به گزارش روابط عمومی دفتر نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی و امام جمعه بیرجند، متن کامل بیانات حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید علیرضا عبادی در درس اخلاق کارکنان دفتر نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی (یکشنبه های علوی) ۱۴۰۰/۱۱/۲۴ جهت مطالعه عموم علاقه مندان منتشر شد.
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام به امام زمان و با ورود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران رهبر مسلمین جهان وسلام مجدد به محضر شما عزیزان، عرض تبریکات میلاد مقدس حضرت امام جواد (سلام الله علیه) و یوم الله بیست و دو بهمن و حضور دشمنشکن مردم عزیز ایران و میلاد مولود کعبه حضرت علی بن ابیطالب (سلام الله علیه)
تشخیص حق خیلی مشکل نیست وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنَا[۱]، لَقَدْ حَقَّ الْقَوْل، إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً[۲]، تشخیص حق کار مشکلی نیست، پس مشکل کجاست؟ تسلیم حق، مرد کسی است که تسلیم حق می شود، تشخیص را، فرعون هم تشخیص می دهد، فرعون کاملا به حقانیت حضرت موسی معتقد بود، اطرافیانش هم معتقد بودند قرآن هم میفرماید که ، آن آیاتی که موسی آورده بود انکار میکردند، وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا[۳]، در باطن یقین داشتتند اما فلسفهی انکار ظلم و علو است، نفس است، نه تشخیص حق، حضرت علامه حسنزاده آملی (قدس سره الشریف) جملهای دارند میفرمایند که اگر همهی اسناد که از طریق شیعه در کتب حدیث و روایت، بحثهای کلامی و اعتقادی، اگر همهی اینها را بشویند، همه آنچه را که ما باید اثبات کنیم از طریق اسناد برادران اهل سنتمان اثبات میکنیم، هیچ مشکلی نداریم چون همهی گفتهها گفته شده، از فرمایشات علامه امینی (قدس سره) نقل شده که فرمود خب این برادران به من بگویند که اگر پیغمبر چه میگفت، در چه قالبی با چه عبارتی میپذیرفتند من همان عبارت را از داخل اسنادشان در می آورم، مسئله این است دیگر
خیلی جای دوری نرویم، بفرمایید که میلیونها پروندهای که توی دادگاهها هست مشکل چیست؟ تشخیص حق است؟ ها، مثلا دزد متوجه نشده که این مال اوست یا ارث پدر دیگری است، چنین چیزی هم دارید؟ صدها برابر آنچه قاضی میگوید قبل از آن دزد میداند، بنابراین مشکل در تشخیص نیست حالا اون ملموس است به دلیل اینکه مسائل فیزیکی و بالاخره اجناس ثقیل است، در بحثهای اعتقادی نه نرمافزار است، اما همه یکیست، مهم تسلیم حق بودن است، نه تشخیص حق، دشمنان اینطوری که به حتی شهادت علی اینها قانع نشدند دیگر، بعد قبر علی (علیه السلام) را پنهان قرار دادند، ببین تا دوران هارون رشید فقط خواص می دانستند و هیچکس نمیدانست کجاست، این مظلومیت را ببینید، حالا به این اکتفا شد؟ نخیر، روی منبرها بعد از نماز تو خطبههای جمعه باید به شخصی مثل علی ابن ابیطالب (علیهالسلام) جسارت می کردند و الا نمازشان قبول نبوده، عجب، خب واقعا اینها خودشان چنین اعتقادی داشتند؟ بنیامیه و بنیمروان چنین اعتقادی داشتند؟ حرف من اینجاست، دیگه کاری از این شدیدتر نیست اما سوال، اعتقاد خودشان چه بود؟ در این بخش تاریخ اعتقادشان را ببینید، وقتی عمر بن عبدالعزیز آمد حاکم شد چند مساله یکی این که گفت فدک مال فاطمه بوده باید به بچههای فاطمه برگردد و مسائل دیگر و پیش خودش فکر کرد که باید جسارت به علی بن ابیطالب را تعطیل کند دیگه، چه کار خلافی بوده خب این خودش که جزء همین بنیامین، بنی ئمروان است دیگر، نوه یزید است، خب اگر دستور بده که آن ها اجرا نمیکنند، آمد یک طرحی زد، آمد با یک مسیحی در خلوت یه قراردادی گذاشت گفت فردا که همهی بن امیه و بنی مروان سبیل اندر سبیل پیش من نشستهاند شما وارد شو و از دختر من خواستگاری کن، من خواهم گفت خب زن مسلمان که به غیر مسلمان جایز نیست، شما فقط یک جمله بگو، بگو پس پیغمبر چطور فاطمه را به علی داد، همین، فردا همه بنی امیه، بنی مروان، روسا، بخشدارها، استاندارها، فرماندارها و … نشسته اند یک وقت دیدند که یک مسیحی آمد جلو و گفت واجب الارضم، گفت، بفرمایید، گفت آمدم برای دخترتان خواستگاری کنم، عمر بن عبدالعزیز گفت عجب، دختر من مسلمان است، مسلمان که زن غیرمسلمان نمیتواند بشود، حرام است، او هم گفت پس چطور پیغمبر شما دختر به علی بن ابیطالب داد؟ عمر بن عبدالعزیز جواب نداد، یک وقت دید همهی این بنی امیه و بنی مروان سرشان را برگرداندند و گفتند مردک خفه شو علی بن ابیطالب اول کسیست که ایمان آورده اولین عالم است، اولین قاضی است به هر حال بنا کردند توصیف علی علیهالسلام و عمربن عبدالعزیز گوش میداد که اینها به اون مرد مسیحی توپیدند و فضایل علی را دارند میگویند خب اون که برای خودش رفت عمربن عبدالعزیز پرسید که خب اگر اینطوری که شما میگویید علی اگر اینطور است پس چرا به علی جسارت میکنید؟ همه آن ها ساکت شدند بلافاصله دستور داد از فردا هیچکس حق ندارد به علی بن ابیطالب جسارت کند، بخشنامه کرد، چون خودشون اقرار کرده بودند، ببین تمام مسائل اینطوریست، مسائل روزمره ما هم اینطوریست، تو خانه هم اینطوریست، تو مغازه هم همینطور است، تو اداره هم همینطور است، تشخیص حق که مشکلی نیست، تسلیم حق شدن مشکل است، از چه کسی بنالیم؟ از خودمان بنالیم، حاضر نیستم حق را بپذیریم، کوچک یا بزرگ، حاضر نیستیم، عبدالفتاح عبدالمقصود دانشمند مصری گفتند در اون زمان تشریف آورد به قم، یک جلسهی بسیار با شکوه علما دیدن داشتن با ایشون، خود این بزرگان یه سوالی کرد گفت که نظر شما در این که علی بن ابیطالب (علیه السلام) توی کعبه به دنیا آمده چیست؟ این چه دلیل داشته چنین کاری بشود؟ خب علما از یک کنار هر کدام یک اظهارنظری کردند صف تمام شد تا به خود عبدالفتاح عبدالمقصود رسید گفتند نظر خود شما چیست؟ گفت نظر من این است که خدا خواسته بفهماند کعبه قبلهی جهان است اما قبلهی خود کعبه علیست، این را چه کسی می گوید؟ عالم بزرگوار و شهیر برادران اهل سنت می گوید، از این روشن تر؟ یکی از دوستان خودمان چند سال در هند در خانهی فرهنگ ایران بود، یک وقت از آنجا نقل میکرد، گفت شب سیزدهم رجب بود در پیش و آنجا شیعه و سنی آدم های پررنگی هستند، در مذهبشان بسیار پررنگ هستند، سخنران جلسه هم یک عالم سنی مذهب بود این عناصر استعماری سپاه صحابه اینها یک اطلاعیه را پخش کرده بودند بین مردم به این که تولد علی را در کعبه شیعهها ساختند، تبلیغات فراوان کرده بودند، خب شب جمعیت زیاد آمده بودند خیلی با حرارت و اینها شب سیزدهم رجب بود عالم بزرگوار اهل سنت سخنران جلسه بود او هم از این اطلاعیه سپاه صحابه اینها مطلع شده بود، در لای فرمایشاتش گفت که یه عده آدمایی بیاطلاعی یا مغرض اطلاعیهی جاهلانه ای دادند و تولد حضرت علی را در کعبه انکار کردن گفتند این را شیعهها ساختند، من به عنوان یک عالم سنی مذهب میگویم علی در کعبه متولد شد اما به فرض اگر غیر از این باشد هر جا علی متولد شود کعبه اونجاست، او این را با یک عبارتی گفت که شیعه و سنی از جا حرکت کردند و بنا کردند به شعار دادن، ببینید وانگهی این مسایل که در این ها ختم نمیشه، آخه با کی حرف میزنیم، اسناد متفق علیه بین شیعه و سنی که از مدارک خلل ناپذیر اسلام به دست همه رسیده و هیچ کس هم انکار نمیکند، آیا می شود آیهی مباهله را انکار کرد؟ آیه قرآن را چطور انکار میکنی؟ آیا می شود تاریخ مباهله را انکار کرد بین شیعه و سنی که آن هایی که همراه پیغمبر آمدند و این آیه برای آن ها نازل شده علی بن ابیطالب بود، امام حسن و امام حسین بود، فاطمهی زهرا بود، غیر از این است؟ کسی میتواند انکار کند چنین چیزی را؟ فخر رازی، آن عالم بزرگوار اهل سنت که مشهورنام است دیگر به امام المشککین اما به اینجا که میرسد دیگر شک برنمیدارد، خود این بزرگوار میفرماید که چون ایشان اهل ری هست دیگر شاه عبدالعظیم، میفرماید که عوامی از شیعه در ری، عوامی نه عالمی، عوامی از شیعه در ری، از او پرسیدم، حالا چه کسی می پرسد؟ عالم درجه یک برادران اهل سنت از یک عوام شیعه در ری پرسیدم که شما شیعهها علی بن ابیطالب را از پیغمبران سلف افضل میدانید آقا این چه عقیده ای است که علی از پیغمبران افضل باشد؟ آن عوام از من پرسید که قرآن خواندهای؟ من خیلی تعجب کردم، گفتم من را میگویی؟ من مفسر قرآن هستم، گفت خب حالا هر چی هستی، آیه مباهله را خونده ای؟ خب بله منظور شما چیست؟ گفت من یک سوال دارم، بفرما، گفت آیا میشود کسی از خودش دعوت کند، یک دعوت نامه به خودش بنویسد که امشب مثلا جلسه فلان تشریف بیاورید، گفتم نه این که نمی شود از خودش دعوت کند، گفت خب در آیه مباهله هست نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکمْ[۴]، گفتم نه مراد از انفسنا اینجا علی بن ابیطالب است گفت آمدی تو حساب، پس او که آیه قرآن است، او که کلام وحی الهیست از علی بن ابیطالب به جان خود پیغمبر تعبیر کرده غیر از این است؟ گفتم نه، گفت شما عقیده دارید که پیغمبر آخر الزمان افضل همهی پیغمبران است، گفتم بله، گفت خب مساوی مساوی، مساویست، وقتی خدا در قرآن مساوی پیغمبر، جان او را علی بن ابیطالب می گوید اگر پیغمبر افضل از همهی انبیاء است خب علی هم افضل است به دلیل این آیه قرآن، این عوام بود ها، حالا این عالم با انصاف فخر رازی می گوید لم احر جوابا، می گوید در مقابلش هیچ چیزی نتوانستم بگویم، آنقدر او محکم و مستدل صحبت کرد که نتوانستم جوابش را بدم، حالا شما برو جوابش را بده، حدیث ثقلین متفق علیه شیعه و سنی است، وقتی می فرماید که و إنهما لن يفترقا[۵]، از آن چه میفهمید؟ معنی عصمت است دیگر، عصمت غیر از این است؟ این که قرآن لا يَأْتيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ[۶]، قرآن با اهل بیت اینها دو اِدلندکه از هم هرگز جدا نمی شوند، از این چه معنی فهیمده می شود؟ معصومند، همه آنچه که دیگران به امر معاویه و امثال او از ظلمه ساختند دروغ است به جهت اینکه با قرآن مخالف است، با حدیث ثقلین مخالف است، خب ببینید إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی و إنّهما لَنْ یَفْتَرِقا حَتى یَرِدا عَلَیَّ الحَوْضَ[۷]، آیه تطهیر معنی عصمت را نمی فهماند؟ خب این هم که باز متفق علیه شیعه و سنی است که همین پنج تن بودند دیگر، إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۸]، این ها معنی عصمت را نمی فهمند؟ فهمیدنش کار مشکلی است؟ فهمیدنش کار مشکلی نیست تسلیم شدنش کار مشکلی است، همین جریانات سیاسی که شما در زمان خودتان میبینید، تشخیصش مثلا مشکل است که ما بدانیم که انگلیس دشمن بشری است، تشخیصش مشکل است؟ اینکه آمریکا آفت انسان است تشخیصش مشکل نیست، اما در عین حال هنوز میبینید عوض اینکه رو به کعبه بخوابند، تازه توی مردم خودمون کسانی هستند که هنوز قبله شان همین اهل فساد هستند، همه چیز از حق در جای خودش ثابت است، اَللَّهُمَّ إِنِّي رَضِيتُ بِهِمْ أَئِمَّةً، این کار مشکلی نیست، مشکل کجاست؟ فَارْضَنِي لَهُمْ اینی که ائمه معصومین، این که علی بن ابیطالب را به عنوان پیشوا ما قبول کنیم این که کار مشکلی نیست، خیلی هنر نکردیم، حتی آن هایی که مسلمان نیستند علی بن ابیطالب را به عنوان پیشوایی قبول دارند، حالا ما خیلی هنر کردیم؟ نه این که هنر نیست، هنر آن است که فَارْضَنِي لَهُمْ، خدایا من را هم مورد پسند آن ها قرار بده به این معنی که اگر علی امام باشه من مأموم علی باشم، لِكُلِّ مَأمومٍ إمام[۹]، اما مشکل من اینجاست که امامت علی بن ابیطالب را به صد دلیل ثابت میکنم اما خود من پیرو یزید هستم، مشکل من اینجاست، کار من، رفتار من، اخلاق من، همین که میبینید، این خیانتها، این دزدیها، این گرگیها، اینها کار مسلمان است؟ این ها کار شیعهی علی است؟ یا کار معاویه است؟ بنابراین این هنر نیست که اَللَّهُمَّ إِنِّي رَضِيتُ بِهِمْ أَئِمَّةً، هنر نیست، کسانی که اصلاً مسلمان نیستند علی را قبول دارند اما مسلمانی من و تشیع من او مهم است، فَارْضَنِي لَهُمْ، خدایا این را توفیق بده من هم یک کاری کنم که متناسب با آن ها باشد، متناسب با آن هاست؟ مشکل ما اینجاست، این ها مستوره است، عا لم پر است از این مطالب ولی وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ[۱۰]، کسی هم نیست که گوش کند، این مهم است، دیگر گوش کند، خب حالا از خودم شکایت به کجا ببرم از خودم شکایت دارم.
و نعوذ بالله من شرو انفسنا و سیئات اعمالنا، صلوات بفرستید
[۱] . آیه ۶۹ سوره عنکبوت
[۲] . آیه ۳ سوره انسان
[۳] . آیه ۱۴ سوره نمل
[۴] . آیه ۶۱ سوره آل عمران
[۵] . ارشاد القلوب، جلد ۱، صفحه ۱۳۱
[۶] . آیه ۴۲ سوره فصلت
[۷] . ارشاد القلوب، جلد ۱، صفحه ۱۳۱
[۸] . آیه ۳۳ سوره احزاب
[۹] . نهج البلاغه، نامه ۴۵
[۱۰] . آیه ۱۷ سوره قمر