بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد به محضر شما عزیزان، با آرزوی پیروز نهایی مظلومین عالم، مخصوصاً مظلومین فلسطین، غزه و لبنان بر گرگهای بین المللی.
خیلی خوش آمدید، میلاد مقدس حضرت زینب کبری سلام الله علیها را به شما تهنیت عرض میکنم و هم افتخار روز پرستار، پرستار شاخص ممتاز انسان و اسلام است، حقیقت اسلام وحقیقت دین حُب است، بغض یعنی دشمنی عارضهی آن است، حقیقت دین حُب است، بُغض و دشمنی عارضهی آن است. برای توضیح این مطلب به فرمایش سردار دلها حاج قاسم سلیمانی در نامهای که به خانوادهاش نوشته بود که من لباس نظامی را که پوشیدم بعضیها تصور میکنند که ما آدم کُش هستیم، انسان کُش هستیم مطلب این نیست، در نظام مقدس دینی که ما این لباس را پوشیدیم پوشیدهایم که آدم کُشها را بکُشیم، ما آدم کُش نیستیم، همین که در صحنه میبینید.
در روایت از امام معصوم سوال میشود که آیا دوستی ومحبت جزو دین است و به لازمهاش بُغض؟ پاسخ میفرمایند که «هل الدّین الّا الحبّ و البغض»[۱]، اصلاً دین غیر از این نیست، نماز و روزه و خمس و زکات و حج و جهاد اینها مظاهر حُب هستند، اما اصل دین خود حُب است بنابراین این یک مسئله ریشهدار در وجود انسان است چون انسان یکی از به اصطلاح تفسیراین واژه انسان از ماده اُنس است، اولین چیزی که از انسان ظاهرمیشود اُنس و محبت و اُلفت است و امام معصوم هم میفرماید که اصلش این است باقی لازمهاش هستند، میخواهم عرض کنم که این ریشه هم از جهت علمی هم از جهت مذهبی مطرح است این خیلی فرق میکند با آن چه که اظهار محبت است، اظهار محبت را خیلی مجانی میشود انجام داد اما محبت ریشه میخواهد، اظهار محبت که کافی نیست، بنابراین آن کسی که ریشه انسانیاش و اسلامیاش قوی است که عشق بورزد به آن چرا که خدا فرموده است، چون این ریشه دینی در ریشه الهی دارد، ریشه در خلقت دارد و لذاست که این تفاوت فاصلهاش خیلی زیاد است «اَلْحُبُّ فِي اَللَّهِ»[۲]، این که الگوی شما، اسوهی شما، حضرت زینب کبری سلام الله علیها میشود جهتش همین است که این جنبهی انسانی و اسلامی دارد و او دراین جهت سمبل است.
شما دراین سالها اگر به خاطر دارید در رسانهها گفتند اول انگلیس بعد یک کشور دیگر، یک وزارتخانه جدید تأسیس کردند بنام وزارتخانهی تنهایی، یعنی چه؟ یعنی آنها که تحت تأثیرمکتب منحرف لیبرال دموکراسی غرب هستند با همه رسوایی که مشاهده میکنید چه میکنند با انسان، حتی با مردم خودشان، اگر نیازی به یک نحوی، یک نوع نیاز، حاضر نیستند حرف بزنند، ممکن است افرادی باشند که چند ماه کسی با آنها حرف نمیزند، انحرافشان سر از اینجا در آورده، بعد برای جبران آن یک وزارتخانه درست میشود که پرسنل آن وزارتخانه اینها به داخل کوچه و خیابان و خانهها و غیرذلک میروند افرادی که هیچ کس با آن حرف نمیزنند با آنها حرف بزنند، کار این بشراست و لذا او ریشه ندارد، اظهار محبت او که ریشه ندارد، به خلاف اظهار محبت شما که بر اساس ایمان به خداست، خدا مخلوقش را دوست دارد، حتی آن ستمگر، حتی آن فاسق، حتی آن کافر، خدای متعال او را دوست دارد، عملش را دوست ندارد؛ در آیهی قرآن خدا به نحوی بیان کرده است که وقتی آدم میخواند خجالت میکشد، خدا چیمیگوید، « وَلَا يَرْضَىٰ لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ»[۳]، خداوند ناخشنود است از بندگان خودش، برای بندگان خودش از کفرشان، نه از خودشان، خدا دوستشان دارد، اساس دین محبت است و لذاست که حتی آنجایی که جهاد یا دفاع در دین خدا ایجاد میشود اصلش بر اساس محبت است، مثل جراحی که عضوی را میبُرد بر اساس محبت میبُرد، وقتی فردی قاتل شد، ظالم شد، گمراه شد و در این دیوانگی و سادیسمی که همین الان میبینید چه میکنند با انسانها و به تعبیر سردار دلها حاج قاسم میگوید که ما او را که آدم کش است، ستمگر است میکُشیم یک بُعد محبت با خود اوست که کمتر جنایت کند و به عذاب بعدی کمتر گرفتار شود، اساس دفاع هم بر اساس محبت است، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود «مَا أُوذِيَ نَبِيٌّ مِثْلَ مَا أُوذِيتُ»[۴]، اندازهای که من اذیت شدم هیچ پیغمبری اذیت نشده، اما همهی وقتش، تلاش و کوشش و اعصابشان را میگذاشت که افراد به راه بیایند، به عقل بیایند، به شعور بیایند، بخود که انسانند برگردند، آنها هم که پاسخش اذیت پیغمبر بود، پیغمبر چه میفرمود، میفرمود «اَللَّهُمَّ اِهْدِ قَوْمِي فَإِنَّهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ»[۵]، دعا میکرد خدایا اینها را هدایت بفرما، نادانند؛ بنابراین بله در وزارت تنهایی میشود اظهار محبت کرد او محبت نیست که، اظهار محبت است، مثل باقی کارها که یک نوع هنراست نه یک نوع عقیده، نه یک نوع فکر، این با شما خیلی فرق میکند که اساس ارزشهای انسانی و الهی است، این محبت با بندگان خدا، خدمت به بندگان خدا، بله ممکن است عنوان شغل باشد این منافات با قصد قربت و کسب فیض معنوی ندارد، شما خیلی توفیق پیدا کردید، این منافات ندارد، هم شغل شماست هم وسیلهی قرب شما به خداست آن هم برای نه انسان معمولی، انسانی که حالا یا پیر است یا صغیره یا مریض است و از هر جهت دستش کوتاه است و بعد شما با محبت قلبی او را نوازش میکنید، نه مثل وزارت تنهایی انگلیس شکلک در آوردن، و لذاست که گاهی انسان از این قشر کسانی را میبیند یا میشنود، یا سراغ میگیرد که انسان حسرت میخورد.
در پایان اخبار بیست و سی که هفتهای چند بار بدون تعارف دارد یک شبی داشت با یک سرورعزیزی که پزشک پیری بود اما در قیافه جوان، سالم، روحش سالم، فکرش سالم، عملش سالم، آقای دکتر قارونی مصاحبه میکرد، آقای دکترقارونی یک دانشمند باسواد که حالا اگر من اشتباه نکنم از آنهایی که مستقیماً از کلاس استفاده کردند و آنهایی که غیرمستقیم از کتاب هایش استفاده میکردند شاید به صد هزار نفر در داخل و خارج برسد، خیلی هم از شاگردانش مسئولیت دارند، چه روح سالمی، به همان دلیل هم در سنین بالا اما در قیافهی جوان، کارش را هم گذاشته برای اینکه در این مدت برای سالخوردههایی که به هر حال بیش از دیگران نیاز دارند، محل کارش نشان میداد با چه کیفیتی، با چه اخلاقی، با چه رفتاری،حالا یکی از سوالاتی که خبرنگاراز ایشان کرد گفت شما در این مدت چهل و پنج سالی که حالا بعد از انقلاب این کار را انتخاب کردید چقدر دریافت میکنید،گفت من در چهل و پنج سال یک ریال دریافت نکردم و نمیکنم، اینجا بحث پول نیست بحث احساس وظیفه است، با انسان روبرو هستیم، با خدا روبرو هستیم، گفت من این کار را با عشق انجام میدهم، چه توفیقی خدا به من داده که ازعمر خودم این استفاده را بکنم، چقدر موفق، بله، اگر تفکر الهی و انسانی باشد این نتیجهاش، این محصولش میشود، اما تفکرهم تفکر لیبرال غربی باشد که فرهنگش برایش فرقی نمیکند،ملاحظه میکنید زن و بچه و کودک و بیمارستان و مدرسه و غیر نظامی و خبرنگار فرق نمیکند بچههای شیرخواررا با هواپیما میزنند، آیا آن تفکر باشد تنها برایش یک چیز مطرح است، پول و رفاه و همه چیز را با آن معامله میکند، خدا مطرح نیست، آن دورانها که از این فرهنگ بیگانه تا حد زیادی مصونیت بیشتری داشتند، از این افراد زیاد بودند، الان هم زیاد هستند، من خودم بعد از پیروزی انقلاب مدتها در دانشکده پزشکی با دانشجویان پزشکی کار میکردم، شبهایی جلسه دعای کمیل داشتند من هم شرکت میکردم، من که کم میآوردم واقعاً، خیلی لذّت بخش بود، اما آن گذشتهها نه در این حد، در حد مستجاب الدعوه، مرحوم آقا شیخ حسن علی نخودکی نقل میفرماید صاحب کرامت که خودش یک بحث جداگانهای دارد بهتر ازمن میدانید،میفرماید رفتم به فارس درآنجا فکر میکنم گفت حکیم جعفری پزشک بزرگ آن زمان شیراز بود، گفت یک سال پیش او درس پزشکی خواندم، شبها پیشش درس میخواندم و روزها میآمدم پیشش خدمت میکردم، او در آن شرایط زمان روزی ۸ ریال، ۹ ریال خرجش بود، ازهیچ کس پول مطالبه نمیکرد، یک قلمدان داشت جلوی طاق عبور به اصطلاح مراجعه کنندهها میگذاشت اگر کسی تمایل داشت به پولهای آن روز حالا یک چهار پولی میانداخت، هشت پولی میانداخت، مطابق با خرجش در روز جمع میشد، مثلاً ۸ قِران[۶]، ۹ قِران داخل آن پول میریختند او هم آنقدر هم مهارت داشت، ایشان میفرمایید که در ظرف یک سال سه هزار نفر مراجعه کردند غیر از سه نفر همه صحت و سلامتیشان را بازیافتند، آن سه نفر هم کسانی بودند که وقتی معاینه کرد و رفتند به من گفت که این بیمار قابل علاج نیست، این قدر مهارت داشت، حالا، اجابت دعوتش چیست؟ مستجابالدعوه، فرمود ایشان صبح که آمد کسی نبود، بسم الله الرحمن الرحیم کارش را شروع کرد، روزی هم با ۸ قِران، ۹ قِران، مطابق با خرجش، یک روز آمد نشست بسم الله الرحمن الرحیم خدایا امروز به نام تو شروع میکنم مهمان دارم، روزی مهمانم را برسان، گفت آن روز حدود مثلاً سی و پنج ریال ریخته بودند، آنها که اطلاع نداشتند، کسی نبود آنجا، با خدا حرف میزد، آن روز دلها که دست خداست سی و پنج ریال ریختند، هم خرج خانهاش، هم خرج مهیمانش درآمد، در سال یک روز این بود، یک روز دیگرهم آمد بسم الله الرحمن الرحیم خدایا امروز میخواهم انگور بخرم سرکه بریزم، آن را حواله بفرما، آن روزهم حدود مثلاً چهل قِران، چهل و پنج قِران مردم ریخته بودند، بله بسیار میشود در هر لباسی اولیاءالله باشید که هستید، انشاءالله، اولیاءالله لباس خاصی ندارد، درهر لباس اینها هستند، اولیای خدا پنهان هستند، ممکن است یک کارگر باشد، یک کشاورز باشد، یک نظامی باشد، یک پزشک باشد، یک پرستار باشد، اما برای پدر و مادرتان دعا کنید که دعای آنها همراه شماست که چنین توفیقی را پیدا کردید، این فرصت را غنیمت بشمرید، خیلی توفیق بزرگی پیدا کردید، توفیقی که اساسش اساس دین خداست، به انسان بودن و مسلمان بودن، چه از این بالاتر، این بالاترین راه تقرب به خداست.
من هم از شما التماس دعا دارم، شهدای سلامت هم با فداکاریهایی که در مبارزه با بیماری واگیر کرونا آمدند و جانشان را تقدیم کردند، اما عشق به مریض را رها نمیکنند؛ بنده هم دعاگوی همهی شما هستم، موفق باشید،صلوات بفرستید.
[۱] – الكافی ،ثقة الاسلام كلینی ج ۲ ص ۱۲۵ ؛
المحاسن ،احمد بن ابى عبد اللّه برقى،ج ۱،ص۲۶۲ ؛
تفسيرفراتالكوفی، فرات بن ابراهيم كوفى،ص ۴۲۸ ؛
بحارالأنوار، علامه مجلسی ج ۶۵ ص ۶۳ ؛
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْحُبِّ وَ الْبُغْضِ أَ مِنَ الْإِيمَانِ هُوَ فَقَالَ وَ هَلِ الْإِيمَانُ إِلَّا الْحُبُّ وَ الْبُغْضُ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ وَ زَيَّنَهُ فِی قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيانَ أُولئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ
ترجمه:
فضيل بن يسار گويد: از امام صادق عليه السلام از حب و بغض (محبت و دشمن) پرسیدم كه آیا از [نشانه های] ایمان است فرمود: مگر ايمان چيزى غير از حب و بغض است؟ سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «خدا ايمان را محبوب شما كرد و آن را در دل شما بياراست و كفر و نافرمانى و عصيان را ناپسند شما كرد. كه آنان هدایت یافتگان می باشند.
[۲] – رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : أفْضَلُ الأعْمالِ الحُبُّ فياللّه ِ والبُغْضُ في اللّه ِ تعالى . [ كنز العمّال : ۲۴۶۳۸٫ ]
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بهترين كارها دوستى ودشمنى كردن به خاطر خداوند متعال است.
[۳] – سوره مبارکه زمر، آیهی ۷
[۴] -بحارالانوار مجلسی، ج۳۹، ص۵۶
[۵] –شناسه حدیث : ۴۴۸۶۶۲ | نشانی : شرح فارسی شهاب الأخبار , جلد۱ , صفحه۱۳۷ عنوان باب : [الباب الاول]
[۶] – قِران یکای پول ایران در دوران قاجاریان بود.