعیاد شعبانیه و بالاخص میلاد مقدس حضرت اباعبدالله الحسین سلام الله علیه و امشب هم ولادت با سعادت حضرت قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس صلوات الله علیه است ، پیروزی و سرفرازی غزه مظلوم ، لبنان مظلوم ، فلسطین مظلوم را که با سرشکستگی و ننگ دشمن حاصل شد به شما و همه اهل اسلام تهنیت عرض می کنم .

خب پیداست حرکت این انقلاب،که دهه مبارکه فجر انقلاب را هم به شما مبارک باد می گویم ، این انقلاب در راستای کربلای حسین است ؛ کل ارض کربلا ، کربلا یک نقطه جغرافیایی نیست ، بلکه یک جریان است کربلا یک نقطه تاریخی به عنوان شصت و یک هجری نیست بلکه یک جریان است ، بنابراین این حرکت همان کربلاست یک چیزی نیست که حتماً به تاریخ مراجعه کنید که در آن جا بچه شیرخوار را آب بر رویش می بستند و عوض آب با تیر سه شعبه پاسخ می دادند ، یزیدها ، شمرها ، حرمله ها ، شما آن را در زمان معاصر خودتان به نحو وسیع ، یعنی جهانی ، هم در امتداد تاریخ و هم در کل سرزمین، بالاخره مردم تقسیم می شوند، یا در جمع اصحاب و یاران حسین زمان هستند و یا هم در گروه یزید ، شمر و حرمله هستند ؛ شما این جریانات را امروز با همه رسوایی که به بار آوردند

کاملا معلوم است آن هایی که عقیده شان فاسد است آن قانون برایش معنی نمی دهد که ، آنچه که از قانون و حقوق آن ها حرف می زنند ،به عنوان ابزار از روی ریا و مکر و فریب استفاده می کنند، کسی که اصلا به حقی قائل نیست چطور دم از حقوق میزند ! پیداست فریب است .

 بنابراین در عمل نشان دادند که این مکتب فاسد دموکراسی غرب یعنی چی ؟ آن ها هیچ حقی را قائل نیستند و برای هیچ انسانی هم ارزش قائل نیستند، بلکه همه را ابزار منافع خودشان می دانند ، طبق آماری که گفته شد، در این مدت قریب یک سال و نیمی که گذشت سی هزار راهپیمایی از ناحیه مردم خود غرب ، اعتراض به این ظلمی که می کنند ، چقدر براش حساب باز کردند ؟ هیچ ، چرا چون برای انسان ارزشی قائل نیستند که همه این ها را بهانه می کنند برای سوء استفاده شان ؛ آن وقت دم از حقوق بشر می زنند ، آن وقت دم از حقوق کودک می زنند ، دم از آزادی می زنند ، آزادی یعنی همین ؟ !

اما به هر حال این جبهه در طول تاریخ بوده و سمبلش کربلاست و امروز هم همان کربلاست ، منتها فرقش با کربلا های تاریخ این است که ان شاءالله اگر اراده پروردگار متعال باشد، با بشارت هایی که در اخبار و احادیث و انسان های روشن ضمیر ، اگر انطباق پیدا کند امیدواریم که این کربلا ، کربلای پیروزی باشد که آثارش هم بالاخره مشهود است و متصل شود به آن تمدن اسلامی و ظهور و حضور صاحب اصلی حضرت مهدی علیه السلام ؛

 اما آن روز موعود که بخواهد برسد ، آن در گرو کار من و شما و دیگران و دیگران است ؛ اصلا بنا نیست با معجزه ای این کار شود ، اگر می خواست با معجزه این کار شود که پیغمبر این کار را می کرد ، اما ارزشش چقدر بود ؟هیچی « وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُم وَعَمِلُواْ ٱلصَّـاِلحَاتِ  »[۱] خدا وعده را بر این داده که این کار به دست خود انسان ها انجام شود ؛ بعد نمره دارد باید به وسیله خود انسان ها انجام بشود ، عمل صالح یعنی عملی که هدفمند است و مطابق با نیاز است ، شما یک ساختمان هم که می سازید بالاخره آن مهندس به معمار داده ، معمار به بنا داده ، عمله و کارگر با بنا کار می کند ، بعد می گوید که آجر بیار ، چرا چون آن که الان لازمه آجر است ، بعد می گوید ملات بیار ، بعد می گوید آهن بیار ، عمل صالح یعنی آن عملی که نقش فرمول در آن است هدفمند ، کار خیر زیاد است ، اعمال حسنه زیاداست ، اما عمل صالح یک معنی دیگه دارد ، یعنی در انجام یک فرمول جایگاهش این است .

 بنابراین خدای متعال وعده را به این داده که بر اساس ایمان ، عمل صالح انجام بشود اگر بخواهد یک حکومت جهانی بر اساس عدل انجام بشود و شرایط ظهور را فراهم کند این را که باید انجام بدهد؟  معجزه نباید بشود،  چون معجزه ابزاری است برای اتمام حجت و احقاق حق ، نه جنبه اجرایی و عملی داشته باشد، برای عالم و عامی حق را از باطل جدا می کند و الا چه لزوم داشت که عصای حضرت موسی سِحر سَحره را ببلعد ، خود فرعون را می بلعید ، اما بنا بر این نیست ، آن  سِحر سَحره [را بلعید] به جهت اینکه حق از باطل جدا بشود،  اما بقیه ش با اراده باید مردم انتخاب کنند،  ارزشش در این است ؛

بنابراین باید به همان تعبیری که متکلمین، یعنی متخصصین علوم عقیده در سه جمله خلاصه کردند، تمام مطلب را در سه جمله خلاصه کردند وجوده لطف و تصرفه لطف آخر وعدمه منا ، نبودن آن مربوط به ماست ، که همان ایمان و عمل صالح باشد ،

هر موضوعی در جایگاه خودش قرار می گیرد ، حالا یکی از آن چیز هایی که نقش دارد در تحقق این تمدن و این ظهور ، آن تفکر جمعی است ؛ ما در حال حاضر بعد از پانصد سال که استعمار به وجود آمده و دویست سال هم که روی کشورهای اسلامی فساد ایجاد کرده و همه زیربناها را تخریب می کند که اعم از نرم افزارش باشد ، یعنی زیرساخت های فکری ، عقیدتی ، اخلاقی را ویران میکند یا زیرساخت های فیزیکی را ، اصلا کار دشمن این است ، نتیجه آن این است که در عین حالی که جمع هستیم ، هر کسی به خودش فکر می کند ،  این مشکل کار است .

 نظیر شبیخون هایی که در شیوه های سابق الایام تو تاریخ می زدند ، لشکری در یک جا در لشکرگاه بوده ، اگر آتش روشن داشتند ، چراغ روشن داشتند ، دشمن به کیفیتی نفوذ پیدا می کرده و در موقعیت خاصی هماهنگ شعله های آتش را خاموش می کرده یا چراغ ها را خاموش می کرده و بعد یک صحنه ای به وجود می آمده ، که نه کسی دوستش را تشخیص می داده و نه دشمنش را ؛ بنابراین در آن حالت فقط به فکر خودش بوده که از خودش دفاع کند ، دشمن هم حداکثر سوءاستفاده را می کرده ، از نیروهای خودشان ، این امر تنها در امور نظامی نیست ، در امور اقتصادی هم می تواند باشد ، در امور اجتماعی هم می تواند باشد ، در انواع و اقسام امور دیگر هم امکان داشته باشد، که یک شرایطی پیش میاد که فرد به خودش فکر می کند، با آن مقدمات به خودش فکر می کند نه با جمع ، این کار مشکل ماست .

در دعای عهد شما ملاحظه می فرمایید ، از آن هایی که آمادگی دارند که آن حرکت نهایی را ، با یک وحدت حقیقی به نتیجه برسانند ، دعا چیست ؟ ما را چطور قرار بده ؟ « الْمُسَارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضَاءِ حَوَائِجِهِ‏ »[۲] یعنی با سرعت ، برای وصول به محضر امام زمان ، که فرمانده کل قوا است ، می گوید با سرعت خودمان را برسانیم ، برسانیم که چی کار کنیم ؟ الان هم ما در ادعیه و توسلاتی که داریم این کار را می کنیم ، یعنی آرزوی دیدار دارد ، آرزوی زیارت دارد ، آرزوی وصول دارد ، آرزوی قرب دارد ، با امام زمانش مناجات می کند ، او حجت خداست اما برای چه ؟ برای اینکه امام زمان مشکل مرا حل کند ، درست هم است باید باشد این منافات ندارد ، « و الْمُسَارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضَاءِ حَوَائِجِهِ‏ »[۳] یا حوائجهم ، دنبال حاجت خودشان هستند ؟ یا نه دنبال انجام وظایفشان هستند که امام بفرماید شما چیکار کن؟  « مُسَارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضَاءِ حَوَائِجِهِ‏ »[۴] یعنی این که خودش را می خواهد به امام زمان برساند می خواهد بپرسد آقا من چه کار کنم ؟ من با همه وجود آماده ام ، چه کنم ؟! خب این خیلی فرق می کند ، هر دو خوب هم هست ، هر دو مسارعت و شتاب هم هست  ، اما برای چه؟  یک جا برای اینکه مشکل من حل بشود ، یک جا اینکه اگر بناست مشکل جامعه بشر حل بشود ، « مُسَارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضَاءِ حَوَائِجِهِ‏ »[۵] از او تکلیف می خواهد که من چه کنم ؟ من چه کنم ؟ کار من چیست ؟ وظیفه من چیست ؟

یک کتابی هست به نام کلیله و دمنه، که بهتر از بنده می دانید از کتاب های قدیمی هندی است که به فارسی هم ترجمه شده ، آن دوران هایی که دبستان بودیم از رویش دیکته می گفتند ، آن وقت حالا من کم حافظه هستم ، تصور می کنم این حکایت را در آن جا دیدم ، می گوید که کبوترهایی به دنبال طعمه رفتند ، غافل از اینکه یک دامی در این جا هست ، یک دام گسترده ، بعد کبوترها احساس کردند که پای همشان در دام گیر کرده ؛ هر کدام برای نجات خودشان تلاش می کردند ، پر پر می زدند ، هیچ نتیجه ای نداشت ؛ صیاد میاد همه را می گیرد ، بعد می گفت ، بزرگ آن ها ، که کبوتر طوقی بود ، به آن ها گفت که این طوری پرپر نزنید فایده ندارد ، خودتان را خسته می کنید ، نتیجه نمی گیرید ، می خواهید جمع نجات پیدا کند ، هماهنگ عمل کنید ، هماهنگ عمل کنید ، دام را از زمین می کنید ، یک ، دو ، سه ، همه هدفمند به پرواز درآمدند و دام را از زمین کندند و رفتند به جایی که به هر حال دامشان را به وسیله یک موجود دیگه باز کردند .

کلیله و دمنه کتاب سیاسی است،  خیلی هم جالب است ،  او در واقع همین مطلب را می گوید ، اگر جامعه ای بخواهد به اهدافش برسد ، به خود فکر کردن ، به شخص فکر کردن کافی نیست ، آن فکر عام نتیجه بخش است.

 اینکه می بینید هر کسی دنبال حل مشکل خودش است ، این ها مشکل را روز به روز زیاد می کند ، چون عطشش زیاد میشود عوامل نفوذی سوء استفاده می کنند ، ده ها چیز دیگه هم برای جامعه تحمیل می کنند ، بعد از جاده خارج می شود می بینید که دست به خیانت میزند ، دست به تقلب میزند ، دست به کارهای دیگر میزند ، او کم فروشی می کند ، او گران فروشی می کند ، او تقلب می کند ، او وعده خلاف می دهد ؛ ببین این ها بخاطر چیست ؟ برگشت می کند به این که ما به شخص خودمان فکر می کنیم ، «عدمه منا» این مسئله باید حل بشود .

من نمی دانم چقدر مستند است ، ولی از گوینده ای شنیدم یک وقتی که مرحوم آقا شیخ عبدالکریم یزدی مؤسس حوزه علمیه قم قدس سره مسجد جمکران ، در آن تاریخ ، ایشان به مسجد جمکران رفته بودند، شب را آنجا بودند ، مردمی که از دور و نزدیک میان و توسل به مولا دارند ، آه و اشک و توسل دارند ، که خداوند قبول بفرماید ، این عالم بزرگوار از حضور آن مردم ، از آن صداقت آن مردم ، از آن اشک و آه مردم ، در ذهنش یک مسئله ای خطور می کند،  به این معنی که بابا این مردم که با این کیفیت حضور دارند ، چرا از ناحیه مولا توجه برای ظهور نمی شود ، حالا چنین چیزی به ذهن ایشان خطور کرد ؛ بعد از دعا و توسلات این ها برای چند لحظه چشم شان خواب برد،  در عالم خواب دید که مردم از جا حرکت کردند و گفتند آقا تشریف آوردند خب این عالم بزرگوار هم رفت جلو ، دید بله حضرت تشریف آوردند ، رفت جلو محضر ایشان و مورد تفقد قرار گرفت ، امام ایشان را همراه آورد در این جمع گشت ، گشت ، گشت و گشت و گشت در کنار یک پیرمردی توقف کرد ؛ فرمود آقا شیخ عبدالکریم ، (این ها دیگه تعبیر های بنده است) ، این جمعیت آمدند ، مشکل دارند ، حاجت دارند ، گره دارند ، توسل می جویند ، همش هم کار خوب هست ها ، نه که کار خوبی نیست ، کار خوبی هست ،کار خوبی هست ، ولی کارساز نیست ، گفت این ها هر کدام برای مشکل خودشان آمدند ، تنها در این جمعیت پیرمردی که این جا نشسته دلش واقعاً به جمع ، به دین ، به بشریت ، به انسانیت سوخته است و به تعبیر بنده مصداق همان « مُسَارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضَاءِ حَوَائِجِهِ‏ »[۶] آمده ببیند که من چه کنم ؟ وظیفه من چیست ؟ چه خدمتی را الان انجام بدم ؟ الان اولویت در چیست؟ در بین این جمع یک نفری اینطوری است با یک نفر که نمی شود ظهور کرد ، قیام کرد ، ببینید !!

الحمدلله به برکت انقلاب،  در کنار انواع و اقسام طرح های بیگانه و ایجاد آسیب ها در فضای مجازی ، فضای حقیقی ، در امور نرم افزار ، در امور سخت افزار ؛ دنیا محل آزمایش است،  می بینید فتنه های آخرالزمان ، پیغمبران ، ائمه همه نسبت به آن هشدار دادند ، بنابراین هست، اما با همه این حرفها که هست ، شما مشاهده می کنید ، الحمدلله از اول انقلاب تا به امروز با همه شرایط سخت ، کسانی هستند که اصلا بر همان اساس اولویت های خدمت به جامعه در اسم های مختلف، حالا اسمش را بگذار بسیج ، اسمش بگذار صالحین ، اسمش بگذار جهادگر ، این ها خودشان را  وقف خدمت کردند .

راه همان است ، که البته باید دانش بنیان باشد ، باید اولویت مدار باشد ، باید کارساز باشد ، باید فرمول نقش مؤثر داشته باشد تا عمل صالح برایش اطلاق بشود ، اما هستند گروه ها و جمعیت های زیاد در قشرهای مختلف که ما همواره شاهدیم دیگه ، مخصوصاً در خیلی از چیزها در خراسان جنوبی باز در مقایسه ای که گفته می شود ، حرف اول را می زنند در ایران اسلامی و باز ایران و چه آزادگان جهان و چه مسلمانان با حقیقت جهان،  همراه هستند در انواع و اقسام برنامه ها ، که حالا یک گوشش این صبر و حوصله ای که فلسطینی ها از خود نشان دادند ، این غزه عزیز ، از خود نشان داد، که اصلا معادلات دنیا را تغییر داد ، یعنی دیگه به خودش اصلا فکر نکرد ، به خودش فکر نکرد ، به بچه شیرخوارش فکر نکرد ، یعنی ببین کربلاست دیگه !  به اسلام فکر کرد ، به جامعه بشری فکر کرد ، به مقابله با دشمن و آفت فکر کرد و صحنه ای را ایجاد کرد که در تاریخ شاید نباشد به این گونه،  و این عزت را آفرید ، اما در کنار آن من ممکن است صبح که حرکت می کنم،  فقط به کار خودم فکر می کنم ، نه آینده اسلام ، نه آینده بشر ، نه آینده انسان ، خیلی فرق می کند .

 بنابراین در توسعه این تفکر ، ما امروز الحمدلله در یک موقعیتی با ایثار و گذشت و انواع و اقسام فداکاری ها با جانشان ، با مالشان ، با بیانشان ، و لذاست که امروز انقلاب شما از سال پنجاه و هفت تا به امروز رسیده  است فرقش چیست ؟ فرقش این است که آن روز در ایران به عنوان آزمایشی داشت انجام می شد و امروز بعد از چهل و هفت سال، شما مشاهده می کنید که این دارد در دنیا پیاده می شود ؛ شما ملاحظه می کنید که در اعتراضات به ظلم و ستم آن ارتشی آمریکا هم، که بخود بنزین ریخت ، به عنوان  اعتراض نسبت به ظلمی که به انسان می شود و به فلسطین عزیز می شود ، خودش را سوخت ، در حالی که با اراده تا آخرین لحظه ، حتی قیافه نظامی که گرفته بود تغییر نداد ، اگر فریادی زد برای فلسطین فریاد زد نه برای خودش ؛

ببین این تاثیر انقلاب شما امروز این است ، سی هزار راهپیمایی که هنوز هم ادامه دارد بلکه توسعه پیدا می کند ، در حالی که آن ها را می زنند ، می کشند ، سرنوشتشان را تغییر دهند،  که در چندی قبل بود بعضی از ارتشیان آمریکا استعفا دادند ؛ او که خودش مال یک سال قبل بود ، این ها استعفا دادند از ارتش آمدند بیرون ، بعد چه می گفت ؟ می گفت که من دیدم امروز جای به تعبیر بنده انسان آزاده در ارتش آمریکا نیست ، چرا ؟ گفت وقتی من می دانم تو خیابان ها خیابان های به هر حال آمریکا ، خیابان های انگلیس ، فرانسه ، استعمارگران آلمان وقتی می بینم ، این جوان های نوزده ساله به عنوان اعتراض میان به صحنه کتک می خورند ، زندان می روند ، شکنجه می شوند وسرنوشتشان تغییر می کند در آینده ، اما کارشان را رها نمی کنند در جهت نجات بشر ؛ هشت میلیارد جمعیت زیر بار استعمار خمیده ، گفت دیگر جای ما در این ارتش نیست ، استعفا داد ؛ بنابراین یکی از قدم های مؤثری که باید برداشته شود همان عنایت « و الْمُسَارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضَاءِ حَوَائِجِهِ‏ »[۷] که یعنی یک وحدت هدفمند، در جهت نجات انسان و اسلام،  و چگونه [باید]این پیام را، با چه کیفیتی این پیام را ، به قشرهای مختلف مردم ما ، مردم دیگران، رسانه ها [برسانیم] که تنها به مشکلات خودمان فکر نکنیم، اگر مشکلات جامعه بشری حل بشود ، اصلا مسائل اقتصادی مشکل نیست ، این اشکال مسائل اقتصادی ، روی مسائل انسانی است که از بین رفته  است و لذاست که دارد بعد از ظهور آن حضرت علیه السلام در چهارراه ها بالاخره مواد اقتصادی ، مواد معیشتی به صورت وافر می ریزند ، مردم نمی آیند اصلاً ببرند ، چرا ؟ به جهتی که وقتی او اعتماد حاصل شد ، حرص برداشته بشود، حرص که برداشته شد ، می بینید هر کسی چند برابر آنچه نیاز دارد ، دارد احتکار می کند ؛ حالا از آن فروشنده اش یا از آن خریدارش ، یا از آن سرمایه داری که به هر حال دنیا را غارت کرده و ثروت های عظیم را می بینید در جهان تصاحب شده به ناحق ، نود و نه درصد ثروت جهان در دست یک درصد جمعیت ؛ بقیه مسلم گرسنه بمانند حریص می شوند و نتایج مشکلات اقتصادی پیش میاد ، این مشکلات اقتصادی ، محصول ناامنی اقتصادی است ؛ به تعبیر دیگه جنگ اقتصادی است ، نه این که مسائل اقتصادی مشکل زاست .

 بنابراین اگر مشکل انسان حل شود این مسائل حل شده است و به آن باید فکر کرد ، اما با چه فرمولی به چه کیفیتی مؤثر می تواند باشد؟ و با چه اولویتی می شود کار کرد؟  دیگه این بیشتر مربوط به تخصصِ تبیین و تبلیغات و رسانه هاست ، خداوند بر توفیقاتتان بیفزاید و برای آرزوی دیرینه همه انسان ها ، که نجات نوع بشر باشد برای ظهور وافر السرور حضرت مهدی علیه السلام که وجود آن لطف و تصرف و لطف آخر و عدمه منا امیدوارم که خداوند ما را کمک کند که ما مانع ظهور نباشیم .

وفقکم الله و ثبتکم الله بالقول ثابت فی الحیات الدنیا و فی الآخره .

صلوات بفرستید

[۱] – سوره نور ، آیه ۵۵

[۲] – شرح دعای عهد ،  قسمت ۲۶

[۳] – همان .

[۴] – همان .

[۵] – همان .

[۶] – همان .

[۷] – همان .

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *