بسم الله الرحمن الرحيم
با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد به محضر شما عزیزان و همه اهل ایمان و بنا به روایتی که امروز را شهادت حضرت امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) عرض تسلیت دارم،اعوذ بالله من الشیطان الرجیم «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ»[۱] «الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»[۲] «أُولَٰئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ»[۳] غالبا این آیه کریمه را در مجلس ترحیم می خوانند،شاید برای بعضی سوال باشد چه تناسبی دارد با این جلسه،در روایات فرمودند که این آیه ناظر به آخر الزمان است،یعنی قرآن شفا است،و قرآن دوای درد ها است ، حالا شاید ما صدهابار این آیه را در مجالس ترحیم شنیده ایم،حالا در مفهوم و مفاد محتوای این آیه یک تجدید نظر کنید آن وقت ملاحظه می کنید که همه این مشکلات که چه در سطح بین الملل چه در منطقه است چه در استان است چه در موارد شخصی حتی است،می بینید دوای آن ها یک نسخه پیچیده شده است در این آیه،بله اصولا انسان برای آزمایش آفریده شده،فلذا است که از دعاهایی که هرگز مقبول نمی افتد این است که بگوییم خدایا مارا آزمایش نکن این هرگز مقبول واقع نمی شود این دعا مستجاب نمی شود،زیرا فلسفه خلقت آزمایش است،نمره را در آزمایش می دهند،منتهی با همه آنچه که انبیا قبل چه رسول خدا (ص) و چه در روایاتی که رسیده است مهمترین آزمایشات در آخرالزمان است،همین که شما می بینید که همه آنها در این آیه ذکر شده است و شروع این آیه هم با حرف تاکید و «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ» (لام) تاکید است،یعنی توجه توجه کمربندهارا محکم ببندید و زمان خودتان را بشناسید،«وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ »[۴] دنیایی که امنیت را از بین می برد،دنیایی که فشارهای اقتصادی و کمبودهای مختلف برای جامعه بشری یک تهدید است ما که در نعمت هستیم در یمن چه می گذرد؟ در میانمار چه می گذرد؟ در کشورهای آفریقایی چه می گذرد؟ در فلسطین چه می گذرد؟یک چنین آزمایشاتی فراگیر در طول تاریخ نبوده و هر لحظه همه را تهدید می کند هم از جهت امنیت و هم جهت مسائل اقتصادی ، «وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ »[۵] تازه در آنها خلاصه نمی شود که، شرایطی است که چه در طبیعت رسوخ پیدا کرده « ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ»[۶] کره زمین گرم شده تغییرات آب و هوایی ایجاد شده، خشکسالی ها می آید قحطی ها می آید، و هم انواع و اقسام خطرات جانی، حالا چه با حمله مستقیم دشمن، چه در محاصره های اقتصادی چه در جنگ های نظامی همان طور که می بینید، از صبح و ظهر و عصر و شب اخبار را از این ها می شنویم بلکه می بینیم که در دنیا چه می گذرد،دشمن هم هر لحظه اعلام می کند که تمام گزینه هاروی میز است، یعنی فقط کاری که از دستمان برنیاید انجام نمی دهیم،معنی اش همین است، حالا دوباره همین آیه را با شرایط آخرالزمانی خودتان انطباق بدهید. اعوذ بالله من الشیطان الرجیم «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ » [۷]خوب این دنیای وحشت اما این کشتی متلاتم آخرالزمانی یک لنگر هم دارد که در این دریای متلاطم از نهایت آرامش برخوردار می شویم،می خواهید؟بله چه طور ؟ «وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ»[۸] شکیبایی ، پایداری مقاومت ، مردانگی، در مقابل این جبهه های نامرد بی عاطفه و بی شرف و ستمگران بین المللی و جهانی،خوب این اعتماد و اطمینان با چه ابزاری حاصل می شود؟ «الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ »[۹] هر نوع مصیبتی که می خواهد باشد جان باشد، مال باشد ،جنگی باشد،نظامی باشد،هرچه باشد بلاخره هست،این صحنه آخرالزمان یعنی همین در این آیه کاملا مسجل شده،«قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ »[۱۰] لنگر این است،کشتی در دریای مطلاتم است خوب باشد!این طلاتم به من ربطی ندارد.دنیا را آتش بگیرد ابراهیم هیچ وقت قلبش از جا در نمی آمد، فرشته امین خدا در آن لحظه ای که می خواهد ابراهیم پرت شود با منجنیق در آتش می گوید خوب کاری نداری؟کمکی نمی خواهی ؟ می گوید به شما خیر،پس به که ؟ می گوید به خدا، « إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ » این آیه را شاید در هر شبانه روز یک بار بگوییم،لفظ مسئله یک بحثی است،اما محتوی آن چیست؟ این لنگری است که در کشتی مطلاتم حالا جهان را آب بگیرد یا آتش بگیرد، حال کسی که این را با اعتقاد بگوید هیچ گونه در آن مشکلی ایجاد نمی کند، چرا مشکلی ایجاد نمی کند؟ خوب مثل همه چیز باید کارشناسی شود،مشکل کی به وجود می آید؟ بعد باید ببینیم این آیه چه کاری انجام میدهد که مشکل را رفع می کند،مشکل کی به وجود می آید؟هروقت هر کسی در هر زمان به غیر از خدا امید ببندد و به غیر خدا امید بورزد ، البته او هیچ وقت روی آرامش را نخواهید دید، هیچ وقت، همان چنان که به زبان شما می گویید تهدید و تطمیع مایه مشکل ما این است،که تحت تاثیر تهدید و تطمیع قرار می گیریم بعد متزلزل می شویم بعد می ترسیم بعد شکست می خوریم،خوب ما یک پناه گاه می خواهیم که واژه شکست در آن وجود نداشته باشد،این ها مسائل کارشناسی شده است،ما چنین پناه گاهی می خواهیم که در آنجا به هیچ نحوی اضطراب نباشد،آن به نحوی حاصل می شود که مفاد « إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ » و همه چیز از او است،و با ایمان به او و تکیه به او همه ی مسائل حل است و در هیچ جا شکست نیست،خوب شما در هر مسئله ای می بینید که یا شکست است یا پیروزی،اما در اینجا شکست اصلا معنی ندارد،همان چیزی که قرآن در آن فرموده:« إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ»[۱۱]
این یعنی اینکه هیچ جا شکست نیست، از هر نوعی که ورود پیدا کند پیروزی با اوست، و آن وقتی است که من در جبهه و موضعی قرار بگیرم که به عناصر غیر قابل شکست مجهز بشوم،اگر به علم به معنی صحیحش ، اگر به ایمان به معنی صحیحش، اگر عقل به معنی صحیحش اگر به عدل به معنی صحیح مجهز بشوم،و همه این ها در زیر سایه به ایمان خدای متعال داشته باشم، این عنصر اصلا غیر قابل شناسایی است،دنیا را جهل بگیرد اما لقمان حکیم شکست نمی خورد، دنیا را جهل گرفته باشد،چون او متکی است، دنیا را پستی گرفته است اما او شکست نمی خورد چون او به حکمت مجهز است، دنیا را ابوجهل ها پر کرده اند باشد اما او به علم مجهز است، دنیا را شرک و کفر فراگرفته است باشد، اما او به ایمان مجهز است شرک که برای او معنی ندارد، این ها همه در میان آیه « إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ » خفته است، این چه از نظر کارشناسی و چه در صحنه های میدانی، ابوذر غفاری شکست نمی خورد که نخورد نه تهدید روی او تاثیر داشت نه تطمیع این سکه هایی که امروز هم با تهدید و هم با تطمیع همه را سرگردان کرده به خاطر بی ایمانی بحث یک سکه دو سکه صد سکه که نبود ، یکی دو کیسه پر از سکه و طلا آوردند درب کلبه ابوذر غفاری روی زمین گذاشتند، تطمیع می شود؟ خیر؛ بلافاصله رو کرد و پرسید در خانه هر مسلمان برده اید و این سهمیه من می باشد؟ او ایمان دارد او فقط به خدا تکیه دارد،او نمی خواهد از سکه روزی بخورد او روزی را دست خدا می گیرد،خوب مامورین چه می گویند؟ گفتند که اینها از سفره بیت المال نبوده که برای همه ببرند و برای شما بیاورند،این ها مال شخصی است، به عنوان نور چشمی برای شما فرستاده اند، گفت من بی نیاز هستم نیازی ندارم، گفت شما نیاز نداری؟ یک اتاقی که بیشتر نداری ، یک حصیر افتاده یک کاسه چوبی هم هست، یک نان جوین هست و یک ابریق، شما غیر از این چه دارید؟ گفت بله همین است ولی من بی نیاز هستم،به چه بی نیاز هستی ؟ به ولایت علی بن ابیطالب، ولایت علی یعنی به ولایت خدا،یعنی همان « َإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ » ما از سوی خدا آمده ایم به سوی خدا برمی گردیم،آنچه خیر ما باشد خداوند به ما می دهد، حالا می خواهد غنا باشد می خواهد فقر باشد، می خواهد مرض باشد می خواهد صحت باشد، می خواهد عزت باشد می خواهد نباشد، خوب جمعش کنید، آنها به زاری والتماس افتادند،گفتند آقای ابوذر شما نیاز هم نداری اما چون روحیه شما رامیدانستم،ما غلام هستیم ما برده هستیم اگر ابوذر پذیرفت شما آزاد هستید، حالا شما این ها را به فقیری خواهی داد، برای آزادی ما این ها را بپذیر، او گفت بله اما اگر من این ها را بگیرد من خودم برده می شوم، اما بنده خدا برده نمی شود، برده غیر نمی شوم، با مزاج من نمی سازد، این شد تطمیع ؛ آن لنگر « إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ » چه کاری انجام داد؟ در مقابل فقر و فشارها قلب ابوذر مطمئن است،دیدند در این نسخه جواب نگرفتند،گفتند ابوذر را باید تهدید کرد،ابوذر تبعید است در مدینه باید برود شامات که زیر سلطه معاویه است،آنجا معلوم است که چه طور برخورد می کنند، ابوذر بردند در شامات در همان طرف های جبل عامل همان جایی که امروز شما شیعه های لبنان را می بینید،ابوذر آنجا بود مگر رها می کرد،بنده خدا حرف حرف خداپسند،تبلیغ می کرد، بذر یک شیعه هایی را کاشت که بعد از ۱۴۰۰ سال همین لبنانی ها هستند،معاویه فرستاد که ما با این آدم نمی توانیم کنار بیاییم چه کنیم؟ گفتند او را بفرستید مدینه ما پوست از سر او میکشیم، او را سوار شتری کردند که رو انداز نداشت، سوار کردند اوردند مدینه دیگر این پاهایش ساییده شده بود، شتر رو انداز که نداشت، پوست و گوشت رفته بود که دیگر نمی توانست راه برود،توبه کرد ،ترسید؟ اصلا نترسید،خوب گفتند حالا بلایی دیگر سر او می آوریم ، گفتند روی کره زمین از همه جا زشت تر کجا است ؟ ازکجا بدت می آید؟ گفت: ربذه گفتند چرا؟ گفت به دلیل اینکه در اول زندگی در دوران شرک آنجا بودم بدم می آید،طرف را می خواهند شکنجه کنند از خودش می پرسند،چرا؟ پیامبر در مورد ابوذر فرموده است: «آسمان سایه نینداخته و زمین بر خود حمل نکرده گویندهای راستگوتر و نیکتر از ابوذر»[۱۲] آنها از خود ابوذر می پرسند که از کجا متنفر است، بعد می گویند بفرستید همان جا بماند تا بمیرد،همان طور هم می شود که همان جا بود و از دنیا رفت،که به این هم پیغمبر خبر داده بود،با گذری که مالک اشتر به آنجا رسید و تجهیز کرد و تقدیم کرد ابوذر را، « إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ » تفسیر این آیه وجود ابوذر است.آن شبی که امام بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران را از قم دستگیر کردند و حکومت های نظامی همه جا را گرفته بودند و سرنیزه ها سر دست بود و آقا را از قم به تهران بردند،بعد از اینکه آقا برگشتند، فرمودند که در آن شب من نترسیدم، در حالی که این ها می لرزیدند من آنها را دلداری می دادم،به خدا قسم من نترسیدم اگر بترسم من ایمان ندارم،« إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ » این است در مجالس ترحیم می خوانند اشکال ندارد بخوانند اما تمثیلش این است ، پیروزی بدون شکست اینجا است، این را باید درست می کردیم، اگر این را درست می کردیم دشمن اصلا خفه بود،دشمن جرأت نمی کرد حرفی بزند،این بی ایمانی های ما این تطمیع های ما این تهدید های ما درست مثل یک حیوان، شما همین ها را در زبان دشمن می شنوید، از اصطلاحات دشمن چیست؟ از اصطلاحات می گوید چماق و هویج ، آن جریان مکفارلِیْن یعنی چه ؟ آن که یک کیک پختند و تورات و انجیل و یک کلت رو به ایران ایستادند به وسیله مکفارلِیْن برای چه بود؟ یعنی چماق و هویج.
بر ایمان خودمان شک کنیم ،مخصوصا این هایی که برای ما تصمیم می گیرند این هایی که دشمن را پر رو می کنند،ما کجا و تعلیمات قرآن کجا ، ما چه حرفی برای گفتن داریم؟ خدا پیروزی بدون شکست را به ما داده به همه اهل ایمان داده، خوب در خود قرآن وقتی پیامبران و آنهایی که ایمان داشتند در مقابل کفر و شرک می جنگیدند،نه این جنگ عادی جنگ های نابرابر ، « حَتَّىٰ يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَىٰ نَصْرُ اللَّهِ»[۱۳] این ها دیگر داشتند از جا کنده می شدند،در این التهاب پاسخ خدا را عنایت کنید،با چه قدر آرامش« أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ»[۱۴] شما دنبال نصر خدا می گردید،نصرخداوند که همراه شماست،نمی بینید؟ نصرت خداوند که با شما فاصله زمانی ندارد که بگوییم فردا پیروز می شوی ، نصرت خداوند در ایمان شما است، این که می بینید وقتی صحنه کربلا پیش می آید ، و اصحاب الحسین (ع) که بهترین و صادق ترین اصحاب هستند،در یک شرایط نابرابر دارد هرچه حسین (ع) به پایان مرحله نزدیک میشد نشاط حسین (ع) بیشتر می شد،چرا چون اگر انسان احساس شکست کند رنگش زرد و سرخ می شود،اما این جا تردید نیست،کجا تردید است؟ ما جلو هستیم هرچه پیش بیاید پیروزی برای ما است،تردید داریم بعد از ۱۴۰۰ سال نمی دانیم پیروزی برای کی است؟ برای حسین یا برای یزید؟ برای پیغمبر است یا برای ابوجهل؟ برای علی است یا معاویه؟« أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ» شما اصلا پیروز هستید نه اینکه منتظر پیروزی باشید،شما اگر بر حق و عدل و علم و ایمان هستید، پیروزی بیاید برای چه؟ خودش پیروزی است دیگر،اینجا تزلزل که دیگر معنی ندارد،اینکه می بینید مواضع پیامبران که از اولین پیغمبر که حضرت آدم باشد یا حضرت نوح باشد،تا ختم الرسول ، اوصیا و اولیا ،از اولین اوصیا تا آخرین الوصیین، مواضع قرص و محکم و قابل تهدید و تطمیع نیست،و این را به شما و امثال شما عرض می کنم که در این شرایط بازار تهدید و تطمیع و حکومت اقتصاد و حکومت شهوات و از این حرف ها شما در این دریای طوفانی آخرالزمانی به لنگرگاه خوبی تکیه کرده اید، این را محکم بگیرد این شکست ندارد،به هیچ نحو شکست ندارد،چرا چون هر چه پیش بیاید خیر است،این به معنی غلبه نظامی نیست،آن کسی که در اصل موضع خود موضع پیروز است هرچه پیش بیاید موجب شکست او نمی شود که انسان پیروز انسان با ایمان، انسانی که بر اساس عقل عمل می کند،، انسانی که بر اساس فطرت عمل می کند،، انسانی که بر اساس ایمان می کند،«كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ»[۱۵] پیروی از پاکان عمل میکنید،شکست معنی ندارد،حالا خداوند بخواهد همان خیراست،پیش از انقلاب در آن دوران خفقان که کسی جرأت نمی کرد اسم امام راببرد امام در تبعید گاه بود،حضرت آیت الله العظمی مشکینی در مسجد امام حسن عسکری در قم درس مقاصد می دادند،در همان شرایط که کسی جرأت نمی کرد اسم امام را ببرد و یا تعرضی به حکومت شاه بکند ایشان در همان درس خودشان می گوید : طلبه ها از این حرف ها و عناصر نترسید ، از این ها هیچ کاری ساخته نیست ، این ها نهایت کاری که می کنند شما را خواهند کشت،این که به ضرر شما نیست، به ضرر شما است؟ امام حسین (ع) را کشتند به ضرر امام حسین (ع) بود؟ آن نرخ عظیم خون مطهر حسین (ع) که همواره بعد از ۱۴۰۰ سال می گویید « اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ » این نرخ خون حسین(ع) است ، اگر حسین (ع) شهید نمی شد که این چنین ارزشی نداشت، این ترس دارد؟ خوب ضمن اینکه مواضع شما در این شرایط دنیای امروز مبارک شما باد دعاگوی شما هستم مجدد این آیه کریمه را بیان می کنیم و این دوای همه درد های آخرالزمانی مقابل همه گزینه ها است ، و اگر ما عناصر نفوذی نداشتیم،عناصر خود فروخته نداشتیم،به هر حال ضایع شده های بازار شهوات و شهرت نداشتیم،این غلبه های ظاهری هم برای ما ثبت شده بود و هست،این آیه دوای همه درد ها است. اعوذ بالله من الشیطان الرجیم « وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ » «الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ »[۱۶] صلوات
[۱] سوره بقره ؛ » مسلّماً شما را به چیزی از ترس، گرسنگی، کاهش بخشی از اموال و جان ها و نیز محصولات نباتی، [یا ثمرات باغِ زندگی چون پسران و دخترانتان] آزمایش می کنیم [تا مشخص گردد چه کسی در برابر هجوم بلاهای آزمایشی در مدار دین می ماند، و چه کسی طاقت نیاورده، دین گریز می شود،] و [تو ای پیامبر!] صبرکنندگان را بشارت ده
[۲] همان کسانی که چون مصیبتی [سخت] به آنان رسد می گویند: [«اِنّا لِلّه و اِنّا اِلیه راجعون»] ما مملوک خداییم و بی شک به سوی او بازمی گردیم
[۳] آنان هستند که درودها و رحمتی [ویژه] از سوی پروردگارشان برای آنان [ثابت و قطعی] است،
[۴] همان
[۵] همان
[۶] سوره روم آيه ۴۱ صفحه ۴۰۸ جزء ۲۱ ، در خشکی و دریا به سبب آنچه [از اعمال زشت] که مردم به دست خود مرتکب شدند تباهی و فتنه آشکار شده است، در نتیجه خداوند [آثار تلخ و آزاردهندۀ] برخی از گناهانی را که مرتکب شده اند به آنان می چشاند تا [از تباهی و فتنه] بازگردند
[۷]سوره بقره آیه ۱۵۵
[۸] سوره بقره آیه ۱۵۵،صبرکنندگان را بشارت ده ؛وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ
[۹] سوره بقره آیه ۱۵۶، همان کسانی که چون مصیبتی [سخت] به آنان رسد می گویند: [«اِنّا لِلّه و اِنّا اِلیه راجعون»] ما مملوک خداییم و بی شک به سوی او بازمی گردیم
[۱۰] همان
[۱۱] سوره توبه آیه ۵۲ بگو: «آیا درباره ما، جز یکی از دو نیکی را انتظار دارید؟! (: یا پیروزی یا شهادت) ولی ما انتظار داریم که خداوند، عذابی از سوی خودش (در آن جهان) به شما برساند، یا (در این جهان) به دست ما (مجازات شوید) اکنون که چنین است، شما انتظار بکشید، ما هم با شما انتظار میکشیم!»
[۱۲] ۸. ↑ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، تحقیق:موسوی جزایری، سید طیب، ج ۱، ص ۵۲، دارالکتاب، قم، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ش.
[۱۳] آیه ۲۱۴ سوره بقره،« أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ ۖ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّىٰ يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَىٰ نَصْرُ اللَّهِ ۗ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ» آیا گمان کردید داخل بهشت میشوید، بیآنکه حوادثی همچون حوادث گذشتگان به شما برسد؟! همانان که گرفتاریها و ناراحتیها به آنها رسید، و آن چنان ناراحت شدند که پیامبر و افرادی که ایمان آورده بودند گفتند: «پس یاری خدا کی خواهد آمد؟!» (در این هنگام، تقاضای یاری از او کردند، و به آنها گفته شد:) آگاه باشید، یاریِ خدا نزدیک است!
[۱۴] همان
[۱۵] سوره توبه آيه ۱۱۹ صفحه ۲۰۶ جزء ۱۱ ،ای اهل ایمان! از خداوند [اطاعت کرده، و از محرّماتش] بپرهیزید، و با صادقان [که انبیاء و اهل بیت علیهم السلام و اولیای خاصِ خدایند] همراه باشید !
[۱۶] سوره بقره آیه ۱۵۵ و ۱۵۶؛ و قطعا شما را به چيزى از [قبيل] ترس و گرسنگى و كاهشى در اموال و جانها و محصولات مى آزماييم و مژده ده شكيبايان را (۱۵۵)
[همان] كسانى كه چون مصيبتى به آنان برسد مى گويند ما از آن خدا هستيم و به سوى او باز مى گرديم (۱۵۶)