خانه / متن بیانات / متن بیانات امام جمعه بیرجند در اولین دیدار استاندار جدید خراسان جنوبی

متن بیانات امام جمعه بیرجند در اولین دیدار استاندار جدید خراسان جنوبی

بسم الله الرحمن الرحیم

 باسلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد و عرض خیر مقدم و خسته باشید محضر شما برادران، عرض تسلیت ایام شهادت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها و در عین حال تبریک و تهنیت هفته‌ی بسیج مستضعفین و با آرزوی پیروزی نهایی مظلومین عالم مخصوصاً فلسطین مظلوم، غزه مظلوم، لبنان مظلوم بر گرگ‌های بین‌المللی.

برای بنده امروز چه صبح خوبی است،هم از دیدار شما بهره‌مند شدم هم از فرمایشات شما، خیلی خوش آمدید، همانطوری که اشاره فرمودید اگر از دست بنده و دفتر کاری ساخته باشد هم دعا می‌کنیم که در انجام وظایف موفق باشید و هم از دست ما کاری ساخته باشد در خدمت شما هستیم.

 معمولاً آنچه که مردم آشنایی دارند با تاریخ لایه‌ی پیدای تاریخ را مشاهده و نقل می‌کنند و می‌شنوند، اما کمتر کسانی هستند که لایه‌ی پنهان تاریخ را ببینند، آن می‌شود فلسفه‌ی تاریخ، یعنی اگر کربلا به وجود می‌آید خوب این مصائب کربلا را هر روز بازگو می‌کند، اما چرا پیش آمد؟ آن فلسفه‌ی تاریخ است، آن لایه‌ی پنهان است که مهم است، جنگ بین‌المللی اول و دوم انواع و اقسام موج که در دنیا گذاشته و همین که می‌بینید هر روز رسانه‌ها می‌گویند، اما چرا همه به این نمی‌رسند، خوب این مطلبی است که بر اهلش روشن است و حداقلش بنده با استفاده از منابع مستند که دیگران هم در فکر بودند.

قاضی ابوبکر باقلانی از شخصیت‌های مشهوراست یک شعر عجیب وغریبی دارد، واقعاً باید تابلو کرد، این بزرگوار«یا مَنْ یُسائِلُ دائِباً عَنْ كُلِّ مُعْضَلَةٍ سَخِیفَةٍ لا تَكْشِفَنَّ مُغَطَّئاً»[۱]، بعد می‌گوید از من سوال نکنید که پنهان تاریخ چه بود،«فَلَرُبَّما كُشِفْتَ جِیغَة»[۲]، اگر جُف تاریخ نگاه کنیم مثل مرده‌ای گندیده است خوب ادامه می‌دهد بعد می‌گوید که این سوالی که می‌کنید«اِنَّ الْجَوابَ لَحاضِرٌ»[۳]می‌گوید جواب روشن است که فلسفه‌ی تاریخ چیست؟ «لكِنَّنِّی اُخْفِیهُ خِیفَة»[۴] من می‌ترسم به جهتی که نمی‌گذارند که ما آن حقایق را بگوئیم، بعد در بیت دیگر دارد می‌گوید با اینکه می‌گوید من جرأت نمی‌کنم بگویم ولی درعمل جرأت کرده و گفته است که این جواب چیست؟ «وَ اَرَیْتُكُم اَنَّ الْحُسَیْنَ اُصِیبَ فِی یَومِ السَّقِیفَةِ»[۵] اگر مانع نباشد با این همه تشدید و خفقان ولی جوابش روشن است،جوابش این است که حسین علیه السلام که در سال شصت و یک هجری به شهادت رسیده این در روز سقیفه ثبت شده است، سخت افزار شمشیرهای کشیده را در سال شصت و یک همه می‌بینند و نقل می‌کنند و می‌گویند و می‌شنوند، اما نرم افزارش که روی تصمیم‌ها است که در سقیفه بنی ساده آنها به کسی توجه ندارد و حالا آنکه آن نرم افزاری روز سقیفه و تصمیم‌گیری‌ها موجب شده تا کربلا پیش بیاید، حالا این را چه کسی می‌گوید، قاضی ابوبکر باقلانی می‌گوید، یعنی یک شخصیت از برادران علمای اهل سنت ایشان می‌گوید، من از حرف ایشان نقل میکنم ، خوب، انواع و اقسام قضایای فلسفه‌ی تاریخ چه بخواهیم، چه نخواهیم، چه بدانیم، چه ندانیم، همین شرایط فعلی جهان محصول چیست.

بازهم از قول یک عالم برادران اهل سنت به شما عرض می‌کنم که آقای رشید رضا مشهور است، صاحب تفسیرهم هست، از علمایست که یک مقدار هم حالت افراطی و تمایل به وهابیت هم دارد، اهل مصر می‌باشد، مشهود است، در سیاست هم بوده، در تفسیرهم وارد بوده است، خوب این عالم بزرگوار نقل می‌کند از یکی از دانشمندان اروپایی که آلمانی است، می‌گوید ایشان گفته که اگر ما اروپایی‌ها می‌دانستیم معاویه بن‌ابی‌سفیان در چه قیافه‌ای هست ، مجسمه‌ی معاویه را سر چهارراه‌های اروپا از طلا می‌ریختیم، چرا؟ می‌گوید به دلیل اینکه اگر معاویه جلوی شیوه‌ی حکومت خلافت علی را نمی‌گرفت همه‌ی دنیا مسلمان می‌شدند و نتیجتاً ما امروز بر دنیا آقایی نمی‌کردیم، چه کسی می‌گوید؟ رشید رضا، می‌گوید، از قول چه کسی می‌گوید، از قول دانشمندی آلمانی که مسئولیت سیاسی هم داشته است، خوب این است که چه خلاف‌هایی که در گذشته‌ی تاریخ کردند، چه ترک فعل‌هایی که کردند، او قدرت جهان اسلام را از بین برده است تا وقتی که مسلمان‌های با آن عظمت ،با آن تمدن، با آن قدرت بازیچه چند تا یهودی شده‌اند، یعنی چه؟ یعنی جنگ بین المللی اول و دوم و شرایط امروز و جنگ خلیج فارس و حمله‌ی به ویتنام و ده‌ها و صدها، یعنی اینها دنباله‌ی جنگ صفین است، چه می‌گوید؟ آنها می‌گویند،تحلیل تاریخ می‌گوید، این در حالی که خود افراد تصمیم گیرنده ممکن است اصلاً تصور چنین موارد را نمی‌کردند، اما خدا در قرآن می فرماید« وَبَدَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ»[۶]، برای آنها در قیامت ظاهر می‌شود، برای آنها چه ظاهر می‌شود، آنچه که حسابش را  نمی‌کردند،«مَا لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ»[۷]، یعنی چه؟ یعنی برای فلان مسلمان صدراسلام، خون ده‌ها میلیون جنگ بین‌المللی اول و بعد دوم برای آنها ثبت می‌شود که شما در خون این شریک هستید، نه در خون اینها، هزار و چهارصد سال برگردید در همه‌ی آنها شریک هستید،«وَبَدَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ»[۸]، تصورش را هم نمی‌کردند که خون ده میلیون جمعیت که اصلاً در آن تاریخ نبودند چند قرن بعد ازآن به دنیا آمدند، مسئول خون شما هستند، یا با تصمیم خلافی که گرفتند، یا با سکوت و ترک فعلی که کردند باید پاسخ بدهند؛ مسئولیت‌ها چه بزرگ باشد چه کوچک باشد، در سطح جهان باشد، در سطح کشوری باشد، استانی باشد، شهری باشد، بشر بخواهد یا نخواهد کارش کنترل می‌شود.

امروزخیلی صبح خوبی بود که شما را زیارت می‌کنم، شما امروز مسئولیت‎هایی را پذیرفته‌اید، همانچه که دیروز در حکم شما که وزیر محترم کشورآن مسئولیت‌ها را به شما واگذار کردند و شما هم پذیرفتید، مردم هم بودند، انتظار همه‌ی ما، انتظار همه‌ی مردم، انتظار قانون، انتظار وزارت کشور از شما همین است که هما‌ن‌ها را بی کم و کاست اجرا کنید، اما چطور می‌شود آنها را اجرا کرد، می‌خواهم تصمیم بگیرید چطور می‌شود اجرا کرد، شما فردا دراستانداری آنقدر مراجعات دارید که اصلاً نمی‌دانید که در فلان شهرستان چه می‌گذرد؟ در فلان روستا چه می‌گذرد؟ چرا نمی‌دانید ؟ به جهت اینکه آنها درگیرمسائل آنجا هستند و نمایندگان شما در سلسله مراتب از فرماندارش، از بخشدارش، از دهدارش و غیره ذالک، آنها با مردم ارتباط دارند، اما شما حالا هم هر هفته بروید نمی دانید جوف قضیه چیست؟ به شما گزارشی می‌دهند و بر می‌گردید، کسانی را که درهر جا به این مردم شهید داده سختی کشیده با استقامتی که الحمدلله مایه‌‌ی افتخاراند، کسانی که می‌آیند بر سرنوشت مردم و نسل آینده و لوازمش، صد سال دیگر اینها ثبت می‌شود، آنهایی را که می‌خواهید به عنوان نماینده‌تان به مردم معرفی کنید حتماً باید این دو خاصیت را داشته باشند والا خیانت است: ۱- انگیزه برای انجام همان دستورات را داشته باشند یعنی عدل، قانون ما چه می‌گوید،«لَا تَظلِمُونَ وَلَا تُظلَمُونَ»[۹]،ریز و درشت هم ندارد، دلش برای عدالت بسوزد، نه برای شخصش، برای نور چشمش،اولاد و اموالش، ببینید کسانی را برگزینید که انگیزه‌ی اجرای عدالت را دارند، بعد از این همه شهدا، آقا انگیزه دارد برای خودش، فامیلش، حزبش، برای فلان، مردم مگر قول داده‌اند که نمی‌دانم بچه‌ی من، بچه‌ی شما، حزب من، حزب فلانی، مگر ما حزب داریم، قانون اساسی، قانون عدل است، همه پیغمبران به آن دعوت کرده‌اند، ما باید آن را اجرا کنیم، خوب اولین شرطش این است که  اصل انگیزه داشته باشد والا اگرانگیزه نداشته باشد از قرآن کاری ساخته نیست؟ چقدر بنی امیه، بنی مروان، بنی عباس و پادشاهان دیگر حکومت کردند؟ او که انگیزه‌اش اسلام نبود، انگیزه‌اش قرآن نیست، به ظاهر مسلمان است و خلیفه است و فلان و اینها، آیا مروان حکم، عبدالملک مروان، ولید بن یزید بن عبدالملک مروان دلش برای قرآن سوخت، دلش برای مردم سوخت، این نیست، می‌خواهد بر دوش مردم سوار بشود و استفاده کند و لذت ببرد، ازهرجا بخواهد اموال مردم را ببرد و بخورد و به بستگان بدهد، خوب، نتیجه‌ی اسلام همین می‌شود که ضعیف می‌شود، امروز چند تا یهودی بی‌سرو پا با پشتیبان استعمارگرها جنایتی نیست نکنند، هیچ زبانی، قلمی، بیانی، ارقامی، اعدادی، نمی‌تواند جنایت اینها را ندیده بگیرد، اما چهل و پنجاه کشور اسلامی غیر از پنج یا شش تایی خوب حدود پنجاه و شش تایش به اصطلاح اسلامی داریم همه از دور نگاه می‌کنند، خاک تو سرشان، اینها مسلمان نیستند که نیستند انسان هم نیستند، البته مردم انگیزه دارند، حکومت آنها را آماده نکند چکار کنند، مردم انگیزه دارند اما حکومت طاغوتی، حکومت دلش هرگز به اسلام نسوخته است و با چند یهودی معامله می‌کنند و بر سر مسلمین، بچه‌های شیرخوار، این کارها را می‌کنند، کار مسلمین به این جا کشیده شده ، چرا؟ بنده عرض می‌کنم رشید رضا می‌گوید اینها محصول کار معاویه است، عالم برجسته و سنی در عین حال متعصب، اما خودش می‌گوید من حرف او را نقد می‌کنم، می گوید این ها لازمه، جریان معاویه است که بعد از چهارده قرن محصولش این شده است، همان‌طور که عرض کردم آقای شیخ قاضی ابوبکر باقلانی عالم بزرگ و اهل سنت می‌گوید که کربلا که می‌بینید کربلا محصول تصمیم گیرهای سقیفه بنی ساعده است، حرف من نیست حرف آن است ، خوب حالا شما تصمیم بگیرید امور مردم را، ناموس مردم، شخصیت مردم را، دین مردم را، اقتصاد مردم و فرهنگ مردم را به چه کسی بسپارید، باید به کسی بسپار که او انگیزه داشته باشد، همان‌طوری که دیگران فدا می‌شوند برای اسلام خودش را فدایی این انگیزه کند.

شرط دوم چیست؟ شرط دوم این است که حالا انگیزه فراوان از دستش کاری هم ساخته است یا نیست، ببینید اینها یک مسائلی است که کلی و جزئی همه می‌فهمند، یک آدم معمولی می‌خواهد شاید کارگر،استادی را به خانه‌اش دعوت کند که کار کند برایش، دنبال چه کسی می‌رود، اول بگو می‌خواهد چیکار کنم، یک وقت می‌خواهد باغچه‌های وسط منزلت را بکارد دنبال چه کسی می‌رود، می‌روند دنبال کسی برود که با کشت و کار و بالاخره با این چیزا آشنایی دارد، والا کسی که سرش از کشت و کار درمی‌آید حالا او را بیار و کارش به ضرر کارش مفید نیست، یا مثلا می‌خواهد، فلان جایش اصلاح بنایی کند، دوم که می‌رود دنبال کسی که بالاخره بنای تجربی باشد یا مهندس و معمار باشد، بالاخره دنبال یک چیزی می‌آید که از او کاری ساخته باشد، انگیزه‌ای که از دستش کاری ساخته نیست فقط، شرط دومش این است که در آن کار اهلیت داشته باشد، کسی که اهلیت ندارد کار خودتان را به او واگذار می‌کنید، پس چطور کار مردم را واگذار می‌کنید، خیلی عجیب است؛ من یک نفر هستم اگر حاضر نیستم کار شخصی خودم را به کسی که انگیزه ندارد و بعد فساد می‌کند، کار را یا کسی که ورود ندارد به کار، آشنایی با نوع کار نیست، آن را هم فاسد می‌کند، من در کار خودم دقت دارم، در کار مردم دقت ندارم، این در حالی است که مسئله سوم این قضیه هم این است، این در حالی است آنهایی که از طریق انگیزه‌های مادی و مالی و حزبی و فلان، شما یا بنده یا با هر کسی، نمی‌دانم رئیس محترم جمهور یا رئیس مجلس فرقی نمی‌کند خودشان  را نزدیک می‌کنند یک ذره هم شما را دوست ندارند، شما را به عنوان ابزار می‌گیرند، فساد می‌کنند، دزدی می‌کنند، کَلَک در می‌آورند، بعد به شما می‌گویند برو باشد که پاسخ بدهد؛ من بیست سال در ارتش بودم، به خاطر دارم خوب، فرماندهان محترم زیادی تشریف آوردند من در خدمتشان بودم، از یک فرمانده خاطره خوبی دارم، از همه خاطرات خیلی خوب دارم، اما شیوه کاری این برای من جالب بود، والا آنجا تیمسار متین داشتیم که پشت سرش کاملاً با جرأت می‌شد نماز خواند، خوب دیگر حالا این آقا از آن ها نبود، این آقا از آن نه یک آدمی بود که خیلی این که با ما نزدیک بشود با ما نمی‌دانم ابدا، کار قانونی‌اش را انجام می‌داد نه از ما منت می‌کشید، نه از دیگری کار قانونیش را انجام می‌داد، اگر یک وقتی از ناحیه کسی ،حالا داخل پادگان یا خارج از پادگان با او تماس می‌گرفت که نسبت به فلان کار یا فلان شخص یا آن سرباز فلان ؛ این حساس بود کسانی که از جهت پارتی و قرب و سوء استفاده بهش نزدیک می شدند ، شدید با آن ها برخورد می‌کرد، چه می‌گفت، علت برخورد من با اینها این است که او به من به عنوان نوکر نگاه می‌کند، من شخصیت دارم، این است که به خاطر این کار کنند، آن کار معنیش چیست، معنی‌اش این است که ما سوء استفاده بکنیم، شما نوکر بروید پاسخ بدهید ، معنی اش این است دیگر ، گفت من از خودم شخصیت دارم، این که افراد بخواهند به من نزدیک شوند و سوء استفاده کنند یک ذره هم من را دوست ندارد، آن ها هدفشان مادیات، ادبش سوءاستفاده است ، گفت یک نوع اهانت به من است که من پارتی بشوم فلان ، سوء استفاده مال او ، بعد می‌گفت نوکر شما پاسخ بگو ، و این ها که به انگیزه‌های غیر انسانی و اسلامی به مسئولین نزدیک می‌شوند این ها یک ذره هم مسئولین را دوست ندارند، خودشان را دوست دارند و همان‌طور که همه جا به سرعت ابزاراستفاده می‌کنند از این مسئول ، از آن آقا، از آن روحانی، از آن نمی‌دانم مقام فلان، همان سوء استفاده را می کنند ، بنابراین باید خیلی هوشیار بود و به اینها باج نداد، امور را طبق حکمی که وزارت محترم کشور با موادی که دیروز خواندند و شما به عنوان امانت پذیرفتید اینها را به اهلش واگذار کنید، بعد شما اینجا هستید، دارد آن جا انجام می‌شود، چرا چون قانون مایه وحدت است، وقتی ما به وحدت خواهیم رسید که در همه جا قانون را اجرا کنیم و الا این با سلیقه خودش ، او با حزب خودش ، او با نمی‌دانم التقاطی فکر خودشان که شاید هرج و مرج ، شما به قانون تکیه کنید و از همه اجرای قانون بخواهید ، این می شود وحدت ؛ قانون مایه وحدت است ، این که می‌بینید مثلاً در این ساعت تحصیلی امروز، نه بگو هرمزگان، بگو خرمشهر، بگو اهواز، از سر فلان کلاس همه این مادر را تدریس می کند، حالا ریاضی و جغرافیایی هست، تاریخ هست، خوب که اینها را به هم، این ها که با همدیگر هستند و هم را ندیده اند، نمی‌شناسند، چطور شد همه یکنواخت کار می‌کنند، چرا؟ چون همه به قانون عمل می‌کنند، این می شود وحدت هر کس خارج از قانون اسم وحدت ببرد او به خودش خیانت می‌کند، آن هم که قانون، قانون یا باید ریشه فطری داشته باشد، یا عقلی داشته باشد، یا علمی داشته باشد، یا وحیانی داشته باشد و یا به کیفیتی مبتنی بر این‌ها مصوب باشد و الا می‌شود اسم یک کار خلافی را قانون گذاشت ، مثل اسم یک جلاد بگذارید مثلا عمده العلما می‌شود قانون کاپیتولاسیون، قانون است، برخلاف همه قوانین حق به تو ، حق است؟ یا ناحق کردن همه مردم معنیش این است دیگر، اما آنچه که قانون به معنی صحیح اش مایه وحدت قانون است.

امیدواریم که موفق باشید، سرفراز باشید، خدمتی هم که می‌کنید، هم در پیش وجدانتان، هم در پایان کارتان، هم بیش ازهم پایان زندگی به وقت ملاقات خدا، ما هم دعاگو هستیم، از دست ما کاری ساخته باشد در خدمت هستیم، صلوات بفرست.

[۱] – اشعار قاضی ابوبکر؛محدّث كبیر، علی بن عیسی اِرْبِلی در كتاب كشف الغُمّه خود (ج ۲ ص ۶۹) می گوید: بعضی از اصحاب، این اشعار قاضی ابوبكر بن ابی قریعه (از علمای اهل سنّت) را برای من خواند،

[۲] – همان.

[۳] -همان.

[۴] -همان.

[۵] -همان.

[۶] -سوره زمر، آیه‌ی۴۷

[۷] -همان.

[۸] -همان.

[۹] -سوره بقره،آیه‌ی۲۷۹

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *