بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله وصلاة والسلام علی رسول الله و علی آله آل الله و لعن دائم علی اعدائهم اعداءالله؛ ب
با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد به محضر شما عزیزان، با آرزوی پیروزی مظلومین عالم، مخصوصاً فلسطین مظلوم، غزه مظلوم، لبنان مظلوم، اسلام مظلوم بر گرگهای بین المللی؛ خیلی خوش آمدید.
«إنّ لِرَبِّكُم في أيّامِ دَهرِكُم نَفَحاتٍ، فَتَعَرَّضُوا لَهُ»[۱]، گاهی در دوران عمر یک نسیمهای توفیقی میوزد، توجه داشتن و در معرض آن نسیم قرار گرفتن این خیلی بُرد دارد، تصور میکنم که از آن فرصتها و نسیمها با این بیانی که هم زیبا،هم کوتاه و هم مفید بود آن نسیمها در حال وزیدن است، در جهان ما سخت افزار و نرم افزار داریم، ابر و باد و مه و خورشید و فلک و کیهان و کهکشان و دست و پا و چشم و گوش و امکانات، خداوند عنایت فرموده است، خوب وجدان انسانی و اینکه نعمت شکر میخواهد، سپاس این همه نعمتهای الهی، شکر نعمت الهی، در عبودیت و بندگی خداست، خیلیها ممکن است تصور کنند که در واقع یک معامله انجام میشود، معامله چیست، آن معامله این است که خداوند متعال این همه نعمتهایی که «وَإِنْ تَعُدُّوا … لَا تُحْصُوهَا»[۲]، ما که نمیتوانیم شماره کنیم، اطلاعی از جهان هستی نداریم، این همه نعمت،«وَإِنْ تَعُدُّوا … لَا تُحْصُوهَا»[۳] از جانب خداوند فیض میرسد، خوب از این جانب که از سمت بندگان خدا هم هست، بالاخره یک عوضی میطلبد، آنکه شکرش را به جا بیاورد، خیلیها اینطوری تصور میکنند، اما خواص چنین تصور نمیکنند بلکه یک بخش فیض الهی در سخت افزار است که به ما عنایت کرده، آن فیض دیگر که شکر نعمت خداست و عبودیت بندگی خداست آن هم از جانب خداست به ما میرسد، یک راه یک طرفه است آن این است که از جانب خدا فیض میرسد، دو نوع یکی سخت افزار هستی است یکی هم توفیقات الهی است ولذاست که میبینید درادعیه اینطوری ذکر میشود که خدایا من چگونه میتوانم شکر تو را بجا بیاورم در حالی که توفیق شکر خودش شکر جدید را ایجاب میکند، و این تسلسل پیدا میکند، این تمام نمیشود، اینکه خدا به شما توفیق داده آن خطابی که اشاره فرمودند«أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ»[۴] خداوند خطاب میکند به حضرت ابراهیم علیه السلام و حضرت اسماعیل علیٰ نبیّنا و آله و علیه السّلام که این خانهی مرا برای مهمانهایی که میخواهند بیایند و از اینجا به خدا وصل بشوند، به کمال وصل بشوند آماده کنید، حالا آن خطاب شامل حال شما هم میشود، خیلی فرصت است دیگر، در هرقالبی که باشد، فرق نمیکند،میخواهد امام جماعت باشد، میخواهد ماموم نماز جماعت باشد، میخواهد هیأت محترم امنا باشد، میخواهد در قالبهای دیگر باشد، در هر اسم و قالبی که قرار بگیرد این توفیق الهی شامل حال آنها میشود،آن هم اشاره فرمودند بعد از چهل و پنج سال که خوب از سویی تأخیر هست، ولی از سوی دیگر هم بالاخره این آزمون چهل و پنج ساله به همهی ما فهماند که آن راهی که ما میخواهیم به آن راه پیدا کنیم تمدن اسلامی است، باید از این طریق شروع کنیم، چون راههای دیگر را رفتیم و جواب نداده است، آن تنها راه ایمانی است و لذاست که پیامبران علیهم صلوات الله علیه و مخصوصاً نفس مقدس عقل کل و هادی سُبُل و خاتم الرسول محمد صلی الله علیه وسلم، خوب خط و نشان اینطوری کشیدند، آن چیست، آن است که اصلاح انسان باید از درون شروع بشود، از دل شروع بشود، از توحید شروع بشود، از اینجا که شروع بشود بعد به هر جا این نفوذ پیدا کند، نفوذ معنوی توحیدی، او را اصلاحش میکند، اما اگر بیران منهای آن اصلاح باطنی با مشکل گیر میکند، قولوا لا إله إلا الله[۵] اول از اینجا شروع کند، از دل، از عقیده، بعد میشود «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَىٰ»[۶]، بعد میشود«فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ»[۷] این حُب مال قلب است،«يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا»[۸]، آن وقت شما که این توفیق را پیدا کردید، این یک ضریبی میگیرد، در امور معنوی که نمیشود گزارش از نوع کار اداری داد، اینکه نمیشود همچین کاری کرد،«مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً كَانَ لَهُ أَجْرُهَا وَ أَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا»[۹]، کسانی که شیوههای الله را نیکو بنیان میگذارند اجر و ثوابشان چیست، خوب این اجر و ثواب را که نمیشود ثبتش کرد، برای آنها اجر آن عمل خیر و آن اعمال خیر که الی یوم القیامه انجام میشود، در همهی آنها شریک هستند بدون اینکه از ثواب آنها چیزی کم بشود، این آمارش چه میشود، بناعلیه خیلی خدا را شکر کنید که این توفیق را پیدا کردید، به آن شیری که خوردید، به آن پدر و مادر با ایمانی که شما را تربیت کردهاند، در هر محیطی، هر استادی، هر روحانی، که توانسته این اثر تربیتی را در مورد شما ]پرورش دادهاند[، امور را رها کنید، بیاید اینجا احساس مسئولیت کنید، خیلی سرمایهای عظیم است،«فَتَعَرَّضُوا لَهُ لَعَلَّهُ»[۱۰] خودتان را در معرض این نسیم الهی، این نسیم توفیق قرار بدهید که قرار دادهاید،امروزهم الحمدالله بعد از تجربیات مکرر که هر چند با تأخیر اما خود آزمون و خطا انسان را در راه صحیح مصمم میکند که دیگر اشتباه نکند، دیگر تأخیر هم انجام ندهد، بناعلیه جلو برد، امروز الحمدالله شما در این شرایط قرار گرفتهاید، استان شما هم یک استانی است که حالا حرف بنده و امثال بنده که نیست که بگوئیم که احیاناً خدای نکرده از روی تعصبات قومی یا ناسیونالیستی بگوئیم، نه، این قضیه حتی قبل از انقلاب هم بود، آن موقع میگفتند جنوب خراسان ،مردم جنوب خراسان یک مردم ویژه هستند از نظر رفتار و اخلاق و ایمان و آداب ، آن موقع جنوب خراسان از تربت به این طرف تا نهبندان از آن طرف طبس و فردوس و گناباد و قاین و بیرجند، خوب آقا]مقام معظم رهبری[ هم با آن آشنایی که دارند و اینکه کارهای مهم، تصمیمات مهم انقلابی را در مسافرتهایی که به همین شهر ایشان داشتند و کاملاً آشنا هستند، مردم این دیار شما را به عنوان دیار علم و ایمان معرفی کردند، بناعلیه این شرایطی که امروز در دیار شما صورت گرفته و انشاءالله با تلاش و کوشش، با همفکری و هم افزایی، مشورتهای لازم، نقدهای دلسوزانه، پیشنهادهای حکیمانه که بتواند انشاءالله برای سایر استانهای عزیز ایران ما حتی الگو بشود، این کاملاً میتواند اینطور باشد، چون در این امور یکی از مسائلی که میتواند رمز موفقیت باشد این است که در هر نقطهای که مسجد بدرخشد، امام جماعتش، هیأت امنایش، دست اندرکارانش بتوانند با ابتکار احیا کنند، خوب به همان باقی مسائل را می شود انتقال داد، در هر استانی که باشد، فرق نمیکند، بحث مسجد است، در هر جای جهان که باشد، رمز موفقیت را ما با توفیق الهی انتظار داریم که شما عزیزان در این برنامه بسیار موفق باشید، خوب از دست بنده هم که کاری ساخته نیست، میتوانم دعاگوی همهی شما باشم، انشاءلله، موفق باشید، صلوات بفرستید.
[۲] -سوره نحل،آیه۱۸
[۳] -همان.
[۴] _سوره بقره،آیه ۱۲۵
[۵] – صحیح ابن حبان : ج ۱۴ ص ۵۱۸
معجم الكبیر،سلیمان بن احمد طبرانی : ج ۵ ص ۶۱؛
مناقب آل ابی طالب علیهم السلام ، ابن شهر آشوب مازندرانى ج۱ص۵۶ ؛
بحارالانوار،علامه مجلسی : ج ۱۸ ص ۲۰۲ ؛
كنزالعمال ،متقی هندی : ج ۱۲ ص ۴۴۹ ح۳۵۵۳۸ ؛
رأيت رسول الله صلى الله عليه وسلم فی سوق ذی المجاز وعليه حلة حمراء وهو يقول يا أيها الناس قولوا لا إله إلا الله تفلحوا ورجل يتبعه يرميه بالحجارة وقد دمى عرقبيه وهو يقول يا أيها الناس لا تطيعوه فإنه كذاب»
ترجمه:
«طارق بن عبدالله محاربی گفت پیامبر گرامی را در بازار ذی المجاز دیدم كه ردای قرمزی بر تن داشت و می گفت ای مردم بگویید لااله الا الله تا رستگار شوید و مردی او را دنبال می كرد و او را سنگ می زد و در حالیكه از پاشنه پایش خون می آمد و می گفت ای مردم او را اطاعت نكنید زیرا او دروغگو است»
[۶] _سوره توبه،آیه ۱۰۸
[۷] -همان.
[۸] -همان.