خانه / درس اخلاق مدیران دستگاه های اجرایی / متن کامل بیانات / متن کامل بیانات امام جمعه بیرجند در نشست بصیرتی روسای عقیدتی سیاسی نیروهای مسلح خراسان جنوبی

متن کامل بیانات امام جمعه بیرجند در نشست بصیرتی روسای عقیدتی سیاسی نیروهای مسلح خراسان جنوبی

به گزارش روابط عمومی دفتر نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی و امام جمعه بیرجند، متن کامل بیانات امام جمعه بیرجند در نشست بصیرتی روسای عقیدتی سیاسی نیروهای مسلح خراسان جنوبی جهت مطالعه عموم علاقه مندان منتشر شد.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان و سلام به محضر شما عزیزان و همه سنگرنشینان علم و ایمان

تبریک و تهنیت دهه مبارک کرامت، میلاد مقدس حضرت فاطمه معصومه(س) و روز دختر و ولادت با سعادت حضرت ابالحسن الرضا علیه الاف تحیه والثناء

توفیقی حاصل شد به زیارت شما، بسیار جلسه با ارزشی است، غالبا که گفته می شود سکه دو رو دارد، این دو روی سکه با هم متضاد هستند، استثنا میخواهم عرض کنم که اینجا سکه دو رو دارد و هر دو روی سکه یک پیام دارد و این ها هم مسائلی است که ما بشر در امور روزمره خودمان همه می فهمیم اما نوبت به مسائل ارزشی و دینی که می رسد حالا به یک دلیل یا صد دلیل یا نمی فهمیم یا نمی خواهیم بفهمیم یا خودمان را به نفهمی می زنیم.

این هم که واقعا ما در سطح بشری از مردم عزیز خودمان مخصوصا مردم فهمیده و بافرهنگ خراسان جنوبی همواره قدردانی و تشکر می کنیم و خدا را شکر می کنیم و غیر از ما دیگران هم، این تقریبا زبان زد دیگران هم هست.

این در سطح بشری است اما در سطح الهی واقعش این است که همه باید عذر تقصیر بخواهیم مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ[۱] آنجا دیگر هیچ تعلارفی به کار گرفته نمی شود، خوب دهه کرامت است

أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ

واقعا ما پاسخ نعمت های لاتعدوا و لا تحصی را نمی دانم با چه عبارتی عرض کنم ما پاسخ نعمت های خدا را چه خواهیم داد؟ اینطور تصور می کنیم که یک انقلابی آمده از انقلاب پشتیبانی کردیم بعد همه امور را سپردیم به انقلاب، آقای انقلاب امور زندگی، فرهنگی، اقتصادی ما را درست کن، آقای انقلاب چرا نشد؟ حرف ما این است دیگر

آن های که دکم از نارضایتی می زنند، آن هایی که به هر حال انواع و اقسام طلبکاری از انقلاب دارم از یک چنین فکری ریشه می گیرد که خوب انقلاب تشریف آورده، آقای انقلاب خوش آمدید، همه چیز تحویل شما ما هم می رویم دنبال زندگی و رفاه شما درستش کنید، بعد می گوییم چرا درستش نکردید؟ واقعش این است که ما اینطور فکر می کنیم.

این هم که باید برای اصلاح امور این طور تبلیغ کرد، بله القائات دشمن هست اما عقل و خرد خود ما کجاست؟ القائات دشمن است، دشمن که دشمن است.

انقلاب که یک شخص نیست که بیاید کارها را عوض ما درست کند، انقلاب یعنی یک توبه اجتماعی، چطور؟ مثلا از نظر توبه شخصی فضیل بن ایاض یک آدم دزد، قالتاق و سر راه بگیر است یک مرتبه به یک آیه قرآن فکر می کند و پشیمان می شود.

خوب راهش چیست؟ خودکشی کند؟ مثل کسانی که به هر حال در این بحران گیر می کنند، نخیر خدا راه قرار داده است، توبه کنید، توبه کرد.

توبه شخصی جدای از آقای فضیل بن ایاض نیست که امور را درست کند، توبه یعنی خودش برگشته سر جای اولش که انسان است، عاقل است، وجدان دارد، طالب کمال است، توبه یعنی به جای خودش بر می گردد، این کارها را باید خودش انجام دهد، از فردا می رود سر کاروان ها تسلیم می شود و می گوید من مقصرم، من را می خواهید بکشید، قصاص کنید، می خواهید ببخشید، می گویند نه بخشیدیم بعد تا پایان عمرش یک انسان زاهد می شود.

ما که دوران های قبل از انقلاب را به خاطر می دهیم، چهل سال سنمان بوده است، پیش از آن هم که به هر حال دوران های حضور مستقیم انگلیس بعد حضور آمریکا، حضور صهیونیست ها در جامعه چه می گذشت، چه مفاسدی بود و معالم به کجا می رسید؟ اگر خدای نکرده در سال ۵۷ این انقلاب به وجود نمی آمد در حلق صهیونیست بعد از فلسطین هضم شده بودیمُ نه فلسطینی باقی می ماند نه ایرانی باقی می ماند تا برسیم به دیگران اصلا دنیا سر یک دوراهی، نقشه عوض شد به خاطر انقلاب، حالا انقلاب یعنی چه؟ انقلاب که یک شخص نیست که بیاید و ما کشور را تحویل او بدهیم، انقلاب یعنی یک توبه بزرگ اجتماعی، اگر حرام خوری مطرح بود، اگر فحشا و منکرات مطرح بود، اگر شراب خوری مطرح بود، تریاک لوله می کردند و می فروختند، خود رضا شاه این کار را می کرد اگر تریاک بود، اگر نمی دانم نسبار بود، اگر شراب بود، اگر نوکری برای ظلمه بود، اگر پیروی از ستمگران استعمارگر بود و ده ها و صدها مورد دیگر، اگر تعلیمات دین را تعطیل کردند، حوزه های علمیه را بستند، به اسم امام حسین(ع) قاچاق شد و از این قبیل، یکی و دو تا و ده تا که نبود که، همه چیز رفته بود.

انقلاب یعنی از آن جایگاه توبه کردیم، برگشتیم به جای یک انسان عاقل مسلمان مومن، این اسمش انقلاب است، انقلاب یک چیز جداگانه نیست، انقلاب عین خود ما است، معنیش این است دیگر.

این که می گویم سکه اینجا دو رو دارد اما هر دو رو یک پیام دارد همین جا مشخص می شود، این انقلاب که آمده معنی آن این است که با تمام مردم مثلا ایران یا منطقه این ها همه برگشت کردند به اسلام ناب، نخیر، یعنی یک دوقطبی بین انقلاب و ضد انقلاب به وجود آمده، پشتوانه انقلابی ها خدا است و پشتوانه آن ها طاغوت است.

راه انقلابی ها راه خدا است و راه ان ها راه هوا است، حالا باید بر اساس آنچه را که ما اسمش را انقلاب می گذاریم که اسلام است نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد و یک انسان سالم باید کارهای ما اینگونه نظم بگیرد، جبهه مقابل آن هم تلاش می کند.

شما هم بیش از ۴۰ سال تجربه کردید، سکه دو رو دارد دیگر مثل یک میدان کشتی این انقلابی ها و ضد انقلابی، اسلامی ها با ضد اسلامی ها، این انسان ها با آن حیوان های دوپا با هم درگیرند، کشتی می گیرند، بالاخره گاهی این، گاهی آن، همین صحنه ای که می بینید اما هر دو یک پیام دارند، چهل سال را نگاه کنید، هر جا کارها بر اساس انقلاب، عدال، تعهد، خدمتگزاری و صداقت شد چقدر باعث افتخار است چه در داخل کشور چه در سطح بین الملل، آن طرف هر جا هم کارها بر اساس منافع شخصی، منافع گروهی، بی عدالتی، بی صداقتی، دروغگویی، پیروی از طاغوت، تبعیت از استعمار و همین مفاسدی که می بینید شد هر دو یک پیام دارند، یک پیام ندارند؟ پیام هر دو این است که راه این است، چاه آن است، کاملا روشن است، یعنی چاه هم فریاد می زند که این چاه است، راه هم فریاد می زند که این راه است دیگر هر جا هم خراب است اول از خودمان باید بپرسیم که اگر ما از راه شیطان توبه کردیم در راه رحمان چه کار کردیم؟ این همان جمله ای است که امام فرمود تو بریا انقلاب چکار کردی؟ می گوید این انقلاب برای من چکار کرد، تو برای انقلاب چکار کردی؟

همه برکات انقلاب به خاطر همان هایی است که برای انقلاب کاری کرده اند از آن شهدا، از آن مدیریت های درست، از آن اخلاص ها، از آن خدمتگزاری ها، از آن از خودگذشتگی ها، از آن شهدا، از آن آزادگان، از آن جانبازان، ببین، آن ها این کار را کردند، من می خواهم بعد اطز چهار سال که به برکات انقلاب جزو اختیارات ما هم شده حق ما هم هست، تکلیف شرعی و عقلی ما هم هست.

من می خواهم یک رای بدهم، از خدا باید خیلی عذرخواهی کنیم، فقط می خواهم یک رای بدهم، چهار سال نمی توانم خودم را آماده کنم مثل آدم یک رای بدهم، از داخل آن یک بنی صدر در می آید، بدتر از بنی صدر در می آید، از او دروغگو در می آید، این چه رایی است که من می دهم؟ من انسانم؟ من عاقلم؟ من انقلابیم؟ من مسلمانم؟

تو کلید خانه خودت را انصافا حاضری در خانه ات را باز کن هر کس اول رسید کلید خانه را دست او بده خاطر جمع برو به مکه، برو به مشهد، بیست روز، ده روز، یک سال، همچین کاری می کنی؟ نه، چرا نمی کنی؟ می گویی من این را نمی شناسم، خوب چطور شد کلید خانه خودت را به دست کسی که شک داری نمی دهی اما خانه خود را و خانه همه این مردم کشور را با یک رای دست یک آدم دروغگو میسپاری، دست یک آدمی که دنبال فرانسه است که فرانسه بیاید کشور را درست کند، دنبال آمریکا است، دنبال ترامپ است، چرا این کار را می کنیم؟ این عذرخواهی ندارد پیش خدا؟ عه، کوچک ترین کار، کم زحمت ترین کار، چهار سال می خواهد یک رای بدهد، نازش می کند، غمزه اش می کند، نمی دانم راضیش می شود، راضیش نمی شود، بعد هم آبکی رای می دهد، بعد هم بنی صدر می شود، بعد دیگری می شود، بعد هزینه های کشور می شود، انتخاب بنی صدر یعنی تحمیل جنگ هشت ساله، معنی آن این است دیگر، اگر آنجا یک آدم درست و حسابی انتخاب می شد مگر اصلا اجازه می داد که صدام پا روی مرز بگذارد؟ همچنین اجازه ای نمی دهد که بعد چنین کاری بشود.

آن جریان اصلاحات و آن جریان کارگزاران و جریانات اخیر و فلان این کار را که خمی کند؟ خود ما می کنیم، خود مردم می کنند، چرا این کار ها را می کنیم؟ آنقدر هم وارفته که دشمن هماهنگ القاء می کند که شما رای ندهید و این در او تاثیر می گذارد، چهل سال از انقلاب گذشته، خیلی ها اصلا عمرشان در انقلاب گذشته، این هنوز نفهمیده که رای دادن یعنی چه؟ اگر بی بی سی بگوید رای نده او شک دارد که رای بدهد یا رای ندهد، ببین، وقتی این باشدچه کارش می کنید؟ این کار خود ما است، انقلاب خود ما هستیم، این را هم باید همیشه توجه داشته باشیم که انقلاب شکست ناپذیر است، این یک باور است، یک حق است، چطور؟ خوب معلوم است، اگر خداوند به ما عقل داده است و من دنبال هواهای نفسانی هستم، انواع و اقسام زندگی آلوده، آیا می شود گفت که عقل شکست خورد، عقل که شکست نمی خورد، عقل چطور شکست می خورد؟ من شکست خوردم که کار خلاف عقل کردم نه خود عقل، خود عقل که شکست نمی خورد، عقل یک تابلوست که آن بالا خدا قرار داده ما چه آدم های خوبی باشیم چه بد باشیم، چه به عقل عمل کنیم چه ضد عقل عمل کنیم، چه گناه کنیم چه بنده خدا شویم، عقل آن بالا حرف خودش را می زند و از هیچی هم شکست نمی خورد، معنی ندارد عقل شکست بخورد، من شکست خوردم.

اسلام و عدل ممکن است شکست بخورد؟ هرگز، چطور می شود عدل شکست بخورد؟ من که ظلم می کنم شکست می خورم نه عدل، اسلام که شکست نمی خورد إِنَّ الدّينَ عِندَ اللَّهِ الإِسلامُ[۲] آن تابلو، آن بالا، مقدس، پا، معیاری است، همه را با او می سنجند، چند درصد من مسلمان است؟ آن چند درصدی که مسلمان است مایه افتخار است اما هر جا که کفر است و کفران است و طغیان است، ننگ است، برای اسلام ننگ است، به اسلام ربطی ندارد، من دارم شکست می خورم، جامعه هم اینگونه است.

انقلاب ما اسلام ما است، یعنی عدالت، یعنی علم، یعنی عقل، یعنی وجدان، یعنی صداقت، این شکست می خورد؟ این هرگز شکست نمی خورد، چطور ما این ها را اینجا متوجه نمی شویم، این منم که شکست می خورم، این جامعه بی تفاوت است که شکست می خورد، تمام شکست هایی که خوردیم از نامسلمانی خوردیم نه از اسلام، تمام شکست هایی که خوردیم از بی عدالتی خوردیم نه از عدالت و اسلام، تمام شکست هایی که خوردیم از هوای نفس خوردیم نه از اطاعت از خدا، خوب این که روشن است، چطور نمی فهمیم؟ این غیر از صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ[۳]هست، نه می فهمیم، نه می خواهیم بفهمیم، نه هم حرفی برای گفتن داریم دشمن هم دیگر از ابزار خود استفاده کرده است و تا رخت خواب بچه های ما هم امده است من همان را نمی توانم توجیه کنم که این دشمن است این دوست است، این نادرست است این درست است.

ببین ما چقدر زبونیم مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ[۴] نه قدر عقل را دانستیم، نه قدر فطرت را دانستیم، نه قدر اسلام را دانستیم، نه قدر امام صادق(ع) را دانستیم، نه قدر امام رضا(ع) را دانستیم، ببین، ما به اسم اسلام داریم اسلام را آسیب می زنیم، از جهت حیثیت اسلام نه از جهت خود اسلام یعنی من با نامسلمانی متاسفانه حیثیت اسلام را در میان جامعه بشری از بین می برم، دشمن هم اتفاقا همین را می خواهد، اصلا دشمن دنبال این حرف است، بقیه کارها مقدمات است چون دشمن کاملا احساس می کند که رقیبی که می تواند دنیا را از چنگ استعمار بگیرد فقط اسلام است او هم همین را می خواهد که به اسم اسلام یک آدم های نادان را پیدا کند، به اسم اسلام یک داعشی را پیدا کند، به اسم اسلام یک مرتجعی را پیدا کند بعد به افکار عمومی می گوید نگاه کنید اسلام نتوانست، این ربطی به اسلام ندارد، اسلام خیلی هم خوب می تواند من و تو عرضه اش را نداریم.

الْإِسْلَامُ يَعْلُو وَ لَا يُعْلَى عَلَيْهِ[۵]، اسلام نمی تواند؟ چه موقع من به اسلام عمل کردم و اسلام نتیجه نداد؟ این نسخه شفابخش این پزشک حزب اللهی، بابا باید به آن عمل کرد، حالا نسخه را بردار هر روز بخوان و عمل نکن، چه فایده ای دارد؟ ربطی به نسخه ندارد، هر فرمولی اینطوری است، این فرمول هم همینگونه است، این فرمول رشد و کمال و نجات انسان اسلام است، به فرمولش عمل نمی کنیم همیسنی که هستیم حَيارى سُكارى لا مُسلِمينَ و لا نَصارى[۶] هیچی نیستیم.

ما در ۴۰ سال نخواستیم به مخاطبمان بفهمانیم، مخاطب هم نخواسته بفهمد، اینجاست که همه ما پیش خدا باید عذر بخواهیم ما، باید احساس مسئولیت کنیم، کم کاری کردیم، بیکاری کردیم تا برسد به آنی که در هر لباس مسئولی، عالم یا دانشگاه یا حوزه یا بازار یا اداره فساد کرده و اسلام مظلوم واقع شده، خدا مظلوم واقع شده اما خداوند سایه علمای عاملین را بر سر جامعه ما مستدام بدارد، حوزه های علمیه را ان شاء الله موید بدارد، علمایی هم که در نهادهای مختلف، حالا بیش از همه نیروهای مسلح، نیروهای مسلح به دلیل اینکه نیروهای قانونمندی هستند زمینه بسیار توفیقی بوده برای علما که در این نهادها کار کردند و الحق متفاوتند و به حق زمینه کار بوده و خوب کار کردند و امروز الحمدلله نیروهای مسلح با عهدی که با انقلاب بستند و با همکاری هایی که متقابلا با نیروهای عالم و خدمتگزاران روحانی که بودند خوب عمل کردند و ملاحظه می کنید بخش عظیمی از این افتخاراتی که ما در سراسر کشور بلکه در سراسر جهان داریم دستاورد شماهاست، خیلی قدر خودتان را بدانید، خیلی قدر خودتان را بدانید اما به هر حال ما بسیار امیدواریم، بسیار امیدواریم ولیکن این مسائل مربوط به چند روز انقلاب نیست، کارتان را بعد از ایام انتخابات شروع کنید یعنی در گام دوم دیگر باید به این سرعت داد، این قابل قبول نیست، بعد از انتخابات باید برای تحقق گام دوم سرعت داد.

امیدواریم که با تفکر رجایی، با تفکر سردار حاج قاسم سلیمانی(قدس سره) دولتی سر کار بیاید که همانی که آقا خواستند در پنج مرحله انقلاب و نظام و بعد دولت انقلابی بیاید و قانون را پیاده کند نه به اسم انقلاب کار ضد انقلاب کردن و آن دولت اسلامی است که مربی مردم است، جایگزین انبیاست، مربی مردم است.

جامعه اسلامی با تربیت دولت اسلامی به وجود می آید چون دولت مثل مربی است، مثل پدر است و این جامعه اسلامی که ببینید با آن چه کار کردند، این گران فروشی ها، این قش کاری ها، این ولنگاری ها، این ادارات بی خاصیت، این دروغ ها، این وعده های سخیف، این بیکاری ها، دولت درستی که بیاید این مردم درست هستند اما وقتی مردم را از هر جهت در منگنه قرار می دهند، یک برنامه ای که دشمن می خواهد رویشان پیاده شود، فضای باز هم که تقدیم به دشمن شده، مردم این حالت را پیدا می کنند اما مردم از این حالت ناراضی هستند و مردنم اسلام می خواهند، همواره هم مردم از ما می پرسند که چه شد؟ عدالت و اسلام چقدر پیاده شد؟

حرف مردم حرف درستی است، آن وقت است که در جامعه اسلامی با این آمادگی مردم، با این همه فشار، مردم توی سختی ها در عسر قرار گرفتند اما پیوندشان را با انقلاب باز هم نگه داشتند.

در این تجربه های تلخ یک فرصتی به این مردم بدهید جامعه اسلامی تحقق پیدا می کند و آن گاه است که تحقق تمدن اسلامی و در واقع نقشی که بتواند انسان را از دست این حیوان های درنده بین المللی نجات بدهد.

إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَ نَراهُ قَرِيباً[۷]، صلوات بفرستید

[۱] . آیه ۶۷ سوره زمر

[۲] . آیه ۱۹ سوره آل عمران

[۳] . آیه ۱۸ سوره بقره

[۴] . آیه ۶۷ سوره زمر

[۵] . كتاب من لا يحضره الفقيه : ۴/۳۳۴/۵۷۱۹

[۶] . بحار الأنوار : ۷۴/۱۶۶/۳۱

[۷] . آیه ۶ سوره معارج

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *