بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد و عرض خیر مقدم محضر شما عزیزان، با آرزوی پیروزی نهایی مظلومین عالم و مخصوصاً مظلومین غزه، فلسطین، لبنان، بر گرگ های بین المللی. خیلی خوش آمدید هم از دیدار شما بهرهمند شدم هم از فرمایشاتتان.
بنده چند مطلب جدای از هم عرض می کنم شما پیچ و مهره خواهید کرد. اول اینکه خُب، علم در دین یک فریضه است، تکنیک و صنعت هم از لوازم آن است. اما چه علم چه تکنیک مطلق نیست، شرط آن این است که از آن استفاده معقول و مشروع باشد و الا بدترین بلای برای جان انسان است. امروز هم اتفاقاً جامعه بشری گرفتار علم و صنعت شده این هشدار را در روایات داده اند: «العلم و الدین توامان، اذا افترقا احترقا ». علم باید باشد، واجب است تکنیک و صنعت باید باشد لازم است، اما شرطش این است که همراه با ایمان باشد. علم با همه اهمیتش مثل «زهر مار» و «زهر رتیل» می ماند باید ترکیب شود، مطلق باشد بدترین بلا برای جان بشر است. امنیت را از کل انسان ها از روی کره زمین برداشته اند با علم و تکنیک، چرا؟ جهت آن این است که با دین همراه نیست. فلسفه وجود نمایندگی حالا در دانشگاهها یا عقیدتیها در نیروهای مسلح یا به اسم های دیگر در باقی ارگان های، به جهت محافظت از این جهت است. که اگر درست عمل بشود و به نتیجه برسیم، امتیاز بزرگی است برای انقلاب اسلامی که در واقع متن دین است، انقلاب ما اسلام است نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد. حالا ما در مسلمانی مان چند درصد عمل می کنیم تا برسد به مسائل دیگر، اما مشکلات مال ماست، مال انقلاب نیست مال اسلام نیست، آن چیزی که سر بشر در آورده اند هم همین است بنابراین لازم است یک همچین چیزی، اما با ترتیب اثر. این یک مطلب است.
مطلب دیگر اینکه، علم و تکنیک در جهان بالاخره در این چهارده پانزده قرن، این در واقع وراثت جامعه اسلامی بوده، بر کسی هم پوشیده نیست جاهایی هم که غیر از این را می گویند از روی غرض می گویند. پیشرفت هایی که مسلمان ها داشته اند و زمینه هایی که فراهم آورده اند و علومی که تولید کرده اند بر چه کسی پوشیده است؟! در اندُلُس پیشرفت ها به گونه ای بود که وقتی اندلس سقوط کرد، یکی از نویسندگان فرانسوی می گوید که با سقوط اندلس، تمدن دنیا پانصد سال به عقب افتاد.
اولین کسانی که به فضا قدم گذاشتند در آن تاریخ مسلمان ها بودند، «عباس بن فرناس اندلسی»[۱]، اولین کسی است برخلاف آنچه که مشهور است که می گویند «برادران رایت» بوده اند، نه او بوده است، و این مربوط به هفت صد سال قبل است، اولین کسی که قدم گذاشته است و این در کتب رایج حتی کتبی که از باب لغت و تصویر است – آمده است – و خود لغتنامههای غربی هم از ایشان به این نوع یاد کردهاند. و باقی امور که خب به هر حال فرقی نمی کند از چه نوعی است. «بوعلی سینا» هنوز که هنوز است، تابلویش به عنوان استاد کل موجود است. یا «خواجه نصیر» یا «شیخ بهایی» و از این قبیل منحصر به یک مورد نبوده.
اما آنها توجه داشتند که علم اگر مرزش رعایت نشود خطرناک است و لذاست که طبقه بندی داشتهاند. در جنگ های صلیبی که احتمال می دهم مربوط به محاصره شهری در اندلس بوده که مسیحی ها آنجا را محاصره کرده بودند و خیلی قوی بودند و مسلمان های در محاصره دچار مشکل بودند به صورت عادی نمی شد آنها را بازداشت. یک طلبهای از مدرسه رفت یک ترکیباتی را آورد و به حاکم گفت که من شهر را نجات می دهم و شر اینها را کم می کنم، بعد آنچه که امروز شما می گویید نارنجک. یک توپ های مسی اول ساخت برای تمرین به سربازها گفت که اینها را از بالای برج به پایین پرت کنید. این ها خالی بود چیزی نداشت. آنها تعجب می کردند و برمی داشتند و یک لبخندی می زدند که این چیست! وقتی که سربازها آمادگی و مهارت پیدا کردند آن ترکیب اصلی انجام شد و تحویل آنها شد تا انداختن منفجر شد و دشمن رفت و پشت سرش را هم نگاه نکرد. وقتی که دیگر امنیت به وجود آمد و هر چیزی در جای خودش قرار گرفت حاکم شهر آمد به مدرسه و گفت آن طلبه ای که این کار را کرده چه کسی است؟ گفتند مثلاً شیخ محمد. گفتند بیرون رفته و الآن نیست. حالا حاکم یک ساعتی آنجا معطل شد تا شیخ محمد برگشت. گفت آن ترکیباتی که درست کردید نسخه آن را به ما بدهید. گفت می دانید من از کجا می آیم؟ از کنار دریا. گفتند چرا؟! گفت تمام آن نسخه را در آب شستم، هیچی ندارم. چرا؟! گفت این اگر به دست بشر بی ایمان برسد بر سر مردم چه می آورند!!! ببینید تا کجاها را سنجیده اند. «العلم و الدین توامان، اذا افترقا احترقا ». بشر امروز در آتش بی ایمانی به دست خودش میسوزد. این شرایط آخرالزمانی است و پیغمبران و ائمه و بزرگان و عرفا به امروز هشدار داده اند و شما که مسئول هستید بیشتر این هشدار را جدی بگیرید.
یک روایتی هست از امام علی علیه السلام روایت[۲] طولانی است اما در بخش اخیرش حضرت خطاب می کنند و میفرمایند: «و أنتم سبع طبقات » شما از امروز تا آخرالزمان و ظهور حضرت مهدی صاحب الامر و الزمان علیه السلام هفت طبقه هستید. بعد تاریخ می زنند که هر طبقه از چه تاریخ تا چه تاریخی است، یعنی افکار عمومی جامعه به علل و شرایط خودش این طور تنظیم خواهد شد. طبقه اول تا تاریخ فلان طبقه دوم تا تاریخ فلان سوم، چهارم، پنجم، طبقه ششم، تاریخ ظهورش را نهصد و بیست تنظیم فرمودند ولی پایانش را نفرمودند. اما تقریباً می خورد به کی؟ قرن هفده میلادی به بعد. «و الطبقة السابعة فهم أهل حیل و غدر و حرب و مکر و خدع و فسوق و تدابر و تقاطع و تباغض و الملاهی العظام و المغانی الحرام و الامور المشکلات فی ارتکاب الشهوات و خراب المدائن و الدور و انهدام العمارات و القصور … » آنچه که الان بنده عرض کردم ناقص است چون من حافظه ندارم، اما اجمالش را عنایت کردید. « حِیَل » همان صنعت است، دنیا می شود دنیای صنعت. «حیله» یعنی چاره، یعنی روی یک فرمولی کار کردن. آنکه در ذهن ما است در فارسی که « حرب و مکر » است آن در فقرات بعد میآید، « أهل حیل و غدر و حرب و مکر …» بازی های سیاسی که درمی آید سر مردم « فاهل الحیله » یعنی این دنیا دنیای صنعت می شود تفکر، تفکر صنعت می شود. « و الحرب » به آدم نادان بی دین و بی شعور که امام فرمود، نسبت به « بوعلی سینا » که گفته من از گاو می ترسم گفتند چرا؟ گفت به جهت اینکه شاخ دارد ولی شعور ندارد از او می ترسم. حالا دنیای ما شده دنیای، کاش گاو می بود کاش سگ هار می بود در هیچ قالبی نمی گنجد هیچ حیوانی این طوری نیست هیچ شیطانی این طوری نیست، ابلیس هم باید بازنشست شود. دنیای صنعت و دنیای جنگ.
آمریکا از وقتی که – البته اینها اروپایی هستند این ها آمریکایی ها را کشتند قتل عام کردند روی قبرها و خانه های آنها ایالات متحده ساختند، این ها اروپایی های وحشی هستند تا این کشورهایی که هرجا فتنه و فسادی هست انگلیس و فرانسه و آلمان و این کشورها هستند – وقتی دانش و تکنیک به دست اینها بیفتد، در قسمت های بعدی روایت خواندم که «خراب المدائن » شهرها را ویران می کنند اگر وحشی هایی مثل مغول می خواستند مثلاً نیشابور را خراب کنند چقدر نیرو و چقدر زمان می خواستند؟! اما وحشی های قرن ما زمان نمی خواهند با کمال بی خیالی بمب اتم می اندازد روی هیروشیما، بدون هیچ فکر و خیالی.
بنابراین این کشور که تحویل گرفته شد از امام صادق علیه السلام که تحویل گرفته نشد از اسرائیل تحویل گرفته شد از انگلیس تحویل گرفته شد از انگلیس تحویل گرفته شد از امریکای که گفتم از روزی که تشکیل این حکومت اروپایی ها شده به عنوان ایالات متحده غیر از شانزده سال همه اش اینها جنگ علیه ملت ها و مردم داشتند. اصلا آفت برای نوع انسان شده اند. خب این ها را دانشجو باید بداند دانشجو باید هوشیار باشد دانشجو باید دشمن را بشناسد دوست را بشناسد، فرداها را ببیند اینها می خواهند دنیا را به این نحو حکومت کنند ؟! زن و بچه و کودک و بزرگ و بیمارستان و به هر حال غیرنظامی و دبستان و دانشگاه و … . اصلا ما قالب لفظی نداریم که این نوع وحشی گری را – در خود جای دهد – اصلا بحث وحشی گری نیست وحشی قانون دارد بالاخره در همان چارچوب خودش قانون دارد.
آن وقت این نمایندگی ها و آن عقیدتی سیاسی ها یا به هر اسمی در هر نهادی یا ارگانی می آیند بالاخره صرفاً نباید یک تشکیلات باشد، باید بر اساس شیوه های انسانی و اسلامی روی آن مجموعه طوری تنظیم شود که اگر فردا به قدرت برسد حق مردم را ضایع نکند، انسان است، با تفکر ولایت امیرالمومنین علی علیه السلام، عدالت اصل است. امروز در هر جای دنیا که کوچک ترین ضعف را ببینند مثل لاشخور حمله می کنند تکه پاره می کنند.
بنابراین فرهنگی که می تواند دنیا را اداره کند این است. اتفاقاً یک استاد دانشگاه صهیونیست که من کپی صحبت هایش را هم دارم مال دانشگاه فلسطین اشغالی حالا شاید یک سال یک سال و نیم پیش بود یک سخنرانی کرد که همه یهودی ها و صهیونیست ها را غافل گیر کرد. گفت که ما یهودی ها چه می گوییم ما که یک قوم هستیم، برای جهان چیزی نداریم، آنکه برای جهان چیزی دارد اسلام است نه ما و اسلام بر اساس گزینش های صحیح، روی ملاک کار می کند ما برای دنیا چیزی نداریم. حتی به عربی هم « اَلْإِسْلاَمُ يَعْلُو وَ لاَ يُعْلَى عَلَيْهِ »[۳] را گفت.
شاید حدود ده ماه قبل بود حالا کمتر یا بیشتر، یک کشیش از مصر آمده بود به ایران و به قم رفت. آدم محقق و پژوهشگری بود. رفت و منابع مختلف را از نزدیک دید سوال کرد پاسخ گرفت، در پایان چه گفت آن کشیش آن هم کشیشی که از مصر می آید که به هر حال یک مرکز علمی است؛ وقتی اینها را دید با تعجب گفت الحق این مکتب غنی دنیا را می تواند اداره کند، دیگران نسبت به این چیزی ندارند. اما گفتم شرطش این است که به عنوان یک برگ برنده توفیق وقتی به اسم رهبر انقلاب با آن تفکر با آن منش با آن حکمت بتواند منعکس کند و مجموعه های علمی یا نظامی یا سازندگی -فرقی نمی کند همه جا نمایندگی هست- آن را عمل کند. این شاخصه ای است که در دنیا بینظیر است به آن عمل کند. که البته در این باب به دلیل اینکه نیروهای مسلح منضبط هستند، چرا به اینها می گوییم نیروهای نظامی چون نظام دارند قانون مندند. این نمایندگی ها در نیروهای مسلح و از قبیل آن، که نظام مند و قانونمند هستند، ببینید چقدر تاثیر گذاشته، هم به عنوان نیروهای مکتبی از جهت رشد شخصی هم در جهت پیشرفتهای جهانی و منطقهای و نظامی. آنچه که بیش از همه چیز به آنها رشد داده، قانونمندی نسبت به پذیرش انگیزههای دینی است. که دقیقاً این مسیر را طی می کنند و می شوند حاج قاسم، ارتش مکتبی، صیاد شیرازی، و از این قبیل.
بنده هم که از دستم کاری ساخته نیست دعاگوی شما هستم امیدوارم که بیش از پیش در اعلای حق و ابطال باطل إنشاالله موفق باشید. صلوات بفرستید.
۱۴۰۳/۰۸/۱۹
[۱] ابوالقاسم عباس بن فِرناس بن وِرداس تاکُرِنی (۱۹۴–۲۷۴ ه.ق/۸۱۰–۸۸۶ م) دانشمند، فیلسوف، مخترع، فیزیکدان، شیمیدان و شاعر اسلامی اهل تاکُر اندلس میباشد.[۱] او مخترع اولین هواپیما و روش ساخت شیشه امروزی است.
[۲] الزام الناصب فی اثبات الحجه الغائب عجل الله تعالی فرجه الشریف نویسنده : الیزدي الحائري، علي جلد : ۲ صفحه : ۱۵۵
[۳] من لا يحضره الفقيه , جلد۴ , صفحه۳۳۴