بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد به مضر شما عزیزان و همه سنگر نشینان علم و ایمان و با عرض تبریک و تهنیت ایام دهه مبارکه امامت و ولایت الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ و اولاده المعصومین
با آرزوی پیروزی نهایی مظلومین عالم مخصوصاً فلسطین مظلوم و غزه مظلوم بر گرگهای بین المللی
مشکلاتی که در طول تاریخ ملاحظه می فرمایید و بیش از آن در زمان معاصر مثل همه پدیده ها معلول علل است و مسبب اسباب است ؛ یعنی چه؟ یعنی می تواند این نباشد و غیر از این باشد چرا؟ چون علل و اسبابش در اختیار ماست ، ما علل و اسباب را رها می کنیم و دنبال معلول می رویم و با معلول احیاناً مبارزه می کنیم خیل خوب، ولی راه صحیحش این است که علت ها و سبب ها رو بشناسیم تغییر بدیم و بعد به نتیجه مطلوب برسیم و لذاست که همواره باید احساس کنیم که مقصر خود ما هستیم ،بشر باید این احساس را بکند که« إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم »[۱] ، رمز در این است .
این در حالی است که در همه جا تقریباً همه مردم متوجه هستند، مثلاً شما زمین کشاورزی دارید می خواهید از استعداد این زمین بهره برداری صحیح کنید ، نمی دانید باید چکار کنید؟ بر همه واضح است باید شخصی و اشخاصی را برآن بگمارید، که کاملاً در اون هم از نظر تجربه یا تخصص ، شایستگی دارند ؛ چرا ؟چون شما می خواهید این زمین آباد بشود محصول بدهد، چه کسی می تواند موجب بشود که حداکثر بهره برداری از این زمین انجام بشود ؟ هرگز شده است که از خونه برید بیرون حالا اولین کسی که از کوچه عبور می کند، [بگوئید] شما بیا این جا این زمین ما رو آباد کن؟! به ما نمی خندند؟ باقی امور هم همین طور است، این فرش را مثلا می خواهی ببافی ، مواد اولیه آن را آماده کردید، سرمایه گذاری کردید، حالا می خواهید دست چه کسی بدهید؟ یه کسی که اصلا در این باره وارد نیست و بگوئید بیاید بهترین فرش ظریف ، همراه با هنر برای من بباف! سرمایه شما چه می شود؟ و هیچ کدوم هم این کار را نمی کنیم، چون متهم می شویم به یک نوع نقص فکری ،تو گاوداری هم همینطوره،تو مرغداری همین طور، تو دامداری همین طور در انواع تولیدات و تخصصات و محصولات صنعتی کارخانه و غیره عیناً همین است.
شما نیروگاه برق را به یک دانشمند ریاضی دانش بسپارید، به شما نمی خندند؟ از او چه کار خواستید که این را به او سپرده اید؟ او می تواند اداره کند؟ در عین حالی که در جای دیگر وجودش مفید و موثر است ،ما این امور را در همه موارد توجه داریم، پابندش هم هستیم، غیر از امور انسانی، به این جا که می شود نمی فهمیم ، تمام این مشکلات بزرگ تاریخ و انحراف ها و ظلم ها و عقب ماندگی ها و وحشی گری ها تا زمان معاصر آنچه که الان در دنیا می بینید همه اینها محصول انحراف در بحث امامت و ولایت است و آن اصل است و این ها همه عارض است بر آن هستند، چطور شد نمی فهمنند .
پیغمبران برای چه کاری آمده اند؟ پیغمبران آمده اند که انسان رو به کمالات شایسته انسانی ، تا کی ؟ تا یک بی نهایت« عبدی أطعنی أجعلک مثلی»[۲] این استعدادهایش را شکوفا کنند، درسته ؟ حالا چنگیزخان مغول را بیاورید تا انسان را به کمالاتش برساند ! خوب می آوریم دیگر ، پس چطور آمد و چه کسی او را آورد ؟ ما آوردیم ، نه یک چنگیزخان مغلو، تاریخ را پر از چنگیزخان مغول کردیم تا کار انسان ها را اصلاح کند، سیر الی الله منزل به منزل ، بشر را به عنوان انسان های صالح پرورش دهد .
اینجاست که معلوم نیست که ما باید بر خود بخندیم یا بر خود بگریم کدام یکی است؟ این در حالی است که، خدا گذشته از اینکه فطرت داده ،عقل داده، وحی داده، علم داده ، تصدی امور بندگانش رو هم خداوند به دست خودش[داده] « اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ»[۳] چون اینجا واقعیات باید در تشریع مکتب باشد، این کار هیچ کس نیست فقط کار خداست، هم عقل این حرف را می گوید ، هم علم این حرف را می گوید ، هم تجربه این حرف را می گوید ، غیر از این نیست و هم وحی این حرف را می گوید .
پس چطور شد ؟ همین طور شد که بشر آنچه که مربوط به خودش است بر اساس ، حالا درصد احتمالات نیم درصد، که سو استفاده کند، در این جهت نرمش نشان میدهد، آن که باشه چنان می شود، بعد چنین می شود و بعد من هم سو استفاده می کنم لب را می بندد و اغراء به جهل می کند و نتیجتاً رهبری جامعه بشری دست چه کسی می افتد؟ دست فاسدترین انسان ها ، او که دنبال چیست؟ دنبال منافع حیوانی خودش است، همه را هم در این هدف به کار می گردید و هر کس مخالف باشه منزوی می کند ، می کشد ، از صحنه خارج می کند ، توقع بیشتری دارید؟ این کار را چه کسی کرد؟ کار خود ماست.
بنابراین تنها تو دنیا ما یه مسئله داریم مسئله امامت و ولایت، امامت یعنی پیشوای، ولایت یعنی در آن ارتباط ، انجام کار سرپرستی است ، سرپرستی یعنی چه؟ شما این ساختمان را می خواهید بسازید، آقا نه مهندس است، نه معماراست، نه بنا است از سر گذر آوردند، این ساختمانِ با این مهندسی را او می خواهد بسازد؟ بله می سازد، چطور می سازد؟ می سازد که ، نقشه مهندس را معمار می گیرد، بنا را هم می گیرد ، بعد کارگر بیسواد سر گذر، انجام می دهد، می گوید اینجا آهن بیار، اینجا آجر بیار،اینجا ملات بیار، به این کیفیت عمل می کنند ، این شهر را چه کسی ساخت ؟ یک عده بیسواد ساخته اند ، اما تحت ولایت یک مهندس درست، یک معمار درست، یک بنای درست.
امور انسانی هم همینطور است ، حالا مهندسیاش را به چه کسی می دهید؟ خیلی جالب است، این قرآن را می دهد دست یزید! همین انسانی که دم از عقل می زند، شعورم نداره ، قرآن را به دست یزید می دهد و میگوید که اسلام رو پیاده کن ! می شود این کار؟! یک چنگیزخان مغول دارید؟
این جریاناتی که امروز شما تو دنیا می بینید ،اینا همه برگشتش به مسئله امامت و ولایت است ، پیشوای الهی کیست ؟ و در این ارتباط از جهت اطاعت او و از جهت ولایت او و اینکه در خط او کار کنیم ما چند درصد توی راه هستیم ؟
بنابراین ما منتظر امام مهدی نیستیم ، امام مهدی منتظر است که کی ما درست بشویم؛ و اتفاقاً معنای صالحین هم همین است، صالح یعنی انسان شایسته ،انسانی که هر چیزی رو متناسب با آن سر جای خودش قرار می دهد.
الحمدالله شما در میان قشرهای مختلف جامعه بشری کسانی هستید که دقیقاً دنبال علل و اسباب می روید، کیست که نداند که آیا برای جامعه بشری و جامعه انسانی و جامعه اسلامی آیا از امام باید تبعیت کند یا از صدام؟ اینهایی که با صدام همراه بودن ، این ها که مسلمان بودند، نمازشان را هم اول وقت می خواندند ، یعنی این قدر باید خودمان را به نفهمی بزنیم؛ الان برای نجات جامعه بشری باید از بایدن پیروی کرد ؟ یک آدمی که شعور معمولی هم ندارد ، تا چه رسد به اینکه نسبت به انسان صاحب نظر باشد و خیر و شر و به هر حال انسان شناسی و مکتب شناسی و خداشناسی و مبدأ شناسی و مقصد شناسی ، سرش در میاد[او متوجه می شود]؟ تازه تو خود ایران شما ، می بینید که در قشرهای مختلف کسانی هستند که هنوز قبله شون رو به بایدن و انگلیس می خوابند، نیست ؟اگر نیست که پس مشکلات چیه ؟
مسئله انتخابات ریاست جمهوری شما هم، یه مسئله است از فروع همان مسائل امامت و ولایت، یعنی حالا یک کسی را به کار بگیرید، چطور کسی می خواهید به کار بگیرید؟ یک کسی که دنبال انگلیس است تا او بیاید جامعه شما رو درست کند؟ می گفت آب خوردن ما را هم الان فرانسه باید درست کند، خوب بفرمائید.
اما مرحوم شهید آیت الله رئیسی مطیع رهبر بود ، ولایت یعنی این، یعنی آنچه را که آن استاد دستور را می دهد عین آن عمل کند؛ صرفاً ادعا که نیست ، شرایطی که این مرد بزرگ در جهان پیدا کرد این است که ، در مصداق عملی ولایت ، با همه مشکلات ، آنهم با مشکلات به ارث مانده که خود همان مشکلات بس بود که یک دولت رو زمین گیر کند ، همه رو حل کرد و بعد در سطح ایران و در سطح منطقه و در سطح جهان ، قدمهایی برداشت که این قدم ها چه بالفعل، چه در آینده ، برای نجات نه تنها ایران، بلکه کشورهای اسلامی و بعد کشورهای انسانی ، فرقی نمی کند مایه امید بود، این یک رشحه ای است یه قطره ای است از آن آثار ولایی که نه تنها در ادعا دارد ارتباط با اوست ولی به معنای همون متصل بودن است ، کارش ، اظهار نظرش ، اقدامش ، همش متصل به این است که به هر حال، آن انسان شناس، اسلام شناس، نظرش چیست آن را عمل کند ، هر چیزی مطابق با سنخ خودش به جلو می رود.
بنابراین، این شایستگی های این مرد بزرگ خلاصه می شود در اینکه غیر از ادعا در جهت ربط با مقام ولایت ،عامل بود، ببینید یه نفر انسان صالحه است دیگر، مثل شما ، یه نفر می تواند چه کارهایی بکند؛ چون صالح است ، اما اگر طالح باشد نا صالح باشد به زبان خودش ، به اخم خودش، فریاد خودش، به تبسم خودش ،فرق نمی کند ، تخریب می کند عوض اینکه اصلاح کند ، ما همون طوری که امروز محصول دیروز خود را ، محصول فکری و عملی دیروز خود را امروز درو می کنیم ، فردا هم محصول خود را درو خواهیم کرد، چه می کاریم ؟ کشور شما به عنوان یک قطب در سطح جهان دوست و دشمن ، چشمش به جمهوری اسلامی است که بعد از رئیسی ولایی، چه کسی می خواهد بیاید، خوب چه کسی می خواهد بیاد ، این کار من و شماست، اینکه خود به خود نمی آید کار من و شماست.
قبل از همه چیز احساس مسئولیت کردن، یعنی ورود پیدا کردن ،نه اینکه کار را به دیگران واگذار کردن ، کار را رها کن تا دشمن بیاد برات بسازد ! می سازد ؟ دشمن برای شما آب خوردن درست می کند ؟ این که نمی شود ، این همه ادعا که اینجا باید این طور شود ، اونجا آنطور شود آن نقایص برطرف شود، آن مشکلات حل شود، بعد خودش بعد از چهار سال یک رای می خواهد بدهد حاضر نمی شود ، این چه توقعی است ، یعنی کوچک ترین کاری را، بعد کیفیتش چیست ؟ حالا آمده رای داد، با چه کیفیتی رای میدهد؟ کارشناسی کرده؟ از اهل امین، از انسان امین و صالح پرسیده ؟ مشورت کرده؟ به نتیجه رسیده ؟هماهنگ عمل کرده ؟ خوب این خودش شرط دارد، اگر شرایطش رعایت نشد بدتر از کار نکردن است، شرط دارد دیگر، وانگهی مقدمه واجب واجب است، اگر می بایست یه فرد صالحی بیاد که مایه امید جامعه ایرانی ما باشد و موجب نجات انسان های در باقی منطقه باشد، اسلام تنها مال ایران نیست، اسلام مال بشر است ،خوب اگر چنین کسی می خواد بیاد و واجب است ، مقدمه اش هم واجب است، یعنی شما می تونید اصلا در این مدت تا هشت تیر کارتان را فقط هدایت افراد، ارتباط با اشخاص و اینکه آنها هم احساس مسئولیت کنند؛ هر نفر دو نفر ، هر نفر دو نفر ،یه حالت ضریب ، در هشت روز چقدر میشه تاثیر گذاشت ؟ به جهت اینکه وقتی ضریب پیدا می کند این طور نیست که یک نفر دو نفر اضافه بشود ، قید می کنید که شما این مطلب با این دلیل پذیرفتید ؟ اگر دلیلش برای شما روشن است ، اگر راه این است ، شما هم لااقل به دو نفر یاد بده، تا ده نفر، ضریب می گیرد یعنی دو تا میشه چهار تا، چهار تا می شود هشت تا ، هشت تا میشود شانزده تا ، شانزده تا می شود سی و دوتا، همین طور و این ضریب یه چیزی که به شماره های بعدی که می رسد اصلاً مثل موج جامعه رو می گیرد؛ اینجاست که از اخبار، از روایات از گفته ها از مدارک مسئله اینه که بشر ان شا الله برای نجات خودش در زمینه ظهور حضرت مهدی صاحب زمان (علیه السلام) بسیاری مسائل، مدارک، اسناد ،حاکی از این است ، اما این مشروط است، این منحصر به حالا نیست ،این در بحث های کلامی هم مطرح است به عنوان بداء یعنی چه؟ یعنی در یک تاریخی ، شرایط ، که خدا می داند و رسول خدا می داند، در یک تاریخ شرایط طوری می شود، که با اندک حرکت مناسب می شود جو را صد و هشتاد درجه عوض کرد، این را می گوئیم فرصت.
در بحث های حالا تاریخی یا کلامی دارد که در دوران امام حسین(علیه السلام) ما در یک شرایطی این طوری بودیم ،جامعه در یک شرایطی اینطوری بود، اما مشروط است، مشروط به استفاده از فرصت است، اما دید امام حسین(علیه السلام) حرکت کرد هیچ کدام از فرصت استفاده نکردند، امام حسین تنها رفت ، خوب معلوم است این می شود بداء، یعنی مردم سرنوشتشان را تغییر دادند ،عوض اینکه نجات پیدا کنند، زیر سلطه بنی امیه و بنی مروان رفتند و قتل عام کردن جنایتکاران تاریخ ، چه کسی مقصر بود ؟ مردم؛ مردم مقصر نبود ؟ مردم می بایست حرکت می کردند، کار تمام بود، اما حاضر نشدند، پاسخش را هم گرفتند، پاسخش چه بود؟ پاسخش وقتی حسین(علیه السلام) تنها رفت ، این عوارض و لوازمی دارد دیگر، عوارض و لوازمش این است که پیامش اینطور آمد مدینه پیغمبر لشکر جرار یزید بعد از حسین(علیه السلام) آمد ،قضیه حره ، مدینه را محاصره کرد و بالاخره هم محاصره شکست و وارد شدن و دیگر چه شرم داریم که بگوییم چه کردند، این پیامی بود که مردم گرفتند ، افراد هم می گرفتند می آوردند زیر تیغ جلاد کی به کی ! می گفتند شما عبد و برده یزید هستید ، اگر شما را ببخشد حق با اوست ، شما را بکشد حق با اوست ، شما رو به بردگی بگیرد حق با اوست، بیعت می کنید بیعت اینطوری بود ، بیعت این طوری بود، بحث خلافت نبود، جان و مال و ناموس مردم را این ها هدر دادن، تو مدینه ،چه کسی مقصر بود؟ اونایی که آن فرصت رو از دست دادند، حسین (علیه السلام) حرکت کرد، اما پشت سرش کسی نبود، یعنی فرصتی که کاملاً می شد اوضاع عوض بشود ؛ مشابه این در زمان حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) بوده، که حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) در شرایط سیاسی ، شبیه ترین افراد است به امام حسین (علیه السلام) از نظر سیاسی و نظامی (علیه السلام) موسی بن جعفر (علیه السلام) شبیه ترین است و شرایط به گونه ای بود ، که باز هم اگر مردم حرکتی از خود نشان می دادند، کار رو به اهلش می رساندند، اما این کار را نکردند ، الان هم همینطور است ، قرائن و شواهد و دلایل حتی اسناد کاملاً گویاست و از اون بوی ظهور می آید، اما این به معنی تعیین وقت نیست ،چرا؟ به جهت اینکه « إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم »[۴]ما چی کار می کنیم ؟ محصول کار ماست ، بله فرصت این چنین است ، که حتی فرمایشات خود آقا خیلی امیدوارکننده است، فرصت این طوری است ، اینجا پیچ تاریخ است و تاریخ را عوض می کند ، اینجا نزدیک قله هاست و شما در اوج «اَنتُمُ الاَعلَونَ»[۵] بالاترین تمدن انسانی را با پیشوای مقام معصوم را، شما الان به آن دسترسی دارید، منتها شرطش چیست؟ یه شرط دارد، شما در دعای عهد می خوانید ،اگه آن شرط حاصل شد ، تمامش درسته و الا به نتیجه نمی رسد وآن این است که « وَ الْمُسَارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضَاءِ حَوَائِجِهِ »[۶] یعنی این صالحینی که نجات بشر را می خواهند، ظهور مهدی را می خواهند ، خارج شدن از فتنه های آخرالزمانی را می خواهند و کوشش می کنند «مُسَارِعِ» یعنی همان کسی که کوشش می کند، برای چه کوشش می کند؟ برای اینکه مشکلش حل بشود؟ اگر این که برای او مشکل او حل بشود، صد سال دیگه هم ظهوری نیست ،یقین بدانید ؛چرا؟ دنبال چی میرود؟ دنبال مشکل خود میرود، « وَ الْمُسَارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضَاءِ حَوَائِجِهِ » این است که دارد تلاش می کند می آید جلو ، سوال او این است درخواست او این است که، آقا امام زمان یا نایب امام زمان شما بفرمائید وظیفه من چیست ؟من چه کنم که بشر نجات پیدا کند؟ این « وَ الْمُسَارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضَاءِ حَوَائِجِهِ » یعنی آن حاجت جهان بینی و انسان بینی و اسلام بینی که امام معصوم یا نایبش دارد، از او می پرسد، آقا من چه کنم که خودم رو خرج اسلام کرده باشم؟ این به نتیجه می رسد، فردا صبح مردم همه برخیزند و دنبال این باشند که در انواع اقسام مسائل، سیاسی هست ،اجتماعی هست ،اقتصادی هست ، باشد که نظامی است آقا من چه کنم که تکلیف خودم را عمل کرده باشم ؟ با این صبر و حوصله ای که مردم غزه دارند، اصلا به فکر خودش نیست، این چه صبری است که اینها دارند ،آنها در بدترین شرایط، ببیند! این فقط یاد خدا می کند و به خدا می سپرد و آمادگی دارد برای هر [کاری]، حالا اگر فردا از صبح همه حرکت کردند« وَ الْمُسَارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضَاءِ حَوَائِجِهِ » همان بیست و چهار ساعت کار درست میشود، چرا ؟ چون امام زمان که منتظر ماست، ما اگر آماده باشیم ایشان که آماده بوده اند نه اینکه آماده بشوند ، او بالفعل است ایشان که بالقوه نیست « وَ الْمُسَارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضَاءِ حَوَائِجِهِ ».
حالا یک مطلبی را نقل میکنند که من نمی دانم مستند است یا غیر مستند است ، اما نقل می کنند که مرحوم آقا شیخ عبدالکریم حائری مؤسس بزرگوار حوزه علمیه قم در آن تاریخ شرایط آن زمان، یه شبی به مسجد جمکران رفت در آنجا جمعیت زیادی آمده بودند، خیلی باحال بودند، خیلی گریه می کردند، خیلی اشک می ریختند، به گونه ای که این مرجع بزرگ وقتی حال آنها رو دید ، به ایشان ترحم دست داد ، که خدایا اینها که هستند ، این همه اشک و آه و گریه و درخواست اینها ، یعنی چه؟ یعنی کار از ناحیه اینها تمام است ، خدایا فرجی کن ،چون می دید بندگان اینطوری هستند ، آنها رو طلبکار دار آورد ، خدا را برد زیر قرض و این دیگر کار توست که انجام بدهید، پایان دلش خواب برد ،در عالم خواب دید که مردم حرکت کردن و گفتند حضرت مهدی تشریف آورده اند، آیت الله حائری هم رفت جلو – بله- دید که تشریف آورده اند، دید که امام دست آقای حائری را گرفت دور داد توی این جمعیت، بعد آمد کنار یک پیرمرد نشست ، گفت آقا شیخ عبدالکریم این مردم که می بینی گریه می کنند و آه و ناله اینها همه حاجت هایی دارن ، مشکلاتی دارند آمدند توسل پیدا کردن که مشکلشان حل بشود ، نه اینکه کار بدی است ،باید این طور باشد ، اما این به درد کار ما نمی خورد ،آمده مشکلش حل بشود ، به درد کار ما نمی خورد ،تو این جمعیتی که می بینی فقط این پیرمرد کسی است که آمده به وظیفه اش عمل کند، از این چه کاری ساخته است؟ هیچ کاری- ما مسلمونی که اگر پایان هفته گوشت سفید ، یا گوشت قرمزکم بیاد، از مسلمانی خود بر می گردیم، ما « وَ الْمُسَارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضَاءِ حَوَائِجِهِ »نیستم قضاء الحوائجه یعنی حوائج امام زمان یعنی آنچه که او در کارشناسی مقام عصمت خودش، می داند که باید چه کند، از کجا شروع کند، بوسیله چه کسانی، آن افراد نیستند- بله در صالحین ممکن است باشند الحمدلله.
اینهم که رهبر معظم انقلاب با اون همه ایمان ، به مسئله صالحین اهمیت میدهد، اما مشروط به شرایط هم کمی و هم کیفی ، هشت میلیون جوان پا در رکاب، یعنی چه؟ یعنی این می تواند معادلات را تغییر بدهد، شاید فردا این عدد تغییر کند یا کم بشود یا زیاد، چرا ؟ چون ما که کارشناس نیستیم ، آن آقا می فرماید هشت میلیون جوان جامع آماده پا در رکاب ، شاید یه روزی باید ده تا باشند ، یک روزی پنج تا هم باشند کافی باشد ، او کارشناس است ، من که کارشناس نیستم.
به هر حال خداوند به همتون خیر دهد ، شما مایه امید هستید ، بیش از همه خودتون به خودتتان ارادت بیشتر داشته باشید ، خدا به شما خیلی توفیق داده است، می تواند از مجموعه شما موجی حرکت کند که دنیا رو نجات بدهد، این کار خواهد شد انشاءالله؛ اما به خودتون بی توجه نشوید ، گاهی بنده های خدای یک مقاماتی دارند که خودشون هم نمی دانند ، شما خیلی ارزشمند هستید در این دنیای آخرالزمانی، منتها قانع به این نباشید و مخصوصاً در مواقع فرصت، فرصت را از دست ندهید ، الان نسبت به مسئله انتخابات ، یه فرصت استثنایی است، که آیا شبیه ترین افراد به شهید رئیسی بیاید، بعد ببینید چه فتح ابوابی می شود در آینده که آقا به آن اشاره کردند، منتها این اشارت ها ، که نوعاً این اشارت های آقا کرامت گونه است، یه چیزایی نیست که حالا بنده به شما تحلیلش کنیم ، حالت کرامتی دارد و تجربه هم دشمن همانگونه که می فرمایند ،اما اینها مشروط است ، که می تواند ، می تواند، این انتخابات ، دستاوردهای عجیب داشته باشد ، چرا ؟ چون در این چهل و پنج سال، چه با کید دشمن و چه با مشکلات داخلی که ما داشتیم، با آرمان ها فاصله داشتیم و راه کار وصول به آرمان ها را تقریباً داشتیم ، به هر حال تصورش برای ما مشکل بود .
شهید رئیسی آمد با انبوه مشکلات منطقه ای، ایرانی ، جهانی ، آمد شرایطی را ایجاد کرد ،که دنیا را تحت تأثیر قرار دارد ،بحث ایران تنها نیست که ، وقتی پرچم سازمان ملل، برای یک رئیس جمهور، کجا سابقه دارد ، برای یک رئیس جمهور نیمه افراشته میشود، یا تو شورای امنیت و باقی سازمان های بین المللی ،که اصلا دشمن او هستند، اما حالت انفعالی پیدا می کند و بزرگداشت او را با یک دقیقه سکوت[برگزار می کنند] اینها معنی اش چی هست؟ معنی آن این است که شما وارد مرحله جدید تاثیر گذاری در جهان شدید ، معنی آن این است .
بنابراین اگر این چند روزه تلاش کنید و شبیه ترین به این را بیاورید ، نسبت به اصول آرمان های انقلاب، قدم های بزرگی برداشتید، که ثواب آنها را دیگر نمی شود تعیین کرد ، بحث نجات انسان است ، اسیر استعمار، اما اگر این فرصت سوختیم ، باید پاسخگو باشیم ، اینجاست که این یک هفته را ، بنشینید کارشناسی شده ببینید چی می توانید بکنید، چه در سطح استان ، چه در سطح ایران ، چه در ارتباط با صالحین استان های دیگر ، یک قدم موثری بردارید، که واقعاً آنهایی که باز هم بعد از این همه که برهمه اتمام حجت شده، دنبال انگلیس و آمریکا و صهیونیست ها هستند ، شرمنده بشوند ، اگرچه آنها شرم که ندارند، می بینید، هر کاری می کنند شرم ندارند ، «لا حياءَ لِمنْ لا دِينَ لَهُ» [۷]اما آنها را شرمنده کنید.
بنده هم دعاگوی شما عزیزان هستم
ثبتکم الله بالقول ثابت فی الحیات الدنیا و فی الآخره
مؤید باشید . صلوات بفرستید.
[۱] سوره مبارکه رعد آیه ۱۱
[۲] الجواهر السنیة؛ کلیات حدیث قدسى؛ ص۷۰۹
[۳] سوره مبارکه انعام آیه ۱۲۴
[۴] سوره مبارکه رعد آیه ۱۱
[۵] سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۳۹
[۶] فرازی از دعای عهد