بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، فرمانده کل قوا و سلام مجدد به محضر شما عزیزان و همه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران
بزرگداشت مقام همه شهدا و بالاخص شهدای عزیز خدمت شایسته (اعلی الله مقامهم) و با آرزوی پیروزی مظلومین عالم، مخصوصاً فلسطین مظلوم ،غزه مظلوم، میانمار مظلوم، بر گرگهای بین المللی
خدا را شکر میکنم که امروز چه صبح خوبی، مرا به زیارت شما عزیزان و همکاران موفق داشت؛ چند لحظه مستدع وقت شما میشوم، امیدوارم آنچه خیر باشد ، خداوند بر زبانم جاری فرماید
یکی از مسائلی که همواره در زندگی فردی، اجتماعی ، زوایای مختلف زندگی مطرح است، پیروزی و شکست است
در کار شخصی ، در کار علمی ، در کار ازدواج و خانواده گی در کسب و کار ،در امور نظامی ،فرقی نمیکند ، در امور سیاسی ، در سرمایهگذاریهای تجاری ، میگویند پیروز شدم ،شکست خوردم ، بالاخره یا این است یا آن ، سوال این است که ، آیا میشود راهی را پیدا کرد که توی آن شکست اصلا معنی نداشته باشد؟ این ممکن است ؟
ممکن است برای کسی تصور بیاد که اینکه ممکن نیست ، بالاخره یا شکست یا پیروزی، نه اینطوری نیست، هر چیزی رمز و رازی دارد ، این هم رمز و رازی دارد، چه میشود که هیچ وقت شکست نخورد ؟
اتفاقا آسان ترین راه و بهترین راه هم است ، او این است که اصل مسئله پیروزی و شکست را، روی مسئله اصلی محاسبه کند ، امور روزمره ای که در زندگی پیش میآید، خانوادگی، شخصی ، سیاسی ، تجاری و غیره، روی اینها حساب نکنند ، ما فقط یک سرمایه داریم و آن سرمایه عمر است ، بنابر این ، در چه صورتی پیروزی است؟ خدا عمر را برای چی داده ؟ خدا عمر را داده برای آزمایش ، که از این طریق انسان به کمالات نامتناهی برسد، اگر همینجا را محکم بگیرد ، شکست معنی ندارد، شکست از چه ؟
این مسائل روزمره که به عنوان آزمایش میآید، اینها تمرینات زندگی است، دیگر فرقی نمیکند میخواهد مریض باشد می خواهد سالم باشد ، میخواد فقیر باشد یا غنی باشد ، میخواد رئیس باشد .
مهم اینجاست که با یک کارشناسی درست عمر را طوری تنظیم کند که در راه رضای خدا باشد ، « صِبۡغَةَ ٱللَّهِ وَمَنۡ أَحۡسَنُ مِنَ ٱللَّهِ صِبۡغَةٗ»[۱] رنگ خدایی بگیرد ، اینجا دیگر شکست مطرح نیست، این امور روزمره زندگی که میگذرد حالا اینطور بگذرد یا اون طور بگذرد، به شکست ربطی ندارد، به پیروزی هم ربطی ندارد ، مهم اینجاست که در این سالن آزمایش زندگی ، زندگیش را بر اساس رضای خدا تنظیم کرده یا بر اساس نفس ، اگر اینجا درست تنظیم کند ، دیگر شکست اصلا معنی ندارد.
این همه پیغمبران ، ۱۲۴ هزار پیغمبر، آمدند، اوصیائشان آمدند، بسیاری از اینها از نظر شرایط روزمره ، میگوییم که، بله به آنچه حکومت الهی بوده دست نیافتاد، خوب دست نیافتند ، خوب وظیفه خودشان را عمل کردن یا نکردند ؟ بله ، پیروزی یعنی همین ، پیروزی یعنی انجام وظیفه بندگی« وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِيَعۡبُدُونِ»[۲] این پیروزی را معین میکند.
آنهایی که در سر میپروراندند ، برای اینکه اسلام را نابود کنند و خاندان اهل بیت را ، کربلا را به وجود آوردند، با کمک سیاستهای امپراطوری روم ، کربلا را به وجود آوردند، خیلی مصائب سختی پیش آمد، اما در عین حال آن بینش حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) میفرمایند «ما رایت الا جمیلا» من جزء زیبایی ندیدم ، خیلی زیباست ، که در آزمایش، در این عاشورا ، یه بندهای از بندگان خدا ، به گونهای عمل کند که وقتی بخواهد ، نرخ خونش را تعیین کنید ، بالاخره خون بهاء ، نرخ خونش را تعیین کنید ، حالا بیایید تعیینش کنید، چی را تعیین میکنید ؟ بگویید خون سیدالشهدا (علیه السلام)، همه ی دنیا ، این چه ربطی دارد، مگر برای دنیا کار کرده ، خون حضرت سیدالشهدا، خون بهایش ، بهشت جاودان ، مگر برای بهشت جاودان کار کرده است ، هیچ واژهای آنجا را پر نمیکند ، جز اینکه «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ»[۳] ، نرخ مطابق با هدف است ، هدف خدا بوده ولا غیر ، نه بهشت بوده و نه دوری از جهنم بوده و نه دنیا بوده و نه هیچ ، دیگر کمتر از آن که نمیشود نرخ گذاشت، حسینی که خون بهایت خداست ، از این زیباتر میشود ؟ پیروزی از این بالاتر میشود؟
آنچه را هم که شما نسبت به شرایط روز، وضع جهان ، مسئله انقلاب ،مسئله امام ،مسئله رهبر معظم و حکیم انقلاب ، ملاحظه میکنید روی این قضیه هست ، این یک اتفاقی نبوده ، این یک برنامه هست که در تفسیر قرآن در آیات در احادیث در روایات ، از گذشتهها نسبت به آخرالزمان و شرایط آخرالزمان ، انقلابی که در آخرالزمان به وجود میآید و جایگاه این ، الی ماشاالله در این باره ذکر شده است
فلذا است که در روایت داریم که هم شیعه نقل کرده هم سنی ، خیلی جالب است ، برادران شیعه و سنی هر دو در کتابهای خودشان نقل کردند،« یخرج قوم من المشرق یوطئون للمهدی سلطانه»[۴] خبر غیبی ، از کی؟ از ۱۴۰۰ سال قبل خبر دادند که در آخرالزمان از مشرق زمین که باز آن مشرق زمین هم چند دایره دارد هر کدام، یکی شرق است، یکی عنوان ایران است، یکی عنوان قوم است، خیلی جالب است این در روایت هست؛
در این روایت در مشرق زمین، اما در آن تفسیر آیه قرآن دارد که خدا وقتی وعده میدهد « فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ»[۵] خدا در قرآن میفرماید، بعد در حدیث دارد میپرسد که، این قومی که خدا در قرآن خبر داده که آنها خدا را دوست دارند و خدا هم آنها را دوست دارد، اینها اهل کجا هستند ؟ در آن حدیث دارد که مشرق، اما کدام نقطه از مشرق ؟ بعد دارد که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و سلم) دست بر دوش سلمان فارسی گذاشت و فرمود که از دیار سلمانند، ایرانی هستند، شماها هستید، به وجود شما خبر داده شده است ، و اینکه آن رهبر از قم قیام میکند، حدیث موسی بن جعفر (علیه سلام) است، « رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ یَدْعُو النَّاسَ إِلَی الْحَقِّ »[۶] فردی از قم ظهور خواهد کرد ، مردم را به حق و طرفداران او یعنی شما ، یعنی بازوهای نظامی، انسانهای با اراده هستند ، که « لَا یَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ»[۷] از اینکه دشمن بخواد با آنها بجنگد خم به ابرو نمیآورند ، به وجود شما خبر داده شده است، این چنین چیزی است، در بعضی از احادیث ، اصلاً اسم آن رهبر گفته شده است ، کتابی هست مال هزار سال قبل نوشته شده به نام «حجاب القلوب» که در آنجا حدیثی از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) نقل شده که فرمود یکی از خاندان من از شجره سیادت، یکی از خاندان من، که نام او روح الله است و موید من عندالله است ، این هزار سال قبل گفته شده، او بینشهای انحرافی که در دل مردم از جهت سیاسی وارد شده، او اینها را پاک میکند، همین تجدید نظری که امروز در دنیا پیش آمده، این آگاهی جهانی این افسانه است؟
این نامه زیبایی که رهبر فرزانه انقلاب به دانشجویان آمریکا نوشتند ، ما خواب میبینیم یا بیداریم ، قبلاً هم یکی دو نامه آقا به جوانهای اروپا نوشته بودند .
دنیا دارد عوض میشود ،ببینید ، جهتش این است که رنگش رنگ خداییست، جهت آن این است ، این دیگر شکست معنا ندارد، آنچه که معنا دارد برایش چیست؟ انجام وظیفه، نتیجه چی میشود؟ دنیا صاحب دارد ،خدا صاحبش است، میداند نتیجه چه میشود؛ اما بنده ی خدا وظیفهاش بندگی خداست ، نه بندگی پول، نه بندگی اشخاص، نه بندگی افراد ،نه بندگی شهرت، نه بندگی شهوت ، این عین پیروزی است و هیچ وقت هم شکست پیدا نمیکند، کجا شکست پیدا میکند.
در جریانت که در سال ۴۲ پیش آمد ، بعد از آن مخالفتهایی که حضرت امام یک تنه ، شما دنیای آن روز را تصور بکنید، که ما به خاطر میدهیم، یک تنه در مقابل توطئه عظیم استکبار جهانی، که شرق و غرب هم دنبالش بودند و تشکیلات داخلی حکومت و ساواک شکنجهگر ، همه چی بود ؛ اما امام آن توطئه را در آن به اصطلاح رفراندوم انقلاب سفید ، خنثی کرد و آنها هم به مقابله با آن به مدرسه فیضیه ریختند زدند ،کشتند ، ویران کردند، طلبهها را از بالای بام انداختند کشتند، این شد پیروزی؟
امام (قدس سره) فکر میکنم در سیزدهم خرداد بود که عاشورا بود ، یک سخنرانی جالب، بیدار کننده، بیان کرد؛ آنها هم امام را دستگیر کردند مردم هم بیتفاوت نماندند و شهدای پاینده پانزدهم خرداد به وجود آمد .
حالا با امام چه کنند ، آن رئیس ساواک بعد از مدتی رفت خدمت امام، به امام عرض کرد که آقا ، خوب است شما تغییر آب و هوایی بدهید، یعنی چه ؟ یعنی شما را از ایران تبعید کنیم ، گفت خوب است که شما تغییر آب و هوایی بدهید ، امام فرمود که با من صریح صحبت کنید ،ببینید، شما چهار تا کار میتوانید بکنید، مخییرید، ۴ تا ، انتخاب کنید، از این چهار تا یکیش را انجام می دهید ، یکی اینکه مرا در زندان نگه دارید، به ضرر شماست، یکی اینکه مرا آزاد کنید، به ضرر شماست، یکی اینکه مرا بکشید، به ضرر شماست ،یکی اینکه مرا تبعید کنید، به ضرر شماست، هر کدام که میخواهید انتخاب کنید، اما برای من هیچ تفاوتی نمیکند، هیچ، چرا تفاوت نمیکند؟ چون در درون بین خود و خدا پیروز است، حالا یک انسان پیروز را بکشید ،پیروز است ، تبعیدش کنید، پیروز است، زندان نگهش دارید، او پیروز است ،آزادش کنید، باز هم پیروز است ،چرا؟ چون با کارشناسی درست پیروزی را معنی کرده است ، قرآن هم میفرماید « إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ»[۸] بالاخره این کسی که جهاد میکند مثل شما در راه خدا ،اینکه جهاد میکند ، هیچ طرفش شکست نیست، این طرفش شهادت است، آن طرفش غلبه حق و اجرای عدالت است، شکست کجا بود؟ شکست معنی ندارد، شکست کجا بود ؟
در سال ۴۲ که امام این حرفها را میفرمود حتی خواص متوجه نبودند که چی می گویند ، اینطوری بود دیگر، تا چه رسد به بقیه مردم، در حجاب قلوب که این روایت را عرض کردم، حجاب القلوب یعنی همین ،یعنی چیزی حالی مردم نبود، کاری که امام کرد نتیجهاش این است ،نتیجهاش چیست؟ نتیجهاش بیداری جهانی است .
آیت الله خزعلی میگوید که در خرداد ۴۲ رفتم خدمت امام، عرض کردم آقا اینها مدرسه فیضیه را ویران کردند ، طلبهها را کشتند ،مدرسه را ویران کردند، اگر اجازه بفرمایید و یا امر بفرمایید ما این را تعمیرش کنیم، امام چه فرمود؟امام فرمود که من برای تعمیر مدرسه نیامدهام ،من برای ساختن مسجد و حسینیه نیامدهام ،من سه تا ماموریت دارم آنها را باید انجام بدهم چه ماموریتی است؟
اول باید تشکیل حکومت اسلامی برای بقای اسلام و الّا کره زمین که دو نیم کره شرقی غربیست کفر و شرک حاکم هستند، دیگر از اسلام خبری نیست ، کشورهایی که به نام اسلام هستند هم ، یا نوکر این یا نوکر آن هستند ؛ دیگر بعد از فروپاشی شوروی از اسلام هیچ اثری نبود ، کارشناسها هم همین را میگفتند ،امام فرمود کار اول من این است که تشکیل حکومت اسلامی بدهم ،پایگاهی که اسلام را حفظ کند.
دوم آگاهی جهانی ،همین آگاهی که الان هست ،این آگاهی، حرف[سال] ۴۲ امام هست ، امروز جوانهای انگلیس ، جوانهای فرانسه، جوانهای آلمان ، این غیر از حکومت فاسد استعمارگر آنهاست، جوانهای آمریکا غیر از[دولت امریکاست]، اینها فریاد میزنند، اینها در مقابل ظلم ، در مقابل این همه جنایت صهیونیستها، بحث صهیونیسمها نیست که ، بحث نتانیاهو نیست که ، بحث شورای امنیت است، بحث سازمان ملل است ، دادگاه لاهه است ، آنهایی که این کارها را انجام میدهند اینها هستند، اون کثیف مجریش است، امام این حرفها را در سال ۴۲ گفته که مردم چیزی حالیشان نبوده ، اما امروز حتی جوانها در خود کشورهای غربی ، بینش شان یک بینش جدید است، ، این که با ظلم باید جنگید ، میزنند ، میکشند، زندان میکنند ، بیش از ۳۰۰۰ از دانشجویان ، اساتید و اینها ، دستگیر کردند ،آنها میگویند ما کار خودمان را ادامه میدهیم، انسانیم ، وجدان بیدار شده، این نقش امام است
در مسئله حجاب القلوب ، زنگارها را حرکت امام زدوده است، بینش جلو آمده است، اینجا است که شما خیلی مفتخر هستید، ارتش خیلی مفتخر است، به جهت اینکه ارتش در روزی به این انقلاب پیوسته، که گفتم حتی خواص متوجه نبودند ، آن روز امام تنها بود ، اما حضور ارتش در محضر امام ، خیلی مسائل را خود به خود حل کرد، در حالی که دشمن شما که از شرق و غرب تا امروز به تعبیر خودشان، همه گزینهها را آورد و با همه گزینهها هم شکست خوردهاند.
چند ماه قبل بود در سال گذشته که آقای پوتین یک صحبتی داشت ، در صحبتش گفت که آنچه برای ایران پیش آمده، اگر برای هر کشوری یکی از اینها پیش میآمد، آن کشور را ساقط میکرد، چه قدرتی است؟این متصل به قدرت خداست
و جایگاه ارتش جمهوری اسلامی که کلمه طیبه است، خیلی خدا را شکر کنید ، « بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ»[۹] خدا با شماست، این چه افتخاری است که شما دارید ؟، بنده هم دعاگوی همه شما هستم
ثبتکم الله بالقول ثابت فی الحیات الدنیا و فی الاخره
صلوات بفرستید
[۱] سوره مبارکه بقره آیه ۱۳۸
[۲] سوره مبارکه ذاریات آیه ۵۷
[۳] زیارت عاشورا
[۴] سنن ابن ماجه ۲/ ۴۰۸۸؛ البدء و التاریخ ۲/ ۱۷۴؛ مجمع الزوائد ۷/ ۳۱۸؛ الحاوی للفتاوی ۲/ ۶۰ و نهایه البدایه ۱/ ۴۱
[۵] سوره مبارکه مائده آیه ۵۴
[۶] بحار الانوار، ج ۶۰، ص۲۱۶
[۷] همان
[۸] سوره مبارکه توبه آیه ۵۲
[۹] سوره مبارکه حجرات آیه ۱۷