خانه / متن بیانات / متن کامل بیانات نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در دیدار استادیاران حلقه های صالحین استان

متن کامل بیانات نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در دیدار استادیاران حلقه های صالحین استان

به گزارش روابط عمومی دفتر نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی و امام جمعه بیرجند، متن کامل بیانات حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید علیرضا عبادی در دیدار استادیاران حلقه های صالحین خراسان جنوبی جهت بهره برداری عموم منتشر شد.

 

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله وَ الصَّلاةُ وَ السَّلام علی رسول الله و علی آله آل الله

با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران رهبر مسلمین جهان و سلام به ارواح طیبه شهداء راه حق و بالاخص  سردار دلها حاج قاسم سلیمانی و شهید دانشمند دکتر محسن فخری زاده و تکریم مقام عالم شایسته وارسته حضرت آیت الله یزدی قدس سره الشریف و سلام به محضر شما عزیزان و همه سنگرنشینان علم و ایمان

اُحِبُّ الصالِحینَ وَ لَسْتُ مِنْهُمْ لَعَلَ الله یَرْزُقُنیِ الصَّلاٰحٰا ، خوب پیام ارادتی بود و سوال بعضی از دوستان این بود که از کجا باید شروع کرد؟ پیداست از موضوع قضیه باید شروع کرد، موضوع قضیه انسان است، انسان است که صالح یا ناصالح است و انواع لوازم و عوارض هر کدام با خودش است پس مسئله انسان است، قبل از آن باید جامعه بشری این قرن در کره زمین را باید معاینه کرد بحث طبابت و نفس نفیس رسول اکرم (صل الله علیه و آله وسلم) طبیب دوار بطبه ، (اَلعُلَماءُ وَرَثَةُ الاَنبیاء)[۱] بحث طبابت است خوب، باید این پیکره مریض بشر قرن ۲۱ را معاینه کرد و دید وضعیتش چه طور است.

مشکل این بشر اینجاست که دچار خود فراموشی شده و از این جهت خود را یک حیوان تصور کرده و به لازمه این حیوان، این حیوان هوشمند، خوب معتقد است که باید همه سعادتش را در اشباع شکم و شهوتش تمام کند بعد هم می‌میرد و هیچ، خوب رمز قضیه این نوع تفکر است و هر عقیده ای لوازمی دارد لازمه این نوع فکر حداقل دو چیز است، یکی این است که انکار روح و معنویت می‌کند و دیگر اینکه به لازمه آن همه ارزش ها فرو می‌ریزد، دیگر ارزش و کمال معنی ندارد، بیماری بشر قرن این است البته این بیماری در طول عمر بشر بوده، پیغمبران برای علاج این آمدند اما الان به صورت بین المللی دارای تشکیلات فراگیر است، بحث شخص نیست بحث جریان است.

خوب عجب اینجاست که در راستای این تفکر ناقص و غلط و اشتباه که به لازمه آن همه همتش در تامین زندگی مادی و رنگ و لعاب دادن زندگی حیوانی است، لب به انکار روح می‌گشاید، به تعبیر دیگر خودش هم نمی‌فهمد که چه می‌گوید چرا؟ چون انکار به معنی حرف محال است در اینجا به خلاف اثبات که هم در مقام و ثبوت هم در مقام اثبات همه زمینه ها برایش فراهم است.

بعضی ها تصور میکنند که انکار کار آسانی است، اثبات کار مشکلی است، درست قضیه به عکس است در اثبات یک موجبه جزئیه کافی است که اثبات کند و یک سالبه کلی را از نفی نقض کند اما در انکار این نیست، آن که میخواهد انکار کند معنیش این است که همه جهان هستی را من البدو الی الختم به صورت فراگیر شناخته و چنین چیزی نبوده است این محال نیست؟ حرف محال است دیگر، ولذاست که بله گاهی انسان های ابلهی به عنوان فیلسوف مادی حالا مثلا نیچه آلمانی سر برمی‌آورند فیلسوف مادی که خود این ادعا سند ابله بودنش است، بله چنین فیلسوفهای نادانی به وجود می‌آیند اما وجود فلسفه مادی محال است، اصلا فلسفه مادی نمی‌تواند باشد عقلا نمی‌تواند باشد، محال است.

خوب به لازمه زندگی مادی و همه کمال را که کمالی در کار نیست در اشباع شکم و شهوت و زندگی های پست مادی قرار دادند، اینها لازمه اش است دیگر، بشر امروز دچار فراموشی شده، بشر امروز مریض است خوب شما طبیب هستید کار بشر امروز به اینجا کشیده شده، هر چه که توجیه مادی داشته باشد، دیگر قتل و کشتن و ویران کردن و آواره کردن اصلا

چون فضائل که همه اش فرو میریزد، ارزش ها که از بین می رود می‌شود یک درنده یک گزنده یک شیطان بسیار بسیار خطرناک، از همه موجودات خرابکارتر چرا؟ چون لازمه این فکر است، هر چه توجیه اقتصادی داشته باشد خوب است آنجا دیگر بعد حسن و قبح معنی نمی‌دهد هر چه را هم که توجیه اقتصادی و مادی نداشته باشد حالا هر چه هم که کمال و فضیلت باشد از نظر او هیچ فایده ای ندارد.

این معاینه بشر امروز است دارویش هم کار مشکلی نیست اگر ما بتوانیم، چون همواره گفته می‌شود که اول منزل برای کمالات یقضه(بیداری) است، اگر بتوانیم حالا اول به تعبیر دوستان خودمان را و بعد دیگران را از این خواب بیرون کنیم در حالی که آنچه را که او بر اساس سفاهت و جهالت انکار می‌کند که حقیقت آدمی است که روح انسان است که باقی است و فانی نمی‌شود، خوب برای اثبات هر مدعایی یک دلیل کافیست، این تمثیل را شما شاید زیاد شنیدید، استاد من هستید، حالا یک انباری از کاه، کاه های همه کره زمین را داخل یک انبار کنند بعد سوال، آیا یک سنجاق ته گرد داخل این انبار کاه هست یا نیست آن که میخواهد بگوید هست اگر دست ببرد و سنجاق را در بیاورد و نشان بدهد می‌گوید هست و همین یک دلیل کافیست، اما آن که میخواهد بگوید نیست باید چه کار کند؟ باید لا به لای تک تک این کاه ها را بگردد که آیا این سنجاق ته گرد در آن هست یا نیست این کار مشکل است؟ محال است نه مشکل، که همه هستی جهان را مدعی شود که از یری و ما لایری شناخته و چنین چیزی نیست، او چطور می تواند انکار کند؟ این محال است.

اما از آن طرف اگر دستش به سنجاق برسد و در بیاورد می‌گوید هست و همان یک دلیل کافیست حالا آیا پی بردن به وجود روح در انسان اگر انگیزه باشد، اگر یقضه و بیداری باشد اگر توجه به خود باشد اگر حفظ سرمایه هستی خود باشد، آیا این کار مشکلی است؟

این مسئله خیلی خیلی بدیهی است، آیا مسئله تسخیر روح نه از باب مدعی، در موارد صحیح آن، تسخیر روح، ارسال روح، تخلیه روح، ارتباط با ارواح، ارتباط با عالم برزخ، بازگشتگان زندگی پس از زندگی در موارد مستند، زندگی پس از مرگ آیا اینها چیزهایی است که رسیدن به آن کار مشکلی است؟

یک رویای صادقه، یک رویای صادقه به عنوان یک موجبه جزئیه همه فرضیه های مادی را باطل می‌کند، اینطوری است دیگر، یک موجبه جزئیه کمر سالبه کلیه را می‌شکند، اینها مسائل رایج است.

بنا علیه نمیخواهند بفهمند، میخواهند خودشان را به خواب بزنند تا حیوانی باشند در لذت جویی موفق تر و الا دسترسی به اینها کار ساده ایست، بسیار کار ساده ای است.

خوب و همانطور که لازمه تفکر مادی صرف و نفی روح و خود را به عنوان یک حیوان دیدن و موفقیت خود را در دستیابی به لذات مادی و پول و مال و منال دیدن، خوب از هر راهی شد مکرباشد، کلک باشد، فریب باشد، کشتار باشد، ویرانی باشد، باشد، آن لازمه اش است به همین میزان آنگاه که تفکرعوض شد نسبت به خود در این یقضه و بیداری و خود را به عنوان یک روح باقی و کمال خود را در ارزش های والای انسانی متعاضد با فطرت و عقل و وحی و کشف و عرفان و …. خب اینها لوازم دارد، لوازمش همانی است که شما در خوبان عالم می بینید حالا انبیاء بودند، اولیاء بودند، صلحا بودند بالاخره در گذشته بودند، الان هستند این لازمه اش است دیگر.

بنا علیه ورود مطلب به موضوع موضوع انسان است، انسانی که آنطور فکر می کند، به لازمه اش همه پستی ها و پلشتی ها هم همراهش است.انسانی هم که به این سمت سیر الی الله با روح می کند این تمام فضائل و کمالات لازمه اش است، پس پیداست وظیفه ما هم در اینجا مشخص می شود که چه باید بکنیم، انسان را ازآن ورطه نجات بدهیم همان نجات غریقی که فرمودید، از آن دریای کثیف مرداب گندیده بیرون بیاوریم و در این مرحله قرار دهیم.

اینجا دیگر همه ابزار مادی به عنوان نعمت های ارزشمند الهی اما در خدمت کمال در خدمت روح، همه نعمت های الهی اینجا معنی پیدا می کند، ارزش پیدا می کند، خوب حالا دیگر سرمایه شما چیست؟ عمر شماست، سفر شما کجاست؟ الی الله است، کمالات شما کجاست؟ خب پیداست، حالا این سرمایه را چگونه به کار می گیرید؟

ما چه بخواهیم چه نخواهیم عمر می گذرد مثل آن فروشنده یخ تابستان زیر نور آفتاب داد می زند و میگوید آی یخ مرا بخرید، اگر نخرند چه می شود؟ آب می شود و می رود دیگر، عمر هم همینطور است که اگر به کار گرفتی و یه تجارتی از این سرمایه کردی، سود بردی، بردی، اگر نبردی از بین می رود.

خوب باید چه کار کرد؟

(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَىٰ تِجَارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيم، تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ)[۲]

ببین، این تجارت، این کار صالح، اینی که سرمایه حفظ می شود، نه تنها حفظ می شود بلکه به اضعاف مضاعف این سرمایه رشد پیدا می کند و در آزمایش چند روزه این دنیای پست که شما وارسته هستید خداوند بی نهایت در عالم باقی به شما از این تجارت سود می دهد اما این تجارت که دیگر از قبیل من نباید جرات کند این حرف را بزند ولی خوب ناچار هستیم دیگر، این تجارت، این معامله باید معامله یکجا باشد، حالا بخشی از آن را دادیم و بخشی از آن را ندادیم.

( أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ)[۳]، ( إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ ۚ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ ۖ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ ۚ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ)[۴] این معامله یکجا است، اینهاست دیگر، راه این است، این تجارتی است که سود دارد و این فوز عظیم یعنی کامیابی بزرگ است.

شما فکر می کنید این مردم دنیا که دنیا پرست هستند کامیاب می شوند؟ از همه ناکام تر خودشان هستند، چه در باب ثروت چه در باب شهرت چه در باب حکومت چه در باب لذت از همه محروم تر خودشان هستند، خوب پیداست اما آن کسی که بیدار شود و با تفکر صحیح خودش را با نظام هستی هماهنگ کند و وارد میدان عمل شود و با عشق این سرمایه ای که خدا به او داده با خدا معامله کند اینجا دیگر جهاد با مال، جهاد با جان، جهاد با زبان، جهاد با قلم، جهاد در مرحله کار، در مسئله اقتصاد، در مسئله فرهنگ، فرقی نمی کند جهاد جهاد است.

باید این باب را با هنر به روی عزیزانتان، جوان ها و نوجوانهای عزیز، مردم عزیز بگشایید، خوب آنچه که گفته می شود در بیان خیلی نقص است اما وقتی می خواهد پیاده شود به عنوان طرح همه زوایا در آن دیده می شود.

چه خدمتی برای بشر بالاتر از این که آن روزی که این تحقق پیدا کند و خواهد کرد (وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا)[۵] تمام هستی زیباییست چرا که خدا زیباست إن الله جمیلٌ یُحِبُّ الجمال

این حال نفس است، این حال شیطان است، این حال مادی پرستی است که از انسان گرگ برای انسان می سازد اما آن جایی که بحث معرفت الهی است، بحث انسان صالح است، اینجا می بینید که انسان ها را مثل جانش دوست دارد، مثل فرزندش دوست دارد، نه تنها انسان، حیوانات را دوست دارد، طبیعت را دوست دارد، به همه عالم عاشق است، عاشقم بر همه عالم چو همه عالم از اوست، بر همه عالم عاشق است، دیگر این فساد در ارض، فساد در جامعه، فساد در فرهنگ، فساد در اقتصاد، این شیطنت ها، همه برچیده می شود و ما منتظر آن روز هستیم که مدینه فاضله به وسیله صالحین که به پیشوائی اباصالح حضرت مهدی صاحب الزمان (علیه السلام) تحقق پیدا کند.

والسلام علینا و علیکم و علی عبادالله الصالحین

 

۱- الکافي  ,  جلد۱  ,  صفحه۳۲

۲- آیه ۱۰ و ۱۱ سوره صف

۳- آیه ۳ سوره زمر

۴- آیه ۱۱۱ سوره توبه

۵- آیه ۶۹ سوره زمر

 

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *