به گزارش روابط عمومی دفتر نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی و امام جمعه بیرجند، متن کامل بیانات حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید علیرضا عبادی در خطبه های نماز جمعه بیرجند ۱۴۰۱/۰۴/۳۱جهت بهره برداری عموم منتشر گردید.
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
بسم الله الرحمن الرحیم
الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ قَبْلَ الْإِنْشَاءِ وَ الْإِحْيَاءِ وَ الْآخِرِ بَعْدَ فَنَاءِ الْأَشْيَاءِ الْعَلِيمِ الَّذي لا يَنْسى مَنْ ذَكَرَهُ وَلا يَنْقُصُ مَنْ شَكَرَهُ وَلا يَخيبُ مَنْ دَعاهُ وَلا يَقْطَعُ رَجاءَ من رجاه و الصلاة و السلام علی أشرف الأنبیاء و المرسلین محمد صلی الله علیه و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین؛
و بعدُ اوصیکم یا عباد الله و نفسی بتقوی الله؛ خودم و شما عزیزان را به تقوای اللهی، رعایت امرو نهی پروردگار، بایدها و نبایدهای دین که ذخیره آخرت تقوای اللهی است، «فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى». بزرگ میشماریم اعیاد گذشته را از عید سعید قربان و عید الله الاکبر غدیر و در آستانه روز مباهله که اینها اسناد حقانیت اسلام و مکتب اهل البیت علیهم السلام است. و سالْگشت اقامه اولین نماز که در پنجم خرداد به امر امام قدس سره و انجام حضرت آیت الله طالقانی قدس سره الشریف که ابوذر امت بود و این درِ فیض و برکت را به روی امت باز کرد، برادران خواهران چه در امور مادی و چه در امور معنوی انواع نعمتهایی که لا تُعَدّ و لا تُحصی است «وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا».
اما نعمت یک موضوع است، شناخت نعمت و توجه به نعمت یک بحث جداگانه است، وانگهی شکر نعمت و به فعلیت درآوردن حقیقت آن نعمت، بحث سوم است. اینها دیگر محاسباتی است که اگر خلوتی پیدا شد، ذهن ما از این مسائل دنیایی آزاد شد بین خود و خدا باید معادله و محاسبه کرد که نعمت انسانیّتی که خدا به ما داد، ما را انسان آفرید به عنوان اشرف مخلوقات،به این توجه داریم؟ نعمت اسلامی که خدا به ما داد آیا توجه داریم به آن؟ اینکه در این مقطع زمان خدای متعال این انقلاب را هدیه فرمود، آیا به این نعمت توجه داریم و بعد از توجه، در جهت به فعلیت رساندنش؛ آیا من انجام وظیفه کردم یا نکردم؟
حالا یکی از انواع و اقسام، مسئله نماز جمعه است، نماز جمعه را که خدای متعال تشریع فرموده، یک ظرفیت نامتناهی در تشریع این نماز خداوند قرار داده که خوب توجه به آن دیگر فرق نمیکند؛ چه آنهایی که مسئول هستند، وباید نماز بهره دهی داشته باشد، حالا ما چند درصد آن را توانستیم به یک حد نصاب قابل قبول برسانیم، چه آنهایی که بهرهمندی میکنند، آیا با چند درصد از نماز جمعه با این عظمت که هدیه اللهی است ما بهرهبرداری کردیم؟ نماز جمعه یک پایگاه عظیم فرهنگی است که خود این قضیه یک بخش جداگانهای است و آن این که آیا توجه داریم که ما در امور مختلفی که در زندگی به آن سروکار داریم، شاید تعدادش به میلیونها برسد اموری که ما با آن سروکار داریم، آيا توجه داریم که بدون پیوست فرهنگی، آنها نمیتوانند نقش اصیل داشته باشند، و خلأ فرهنگی برای انسان به هر حال در هر مقطعی که باشد، آسیب خودش را بر ملا میکند. و این مکتب غنی اسلامِ عزیز که برای همه نیازهای بشر (این قول فقهاء است، یعنی دین شناسهایی که صاحبنظرند) میفرمایند: شما هر موضوعی که در ذهنتان مطرح کنید، اسلام روی آن حکم دارد از احکام پنجگانه یا واجب است یا حرام است یا مستحب است یا مکروه است و یا مباح. ببین سر از کجا در میآورد!
خوب، اینها پشتوانه فرهنگی میخواهند، پیوست فرهنگی میخواهند، این تشریع نماز جمعه که اگر چه از جهت بهرهدهی و چه از نظر بهرهوری ما از این نعمت بعد از توجه به آن، آنچه لازم باشد انجام دهیم، خیلی دستمان پر است. مضمون مطلبی را از امام قدس سره به شما عرض کنم که نسبت به اهمیت مسئله فرهنگقریب به این مضمونکه جهانخواران، استعمارگران، اینها برای سلطه بر ملتها آسانترین راهشان و بهترین کارشان، نفوذ فرهنگی است. حال مشاهده کنید تشریع این پایگاه عظیم فرهنگی به عنوان نماز جمعه چه ظرفیتی دارد و همچنانکه مشهود است چه در گذشته تاریخ چه در زمان معاصر ما که انسانهای با بصیرت شما عزیزان کاملا توجه دارید. ما هر مشکلی در هر زاویهای که داریم، اگر مشکل سیاسی داریم، اگر مشکل اقتصادی داریم، اگر مشکلاجتماعی داریم، اگر انواع و اقسام مسائل، مشکلات در زندگی ما هست،توجه داشته باشیم که در یک نقطهای از فرهنگ ما، دشمنی نفوذ کرده و با آسیب فرهنگی به ما در زوایای دیگر آسیب زده. خیلی باید توجه داشته باشیم زیرا همه امور در زندگی بشری بالاخره به مسائل فرهنگی او برمیگردد. هرجا آسیبی به ما میرسد باید توجه داشته باشیم که آن آسیب، اول آسیب فرهنگی بوده بعد عوارضش، خودش را در بخشهای دیگر نشان میدهد. و به تعبیر دیگر این به نحوی عمل ماست که به نحوی به ما باز میگردد؛
این جهان کوه است و فعل ما صدا سوی ما آرد صداها را ندا.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾
إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ ﴿۲﴾
إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾
خطبه دوم
بسم الله الرحمن الرحیم
الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ قَبْلَ الْإِنْشَاءِ وَ الْإِحْيَاءِ وَ الْآخِرِ بَعْدَ فَنَاءِ الْأَشْيَاءِ الْعَلِيمِ الَّذي لا يَنْسى مَنْ ذَكَرَهُ وَلا يَنْقُصُ مَنْ شَكَرَهُ وَلا يَخيبُ مَنْ دَعاهُ وَلا يَقْطَعُ رَجاءَ من رجاه و الصلوه و السلام علی اشرف الانبیاء والمرسلین محمد صلی الله علیه اله الطیبین الطاهرین المعصومین اللهم صلّ علی محمد، و علی و فاطمة و الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمد بن علیٍّ و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علیٍّ ابن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الحجة القائم المهدی صلوات الله علیهم اجمعین، أئمۀ و اولیاء و بعد اوصیکم عباد الله و نفسی بتقوی الله.
مجدد خودم و شما عزیزان را در توصیه به تقوا، در سخنمان، در عملمان، در اخلاقمان، در خانوادهمان در جامعهمان، در مواضع سیاسی، در مواضع اقتصادی، فرقی نمیکند خدا را در نظر بگیریم، یک روزی خواهد بود که از همه این امور دنیای امکان فاصله خواهیم گرفت و هیچ چیز غیر از تقوا و اخلاص الهی برایمان باقی نخواهد ماند خودمان را آماده کنیم، اللهم اغفر للمومنین و المومنات والمسلمین والمسلمات الاحیاء منهم و الاموات.
انسان، با باقی جانداران مشترکاتی دارد و تفاوتهایی دارد، حیوانات زندگیشان با غرائز اداره میشود، غریزه بر آنها حاکم است و آنها در انجام غرائز، مجبورند، غرائز با ضعف و قوتش در انسان هم هست به چه دلیل؟ به دلیل اینکه انسان هم حیوان بالفعل است اما با بقیه فرق میکند، حالا قریب ۳۵ تا ۴۰ مورد، تفاوت بین انسان و حیوان است، اما از اهم تفاوتها که انسان با حیوانات دیگر دارد چیست؟ این است که قدرت اراده دارد، قدرت اراده دارد یعنی چه؟ یعنی مثل حیوانات مجبور نیست که از غریزه پیروی کند، تبعیت کند، خدا به او یک قدرتی داده میتواند در مقابل انواع و اقسام غرائزی که برایش پیش میآید بایستد و تصمیم جدیدی بگیرد و با یک قانون قراردادی بر سبیل آنچه که برای او کمالاتی در نظر گرفته میشود، غریزه را زیر پای قدرتش بگذارد.
حال ساده ترینش که حالا همه شما بهتر از بنده توجه دارید، ساده ترینش مثلا نسخه پزشک است، پزشک نسخه را دست مریض میدهد، به هر حال آن غذای مطبوع را میگید نخور، این داروی تلخ را میگوید بخور، این برخلاف غریزه است آن آمپول آنچنانی را بزن، و به هرحال تا چه مدتی امساک کن، اینها بر خلاف غریزه است، اما به دلیل اینکه انسان میخواهد صحتش را بازیابد در اجرای نسخه دقیق عمل میکند و بر غرائز حاکم میشود و حال آنکه حیوانات دیگر محکوم غرائزند، با وقتی کمالش را در این میبیند که در فلان رشته درس بخواند و به فلان مقام برسد، بسیاری از اموری که ممکن است از نظر رفاه و راحتی و غریزه و فلان، مطلوب باشد برای او، آنها را ترک میکند و بالاخره شبها را در مقابل خواب ایستادگی میکند نمیخوابد، مطالعه میکند یا باقی سختیها، امور دینی هم همینطور است، انسنان برای اینکه به مقامات بالای انسانی برسد میبینید که در هوای گرم تابستان روزه میگیرد، در زمستان یخ را میشکند، وضو میگیرد و بر رفاه و بر غرائز و بر تمایلات خودش حاکم میشود.
این یکی از تفاوتهای مهم انسان عبارت است از قدرت اراده است که بر غریزه حاکم میشود بناء علیه انسان محکوم غرائز نیست این تفائوتش با حیوانات است، بنابراین در این موارد همانطور که اشاره کردم دشمنهای ما و دشمنها انسانیت ابزاری دارند که برای آسیب رساندن به ما در امور فرهنگی اینها تضعیف اراده کنند، ببینید دشمن را میشناسید؟ دشمن شناسی یک مساله اساسی است، ابزار دشمن را هم میشناسید؟ حالا از نظر نظامی شما به هر حال یک مجموعه نظامی صهیونیسمیرا با انواع و اقسام سلاحهای نظامی تعریف میکنید، خوب سلاح که تنها آن نیست، دشمن که تنها سلاح نظامی ندارد، سلاح فرهنگی او خطرناک تر از سلاح نظامی اوست، سلاح نظامی چه هست؟ سلاح نظامی که چه در گذشته تاریخ و چه در زمان معاصر ما از بدترین آسیبها و شکستها را برما وارد میکند سلاحهای فرهنگی است.
شما تا حالا پرسیدید از دویست سال قبل که اروپاییها، انگلیسیها آمدند و در آسیا و از جمله در کشور خود شما، تا شبه قاره هند، تا چین تا باقی کشورهای غرب آسیا، اینها چرا این همه تلاش کردند مواد مخدر را، تریاک را و یا دخانیات را و یا در شرایط اخیر مواد صنعتی را توسعه بدهند و همواره در جامعه پخش کنند؟ این برایشان چه فایدهای دارد؟ چه فایدهای دارد؟! جنگ یعنی همین، اینها برای تضعیف کردن اراده است یعنی یک انسان مومن دانشمند باغیرت باسیاست، هیچوقت به دشمن باج نمیدهد اما اگر تریاکی شد، اگر از مواد صنعتی و شیشهای استفاده کند چطور؟ اگر از دخانیات استفاده کند چطور؟ اگر از شراب استفاده کند چطور؟ ببین دشمند دارد با شما میجنگد، یعنی کاملا کارشناسی شده است در جهت تضعیف اراده، این طرح دشمن است.
مادرها در خانه از وقتی فرزندانشان را تربیت میکنند در کنار انواع زحماتی که میکشند که خدا خیرشان دهد، فرزندشان را دشمن شناس کنند همانطور که باید دوست شناس کنند، ابزار دشمن را هم باید به فرزند، آموزش پروش همینطور، دیگران همینطور، ما باید دشمن را بشناسیم، دشمن برای تضعیف اراده انسانها طرح دارد، برنامه دارد، سرمایه گذاری دارد، و انجام داده و پایان انجامش فاجعهها بار آورده است، در هفتصد سال قبل، کشور اسلامیاندلس، اسپانیای اروپا، از پیشرفته ترین کشورهای دنیای آن روز بود که وقتی سقوط کرد نویسندگان خود آنها میگویند:«با سقوط اندلس پانصد سال تمدن جهان به تاخیر افتاد» این کشور اسلامیبود، اما آن روزی که مسلمانها آمدن آنجا، با ایمان بودند، نماز شب میخواندن، باغیرت بودند، باقناعت بودند، شجاع و با مردانگی بودند، دشمن چه کاری کرد؟ دشمن طراحی کرد علیه آنها و آنها را معتاد به شراب کرد، شراب مجانی، کشیش سرزمینی را انگور کاشت، انگورش را وقف کرد شراب کنند مجانی به بچه مسلمانها بدهدند، خب، فحشاء بی حجابیها، دختران مسیحی با هفت قلم آرایش میآمدند به خیابانها ، سفرههای قمار در باغ ملی پخش میشد، تا سحر مشغول قماربازی بودند، دشمن چه کار میکرد؟ دشمن در واقع توان این ملت را گرفت با چه؟ با اعتیاد، با فحشاء با منکرات، با شراب، اما اینها مقدمه کار است، وقتی دید نه دیگر در کلاهشان پشمی نیست، حمله کرد شما بهتر از من میدانید که سقوط اندلس و قتل عامی که نسبت به مسلمانها انجام دادند، از یک کنار زن و مرد و کودک و همه را خونشان را ریختند در خیابانها ، از چه طریق؟ از طریق تضعیف اراده آنها.
وقتی گفته میشود مواد مخدر ممنوع است خُب دلیل دارد، ما زخمهای بزرگی تحمل کردیم و باید حواسمان جمع باشد، یکی از آنها که اراده را ضعیف میکند صحنههای متاسفانه بدحجابی و بی حجابی و اختلاط زن و مرد و اینها اراده را از بین میبرد و بعد دیگر او نه غیرت دارد و نه جرأت دارد، وقتی خدای متعال از اسلام دین خدا، مساله حجاب و عفاف را مطرح میکند خدای حکیم علی الاطلاق خیر ما را میخواهد، اما وقتی دشمن نفوذ میکند دیگر فرقی نمیکند میخواهد از نوع تریاک باشد، میخواهد از نوع شیشه و مواد صنعتی باشد، میخواهد از نوع شراب باشد، میخواهد از نوع اختلاط زن و مرد نامحرم و بی حجابی و بدحجابی باشد، میخواهد انواع مسائل دیگر باشد، اینها طرح دشمن است علیه ما و اسلام تکلیف ما را تعیین کرده، اینها ابزار دشمن است، یا غنا و موسیقی باشد، اینها اراده را از بین میبرد و لذاست که میبینید در صحنههایی که هر یک از اینها حاد میشود در واقع به نحوی اختیار سلب میشود و انواع و اقسام جنایات پیش میآید و آنها عوارض و لوازم دارد، خب ما به عنوان مسلمان که « اَلْمُؤْمِنُ هُوَ اَلْكَيِّسُ »، چقدر باید در این شرایط آخرالزمانی و اینکه دشمن همه گزینهها را سنجیده، از جمله گزینههای نظامی را سنجیده و در گزینهای نظامی کاملا احساس کرده که با ایران نمیشود جنگ نظامی کرد، با مسلمان نمیشود جنگ نظامی کرد، چون مساله جهاد پیش میآید و هر دشمنی را سرجایش مینشاند.
بناء علیه ایجاب میکند که ما حساس باشیم، دشمن با تطمیع، تطمیع، شرایط سخت اقتصادی را دشمن تحریم میکند برما تحمیل میکند و… ، عوامل مفسدش را نفوذ میدهد، آسیب اقتصادی وارد میکند وبعد تطمیع میکند، با پول میخرد انسانها را این دیگر اراده ندارد از هر حیوانی پست تر است، یا تهدید میکند، انسان ترسو را تهدید میکند و حال آنکه انسان مومن نمیترسد، امام شما بنیانگذار جمهوری اسلامی، در آن شرایطی که امریکا، انگلیس و اسرائیل بر این کشور حاکم بودند و اما را نیمه شب گرفتند، دستگیر کردند، وقتی میبردند، بعد از آنکه امام آزاد شد گفت:« آنها وقتی مرا میبردند او داشت میلرزید، مسلسل روی دوش اوست ولی میلرزید» فرمود:«اما من نترسیدم به خدا قسم من نترسیدم اگر بترسم ایمان ندارم» کسی که ایمان دارد نمیترسد، تهدید نمیشود، کسی که ایمان دارد تطمیع نمیشود، کسی که ایمان دارد عفاف و حجابش را حفظ میکند، کسی که ایمان دارد خودش را با تریاک و با مواد مخدر و دخانیات سرگرم نمیکند، خودش را با سگ و گربه سرگرم نمیکند، اینها ابزار دشمن است، به چه زبانی بگوییم که فرزندان ما لابد ما و شما درباره شان کوتاهی کردیم، اینها عناد ندارند اینها نادانند، چرا ما به بچههایمان تفهیم نکردیم که این مرزها خط قرمز است و اگر چنانچه دشمن از اینجا نفوذ کند بدان که در آینده دور یا نزدیک آخرین آسیب را به شما میزند.
بناء علیه باید توجه داشته باشیم و به دیگران هم این یادآوری را به هر حال« تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمقُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿١﴾
اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿٢﴾
لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿٣﴾
وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿٤﴾