خانه / دیدارها / متن کامل بیانات نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در نشست ائمه جمعه استان

متن کامل بیانات نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در نشست ائمه جمعه استان

به گزارش روابط عمومی دفتر نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی و امام جمعه بیرجند، متن کامل بیانات حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید علیرضا عبادی درنشست ائمه جمعه خراسان جنوبی جهت بهره برداری عموم منتشر شد.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدالله والصلاه و السلام علی رسول الله و علی آله آل الله

با سلام به امام زمان(عج) و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد به محضر شما عزیزان و همه ی سنگرنشینان علم و ایمان

عرض تبریک و تهنیت دهه مبارکه فجر انقلاب، خیلی خوش آمدید

مطلبی که در این جلسه می خواهم تقدیم حضور کنم بنده قبلا معترفم که نخواهم توانست بیان کنم اما به دلیل اینکه مخاطبین خیلی بیشتر از بنده به موضوع احاطه دارند نگران نیستم، شما آن را تکمیل خواهید فرمود

می خواهم عرض کنم که به مناسبت دهه مبارکه فجر انقلاب و ۲۲ بهمن پیروزی انقلاب اسلامی، به عنوان نظام ولایی برداشت من این است که یک کمبود داریم، کمبودش این است که این مسئله برای مردم ما تبیین نشده، بله کلیاتی را می گوییم (بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایَةِ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْ ءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ )[۱] اما تبیین که نکردیم، نظام ولایی است، این هم که یک مسئله ساده نیست که حالا به صورت لفظی و قراردادی یک چیزی بگوییم.

این ریشه در ذات انسان دارد، اجتناب ناپذیر است، دیگر فرق نمی کند می خواهد ولایت منفی باشد، می خواهد ولایت مثبت باشد.این آیت الکرسی کریمه که توصیه به قرائت مکرر آن می شود و برای ثواب این کار را می کنیم محتوایش چیست؟ (اللَّـهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِ‌جُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ‌ ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُ‌وا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِ‌جُونَهُم مِّنَ النُّورِ‌ إِلَى الظُّلُمَاتِ)[۲] یعنی همه سرنوشت بشر اینجاست، حالا بعد از بالاخره بعثت ۱۲۴ هزار پیغمبر و بعد از جانشینان مظلوم آنها در نظام های مختلفی که ولایت طاغوت مطرح بوده به اسم های گوناگون یک اتفاق عجیبی زیر آسمان کبود افتاده و او این انقلاب است اما انقلاب هم مثل خود اسلام غریب است اگر این درست تبیین میشد، یعنی چکار می شد؟ ۴۲ سال می گذرد آیا جا نداشت حالا غیر از آنی که جامعه به نحو عموم روی این توجیه شود در سیستم تعلیم و تربیت این گنجانده می شد و جایگاه می داشت، هیچ بصیرتی بالاتر از فهم مسئله ولایت نیست و هم مستند به عقل است، هم مستند به وحی است، هم در صحنه میدانی عینا اینطور است.

مرحوم علامه استاد شهید مرتضی مطهری عنایت دارید یک کتابچه جیبی به نام ولاءها و ولایت ها نوشتند، فکر می کنم همان کتاب به عنوان یک متن کافیست که جامعه بشری را نجات بدهد.

مورد مستندی هم دارم که علامه مطهری را در خواب دید، مقام ایشان در عالم برزخ بیش از آن حدی بود که به هر حال برای یک عالم و یک فقیه انتظار می رود، بیش از آن بود.

پرسید آقای مطهری این مقام عظیم را که گرفتید به خاطر خدماتی که کردید و به خاطر کتاب هایی که نوشتید به شما دادند؟ فرمود همه این ها را به خاطر نوشتن کتاب ولاء ها و ولایت ها به من دادند.

چه می شد که این کتاب زیر نظر متخصصین به صورت کلاسیک در می آمد و در سطوح مختلف از دبستان تا دبیرستان و دانشگاه و در حوزه که جای خودش را دارد و نتیجتا جامعه ما وقتی بار می آمد سر چهار راه زندگی می فهمید به کجا می رود.

این که هر کسی سر از جایی در می آورد و شب رو به یک قبله جداگانه می خوابد به خاطر این است که نمی داند، جرم نادانی او بر عالمان نوشته می شود.

این کار نشده و باز هم تکرار می کنم که مستند به علم است، مستند به عقل است، مستند به وحی است، صحنه میدانی عینا همان چیزی منعکس می شود که از نظر علمی و عقلی و از نظر نقل بیان شده، آنوقت می فهمیدیم که ( ما نودی بشی کما نودی بالولایه)[۳] یعنی چه؟

دیگر در مراحل چندگانه ای که در این کتابچه آمده این است که، فاصله گرفتن از غیرخودی، این به معنی تحقیر انسان نیست نه ابدا، این به معنی آن بهداشتی است که در همه بیمارستان ها باید رعایت شود.

اگر پدر من هم به بیماری مسری خطرناکی مبتلا باشد و من برای عیادت از او به بیمارستان بروم به من اجازه نمی دهند که من به بالین او بروم، چرا؟ چون بیماری او مسری است.

انحرافات فکری مسری نیست؟ بیماری های اخلاقی مسری نیست؟ ولایت منفی یعنی این، چون ولا، ولی به معنی نزدیکی است، قرب به تمام معنی که بین آن دو فاصله ای نباشد، از غیر خودی، از غیر اهل ایمان نباید دوستانی گرفت که با آنها همراز بود، مرز دارد.

این در حالی است که در خود قرآن کریم نسبت به آنها، همانهایی که کافرند، آنهایی که مشرکند، هر که هستند، در صورتی که با شما جنگ ندارند، علیه شما توطئه ندارند قرآن می فرماید که (أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ)[۴] به آنها نیکی کنید، عدالت را با رعایت کنید اما فاصله خود را حفظ کنید، این چه تعلیم زیبایی است، ما این ها را برای مردم تبیین نکردیم که گفتم بخشی باید دولت ها این کار را می کردند اما نکردند، وقتی دولتی می گوید ما به زور نمی توانیم مردم را به بهشت ببریم خوب دیگر تا آخرش معلوم است، اما اینها باید انجام بشود، باید از غیر خودی یک فاصله و مرز باشد در عین حالی که با او هم باید عدالت و نیکی کرد.

او انسان است و انسان از نظر ما خیلی محبوب و محترم است چون محبوب خداست، خداوند انسان را دوست دارد (وَلَا يَرْضَىٰ لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ)[۵] کفرش را دوست ندارد اما خودش را که دوست دارد ما هم همینطور، ما هم بنده خدا هستیم، بندگان خدا را دوست داریم، کفرش را دوست نداریم، ظالم است، ظلمش را دوست نداریم، مشرک است، شرکش را دوست نداریم نه خودش را، ما دوست همه نوع بشر هستیم، دوست حیوانات هم هستیم، دوست طبیعت هم هستیم طبق تعلیمات دینمان، اما فاصله باید حفظ شود، این ولاء منفی است، اما ولاء مثبت عمومی و همگانی یعنی پیوند دوستی با همه اهل ایمان، با همه اهل اسلام، مسلمان است، مومن است، گوینده شهادتین است، (الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ)[۶] اینها با همدیگر باید نزدیک باشند، با همدیگر باید پیوند داشته باشند، درد او درد این باشد، خوشحالی او خوشحالی این باشد، چرا؟ چون همه یک بافت هستند، اهل ایمانند، اهل اسلام هستند، اهل بندگی خدا هستند، این واجب است اینطور باشد بعد می رسد به ولاء مثبت خاص یعنی قرب و نزدیکی بدون هیچ فاصله ای، با چه کسی؟ با اولیای خاص، اولیای خاص یعنی چه؟ یعنی انسان های کامل خودساخته ای که در مقام عبودسیت بین آنها و خدا هیچ فاصله ای نیست، فاصله ای نیست یعنی چه؟ یعنی آنها بر اساس خودساختگی دیگر هوای نفسی ندارند که بین آنها و خدا فاصله بیندازد، همان تعبیری که در حدیث قدسی است (أجعلک مثلی)[۷] مثل خدا هستند، از خودشان، از سلیقه شان و هیچی آنها از خود چیزی ندارند، از همه چیز تخلیه شدند و فقط از خدای متعال پر هستند، اینجا دیگر هیچ فاصله ای نیست، نتیجه اش چه می شود؟ نتیجه اش این می شود که ما در ولایت خاص که باید بین ما و خدا فاصله نباشد ما به اینها وصل می شویم، او از خودش چیزی ندارد.

بنا علیه قول او قول خداست، امر او امر خداست، نهی او نهی خداست، معنیش این است دیگر، این ولایت الله است.

(مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّه)[۸] رسول از خود چیزی ندارد، رسول رسول است، حامل پیام است.

کسی که از رسول پیروی می کند از آقای فلان حضرت شعیب نیست، از فرستاده خداست، بین او و خدا هیچ فاصله ای نیست.

قول او، فریاد او، سکوت او، امر او، نهی او، هیچی از خودش نیست، مگر ما خلق که شدیم بنده که هستیم؟ مخلوق خدا هستیم (أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْر)[۹] مخلوق خدا هستیم، مامور خدا هم هستیم.

بنا علیه به عنوان ولایت الله مطرح است، ان کنتم تحبون الله فتبعونی، این است دیگر(النَّبِيُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ)[۱۰] آن کسی که مومن است او برای خودش، برای سلیقه خودش، برای علم خودش، برای حزب خودش و اینها حسابی باز نمی کند.

قرب او به خدا از طریق رسول خدا است، برای او جای هیچگونه نگرانی نیست ، می شود سلمان فارسی، امتیاز سلمان فارسی همین است، امتیاز ابوذر با دیگران همین است و لذاست مسئله ای هم که در ولاء به معنی قرب است که بین آن فاصله نباشد، فاصله آن چیزی است که ناقل نباشد، اما اگر ناقل است و همان را نقل می کند، این فاصله نیست.

مثلا این لامپ را اینجا می بینید که روشن است، نور مال کجاست؟ مال نیروگاه است، این به کجا وصل است؟ به نیروگاه وصل است، درست است از نظر فیزیکی کیلومترها و فرسخ ها از نیروگاه فاصله دارد اما چون او ناقل این الکتریسیته نیروگاه است خوب فاصله نیست، دقیقا وصل به نیروگاه است، اینجا هم عینا همانطور است.

این قرب در اینجا اتصال به کسانی است که آنها متصل به خدا هستند و حجاب ندارند ولی من که حجاب دارم، تو خود حجاب خودی حافظ، از میان برخیز

اگر نفسانیات را برداشتیم متصل به خدا می شویم، از سوی دیگر در بخش دیگری ولایت تکوینی مطرح می شود، ولایت تکوینی یعنی چه؟ ولایت تکوینی آن است که بشر به خاطر همان خودساختگی، کمال و به صفات و اوصاف الهی متصل شدن همان (اجعلک مثلی)[۱۱] شدن در خودسازی و ریاضت های دینی و معنوی به گونه ای می شود که به قدرت خدا قدرتمند می شود، به علم خدا عالم می شود، چشم خدا می شود، عین الله می شود، دست خدا می شود، یدالله می شود، اذن الله می شود، این ها افسانه نیست، این ها کاملا شدنی است.

معجزات پیغمبران یعنی این، کرامات اولیاء یعنی این، این ها افسانه نیست، واقعیات است، خدا وقتی انسان را خلق فرموده می فرماید که (تبارک الله احسن الخالقین)[۱۲] این حاکی از این است که غیر از خدا خالق دیگری هم هست دیگر، نیست؟ اگر غیر از خدا خالق دیگر نمی بود که خالقین مطرح نبود، (تبارک الله احسن الخالقین)[۱۳] آن وقت آن بنده خودساخته و انسان کامل بنا به وحی می فرماید (أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّه)[۱۴]، اذن الله درستش می کند، اما خالق است، تسلطش بر جهان هستی.

آنچه را هم که از بهشت می خوانیم در آن عالم، آنها خاصیت انسان کامل است، وقتی که این مراحل را تمام کرد و بالاخره به آنجا رسید، آنجا اراده او خلق است، انسان هایی هم که در دنیا به آنجا رسیدند، اراده آنها خلق است، اما چه موقع می تواند بر عالم قدرت پیدا کند؟

شرط اولیه و استارت آن چیست؟ این است که بر خودش تسلط پیدا کند، شرط اول این است دیگر، حالا بر خود که چه عرض کنم، خاطرات ذهنی خودتان را در نظر بگیرید، خاطرات ذهنی مانند یک گنجشک داخل یک جنگل است که از این شاخه به آن شاخه و از این برگ به آن برگ می پرد، ما مثلا وارد نماز هم که می شویم اول نماز از کجا شروع می کنیم؟ خاطرات ذهنی ما کجاست؟ کیلومترها و فرسخ ها را طی می کند، از گذشته تاریخ، از آینده تاریخ، از زندگی من، از زندگی زن و بچه من تا فلان، السلام علیکم و رحمه الله و برکاته نمازم تمام شد، کجا بودم؟

چقدر بر خودمان مسلط هستیم؟، چقدر بر ذهنیاتمان مسلط هستیم؟ هنوز به نیم درصد هم نرسیدیم چون در مسائل اولیه خود مانده ایم اما همه این ها شدنی است، نه تنها شدنی است بلکه در صحنه میدانی بودنی است و هست، حالا مرادم اینجاست که این کتابچه کوچک از کجا شروع می کند تا کجا، درست مانند یک راهنمای بلد سر میدان و چهار راه ورود بشریت، همین کتابچه ایستاده و این بشر سرگردان را که هر لحظه سر از جایی در می آورد و همینی که می بینید آنقدر زیبا، علمی، عقلی، وحیانی راهنمایی می کند، این که کتابچه است، منابعش که دیگر پر است از قرآن و حدیث و علم و فلسفه، پر است دیگر، اینها هم که متکی به همانها است.

ما برای این یک قدم هم بر نداشتیم، حالا از اینجا شروع شود، چه از نمایندگان مجلس میخواهید بخواهید چه بعد از انتخابات از دولت جدید که تشکیل شود بخواهید که برای این جهت بنشینند و این را شکل کلاسیک بدهند و به جامعه خودمان پیام ولایت را برسانیم که بفهمند که یعنی چه، وقتی هیچ کس هیچ چیز نمی فهمد که این چیست، بله کلیاتی را درک می کنند اما در کنار دریا تشنه نشستن، این همه معارف اسلامی، این همه فرهنگ مطالعه اسلام، این همه منابع وحی و منابع عقل، فلسفه و فقه و فلان و از این حرف ها بعد مردم ما تشنه ماندند.

خوب یک جوان کم تجرربه است، در این تهاجمات فضای مجازی که متاسفانه آن را هم که به دشمن سپردند، مسئول این ها چه کسی است؟ گفتم چه از طریق مجلس می خواهید بخواهید که این کتاب زیر نظر متخصصین با تکمیلش کتاب کلاسیک درست کنند مطابق دبستان، دبیرستان، دانشگاه، حوزه و طبعا معلمین و مدرسین هم مطابق با آن دوره ببینند و جامعه ما را شارژ کنند، ما که همه چیز داریم.

آن وقت در کنار اینکه علمی است، در کنار اینکه فلسفی است، در کنار اینکه وحیانی است، تجربی است، یعنی شما هر روز تجربه می کنید چه در بعد مثبت و چه در بعد منفی آثار لازمه اش را هر روز در میدان تجربه می کنید و می بینید.

چرا اقدام نکردیم، چرا آن که در نظام خلقت انسانی اینچنین چیزی هست، همه هم می فهمند، حالا از شما می پرسم چرا یک انتخابات که در شورای یک روستا انجام می شود، یکی می شود برای شورای شهر، یکی می شود برای مجلس، یکی می شود برای رئیس جمهوری، این همه گروه ها، این همه طیف ها، این همه حزب ها چرا آن موقع انتخابات سنگ به سینه می زنند و حتی بعضی جاها به رسوایی و اقدامات دیگر کشیده می شود؟ چرا؟ انگیزه چیست؟ انگیزه این است که همه می دانند و می فهمند که اگر مثلا فلانی بیاید با آن طرز تفکری که دارد این پست را پر کند یک منافعی دارد، حالا مادی یا معنوی، از چه طریق؟ نقش اصلی نقش ولایت است دیگر، حالا مثبت یا منفی، ناقص یا کامل، یعنی همه این ها خواصش را ما درک می کنیم اما وقتی می خواهیم تبیین کنیم، تبیین نمی کنیم.

این دعواها برای چیست؟ این دعواها برای این است که همه می فهمند که یک چنین چیزی است که اگر فلان حزب اللهی بیاید مثلا فرض کنید فلان ریاست یا مدیریت را بگیرد بالاخره در زیر مجموعه او چه تغییراتی حاصل می شود، اگر فلان بیگانه پرست بیاید، این دنبال منافع معنوی خودش است، آن دنبال منافع مادی خودش است، بالاخره این معنیش این است که مفاد آن ( وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْ ءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ)[۱۵] همه در صحنه میدانی درک می کنیم اما نمی توانیم تبیین کنیم، این ها حاکی از این است که این یک کار میدانی است، با همه مستنداتی که دارد، حالا این کار را چه کسی باید انجام دهد؟

۴۲ سال دیر شده است، یعنی اول انقلاب، اول باید این کار می شد، یعنی یک جامعه ای که بالاخره تا خونشان، تا فرزندانشان، همه چیز را برای ایمانشان فدا کردند، هزینه کردند، اولین کاری که باید می شد این است که این ها تغذیه شوند و این مسئله طوری برایشان تبیین شود که همه بدانند چه می کنند اما وقتی او تبیین نشده، همان رایی که می دهد فردا بلای جانش می شود، چرا؟ چون نمی تواند مسئله را درست تبیین و تدبیر کند.

خداوند بر توفیقاتتان بیفزاید و سایه شما را بر سر مردم عزیز ما مستدام بدارد و البته آثار وجودی شما و امثال شما در سطح کشور مسلم نقش دارد، آنچه را که تا به حال این جامعه ما با صبر و حوصله انجام دادند که خدا خیر به این مردم عنایت کند برای دفاع از اسلام، دفاع از انقلاب، دفاع از ولایت تلاش کردند اما خیلی بهتر از این میشد و می شود که این مسئله را درست پایه گذاری کرد که از نوجوان ما تا آن پیر کهنسال ما این مسئله برایش مثل آفتاب روشن شود، هیچ بصیرتی بالاتر از این نیست که واقعا این تعلیمات اسلام با این غنایش، قرآن با این عظمتش، علمای ما، فقهای ما، خدا آنها که رفتند بر درجاتشان بیفزاید و سایر را از وجود زنده ها زمین را سنگین بار کند اما این امانت، امانت بزرگی است که باید به اهلش داده شود، امیدواریم که با همت شما عزیزان حالا در آستانه بعضی از تغییر و تحول ها  از مسئولین ذیربط بخواهیم که این مسئله را عملی کنند، تا چه موقع می خواهیم هی منتظر باشیم، عملی کنند که اگر این حاصل شود بسیاری از مسائل خود به خود حل می شود.

ثبتکم الله بالقول الثابت فی الحیاه الدنیا و فی الاخره

صلوات بفرستید

[۱] .  الکافي  ,  جلد۲  ,  صفحه۱۸

 

[۲] .آیه ۲۵۷ بقره

[۳] . الکافي  ,  جلد۲  ,  صفحه۱۸

[۴] .آیه ۸ ممتحنه

[۵] .آیه ۷ زمر

[۶] .آیه ۷۱ توبه

[۷] . کلیات حدیث قدسی  ,  جلد۱  ,  صفحه۷۰۹

 

[۸] .آیه ۸۰ نساء

[۹] .آیه ۵۴ اعراف

[۱۰] .آیه ۶ احزاب

[۱۱] . کلیات حدیث قدسی  ,  جلد۱  ,  صفحه۷۰۹

[۱۲] .آیه ۱۴ مومنون

[۱۳] . آیه ۱۴ مومنون

[۱۴] .آیه ۴۹ آل عمران

[۱۵] . الکافي  ,  جلد۲  ,  صفحه۱۸

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *