خانه / متن بیانات / متن بیانات امام جمعه بیرجند در گردهمائی ائمه جمعه خراسان جنوبی

متن بیانات امام جمعه بیرجند در گردهمائی ائمه جمعه خراسان جنوبی

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله و الصلات و السلام علی رسول الله و علی آله آل الله و لعن الدائم علی اعدائهم اعدا الله.

با سلام به امام زمان (عج)، و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم انقلاب اسلامی، رهبر مسلمین جهان، و سلام مجدد به محضر شما سروران و همه سنگرنشینان علم و ایمان؛ و با آرزوی پیروزی مظلومین عالم، مخصوصاً فلسطین مظلوم، غزه مظلوم، لبنان مظلوم، اسلام مظلوم، انسان مظلوم، بر گرگ‌های بین‌المللی؛ تبریک و تهنیت میلاد مقدس حضرت زینب کبری سلام‌الله‌علیها.

أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم

«مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا»[۱]

خیلی خوش آمدید. وقت عزیز شما را می‌گیرم. امیدوارم آنچه خیر باشد، خداوند به زبانم جاری فرماید.

خوب، با چه زبانی می‌شود شکر خدا را به جا آورد که در شرایط آخرالزمانی و فتنه‌های بزرگ، خداوند به شما توفیق عنایت کرده در سنگر توحید؛ و دشمنان شما پست‌ترین و رذل‌ترین و وحشی‌ترین موجوداتی که «شِرَارُ خَلْقِ اَللَّهِ عَلَى وَجْهِ اَلْأَرْضِ»[۲] هستند. جایگاه شما در مقابل آنها، این خیلی جای شکر دارد. دنیای دو قطبی که آنها ساخته بودند – بلوک شرق و غرب – در ترسیم استکبار و استعمارگرها به معنی محو اسلام بود. دیگر هیچ کشور مستقلی نبود. انقلاب که حاصل شد، یک مسئله ناباور بود. کارشناسانشان گویی بر جهت اینکه اسلام آخرین نفس‌های خود را می‌کشد، به عنوان کارشناسی ارائه می‌دادند. اینکه این انقلاب، انفجار نور بود، که این انقلاب معجزه الهی بود، این تعارف نیست، یک واقعیت است. چطور غافلگیر شدند؟ کار بشر نبود، کار خدا بود. وعده الهی است: «وَأَنْتُمْ عَلَى عَهْدِهِ». و لذاست که «الْخَالِصِینَ» و انسان‌هایی که بالاخره با آن بصیرت اولیای الهی مسائل را می‌بینند، این مسائل قبل از انقلاب را می‌دیدند. این‌ها تعارف نیست، می‌دیدند. از جمله خود امام قدس‌سره این مسائل – این مسائلی که بعد از انقلاب واقع شد – دیده بود. حالا چطور دیده بود؟ شاید بتوانم در عرایضم تقدیم کنم چطور دیده بود. شاید شما خیلی بهتر از من هم این مسائل را می‌دانید، برای شما تکراری باشد، ولی تکرارش هم شیرین است.

امام وقتی درعراق تبعید بودند، گفته شد که آقازاده آیت‌الله شاه‌آبادی قدس‌سره (استاد گرامیشان) رفت پیش امام، عرض کرد: خوابی دیدم، تعبیر بفرمایید. خب، خواب چیست؟ گفت: در خواب دیدم که در اهوازم، درخت‌های خرما سوخته. تعبیر چیست؟ امام این را تعبیر نکرد، چه فرمود؟ فرمود: بله، آقای شما – یعنی آیت‌الله‌العظمی شاه‌آبادی – به من فرمود. چه فرمود؟ امام می‌فرماید: آقای شما که آیت‌الله شاه‌آبادی به من فرمود که انقلابی می‌شود و بعد از آن انقلاب، جنگی به وجود می‌آید و در جنوب، اهواز را فرا می‌گیرد و در تبادل آتش، درخت‌های خرما می‌سوزد. گفت: آقای شما به من این را فرمود. آقای شما یک مطلب دیگر هم فرمود. چه بود؟ و چه؟ دوران تبعیدی امام در عراق است، ده یا پانزده سال، لذا در دوازده سال پیش از انقلاب است. فرمود: در آن جنگ، یکی از فرزندان من هم شهید خواهد شد. یعنی آیت‌الله شاه‌آبادی به امام که شاگرد بوده، فرموده: یکی از فرزندان من هم در آن جنگ بعد از انقلاب شهید خواهد شد. سال‌ها گذشت تا امام برگشت. تازه برگشتن امام در زبان عده‌ای از خلصین یک چیز رایجی بود. شیخ عباس تهرانی در قم درس اخلاق می‌گفت – بالاخره از آن زبده‌های دوران خودش بود، رحمت‌الله‌علیه – وقتی به ایشان گفتند که امام را تبعید کردند، خیلی عادی گفت: امام برمی‌گردد. امام برمی‌گردد. آن جریان آیت‌الله آقاسیدعلی قاضی که امام در دوران جوانی سر درسشان حاضر شد و او همه احترام کرد. بعد شاگردهای آیت‌الله قاضی گفتند که: ایشان چه کسی بود؟ شما این همه احترام کردید، پای درس حرکت کردید، موضوع درس را تغییر دادید، بدرقه‌شان کردید. کدام استاد نسبت به شاگردش چنین کاری می‌کند؟ این جوان چه کسی بود؟ این آقا چه کسی بود؟ ایشان فرمود: ایشان را می‌گویند حاج‌آقا روح‌الله از علمای قم است. ایشان به نمایندگی امام زمان نائل می‌شود. ایشون تشکیل حکومت می‌دهد. ببینید، مسئله یک جا دو جا نیست. حالا آن هم که عرض کردم، می‌دیدند. خود امام دید. چه دید؟ این را شما در اینترنت هم یا دیدید یا می‌توانید ببینید.

فرزند گرامی آیت‌الله شاه‌آبادی در یک سالی که می‌خواهد عمامه بگذارد، محضر امام قدس‌سره شرفیاب می‌شود و به اصطلاح عمامه‌گذاریشان به وسیله امام انجام می‌شود. و در آن جلسه، در آن تاریخ، رهبر معظم انقلاب هم که دیگر به هر حال شاگرد امام بود، مرید امام بود، جان امام بود، در آن جلسه تشریف داشتند که آقازاده به وسیله امام عمامه‌گذاری کرد. جلسه تمام شد و رفت. آیت‌الله شاه‌آبادی… جلسه تمام شد رفت. سال‌ها از این قضیه گذشت تا همین چند سال قبل. بعد آقا – رهبر معظم انقلاب – این دیگر صحبت خود آقازاده شاه‌آبادی است، می‌گوید: آقا به من فرمود – رهبر انقلاب – به خاطر دارید که شما آمدید محضر امام عمامه‌گذاری کردید؟ گفت: بله، به خاطر دارم. آقا می‌فرماید وقتی شما بیرون شدید، رفتید – آقا که در خدمت امام در همان جلسه عمامه‌گذاری تشریف داشتند،بعد به آقازاده شاه‌آبادی – می‌فرمایید: وقتی شما رفتید،امام فرمود که: آقای ایشون – استاد من – در فلان تاریخ به من  گفت – یعنی آیت‌الله شاه‌آبادی به امام گفت – آقا نقل می‌کنند که امام فرمود که آیت‌الله شاه‌آبادی رو به من کرد، فرمود: به حرمت جدتان حضرت موسی بن جعفر علیه‌السلام – این صحنه مربوط به موسی بن جعفرعلیه السلام است، از کرامات، از معجزات موسی بن جعفر علیه السلام است که وسیله خلصین از پیروانشان صورت می‌گرفت – بعد چه شد؟ بعد امام فرمود که ایشون اشاره کرد صحنه اهواز که درخت‌ها سوخته – که این عالم ملکوت که این خودش یک بحثی جداگانه‌ای دارد، شما بهتر از بنده می‌دانید و از این نمونه‌ها زیاد است – صحنه را به من نشان داد. صحنه را به من نشان داد و فرمود: انقلابی که می‌کنید – یا خواهید کرد – خیلی فراز و فرود خواهد داشت. همین‌هایی که می‌بینید. خیلی فراز و فرود خواهد داشت. متفاوت خواهد بود تا به کار اصلیش برسد. اما ادامه‌اش به ظهور حضرت مهدی صاحب‌الزمان علیه‌السلام می‌انجامد.

این‌ها که افسانه نیست، این‌ها مستند است. و در نزد اهلش، این‌ها مسائل رایج است. مشکل مال حجاب‌های من است. والا « أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»[۳] حقائق اشیاء چیز دیگری است. گفتم شما خیلی بهتر از من می‌دانید، استاد هستید، می‌دانید. از این نمونه‌ها زیاد است. در نزد اهلش، «آنان که اسرار حق آموختند * مهر کردند و دهانش دوختند». که این روزها بزرگداشت حضرت علامه نائینی هم بود که خب به عنوان مقدمه کار که ان‌شاءالله در زمان خودش انجام شود، نام مبارک ایشان هم بردند. ایشان در زندگی‌اش می‌فرمایید که: در اصفهان درس می‌خواندم و روزهای پنج‌شنبه یک شخصیتی – به اصطلاح ماها – درس اخلاق می‌گفت. بالاخره، بعد… روزهای پنج‌شنبه بود. ایشان فرمود که: من یک روز رفتم به مسجد، پای درس ایشان. خب، استاد روی منبر نشسته بود، بقیه هم هر کدام در جای خودشان نشسته بودند، من هم در فلان نقطه نشسته بودم. استاد از «ب» بسم‌الله شروع کرد تا «ت» تمت، افاده فرمود. خب، ما هم گوش کردیم. جلسه تمام شد، از مسجد بیرون آمدیم. بین راه متوجه شدم که امروز که پنج‌شنبه نبود، امروز دوشنبه بود. این چه بود؟ امروز پنج‌شنبه نبود. بالاخره این مسئله برایم همین‌طور بود که امروز پنج‌شنبه و دوشنبه بود، ما پای درسشان نشستیم، همه‌اش را شنیدیم. گفت: ماند تا روز پنج‌شنبه شد. روز پنج‌شنبه رفتم مسجد، استاد همونجا نشسته بود، همه هم سر جایشان نشسته بودند، من هم جایی که نشسته بودم، همان جایی بود که آن روز دیده بودم – دوشنبه. استادم شروع کرد از «ب» بسم‌الله تا «ت» تمت، نه یک کلمه زیاد، نه یک کلمه کم، مطالبش را فرمود. این یعنی چه؟ بالاخره عالمی است.

آن وقت این وضعی که امروز در دنیا – ماده‌پرست‌ها و خودپرست‌ها و مال‌پرست‌ها و شهوت‌پرست‌ها و غیر از خدا همه چیز – پستی را دیگر به جایی رسانده‌اند که دیگر بحث حیوان نیست، هر حیوانی ننگ دارد از وجود این بشر دو پا. دل‌ها قطعی شده، نظرات ماده‌پرستی شده، ارزش‌ها شده… «أَسْتَجِیرُ بِاللَّهِ»… بشر کجا می‌رود؟ حالا دنیا چه می‌کند که ملاحظه می‌کنید. گاه می‌بینید در کشور جمهوری اسلامی که این افتخار بزرگ را دارد – هم در تاریخ، هم امروز – می‌بینیم که حالا گاهی دولت‌مردش، گاهی شهروندش،حالا اگر بخواهند بگویند بدتر از ترامپ هم ممکن باشد، کسی بدتر از نتانیاهو هم ممکن باشد، کسی باشد بدتر از انگلیس و فرانسه هم می‌تواند باشد. می‌تواند یا نمی‌تواند باشد؟!!! بدتر از این به نظرم می‌تواند باشد. آن چه کسی است؟! پشتوانه این‌ها، آن‌هایی که این‌ها را کمک می‌کند، اینا بدتر از آنها هستند. چون آنها به وسیله این‌ها این کارها را می‌کنند و چه افتضاحی صورت دارند و چه می‌کنند با بشر!!! انسان را به کجا رسانده‌اند.

بله، متأسفانه آنچه که دل‌ها را سخت می‌آزارد:« اجْتِمَاعِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ عَلَى بَاطِلِهِمْ وَ تَفَرُّقِكُمْ عَنْ حَقِّكُمْ »[۴]. هر کسی یک اظهار نظری می‌کند. بنا نیست که هر کسی مثلاً یک کار کارشناسی را، کار قانون را، همه باید یک حرف بزنند. اما این نیست. هر کسی یک حرفی می‌زند. این برخلاف است. حق یکی است و قابل تکرار نیست. اما اگر همه یک حرف بزنند به پشتوانه‌ای از حق، باطل اصلاً نیست، اصلاً باطل نابود می‌شود. باطل کجا بیاید، پیش چه کسی بیاید؟ خوب، طبعاً اهل باطل هم منزوی می‌شوند. آن وقت می‌بینیم قانون اسلام و قانون رسمی کشور را یک عده این‌چنانی با اشارات اربابشان – نتانیاهو و ترامپ و فرانسه و انگلیس – می‌گوید قانون خدا را و قانون کشور را  من قبول ندارم؟ خب، دقت کنید. وحشی‌گری بدتر از این. غرق در نعمت‌های قانونی. میلیاردها امکانات قانونی در دسترس هر انسانی هست. حالا به هر نحوی که بخواهد استفاده کند، بهره‌گیری می‌کند. بعد می‌گوید: من قانون را قبول ندارم. و حالا اینکه همه آنچه را که بهره‌گیری می‌کند، قانون پیش آورده. اما متأسفانه بشر به این پرتگاه رسیده. و شما پناه بشر هستید. بحث ایران نیست، بحث هشت میلیارد مردم دنیاست. و شما ملاحظه کنید که امروز در کشورهای غربی دیگر – بیداری مردم روز به روز هم وسعت پیدا می‌کند – مردم بیزارند از رهبران فاسد و مرتد و کافرشان و با این که شکنجه می‌بینند، زندان می‌بینند، اهانت می‌بینند، روز به روز گسترش پیدا می‌کند. که حالا بنده وقتی آن‌ها را می‌بینم، از خودم خجالت می‌کشم. که در روایات هم این‌طور – تو ذهنم هست که هست – که شرایط آخرالزمانی طوری خواهد بود که جمعیت‌های مردم مسیحی به اسلام رو خواهند آورد در حالی که بعضی از مسلمان‌ها عقب خواهند ماند. حالا این روایت را شما پیدایش کنید. صحبت‌های رئیس‌جمهور کلمبیا را دیدید؟ واقعاً بر ما خجالت‌آور است. چقدر مردانه صحبت کرد، چقدر عاقلانه صحبت کرد. با اینکه او و زنش را تهدید کردند به نابودی، چقدر با جرئت صحبت کرد. بعد می‌بینیم در جمهوری اسلامی ایران با اما و اگر صحبت می‌کند. چیکارش می‌کنیم؟

خداوند سایه شما را بر سر مردم عزیز ما مستدام بدارد و این مردم باایمان را از شر بی‌ایمان‌ها – چه شهروندند و چه دولت‌مندند، فرق نمی‌کند – در همه قشرها، همه نفوذها هست. ممکن است در لباس من و شما باشد، در لباس اداری باشد، کارگر باشد، کشاورز باشد. همه نوعش بوده و هست و همیشه هم خواهد بود، همیشه هم بوده. و در همین صحنه‌های پنهان بسیارند اولیای الله – کارگر باشد، یک کشاورز باشد، یک پلیس باشد – ممکن است اولیای الله باشد، ما نشناسیم. هست دیگر.

بنده هم با همه شرمندگی، دعاگوی همگانتان هستم. امروز پرچم شما، پرچم امام زمان است. قرص و محکم بایستید و آنچه را که حق است، از هیچ کس پروا نکنید. آنچه را که حق است بگویید، که می‌گویید و پاش بایستید.

«ثَبَّتَنکم اللَّهُ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ»؛صلوات بفرستید.

[۱] -سوره ابراهیم،آیات۲۵-۲۴٫

[۲] -مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۱، ص۳۸۰ و إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج۴، ص۲۰۴

[۳] -سوره اعراف،آیه ۱۸۵٫

[۴] -خطبه ۲۷ نهج البلاغه.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *