خانه / درس اخلاق / یکشنبه های علوی / متن کامل / متن کامل بیانات امام جمعه بیرجند در درس اخلاق کارکنان دفتر نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی (یک شنبه های علوی) ۱۴۰۰/۱۲/۲۲ / جلسه سی و چهارم

متن کامل بیانات امام جمعه بیرجند در درس اخلاق کارکنان دفتر نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی (یک شنبه های علوی) ۱۴۰۰/۱۲/۲۲ / جلسه سی و چهارم

به گزارش روابط عمومی دفتر نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی و امام جمعه بیرجند، متن کامل بیانات حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید علیرضا عبادی در درس اخلاق کارکنان دفتر نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی (یکشنبه های علوی) ۱۴۰۰/۱۲/۲۲ جهت مطالعه عموم علاقه مندان منتشر شد.
بسم الله الرحمن الرحیم

الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلَى آلِهِ آلِ اللَّهِ وَ اللَّعْنُ الدَّائِمُ ‏عَلَى أَعْدَائِهِمْ أَعْدَاءِ اللَّهِ

با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری‌اسلامی ایران رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد به محضر شما عزیزان.

بزرگداشت مقام شهدا و روز شهدا و تبریک و تهنیت میلاد مقدس حضرت علی اکبر (سلام الله علیه) و روز جوان.

تعجب است از فرزند انسان بنی آدم تعجب است که هر چه گم کند دنبال گمشده‌اش می‌گردد، یه روستایی الاغش گم می‌کند تا پیدا نکند راحت نیست، دیگری هر شی دارد جمادی دارد حیوانی دارد گربه‌ای دارد گم می‌شود دنبالش می‌چرخد یعنی شد ضالة  اما تعجب کجاست؟ تعجب اینجاست که خودش را گم کرده ولی دنبالش نمی‌گردد خیلی جای تعجب است.

دلیلم که خودم را گم کردم این هست که خب دارم راه اشتباه میروم اگر گم نمی کردم که اشتباه نمی‌کردم تمام فکر من خیال من تلاش من کوشش من برای پروار کردن همین حیوان است، حیوان دو پا که خودم هستم آیا این واقعا خودم هستم یا اشتباه می‌کنم؛ بله فرقی که شهدا با دیگران دارند فرقش همین نقطه است که اون‌ها خود را پیدا کردند و به دلیلی که خود را پیدا کردند خدا را هم پیدا کردند و به دنبال اون هدف اعلا رفتند ولی من که هم خود را فراموش کردم و هم خدا را فراموش کردم، معلومه کارام عوضیه یک کار عوضی کی متوجه میشم وقتی دیگه فرصت تمام شد مثل فروع.

کجا میشود خود را پیدا کرد؟ تو قرآن می‌شد خود را پیدا کرد تو حدیث میشود خود را پیداکرد زیرا در آنجا ما را معرفی کردند که این نمی‌میرد خُلِقْتُم لِلْبَقاءِ لا لِلْفَناءِ[۱] اونا فرمودن این نمی‌میرد این انسان نمی‌میرد برای همیشه آفریده شده است خوب این بدن که از پنجاه ساله‌گی به آنور دیگه به روغن سوزی می‌افتد و وبال زندگی میشود بعد می‌میرد بعد فاسد میشود این با آنی که در حریث است دوتا است این با آن که توی قرآن است دوتا است چون قرآن به بقاء  روح خبر می‌دهد و وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ[۲] اینکه نمی‌میرد میرود به آن عالم یک عالم را می‌گذراند تا وقتی که به قیامت می‌رسد زنده است، چه خوب باشد چه بد باشد.

إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ  قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً[۳] قرآن خبر می‌دهد از مکالمه‌ای که بعد از مرگ است، فرشته‌ها صحبت می‌کنند با این طرف که شما چطور شد شما نسبت به دین بی‌تفاوت بودید بعد اون میگوید که ما چیزی حالیمون نبود خوب نبود چرا حرکت نکردی خودتو یک تکون ندادی تا به جایی برسی؛ بحث محاوره و صحبت است.

در جنگ بدر که کفار را  تو چاه بدر دفن کردن پیغمبر با آنها صحبت می‌کرد با کی؟ با کشته‌ها؛ کسانی سوال کردن که شما با مرده‌ها صحبت می‌کنید فرمود که گوش شما شنواتر از آنها نیست آنها خیلی بهتر می شوند تا شما؛ خب میخواستیم خود را پیدا کنیم که بالاخره در این خلاصه نمی‌شود این قرآن است این حدیث است اون عقل است، فلاسفه که مرد میدان استدلال و عقل اند مسئله‌ی استقلال روح را تثبیت می‌کنند او مکاشفه و عرفان است که خودش یک باب جداگانه‌است عرفان به معنی صحیحش روح دین است نه به معنی صوفی‌گری که شرک است به معنی حقیقتش  وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ[۴]تفسیر می‌کنند به لیعرفون شناخت واقعی؛ ما که دنبال خودمون نبودی گه خودمان را پیدا کنیم دنبال هیچ یک از این حرف ها نرفتیم در این ها که خلاصه نمیشود میاد روی مسائل حفظی و تجربی خب ما با ماه رمضان خیلی فاصله نداریم در دو سالی که گذشت به خاطر دارید برنامه‌ی خوبی است حتما امسال هست چون این مساله‌ی جهانی است منحصر به ایران نیست که؛ عنوانش زندگی پس از زندگی است، حالا خب است که از صدا و سیمای خاوران بپرسید که آن برنامه هست یا نیست که البته برنامه سراسری است ولی آنها مطلع اند، سال‌های دیگر ساعت هفت بود شبکه چهار در ماه رمضان؛ خیلی برنامه‌ی خوبی بود این دیگه از برای من تنبل که گفت ناخونده‌ای علم سماوات نه دنبال علمش رفتم نه دنبال استدلالش رفتم نه دنبال تزکیه رفتم «مو که نا خونده‌یم علم سماوات* مو که نا برده ام ره در خرابات * مو که که سود و زیان خود ندونم * به مقصد کی رسوم هیهات هیهات[۵]» برای ما تنبل‌ها هم اینا اومده.

یعنی برنامه‌ی زندگی پس زندگی؛ تجربه‌های مقارن با مرگ، خود مرگ نیست، تجربه‌های مقارن با مرگ است ولی الحق جالب است آن هم تو ماه رمضان که خواه ناخواه یه مقداری افسار این حیوان نفس روی مقداری برابر حداقل رعایت واجبات جلوی این حیوان را می‌گیریم اون وقت ملاحظه می‌کنید که چه جریاناتی باید راستی آزمایی می کند باید مستنداتش ذکر می‌کند و همه را باخارج تماس می گیرد بعدم متخصصین فن از علمای اسلام و غیر اسلام اظهارنظرهاشون را می گیرد که چیز جالبی است حالا اینا دیگه برای ما تنبل اومده، پیش از تمام شدن فرصت بالاخره او دنبال خرش می‌گرده من دنبال خودم نگشتم ببین جای تعجب است دیگر یک روستایی تا خرش را پیدا نکند ولی من خر چاق کردم دنبال خودم نرفتم خودم را گم کردم؛ یا رویاهای صادقه «وَمِنْ آيَاتِهِ مَنَامُكُمْ بِاللَّيْلِ[۶]» یکی از آیات خدا خوابیدن است یکی از آیات خداوند خواب دیدن است، حالا این نیست که یک بابی باز می‌شد هر کس برای هر کلکی که میخواد در بیارد یه خوابی ببیند نه مصداق خواب اصلا حجت نیست اما کلیتش دلیل است فرق بین این دو واضح است؛ مصداق خواب حجت نیست مگر به دلیل دیگری اثبات بشه، در خود قرآن دارد که حضرت یوسف خواب دید «إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ[۷]» بعد از چهل سال فرمود هذا تعبیر رویا اون خوابی که چهل سال قبل دیدم این است.

«لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ  لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ[۸]» مسلمانان که در واقع از مکه فرار کرده بودند اونجا جای زندگی نبودکه اما در همون شرایط خداوند در آیات وحی نسبت به خوابی که پیغمبر دیده که بله شما به مکه خواهید رفت و شما مناسک انجام خواهید داد شما سر خواهید تراشید و امن هم خواهید بود دقیقا واقع شد و از این قبیل.

و رؤیت پیامبر نسبت به شجره‌ی خبیثه بنی امیه که به صورت میمون بر منبر پیغمبر بالا می‌رفتند، سوره‌ی قدر هم که لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ[۹] آن أَلْفِ شَهْرٍ است که بنی امیه و بنی مروان حاکم بودند. بینابراین این خواب به دلیل وحی تثبیت میشود، خوابی که عزیز مصر دید؛ بنابراین مصداقش باید به قرینه‌ی خارجی ثابت شود اما خودش حجت نیست ولی کلیّت این قضیه که ثابت هست یکی از دلایل بزرگ پیدا کردن خود است؛ چون که نمرده و لذا است که می بینید این هایی که توی این عالم هستند در رویاها حرف میزنه به اونایی که پشت پرده توی  اون عالمن هستند، خیلی زیاد مرحوم شیخ عباس قمی قدس سره آقازاده هایی داشتند که یکی میرزاعلی آقا بود که من ایشون را از نزدیک دیدم عجیب بود اصلا مرتب با پدرش صحبت می‌کرد؛ اینطوری بود؛ مرتب با پدر صحبت می کرد.

خب آن کیست که اونجا صحبت می‌کند واقعیتم هست او که نمرده است؛ یک وقت پدر را در خواب دید که فلان کتاب که تو اتاق هست مال فلانی‌ست من مردم مونده امانت را ببرید به صاحب‌اش چون برای نوشتن کتاب مثل حالا نبود که همه‌ی امکانات باشه که کتاب قرض می گرفتند و می‌نوشتند؛ بعد آقا میرزا علی میگوید که من رفتم کتاب پیدا کردم و برداشتم بردم صاحبش دادم، روز بارانی بود، پام لغزید کتاب گِلی شد بردم؛ باز پدرم گفت کتاب مردم را بردی ولی به گل مالیدی و برد.

یک وقت آقا میرزا علی آقا گفت که من روضه خوندم و در روضه گفتم حضرت حسین (علیه‌السلام) تشریف آوردن بچه‌ی شش ماه را گرفت و زبانش را داخل دهان بچه ‌کرد، بعد منبر که تمام شد و روضه خوانی تمام شد یک نفر گفت این مطلب کجا هست؟ هر چه فکر کردم ندونستم کجاست! بعد مرحوم پدر شیخ عباس قمی در خواب دید فرمود که اون مطلب را گفتی اون سوال هم آن آقا کرد و ندانستهی آن مطلب در نفس المحمود صفحه‌ی فلان است، خب حالا این کیه که اونجا داره حرف می‌زنه یه مطلب گمشده را پیدا می‌کنه و بعد صفحشم مشخص می‌کنه. اصولا تعبیر قرآن از مرگ این است که فرشته تحویل می‌گیرد روح را تحویل می‌گیرد، اصلاً مرگ به این معنی است دیگر یک چیزی نیست که به هر حال مثل درخت خشک میشی و هیچی؛ نه روح مستقل است و فرشته روح را تحویل می‌گیرد اونجا برنامه دارد که تو همین برنامه زندگی پس از زندگی هم سیری را طی می‌کند اینکه تمام نمیشود و از این قبیل؛ میلیون‌ها مورد است بحث یکی دو تا ده تا و صدتا هزارتا که نیست که.

امروز که به یاد شهدا عظم الله اجرهم  بله شیخ محمد مومن که دو سال قبل به رحمت خدا رفتند که از اصحاب امام (ره) و یاران رهبر معظم انقلاب بودند از علمای ویژه و برجسته بودند، فرمود که برادرشون شهید شد پیش از پیروزی انقلاب، در یک انفجار برادرشون شهید شد؛ خب شهید را بردیم دفن کردیم، بعد شهید به خواب خواهرش همشیره‌ی آیت الله مومن به خواب خواهرش اومد گفت شما بدن مرا دفن کردید اما انگشت من اونجا مونده، گفت من چنین ‌خوابی دیدم، رفتن دیدن بله انگشت مونده؛ حالا این کیست که خبر می دهد؛ هیچ کی خبر میده؟!

شهید بزرگوار حضرت آیت‌الله دستغیب شیرازی قدس الله سره خب، منافق آمد بدن مقدس این عالم وارسته واقعا جامع، بدن قطعه قطعه شد بردند دفن کردند، فرداش که فکر می‌کنم اربعین هم بود یک خانم از همسایه‌هاشون گفت که من آقا را در خواب دیدم خب چه خواب ؟ گفت که در خواب دیدم که فرمودن بدنم را دفن کردید اما اعضای از من در وقت انفجار رفته لای آجرهای دیوار آن‌ها را به من ملحق کنید رفتند دیدند که بله همه را جمع‌آوری کردند و مجهز کردند و یک تشیع جنازه‌ی دیگه در شیراز شد، دو تشیع جنازه؛ خب روز اربعین هم بوده و یک تشیع جنازه‌ی جانانه.

تو این ها نمی شود خود را پیدا کرد؟ می شود خود را پیدا کرد اگر بخواهیم می‌شود همانطور که اون چیزایی که می‌خواهیم بهش می‌رسیم اما به این ها خیلی اشتهایی حالا ندارم حداقل به صیغه مفرد.

یکی از آینده خبر میده یکی از گذشته خبر میده از بالاخره مسایلی که دیگران نمی‌بینند خبر میده این کیست؟ این روح انسان است، آقای سید موسی موسوی که اجمالا از دور همه می‌شناسید تا همین چند سال قبل نماینده امام بعداً نماینده آقا در سنندج بودند خب ایشون مطلبی دارن کلاس ششم که طی کرده سیزده چهارده سال سنش بوده میگه که در عالم خواب دیدم یه آقایی آمده پول زیادی میداد که میگه برید به اشخاص، اشخاصی را معین می ند که به اشخاص بدهید، بعد یه پولی به من داد اون فرد در عالم خواب و گفت که اینها را بدید به برادران اهل سنت بعد به من گفت که این پول‌ها را آقای خمینی، روح الله خمینی داده، این خواب عجیبی بود من که خمینی نشنیده بودم، به پدرم نقل کردم که من دیشب چنین ‌خوابی دیدم اون موقع دیگه بیش از اینکه نمی‌شد پدرم گفت که روح‌الله از علمای قم است و جز مدرسین درجه یک قم است همین اندازه از سالی که سیزده چهارده سال بوده چنین خوابی دیده بعد شد طلبه شد بعد شد انقلاب شد بعد شد از طرف امام این آقا نماینده امام در سنندج شد و گفتند که این پول‌ها را به برادراهای اهل سنت و با آنها همکاری کنید با به هر حال خواب را کی دیده نتیجش کی بود؟!  این چیه؟ بالاخره یک رمزی ندارد؟ ببینید این یه دنیایی که این همه ادعا می‌کند روی مسائل مادی و نفسانی و پول و زور و بالاخره اینا یک کوچکترین سرنخی نسبت به یک مساله‌ی درآمدزا یه مساله‌ای نمی‌دونم فرض کنید که پارتی‌بازی یک مسئله یا علم یا صنعت که مفید برای دنیاش باشه ببین کار دنیا را به کجا کشونده، همه چیز ساختن چرا چون علاقه دارند.

این همه سر نخ سر یک نخ را ما نگرفتیم ببینیم که این سر از کجا درمیاره که اگر می‌گرفتیم سر از خدا در میاورد، چون شناخت خود و خدا به هم متصل است نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ [۱۰] این اشرف مخلوقات است حالا همین حیوان درنده که رهبریش با غرب ماده پرست است همین اشرف مخلوقات است  که هر حیوان پستی براین شرف داد؟ نه اشرف مخلوقات آن روح است که وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي[۱۱]است.

خب در پایان همین عرض می‌کنم فرق ما و شهدا اینجاست که شهدا خود را پیدا کردند و ما تا به حال که نتوانستیم خودرو پیدا کنیم دنبال یه حیوان گشتیم و الان هم سرگردان همین حیوانیم و نمی‌دونیم چه خواهد شد؟ که آخر هم سقط خواهد شد.

و نعوذ بالله من شرو انفسنا و سیئات اعمالنا، صلوات بفرستید

[۱] غررالحکم، ص۱۳۳ و ۱۴۰

[۲] آیه ۱۰۰ سوره مبارکه مؤمنون

[۳] آیه ۹۷ سوره مبارکه نساء

[۴] آیه ۵۶ سوره مبارکه ذاریات

[۵] باباطاهر عریان همدانی

[۶] آیه۲۳ سوره مبارکه روم

[۷] آیه ۴ سوره مبارکه یوسف

[۸] آیه ۲۷ سوره مبارکه فتح

[۹] آیه ۳ سوره مبارکه قدر

[۱۰] آیه ۱۹ سوره مبارکه حشر

[۱۱] آیه ۷۲ سوره مبارکه ص

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *