متن بیانات حجت الاسلام و المسلمین سید علیرضا عبادی نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی و امام جمعه بیرجند در دیدار با مدیران حوزههای علمیه استان مورخ ۱۳۹۶/۱۱/۵
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم
با سلام به امام زمان (عج) و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان و سلام به محضر شما و همه سنگرنشینان علم و ایمان.
تبریک ایام میلاد مقدس حضرت زینب کبری سلام الله علیها. خیلی خوش آمدید، لطف فرمودید؛ هم از محضر و دیدار شما فیض گرفتم و هم از فرمایشات و گفتار شما. مسئولیت اصلی روحانیت است در این مقطع، و ملاحظه می فرماید که دنیا از سویی در بن بست فکری و عقیدتی قرار گرفته و از انسان یک موجود سرگردان ساخته شده؛ آنچه هم در صحنه میدانی نشان می دهد در واقع همان جنون است، جنون سرگردانی است؛ که سلطه تفکر اومانیستی چنین نتیجهی دارد، طبیعی است و تمامش هم یک علاج دارد و آن که بشر را از سرگردانی دربیارند، هدفمندش کنند تا کارها درست شود. و جای تردید نیست که داروی شفابخش این بیماری بزرگ جهانی، نسخه البته پیغمبران است که «لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ»۱، همه خلاصه میشود در وجود مبارک عقل کُل و هادی سُبل و خاتم الرسل حضرت محمد مصطفی سلام الله علیها و کاملاً هم واضح است که آن خلاصه میشود در اهل بیت علیه السلام؛ که پیغمبران همه به عدالت دعوت کردند و این مکتب اهل بیت(ع) است که براساس دعوت پیغمبران و پیغمبر آخر زمان(ص) همان اسلام ناب [است] که به وسیله واقعاً امنای الهی حفظ شده، در دست ظلمه نبوده – ظلمه به هر اسمی که بوده- و اما این امنای الهی که دین خدا را حفظ کردند که فقهای شایسته و وارسته بودند در فراز و نشیبها و پیچ و خمهای تاریخ بالاخره این امانت را به اینجا رساندند. و پیداست صرف جمعیت که دردی را دوا نمیکند؛ باید خواصی باشند که هدفشان این باشد حالا باقی قشرها و صنفها که بگذریم در مجموعه خود این صنف- حلا تعبیر میکنیم به یک صنف- خیلی جاها یا بعضی جاها مشاهده میشود که خود افراد هم نمیدانند که به چه کار آمدهاند و چه کاری باید انجام بدهند؛ مسئولیت بزرگ چیه؟ این حمل امانتی که میکنند یعنی چه؟ و از همان مسئلهی که باقی صنفها گرفتارش هستند دیگر حالا میخواهد صنف بازار باشد، صنف دانشگاه باشد، صنف اداری[باشد] که بیشتر حواسها روی این است که من بتوانم زندگی کنم، مسئله این است؛ حالا در زندگیهای محدود عالم یا در زندگیهای اشرافی برابر ایدهاش بتواند زندگی کند، دنبال این حرف است؛ به اصطلاح مشکلات خودش مطابق با فکر خودش حل کند. خُب این خیلی فاصله است تا آن که مشکل جهان حل شود.
بنابراین آنچه که در پرورش حوزههای علمیه که آقا فرمودند حوزهها باید انقلابی بمانند؛ خُب همین است که دارای اهداف سنگینی که به عنوان امانت الهی باید به آن رسید و جامعه را به آن رساند« قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ»۲، و تنها ما خود نیستیم، همه آنچه که در آنها مؤثر باشیم که اهل ما شمرده میشوند، جامعه ما شمرده میشوند، مسئولیم. دشمن هم برای به هر حال زمینگیر کردن روحانیت حالا از جنگهای منافقانه، تروریستهای اول انقلاب بگیرید تا جنگهای منطقهی و قبیلهی و مذهبی و جریانات امروز و جنگ نرم و بدتر از همه تهاجم فرهنگی و تصرف در افکار و عقاید؛ همین که میبینید که آثارش را ما در صحنه جامعه میبینیم. اگر چنانچه این حرکت انفعالی ما تبدیل به یک حرکت تهاجمی در مقابل دشمن نشود چون این مکتب غنی باید بر این همه ظلم و ستمی که در دنیا میشود، این همه ضد ارزشی که دنیا را پُر کرده که«مُلِئَت ظُلماً و جَورا»۳، این باید تهاجم داشته باشد، طلبکارانه حرف زند؛ اما صرفاً مهمترین کاری که میکند دفاع میکند، این به جای نمی رسد؛ و بالاخره اگر این معادلات عوض شود هم زندگی دنیا از بین میرود و هم زندگی آخرت. اینطوری نیست که حالا بگوییم اگر آنها بیایند ما یک گوشه مجلس بگیریم، اصلاً این نیست؛ مشاهده میکنید آنها در جایی که راه پا باز میکنند – و حال آن که آنها ابزارند، هدف ما هستیم- میبینید وقتی میروند به گونهی تخریب میکنند – شما آن خانههای که مثلاً از سوریه تخلیه میشود را مشاهده میکنید، اصلاً ساختمان را هم خراب میکنند، این معنیاش چیه؟ «قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ»۴، در باطنشان چه میگذرد که اینگونه بیرحم[هستند] – به هیچ چیز حتی به جماد رحم نمیکنند اینها. اگر معادلات عوض شود و یعنی ما کوتاه بیایم و معادلات عوض شود به هر حال «نه از تاک نشان ماند و نه از تاک نشان»۵، اینجاست که حالا چه به فکر کار دنیامان هستیم، چه به فکر کار آخرتمان هستیم دشمن را نباید کوچک شمرد، دشمن خیلی خطرناک[است]. باید بعد از این چهل سال که [دشمن] به اصطلاح همه گزینهها روی میز داشته، اگر در کار خودش پیش ببرد هیچ چیز نمیگذارد، هیچ چیز؛ آنها با مردم خودشان چه میکنند که با ما کنند؛ بنابراین هر کسی در هر جایگاهی است و مخصوصاًعلمای دین و بالاخص مربیان حوزهها باید همواره همان تعبیر آقا که میفرمایند[حوزهها باید انقلابی بمانند]، نگذارند این جامعه بخوابد؛ خواب همان و نابودی همان. مسئولیت شما سروران گرامی مسئولیت خیلی سنگینی است؛ که حالا علم در یک ترکیبی که میتواند یک داروی مفید باشد یک جزئش است اما آن بصیرت، آن تقوا، آن کارآمدی، آن ایثار و اینها بالاخره با اینها ترکیب شود و الا علم که به تنهایی خودش یک زهر است مثل زهر رُتیل؛ اما وقتی از آن ترکیب دارویی میسازند شفابخش میشود؛ این تعبیری است که فکر میکنم مرحوم میرزا شیرازی قریب به این فرمودند، علم به تنهایی اینگونه است.
بنابراین مسئولیت مقدس شما چه مسئولیت بزرگی است، چه مسئولیت کارسازی است؛ به همان اندازه اگر چنانچه در هر زاویهی کوتاه بیاید، کارهای مهم اینطوری است که از نظر ارج و اجر خیلی زیاد است اما اگر کوتاهی هم شود از نظر اسم و گناه زیاد است. بنابراین جامعه را، جامعه خودتان را، جامعهی علمی را جامع بار بیارید؛ بیتفاوت نباشد در مسائل مادی مخصوصاً نروند؛ در مسائل شخصی کمتر باشند، بیشتر به هدفهای دور نگاه کند. اگر آنچه که از پیاده شدن اسلام منظور است که حالا مسئله اصلی که لقاء الله است اما آنچه که به لازمه آن پیاده شدن عدالت است اگر چنان نظامی توانستیم پیاده کنیم که قانون اساسی ما است و مسئولین کارآمدی که از عهده پیاده کردن قانون اساسی برآیند پیش بیاید، خُب زندگی دنیایی مردم هم درست می شود؛ اما این شرایطی که فعلاً است نه امور مادی مردم درست خواهد شد، نه امر معنوی مردم درست خواهد شد؛ ضمن اینکه ما را به مسلخ می برد. آنچه هم که آقا فرمود که به هر حال شما نهضتی انجام دادید خیلی کار مهمی است، شما انقلابی به وجود آورید این خیلی کار مهمی است، شما نظامی به وجود آوردید به صورت ناباور در دنیای که نصف این کره [زمین را] الحاد کمونیست داشت و نصفش هم بدتر از او الحاد لیبرالزیم [داشت]؛ آنوقت در یک چنین شرایطی به صورت ناباور انقلاب اسلامی پیش آمد؛ این قابل باور نبود. این دقیقاً همان چیزی است که امام(ره) فرمود این معجزه الهی بود والا مگر آنها میگذارند؛ آنها مشاهده میکنید که با دولتها، با ملتها برای توقع یک مسئله جزئی که مثلاً ما هم یک رأی داشته باشیم[چه کردند]؛ مگر بحرین غیر از این بود می گوید ما هم یک رأی داشته باشیم؛ مگر سوریه چه میگفت با این چه کار کردند؛ در افغانستان چه میکنند، در پاکستان چه میکنند، در نیجریه چه میکنند؛ بالاخره با مصر چه کردند، با لیبی چه کردند، اینها مگر چه میخواستند. بنابراین آن کاری که صورت گرفته در پیاده کردن این انقلاب این کار سادهی نیست؛ گاهی آنها روی یک واژه آنقدر مُسر هستند که اجازه ندهند حتی یک واژه به هر حال عملی شود مفادش. پشت سر نگاه [میکنیم] شما خیلی کارهای عظیمی انجام دادید، اما آیا کار تمام است؟ نه؛ نه تنها تمام نیست، هنوز نیمه تمام هم نیست. جلوی راه نگاه میکنیم خیلی فاصله داریم به جهتی که نهضتی به وجود آمده، انقلاب پیروز شده، توانستیم نظامی را که قانون اساسی ما است و سمبُلش هم بالاخره شیوه رهبری اسلام است و در دنیا قابل قبول [است] و دشمن نقطه ضعف نمیتواند بگیرد؛ اما در پیاده کردن آن که دولت اسلامی باشد ما هنوز موفق نبودیم؛ بنابراین گرهها باز نشده[است]. آنوقت این مرحله، مرحله این است که با خیزشهایی، با بصیرتهایی، با حرکتهایی، دولت اسلامی داشته باشیم؛ یعنی آن آرمانهای جمهوری اسلامی، آن قوانین مربوطه برخواسته از قانون اساسی که اسلام ما است نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد، دولت اسلامی آن را به صورت اجرایی دربیاورد. بعد تازه میشود جامعه اسلامی، تعبیر رهبر است دیگر، بعد به جامعه اسلامی برسیم؛ ما الان اجتماع داریم اما جامعه نیستیم. اجتماع داریم همه یکجا جمع بشویم من به فکر خودم، شما به فکر خود هستید، آن کاسب به فکر خودش، آن دیگری به فکر خودش است؛ بله با هم کنار هم جع هستیم اما یک جامعه نیستیم که درد تو درد من باشد، درد من درد همه باشد، به هر حال خوبی تو خوبی من باشد، خوبی من خوبی [دیگران باشد]؛ نداریم چنین جامعهی را؛ آن وقتی است که قانون اساسی را بتوانیم پیاده کنیم ما هنوز نتوانستهایم. بعد میشود تمدن اسلامی. و اگر همه امور را ما میگذاشتیم و همه بر این امر تکیه میکردیم مطمئن باشید که این دنیای سرگردان گمشدهاش را پیدا میکرد بدون اینکه یک بینی خونین شود عرض باشد که شما درکارتان موفق بودید؛ جامعه شما اما مشکل دارید دیگر. بعد میشود تمدن اسلامی؛ تمدنی که از آن بوی ظهور بیاید که در روایت هم دارد که این زمینهساز ظهور آن حضرت[مهدی عج االله تعالی شریف] است؛ اما شرایط دارد، تا اینجا آمده به هر حال کسانی وظیفهشان را عمل کردند« عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُمْ مَا حُمِّلْتُمْ»۶، کسانی هم عمل نکردند، کسانی هم کارشکنی میکنند، کسانی هم دشمنی میکنند، همین که میبینید؛ و انجام این امر بالاخره یک بحث فکری است که وقتی این تفکر توسعه پیدا کند برای ایجاد شرایط زمینهساز میشود. در درسهایی که امام(ره) در عراق میفرمودند – که من البته نوارهایش را دیدیم، در آنجا خطاب میکنند به بعضی از طلابی که در محضرشان هستند، در درس خارج عراق موقع تبعیدی- میفرمایند که شما حرفتان را بگوید تصور نکنید که آقا به حرف من که میخواهد اعتنا کند؛ گفت شما بگوید، اثبات کنید، عمل کنید، این تابع پیدا میکند؛ یک وقت تصور نکنید که به حرف شما که میخواهد عمل کند؛ این نیست. تا چه رسد امروز که به برکت امام(ره) این حوزههای علمیه برادران و خواهران به هر حال جبهه علمی، جبهه تقوایی به هر حال با همه مشکلاتی که ما داریم اما این جبهه سرفراز است الحمدالله. و همانطوری که آقا فرمودند مخصوصاً گستره این حوزههای علمیه که به سمت خواهران [است] که به هر حال بخش عظیمی از جامعه که مربی هستند هم برای خانه و خانواده و فرزندانش و هم برای جامعه. در خود روایت آخرالزمان هم دارد که قم وقتی میخواهد مرکز شود آنوقت این فقاهت گسترش پیدا میکند که مخدرات فی الرجال همچین تعبیری؛ یعنی به اینکه در آخرالزمان قم مرکز قرار میگیرد و بعد دانش دینی گسترش پیدا میکند زن و مرد را در روایت دارد و الان ما مصداقش را میبینیم. و چقدر اینها در جهت به هر حال مدیریت جامعه زنان ما و خانوادههای ما که تا حالا به صورت ناقص انجام میشده و اگر هم یک وقتی از خواهران کسانی بودند سوادی نداشتند، تخصصی نداشتند، بیشتر همان جنبه روضهخوانیاش بوده؛ امروز میبینید یک خانم دانشمند و فقیه به هر حال مبلغ صحبت میکند، منطقی صحبت میکند و کاملاً تاثیر میگذارد. قدر این نعمتها را باید بدانیم. فرصتی است، چه فرصتی؛ اما باز هم عرضم را به توصیه آقا که فرمود حوزهها انقلابی بماند. اگر ما لحظهی به خواب رفتیم همه چیز را از دست خواهیم داد. خداوند شماها را تأیید کند. به برکت صلوات بر محمد و آل محمد(ص).
۱- سوره بقره، بخشی از آیه ۲۵۸٫
۲- سوره تحریم، بخشی از آیه ۶٫
۳- كمال الدين و تمام النعمة، شیخ صدوق، ج ۲، ص ۳۷۷؛ كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر، على بن محمد خزاز قمى، ص۲۸۰؛ بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج ۵۱، ص۱۵۶٫
دَخَلْتُ عَلَى سَيِّدِي مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ الْقَائِمِ أَ هُوَ الْمَهْدِيُّ أَوْ غَيْرُهُ فَابْتَدَأَنِي فَقَالَ لِي يَا أَبَا الْقَاسِمِ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي غَيْبَتِهِ وَ يُطَاعَ فِي ظُهُورِهِ وَ هُوَ الثَّالِثُ مِنْ وُلْدِي وَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً ص بِالنُّبُوَّةِ وَ خَصَّنَا بِالْإِمَامَةِ إِنَّهُ لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ فِيهِ فَيَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً وَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَيُصْلِحُ لَهُ أَمْرَهُ فِي لَيْلَةٍ كَمَا أَصْلَحَ أَمْرَ كَلِيمِهِ مُوسَى ع إِذْ ذَهَبَ لِيَقْتَبِسَ لِأَهْلِهِ نَاراً فَرَجَعَ وَ هُوَ رَسُولٌ نَبِيٌّ ثُمَّ قَالَ ع أَفْضَلُ أَعْمَالِ شِيعَتِنَا انْتِظَارُ الْفَرَجِ.
ترجمه:
حضرت عبدالعظيم علیهالسلام فرمود: خدمت حضرت جواد عليه السلام مشرف شدم و مى خواستم از آن جناب سئوال كنم آيا قائم كه مهدى موعود است اوست يا غير او؟ پس آن بزرگوار ابتداء فرمود و گفت: اى ابوالقاسم، قائم ما آن مهدى است كه انتظار غيبت او واجب است، و وقتى كه ظاهر مى شود مطاع است، و سوّمِ از فرزندان من است. به حق آن كسى كه محمّد را به نبوت فرستاد و مخصوص كرد ما را به امامت! اگر باقى نماند از دنيا مگر يك روز، خداوند طولانى مى كند اين روز را تا آن كه بيرون آيد آن بزرگوار، و پر كند زمين را از عدل و داد چنان كه از جور و ستم پر شد[ه باشد]. و خداوند سبحان امر او را اصلاح مى كند در همان شبى كه فرداى آن ظاهر مى شود چنان كه اصلاح فرمود امر حضرت موسى عليه السلام را در وقتى كه رفت آتش از براى عيالش بياورد، پس مراجعت كرد در حالتى كه پيغمبر خدا بود بعد از آن فرمود: افضل اعمال شيعه ما انتظار فرج است.
۴- سوره آل عمران، آیه ۱۱۸٫
۵- جامی.
۶- سوره نور، بخشی از آیه ۵۴٫