خانه / تاپ خبر / متن کامل بیانات امام جمعه بیرجند در دیدار با مسئولان دفاتر نمایندگی ولی فقیه در نواحی سپاه و مربیان حلقه های صالحین خراسان جنوبی

متن کامل بیانات امام جمعه بیرجند در دیدار با مسئولان دفاتر نمایندگی ولی فقیه در نواحی سپاه و مربیان حلقه های صالحین خراسان جنوبی

به گزارش روابط عمومی دفتر نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی و امام جمعه بیرجند، متن کامل بیانات حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید علیرضا عبادی در دیدار با مسئولان دفاتر نمایندگی ولی فقیه در نواحی سپاه و مربیان حلقه های صالحین خراسان جنوبی جهت بهره برداری عموم و علاقه مندان منتشر شد.

 

بسم الله الرحمن الرحیم،

با سلام به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان، و سلام به محضر شما عزیزان و همه ی سنگر نشینان علم و ایمان و تبریک ایام مبارکات، هفته وحدت و میلاد پرنور نبی اکرم(ص) و امام صادق(ع)، خیلی خوش آمدید.

انسان در دوران حیات این جهانی، هم با صدها و هزارها قضایایی که روزمره سر و کار دارد و هم در نعمت های لا تعد و لا تحصی الهی که بهره مند است، طبعا دو سوال پیش می آید، یکی این است که بالاترین نعمت های الهی چیست؟ و دوم به لازمه ی آن ما که با ده ها، صدها و هزارها قضایای روزمره حیات این جهانی روبرو هستیم، در اولویت جهت گزینش، چه چیزی را بر می گزینیم.

اما سوال اول، روی خود سوال یک سوال ایجاد می شود که این ممکن است یا ممکن نیست، که اگر نعمت های خدا لا تعد و لا تحصی است که همینطور هم هست ” وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا”[۱]، و اقتضای این نعمت های ناشمار این است که ناشناخت هم هستند، ما از نعمت های خدا را چند تا را می شناسیم؟ خب بقیه مجهول اند، آن وقت این سوال پیش می آید مقدمتا که اصلا ممکن است در نعمت های ناشمار و ناشناخت یک نعمتی را بتوانیم برگزینیم؛ خب یک نعمتی را که می دانیم بر می گزینیم، اما نسبت به آنچه که نمی دانیم چطور؟ این سوال است، آیا جا دارد؟ ما فرض را فعلا بر این می گیریم که بله جا دارد، در قرآن کریم وقتی مواجه حضرت موسی و هارون را با فرعون بیان می فرماید ” قَالَ فَمَنْ رَبُّكُمَا يَا مُوسَىٰ “[۲] فرعون یک سوالی کرد که خدای شما کیست؟ ” قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَىٰ كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَىٰ”[۳] ترجمه لازم ندارد، لذا ما این کلی را باید بررسی کنیم که نعمت های خدا همه مثل هم نیستند، بعضی نعمت ها که خیلی هم مهم هستند اما نعمت مشروط هستند، بعضی از نعمت ها خیر، خودشان شرط هستند، لذا درست است که ما نعمت های دنیا را نمی توانیم بشماریم و نه می توانیم بشناسیم، مولکول های عالم که این تشکیلات را راه انداخته اند از انجم و افلاک و باد و مه و خورشید و فلک، همه ی این ها برای ما در دایره شناخت نیستند، در دایره شماره هم نیستند تا برسد به چشم و گوش و هوش و اعضا و جوارح، لیکن این را می توانیم درک کنیم که نعمت هایی که مشروط هستند معنی آن این است که با همه ی اهمیتش از او نعمت بودن سلب می شود.

ما دیگر از حیات چیز مهمتری نداریم اما حیات یک چیزی مشروط است، اگر شرایطش از بین رود، ارزشش هم از بین می رود، “خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل”، باقی قضایا هم همینطور است، چه بشناسیم چه نشناسیم این کلیت هست، اما آن نعمتی که همه ی نعمت های ناشناخته و ناشماره به شرط او ارزش پیدا می کنند، او سرآمد نعمت ها است، از آیه ی کریمه قرآن هم همین استفاده می شود که وقتی فرعون این سوال را می کند، در دو بخش جواب داده شده، یک بخش ” رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَىٰ كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ” هر چیزی از نظر تشکیلات چه اموری را در خود جمع کرده، حالا در درون یا در بیرون، یا آنچه که متکی به آن هاست مثل زمین مثل آسمان، نور، حرارت و…، این یک بخش چه بشناسیم چه نشناسیم، ” أَعْطَىٰ كُلَّ شَيْءٍ” هرچه که لازم بوده خدا به آن داده، در بخش اول همین نعمت ها است، در بخش دوم آن نعمت اصلی است، ” أَعْطَىٰ كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَىٰ” این “ثُمَّ” به معنی بعد نیست یعنی این ها را داده و بعد یک کار دیگر هم کرده یعنی هر موجودی را هدایت کرده، ببین هم دلیل عقل هم دلیل نقل.

در صحنه میدانی این است که بالاترین همه ی نعمت ها، هدایت است، لذا در موضوع دیگر که گفته شد در صدها موضوع و هزارها موضوع که با آن سر و کار داریم و باید هم باشد، اینها به جای خودش، اما آنی که باید همواره هم باشد، آن قضیه ی اصلی است، قضیه ی اصلی همان هدایت است.

مهمترین موضوع برای هر موجودی که اشرف مخلوقات انسان است، آن این است که هر چیزی به جای خودش، اما همت که باید همه چیز در آنجا به کار گرفته شود این است که هدایت حفظ شود، ظلالتی به وجود نیاید، هر موجوی یک مبدایی دارد و یک مقصدی، ارزش و کمال را در منزل نهایی که مقصد است پیدا می کند، اگر به آن مقصد نرسد، هیچ! یک خودرو از اینجا حرکت می کند با همه ی مقدمات و امکانات می خواهد برود به فلان مقصدش که مشهد باشد، می رود به کربلا و اربعین باشد، اگر خدای ناکرده زد به جدول و از جاده خارج شد و چپ کرد و سرنشین از دنیا رفت، این به مقصد نمی رسد چون وارد بر ضلالت شد در این راه فیزیکی، در راه معنوی هم همینگونه است.

اینجاست که در حدیث دارد که وقتی امیرالمومنین علی(علیه السلام) به یمن تشریف می بردند، حدیث دارد که رسول اکرم(ص) فرمود که اگر یک نفر به وسیله تو هدایت شود، این ارزشش بالاتر همه آن چیزی است که آفتاب به آن بتابد،” و این هم دلیلش مشخص است، به جهت اینکه همه ی این تشکیلات و گنبد دوار و ابر و باد و مه و خورشید و فلک و کیهان و کهکشان و منظومه شمسی، همه ی اینها باید کار کنند و به وسیله ی ابزار، یک انسان را بیافرینند که اشرف مخلوقات است، دیگر فرق نمی کند ۸ میلیارد جمعیت هم بخواهد تولید شود همین ابزار لازم دارد، یک انسان هم بخواهد تولید شود همین ابزار را لازم دارد، لذا یک انسان درست است که یک انسان است اما او عصاره ی این نظام خلقت است؛ ارزشش از نظر این مکتب این است که ” مَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا”[۴] یک انسان یک عالم است، حالا با عنایت به اینکه متأسفانه در این دنیا که در قرآن و تفسیر قرآن به وسیله روایت، تعبیر شده به جاهلیت اخری،” وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَىٰ”[۵] در بعضی از روایات وارد شده است که این “اُولی” در اینجا چه ضرورتی داشته است؟ پاسخ این است که این “اُولی” در مقابل “اُخری” است، ” اُخری” چیست؟ “اُخری” آخرالزمان است، جاهیلت اُخری، آخرالزمان است، همه ی ارزش ها می رود بر روی مسائل مسخره، مثلا پول زیاد داشته باشد، ملک زیاد داشته باشد، برای پول آدم می کشد، برای پول خیانت می کند، دروغ می گوید، کم فروشی می کند، نفاق می کند، این جاهلیت نیست؟ تو اگر امکانات صد برابر داشته باشی نیازت چقدر است؟ یک درصد است! بقیه که مال تو نیست، تمام همتش در زندگی روی این ها است، امکانات اولیه واجب شرعیه نیز هست که هر کسی به اندازه نیاز برای خود و خانواده اش باید تأمین کند، این عبادت است، اما آن صد برابر و هزار برابر که تمام حرص روی این ها است، این جاهلیت نیست؟

هدایتی که آن همه ارزش دارد و خدایی که شما را این توفیق داده، که شما متصدی امور ارزشمندترین گوهرهای گرانبهای این عالم هستید هم به دلیل عقل هم به دلیل نقل و احیای دعوت انبیاء، ممکن است در جامعه برای شما ارزشی قائل نشوند، خب نشوند، اصلا او نمی فهمد که یعنی چه، او دنبال همان خیانت و لذتش است، لذا روی ارزش های کاذب، حسابی باز نکنید.

بالاترین توفیق را شما دارید، احساس بفرمایید که هر یک، یک پیامبر کوچک هستید، به همان میزانی که امروز به دلیل نفوذ فرهنگ بیگانگان همه ی جهان آسیب دیده و حتی بعضی به اسم مسلمانان بیشتر از هر زمانی آسیب دیده اند، با همه ی رسوایی تاریخ، همانطور یک نجات غریق چه کار می کند؟ کنار دریا و کنار رودخانه ایستاده و تا کسی در آب افتاد، به آب می زند و نجاتش می دهد، همت را روی این قرار دهید.

خیلی توفیق بالایی است و ارزشی فوق العاده دارد، انشاءالله که مطابق با این ارزش همه ی آنهایی که این مسئولیت را دارند خود را ابتدا درک کنند و سپس عمرشان را بر روی این قضیه بگذارند، در روایات داریم که آن هایی که قبل از ظهور حضرت مهدی(عج)، به وظیفه خود عمل کنند مقامشان بالاتر از افرادی است که بعد از ظهور می آیند، خداوند به شما این توفیق را داده است که اولا به عنوان عالم دین، مبانی عقلی، نقلی، جهان شنانی، انسان شناسی، مبدا شناسی، معادشناسی، وظیفه شناسی و آفت شناسی در این مکتب غنی مجهز هستید، و دیگر اینکه با این تجهیزات می روید بندگان خدا را نجات می دهید.

جامعه را حفظ کنید؛ به هر میزانی که قدر خود و این مکتب و این موقعیتی که خدا به شما داده است را بدانید، به همان میزان نیز بسیجی و جهادی عمل خواهید کرد، گاهی کار، کار معمولی است، ساعت دارد، اداره دارد، برنامه دارد، اما گاهی کار جهادی است، مثلا اگر چنانچه سیل آمد و وارد بر شهر شد و یا اگر آتش سوزی در خانه و شهری انجام شد، اینجا دیگر به ساعت نگاه نمی شود که ساعت چند است، الان برای جامعه اسلامی این پیش آمده است، لذا شما هم افتخار عالم دین دارید و هم افتخار تفکر بسیجی و کار جهادی دارید، آنجایی که بحث هدایت و ضلالت است، به صورت اورژانسی حضور دارید، بروید شکر خدا را به جای آورید، آن هایی که متوجه نیستند این یعنی چه، شما را تحت تأثیر قرار ندهند، شما این واقعیت را ببینید و بر اساس این واقعیت ها برای دیگران نیز دعا کنید.

زحمات انبیاء و آن همه تلاش، جهاد و شهادت اولیاء بر دست مبارک شما بارور می شود، همانطوری که کربلا بر دست حضرت علی بن الحسین(ع) و حضرت زینب کبری(س) بارور شد و امروز بعد از ۱۴۰۰ سال نتایج آن را می بینیم.

کار شما با هیچ کاری قابل قیاس نیست، گمان می کنم این مربوط به مرحوم میرزای بزرگ، میرزای شیرازی است که اواخر عمر ایشان مریض شده بود و امکان نداشت که مردم بیایند به خدمتشان، گاهی هم که بعضی ها می خواستند ایشان را زیارت کنند از پشت پنجره ایشان را زیارت می کردند، یک روزی یک شیخ روستایی با همان لباس روستایی آمد در خانه و گفت که به آقا عرض کنید نامم فلان است، تا میرزای شیرازی فهمید، دستور داد که تشریف بیاورند، آن مرد پیش میرزا نشست و میرزای شیرازی نیز حرف هایش را کامل گوش کردند و همه تعجب کردند که این آقا کیست؟ وقتی پرسیدند، میرزای شیرازی گفت ” من وقتی طلبه بودم این آقا، هم مباحثه من بود، روزی در سفرهایی که انجام داده بود و برگشته بود، گفت که من رفتم در درون جامعه و جامعه نیاز دارد لذا من می خواهم بروم و مشکلات جامعه را در حد خودم حل کنم، جامعه نیاز به تبلیغ دارد، نیاز به تعلیم دارد، و او رفته و این مدت را کار کرده است لذا او انسان ارزشمندی است با اینکه از نظر ظاهری می توانست مدارج عالی را طی کند اما درد جامعه را حس کرده بود و به دنبال درمان درد مردم رفت.”

” قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا”[۶] در این دنیایی که متأسفانه غربی ها در کفرشان هم نفاق دارند، خیلی چیز خطرناکی است، با چه شیطنت هایی، با چه امکاناتی، همه جا را پر کرده اند و این فضای مجازی هم که جایی را سالم نگذاشته است، که از آن می توان خوب استفاده کرد، اما به شرط آنکه دولت مردان بخواهند، اما فعلا سرنوشت در دست بیگانه و دیو است و با انواع تهاجم ها، از راه های مختلف، به گونه های مختلف، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، مواد مخدر صنعتی و طبیعی، از دوست و دشمن آسیب میرسد.

خداوند بر توفیقاتتان بیفزاید و انشاءالله که زحمات و سعی شما مقبول درگاه خدا قرار گیرد، برای شادی امام امت، طول عمر و عزت رهبر فرزانه انقلاب و رضایت قلب حضرت مهدی(عج) صلوات بفرستید.

 

انتهای پیام/

 

[۱]  – سوره نحل، آیه ۱۸

[۲]  – سوره طه، آیه ۴۹

[۳]  – سوره طه، آیه ۵۰

 

[۴] – سوره مائده، آیه ۳۲

[۵]  – سوره احزاب، آیه ۳۳

[۶]  – سوره تحریم، آیه ۶

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *