خانه / متن بیانات / متن کامل بیانات امام جمعه بیرجند در نشست بانوان فعال سیاسی بیرجند

متن کامل بیانات امام جمعه بیرجند در نشست بانوان فعال سیاسی بیرجند

به گزارش روابط عمومی دفتر نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی و امام جمعه بیرجند، متن کامل بیانات امام جمعه بیرجند در نشست بانوان فعال سیاسی بیرجند جهت مطالعه عموم علاقه مندان منتشر شد.

 

با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان و سلام به محضر شما و همه اهل ایمان، خیلی خوش آمدید

ایام ولادت با سعادت حضرت حضرت اباالحسن علی بن موسی الرضا علیه آلاف تحیه والثناء را تبریک و تهنیت عرض می کنم و حماسه بزرگ مردم شریف ایران بالاخص خراسان جنوبی را که یک پیروزی را رقم زدند تهنیت عرض می کنم و به شما و امثال شما هم که همت کردید و الحمدلله به الطاف الهی موفق شدید دعای خیر دارم، خداوند به شما سلامت و قوت در راه خیر بیش از پیش عنایت کند .

سوالی است که آیا بانوان از دیدگاه اسلامی در جایگاه سیاسی چه موقعیتی دارند؟

البته بر اهل بصیرت آنقدرروشن است که نباید به آن عنوان سوال داد بلکه یک ضرورت است و آن این است که دین خدا که روح دین خدا ولایت الله است و معنی آن این است که انسان با ایمان و مسلمان باید به ولایت الهی دینش را استوار کند و این موضع را مشخص می کند.

(فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى)[۱]ٰ خب اینکه واضح تر از هر چیزی موضع سیاسی است، (فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ)[۲] موضع سیاسی است دیگر

البته ما چه در این واژه و چه در واژه های دیگر تحریف داریم، مشکل مال آن  واژه بدلی است و الا اصل سیاست که سیاست جامعه به معنی تدبیر جامعه است یعنی یک جامعه به هر حال فعال طبعا باید تشکیلات داشته باشد و باید افراد هر کدام جایگاه مشخصی داشته باشند و این حرکت که سیر الی الله است باید تداوم ببخشند، این تدبیر می خواهد، تدبیر یعنی سیاست و سیاست یعنی تدبیر و لذاست که منحصر به اینجا نیست، حکمای سابق هم مثلا تقسیم می کردند، سیاست بیت یعنی سیاست و تدبیر در جهت رشد یک خانواده، یک خانواده وقتی می تواند رشد کند که طرحی داشته باشد، برنامه ای داشته باشد و تدبیری داشته باشد والا ضایع می شود خانواده و همچنین سیاست در اداره شهرها، بالاخره هر کسی، هر مسئولیتی یک جایگاهی دارد، بدون آن که نمی شود شهر اداره شود، این یعنی سیاست

سیاست جامعه کلی بشری یعنی تدبیر نسبت به رشد آن ها، آیا بدون این می شود؟ پس معنی سیاست، حالا در عرف غلط آمدند یک سری مسائل نفسانی که دسترسی پیدا کردن به بعضی پست ها آن هم برای دسترسی به یک منافعی که غالبا دستبرد به ثروت های جامعه و بعد لذت های فردی، اسم این را گذاشتند سیاست، معنی این اصلا انحرافی است.

بنا علیه آن کسی که انسان و اسلام را بشناسد جایگاه هر مسلمانی چه زن باشد چه مرد در موقعیت سیاسی جامعه اسلامی تعیین شده است.

نمونه هایی هم که در اسلام در صحنه میدانی بودند، شما ملاحظه می فرمایید که حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) ام المومنین و ام الائمه آن زن شایسته و بزرگ بالاخره در این مسئولیت در مدتی که زنده بود در زمان رسول اکرم(صل الله علیه و آله وسلم) تمامش را در صحنه سیاسی بود تا آن سه سال سخت شعب ابی طالب، این بود دیگر

زن هایی که در جریان بالاخره درگیری با شرک و کفر در موضع اسلام مجبور به مهاجرت شددند مانند آقایان، فرقی نمی کند، این یعنی سیاست دیگر، غیر از این است؟

آن هایی که زیر شکنجه در مکه جان عزیز خود را از دست دادند، حالا یکی از آن ها مادر بزرگوار عمار یاسر است که با پدر بزرگوار ایشان، این زن چرا شکنجه می شد و چرا زیر شکنجه جان داد؟ موضع سیاسی داشت و الا کسی با آدم بی تفاوت کاری ندارد، به عنوان یک عنصر موثر در صحنه سیاسی بوده و لذاست که زیر شکنجه شهید شد.

وجود مقدس حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) ملاحظه کنید که با آن همه خصوصیات اما وقتی تکلیف سیاسی پیش آمد هم چادر را به سر کرد و در مسجد برای مهاجر و انصار آن خطبه عجیب را ادا فرمود و هم در خانه یکی به یکی افرادی را که بر آن ها اتمام حجت فرمود رفت و آن ها را دعوت کرد، سیاست بیشتر از این؟ و بالاخره هم در این راه شهید شد.

بعدها هم همینطور بوده، زن های بزرگی که در صحنه های مختلف به حسب نیاز حضور داشتند، حالا من کم حافظه هستم، آن زن بزرگواری که به نام سوده بود اگر اشتباه نکنم، این زن نه تنها در صحنه سیاسی است، او در صحنه سیاسی فعال بود، در جبهه نظامی در جنگ صفین علیه معاویه تحریک می کرد لشکر را به طوریکه انگشت نما بود، به طوریکه استخبارها کاملا توجه داشتند این زن چقدر فعالیت می کند در این صحنه و بعد ها که امام علی (علیه السلام) شهید شد و حاکم جوری معاویه فرستاده بود، این زن در آن شرایط تحمل نکرد و سند بالاخره اعمال سوء و رفتار ظالمانه این حاکم را به پیش ظالم تر از او خود معاویه آورد، حرف برای گفتن داشت، معاویه هم که حواسش جمع بود، این زن را می شناخت، گفت تو نبودی که در لشکر تحریک می کردی و شعار می دادی علیه ما؟ گفت چرا خودم بود، حالا احتمالا تهدیدهایی کرد اما این زن از پا ننشست.

همان جا یک شعری خواند که خیلی معاویه را تحت تاثیر قرار داد، مضمون آن شعر این بود که درود خدا بر آن بزرگواری که وقتی دفن شد عدالت هم با او دفن شد، گفت مرادت کیست؟ گفت مرادم علی بن ابی طالب (علیه السلام)  است و یک وقتی در محله ما و قبیله ما حاکمی که از طرف امام علی (علیه السلام) آمده بود به هر حال مردم ناراضی شدند، او چقدر فعال بوده، گفت من پیام مردم را گرفتم و آمدم به کوفه وقتی رسیدم که امام علی (علیه السلام) اقامه نماز را گفته بود و میخواست تکبیره الاحرام بگوید، وقتی من ظاهر شدم، توجه فرمود که کسی کاری دارد، کار، حل مشکل، بر نماز مقدم است، بر نماز اول وقت، امام تکبیره الاحرام نگفت و به من گفت چیست بیا جلو، من گزارش دادم که در صحنه سیاسی بالاخره این عامل رضایت بخش نیست، ببین این چه سوابقی داشته که سوابق او برای امام علی (علیه السلام) حجت بوده، به معاویه گفت همان جا امام علی (علیه السلام) تعیین تکلیف فرمود، درود بر آن شخصیتی که وقتی دفن شد، عدالت هم با او دفن شد.

چنان این مطلب را مثل پتکی بر سر معاویه کوبید که معاویه تجدید نظر کرد، به هر حال این جایگاه زن در اسلام است و آنهایی که به فقه اسلام آشنا هستند و مسئله ولایت در راس امور فقهی است بطوریکه آن فقیه بزرگ که استاد الاساتید هست مرحوم صاحب جواهر می گوید اگر کسی همه فقه را زیر و رو کند و به ولایت فقیه نرسد از فقه بویی نبرده، این ولایت فقیه نیست، ولایت رسول الله (صلوات الله و سلامه علیه) است، ولایت رسول الله نیست، ولایت خدا است که نمی شود از آن چشم پوشید این در حالی است که جایگاه این موضوع هم در فقه است و هم در کلام، یک بحث اعتقادی است، یک مسئله ای نیست که بشود از آن ساده گذشت، بله جایگاه فقهی دارد اما اصلش یک ریشه اعتقادی و بحث های کلامی در مسئله حکومت است.

بنا علیه اصل قضیه مسئله ای است که گفتم جزو ضروریات است و به هیچ نحو قابل تردید نیست اما آن تعبیر انحرافی که از سیاست شده یعنی حالا مثل گوشت قربانی حقوق جامعه و حکومت دینی را تقسیم کنند همانطور که بعضی ها تقسیم می کنند، حالا یک سهمی آقایون ببرند، یک سهمی هم خانم ها ببرند، این که سیاست نیست خیانت است کو سیاست این که سیاست نیست.

مال بیشتری جمع کنند و به اصطلاح بعه لذات بیشتری برسند، خب مشکل کجاست؟ مشکل اینجاست که در تعریف انسان دچار انحراف شده، خب بله وقتی انسان را به حیوان تعبیر می کند که خودشان می گویند این حرف را، می گوید انسان یک حیوان اقتصادی است بعد دیگر نهایتش همین می شود که بقیه اش از خون مردم، از مال مردم، از جان مردم تغذیه بشود حالا به هر نحوی، اسمش را می گذارد سیاست، این که سیاست نیست، یک آدم خواری است نه سیاست اما وقتی بر اساس عقل و بر اساس وحی و بر اساس فطرت و بر اساس علم، جوهر علم، زلال علم انسان تعریف می شود به عنوان اشرف مخلوق و سیر و کمال او الی الله است و آیینش دین خداست خب سیاست این معنی مقدس را می دهد که جایگاه پیشوایان معصوم (علیهم السلام) بنا به نص روایت، نص حدیث، جایگاهشان جایگاه صاصت العباد است، طراحان اصلی و سیاستگزاران اصلی که همه ما مرد و زن باید به آن ها اقتدا کنیم چه کسانی هستند؟ معصومین هستند، امام علی (علیه السلام) است، امام صادق (علیه السلام) است، امام رضا (علیه السلام) است.

حالا آنی که به هر حال جریانات تاریخ حق جامعه را در واقع غصب کند و آن ها را منزوی کند، این یک بحث دیگری است اما جایگاه سیاسی در دین مشخص است تعریفی هم که از فقه دین می شود کاملا این قضیه را روشن می کند و آن این است که در فقه دین هیچ موضوعی را نمی شود طرح کرد که دین خدا روی آن حکم نداشته باشد که اهم آن ها مسائل اجتماعی است، مسائل سیاسی است، مسائل اقتصادی است، مسائل فرهنگی است، مسائل حکومتی است، نمی شود موضوع را طرح کرد بعد دین خدا روی آن حکمی نداشته باشد، نمی شود، معنی آن چیست؟ معنی آن این است که جایگاه یک انسان مسلمان چه زن باشد چه مرد باشد تکلیفش روشن است.

بعد گفتم کسانی که به هر حال از دین شناسی و انسان شناسی بهره ای ندارند و به تعبیری که خودشان انسان را یک حیوان اقتصادی می دانند بعد برای او حقوقی مطرح می کنند که آن حقوق همین ها است و حال آنکه در طرح های مدیریت و سیاست اسلامی که بر اساس ارزش ها است اصولا طرح سیاستی را به گونه ای ریخته که زن ها در آن جامعه این را باید حتما توضیح بدهم و آن اینکه تمام دفاع ما از اسلام است نه از مسلمان، از مسلمان چه اندازه می توانیم دفاع کنیم؟ به عیار درصد مسلمانی او حالا بنده از مسلمانی چند درصد بهره دارم؟ شاید بتوانم اگر اشتباه نکرده باشم دو درصد بهره داشته باشم، این با اسلام فرق می کند دیگر اما آنچه که اسلام است نه درصد مسلمان یا درصد نامسلمان آنچه که ما در صحنه میدانی می بینیم، حالا چه متاسفانه در طول تاریخ به خاطر انزوای اسلام ناب و چه در زمان معاصر به خاطر شرایط آخرالزمان، خب می بینید مشکلات را تا پیاده شدن آنچه که اسلام است اما در آنچه که اسلام است خداوند جایگاه کلی جامعه اسلامی را مخصوصا جایگاه زن در اسلام را از نظر مسائل اقتصادی که او به عنوان حیوان اقتصادی دنبالش می رود و همه جنگ و نزاع ها و همه مفاسدی که مشاهده میب کنید از اینجا سصرچشمه می گیرد این به عنوان یک مسئله حل شده است یعنی خدای متعال در حقوقی که برای زن قرار داده باید طبق شانش زندگی او اداره شود که او هرگز نیازمند نباشد، او روحیه ثروت طلبی و مال پرستی و حرص و آز هم که در تقویت فرهنگی در آن نیست، از جهت اقتصادی هم که اداره شده است، تامین شده است، تضمین شده است در احکام اسلامی، در مسئله خانوادگی، بنا علیه در این جایگاه بالاترین شخصیت را زن دارد، دلیلش هم این است.

متاسفانه این حقوقی که برای ما فرانسه و آمریکا و نمیدانم کمونیست ها تعریف می کنند آن یک مسئله هست اما آنچه که ما می گوییم یک چیز دیگر است اصلا، او مثلا یک جایگاه اداری را برای زن به عنوان یک پست دسترسی به اموالی به لذاتی به شهرتی به ریاستی، خب بله این که منع نشده، خیلی جاها هم ضرورت جامعه است که باید حضور داشته باشند اما یک حلوای شیرینی که دورش بدوند اصلا نیست باید باشد، جامعه نیاز دارد همانطور که جامعه آقایان به مدیریت های خاص خودش نیاز دارد بانوان هم به مدیریت نیاز دارد در جاهای مختلف دارد اما یک چیزی که یک زن تربیت شده اسلامی در اسلام ناب دنبالش بدود اصلا نیست، چرا؟ چون اینکه تامین است، حرص و آز و این ها هم از جهت خودسازی بالاخره مطرح نیست، آن مقام غنا و بی نیازی این زن از همه بی نیاز است به همین دلیل هم در توصیفاتی که در تربیت اسلامی برای خانم های مسلمان تبیین شده تکبر برای همه بد است اما برای زن حسن است که بی اعتنا باشد به دیگران چرا؟ چون خدا تامینش کرده، خدا تضمینش کرده، دیگری باید زحمت بکشد و بالاخره این قضیه را تامین کند و او هم به دیگری غیر از او نیاز ندارد و لذاست که او در مقابل هیچ چیز کوچک نمی شود، دیگر مسائل مدیریتی دیگر چیزهایی نیست که یک زن با ایمان دنبالش بدود، دنبال وظیفه اش می دود.

بنا علیه بسیاری از مسائلی که آن ها به عنوان حقوق زن مطرح می کنند، نه که آن ها حیف است از خانم ها نخیر، بر اساس کراماتی که خدای متعال در دین به خانم ها داده این ها حیف هستند که ارزش های عرض باشد که فطری و عاطفی و شخصیتی خودش را فدای آن ها کنند، حالا برای آن ها این خیلی مقام است که مثلا یک خانمی بشود خانم کلینتون، بسیار سیاسی، در یک جایگاهی و در ریختن خون مظلومین هم دیگر سنگ تمام می گذارد، از نظر آن ها این حقوق است یا خانم ملعونه سوچی که در میانمار مسلمان ها را با آتش سوخت و امروز هم خودش گرفتار است و از این قبیل در طول تاریخ بودند الان هم هستند.

آن ها به این به عنوان حقوق نگاه می کنند و نادان هایی هم که از سیستم مکتب کثیف آن ها تبلیغات می کنند یک چنین چیزهایی را به رخ می کشند اما آن کجا و این کجا بعد در دنیایی که حرص و آز و پول و بالاخره این حرف ها به جای خدا پرستیده می شود ملاحظه می فرمایید که سرنوشت انسان ها را پول آن هم پولی که به دردش نمی خورد، پول هایی که به عنوان یک ثروتمند از او می ماند.

او در اینجا نقشی ندارد، در اینجا تاثیری ندارد، این جایگاه و موقعیت آن وقت می بینید که برای به دست آوردن این پول متاسفانه در جوامع آسیب دیده از جمله فعلا جامعه خود ما هم جزو همین جوامع است برای اندک شغل و کاری، برای اینکه پولی به دست بیاورد برای اینکه به هر حال چه حرص و آزش، چه بی عدالتی هایی که شده، فقرش فرقی نمی کند.

آن وقت اگر حالا هر تولیدی و پرورشی، او گوساله می پرورد، دستش درد نکند، خدمت می کند، تولید می کند، با تفکر صحیح عبادت است، غیر از پول پرستی، آن دیگری دامداری می کند، آن دیگری مرغ پرورش می دهد برای همه این ها حساب باز کردند، باید هم باز کنند، درست هم هست ما هم قبول داریم اما بر اساس ارزش های دینی ولیکن جای یک پرورش شایسته که بخواهد در اوج اهمیت باشد خالی است و آن چیست؟ پرورش انسان، در سیاست دینی باید چه شود که انسان پرورش پیدا کند، او تنها مسئله ای است که خداوند از آن طرف مهر و نفقه و بالاخره انواع و اقسام امور زندگی را به گردن شوهر انداخته و این فرصت را باز باز در اختیار خانم ها قرار داده، با عواطف خاصش، با روحیه خاصش، با ارزش های خاصش، آن وقت او می تواند شیخ انصاری بپرورد، او می تواند امام بنیان گذار جمهوری اسلامی بپرورد اما اگر زنی که بچه اش را به مهد و به پرورشگاه می سپارد و دنبال پول از هر راهی شد می رود، بچه او هم شیخ انصاری می شود؟

گفتم با اسلام فاصله داریم ولی این آرمانی است که به آن می رسیم، الحمدلله شرایط هم ایجاب می کند، در آستانه ظهور آن کسی هستیم که به کوری چشم همه دشمنان شرق و غرب اسلام حقیقی را پیاده کند.

من یک وقتی افتخار داشتم نماینده این مردم شریف در مجلس شورای اسلامی بودم، رفتم از سازمان استاندارد دیدن کردم، مرا بردند و دور دادند، انواع و اقسام بالاخره تولیدات و مسئولیت هایی که داشتند و کارشناسی هایی که داشتند را نشانم دادند، بعد از آن که یک دور می دهند آدم را می نشانند و چند جمله هم می پرسند.

ما را نشاندند، از من پرسیدند نظر شما نسبت به جوانب مختلف این برنامه های استاندارد چیست؟ عرض کردم این ها لازم است و یک ضرورت است، اگر این نباشد به هر حال هر جنسی در هر قالبی به مردم بدهند در واقع حق مردم ضایع شده، این ها خیلی خوب بود اما یک چیزی کم داشت، گفت بفرمایید چه کم داشت؟ گفتم این ابزار و این صنایع استاندارد برای همه چیز جالب و خوب بود اما یک چیزی کم داشت، گفتند چه کم داشت؟ گفتم انسان استاندارد، همه این ها درست اما اگر انسان استاندارد نباشد و تربیت صحیح اسلامی و دینی و اخلاقی و فرهنگی  و عرفانی سیر الی الله نشود و خدایی نباشد این که کاری ندارد او مهر استاندارد را روی مهر بنجل می زند، کاری دارد؟ انسان استاندارد

در سیاست اسلام انسان استاندارد باید پرورش داده شود، این که کار هر کسی نیست، آن آقای جمال ساربان می تواند شتر را اداره کند، می کند، اما کودک را نمی تواند اداره کند، آو قاضی بزرگ دادگاه می تواند جامعه را از نظر قضاوت اداره کند اما نمی تواند کودک پنج ساله را اداره کند و ده ها مورد دیگر از این قضیه، این چه تدبیر زیبایی است که در دین شده و ما از آن بی خبریم بعد برای ما یک باغ سبزهایی می سازند و یک در واقع شعبده بازی هایی تبلیغاتی می سازند و دل های ما را به سمت باغ های سبزی که اصلا وجود خارجی ندارد و ما از متاسفانه از مدیریت جامعه خودمان چه کنیم؟

فضای مجازی جمهوری اسلامی دست بیگانگان است، نه بیگانگان، دشمنان، در کشورهایی که خودشان هم فاسد هستند همچنین کاری نمی کنند اما در کشور ما فضای مجازی درست آن ها است، شما می خواهید که این دختر بچه و پسر بچه ما سالم بماند؟ مسئله این است.

اما آنچه در دین تعبیه شده، هر چیزی به جای خود یعنی عدالت، معنی عدالت این است، آن عدالت آن طوری که صرفا در مسائل اقتصادی می برد، آن هم مسائل اقتصادی آن طوری که این ها تعریف می کنند، اصلا عدالت یعنی انسان در جایگاه خودش قرار بگیرد، جامعه هر عضوش در جایگاه خودش قرار بگیرد، سیاست یعنی همین، سیاست یعنی تدبیر.

خداوند متعال هر کسی را برای کاری آفریده، هر کس به جای خودش، هر چیز به جای خودش، هر چیز به اندازه خودش، اینجاست ککه ما نسبت به آرمان های اسلامی خود باید خیلی حساس باشیم، البته ما به آینده خیلی امیدواریم که برای ما از آن طرف آب تعیین تکلیف نکنند، آن ها هرگز خیر ما را نخواستند و خیر را هم نمی دانند، آن ها خیر نمی دانند، کارشان دشمنی است و دشمن هم در دشمنی واقعا کارشناس است، آن ها در جهت دشمنی این تشخیص کارشناسی آن ها است، می گویند اگر ما بتوانیم زنان یک جامعه را فاسد کنیم ان جامعه را بعد تصرف می کنیم.

این طرحی است که استعمار ادر همه کشورها از جمله در کشورهای اسلامی و از ۲۰۰ سال قبل که بالاخره راه پیدا کردند در کشور ما پیاده کرده است.

فلسفه وجودی حکومت انگلیس و رضا شاه پلید هم همین ها بوده است، الان هم همان است، در کشورهای دیگر هم همینطور است.

مستندی و شبه مصاحبه ای بود که از فرانسوی ها توی الجزایر که این ها چه کردند، فاسد تر از مردم فرانسه نیست، افسد مردم دنیا فرانسوی ها هستند، این ها چه قتل عامی، چه ظلمی، چه جوری در فرانسه انجام دادند، چه تاریخ سیاهی دارند، بعد مصاحبه می کرد با فلان فرانسوی کارشناس که گفت شما فرانسوی ها برای مبارزه با چادر و حجاب اسلامی مردم الجزایر چرا این همه اصرار دارید؟ این همه هزینه می کنید، پاسخ داد، گفت که ما حساب شده این کار را می کنیم، ما به نتیجه رسیدیم، آن نتیجه این است که اگر ما بتوانیم چادر را از سر مسلمان برداریم و بتوانیم حجابش را کم کنیم آن کشور را تصرف کردیم، حالا آن را نگاه کنید با مواضع اصل اسلام و جمهوری اسلامی اما عمل ما چیست؟ و آنچه را که تشریع شده حالا در دین خدا، دین خدا که از اول تا آخر یکی بوده اما از زمان پیغمبر آخرالزمان(ص) تا زمان ما این حجابی که، این چادری که، این سند افتخاری که، این پرچم انقلابی را که خدا به شما داده و در اسلام تشریع شده امروز می بینیم که دشمن کارشناس ما بعد از ۱۴۰۰ سال درست ۱۸۰ درجه موضع با این تشریع حجاب و چادر می گیرد، حالا ببین این چقدر حساب شده است که حکم ۱۴۰۰ سال قبل پیغمبر آخرالزمان با دشمن مدرن کارشناس امروز همه یک حرف می گویند.

قدر خودتان رابدانید، برای فرزندانتان و برای فرزندان جامعه می خواهید چه کار کنید؟

در حدیث هم داریم إذا فَسَدَت نِساؤكُم ، و فَسَقَ شَبابُكُم ، و لَم تَأمُروا بِالمَعروفِ و لَم تَنهَوا عَنِ المُنكَرِ[۳] همان نظری که دشمن در دشمنی دارد حدیث در دوستی دارد و هشدار می دهد که وقتی اینطور شد و فساد رخنه کرد اول در جامعه زن ها  كَيفَ بِكُم إذا فَسَدَت نِساؤكُم ، و فَسَقَ شَبابُكُم ، و لَم تَأمُروا بِالمَعروفِ و لَم تَنهَوا عَنِ المُنكَرِ[۴] اصلا اساس دین فرو می ریزد بعد سائل می گوید ایکون ذلک یا رسول الله، یک چنین چیزی در کمین ماست، می فرماید بلا و ش من ذلک بدتر از این، بدتر از این چیست؟ كَيفَ بِكُم إذا أمَرتُم بِالمُنكَرِ و نَهَيتُم عَنِ المَعروفِ[۵] باز می پرسد آیا چنین خواهد شد؟ فرمود بلا كَيفَ بِكُم إذا رَأيتُمُ المَعروفَ مُنكَرا و المُنكَرَ مَعروفا[۶] حالا این کارشناسی را از زمان پیامبر نگاه کنید تا کارشناسی ….چیزی نگفت ، همه یک حرف می گویند، او این است که این دژ محکم فرهنگ که جایگاه زن در اسلام است اگر این محکم بماند، حفاظت شود، حراست شود، همه امور در پای این دژ سالم خواهند ماند، هم پیغمبر این حرف را می گوید، هم دشمن و کارشناس اما اگر فرو ریزد به لازمه آن همه چیز فرو خواهد ریخت، آسیب های زیادی دیدیم اما به مواضع شما، به آرمان های شما، به تلاش های شما، به آینده شما مخصوصا با این شرایطی هم که باز هم به دست شماها و امثال شماها رقم خورد امیدواریم که وصل شود به ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) و بشر نجات پیدا کند، بحث من و تو نیست که، انسان گیر کرده در دست این غول های بیابانی غرب، انسان نجات پیدا کند إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَ نَراهُ قَرِيباً[۷]

السلام علیکم و رحمه الله

[۱] . آیه ۲۵۶ بقره

[۲] . همان

[۳] . الکافي  ,  جلد۵  ,  صفحه۵۹

 

[۴] . همان

[۵] . همان

[۶] . همان

[۷] . آیه ۶ سوره معارج

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *