متن بیانات حجت الاسلام و المسلمین سید علیرضا عبادی نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی و امام جمعه بیرجند در دیدار با فرمانده و کارکنان یگان ویژه نیروی انتظامی استان مورخ ۱۳۹۶/۱۱/۱۷
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم
« الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلَى آلِهِ آلِ اللَّهِ وَ اللَّعْنُ الدَّائِمُ عَلَى أَعْدَائِهِمْ أَعْدَاءِ اللَّهِ ».
با سلام به امام زمان (عج) و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، فرمانده کل قوا و سلام به محضر شما عزیزان و همه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران.
عرض تسلیت ایام شهادت حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها به محضر شما و همچنین بزرگداشت و تهنیت دهه مبارکه فجر انقلاب و بازگشت امام(ره) به امت. خیلی خوش آمدید، مچکرم. اهل دقت میدانند و شما بزرگواران می دانید که این نظام خلقت تمامش قانون است، و هر چه رشتههای علم تکثر پیدا کند، ریز شود، دقیق شود، باز میبیند که آنقدر عمیق است این قانونمندی جهان، که انسان کم میآورد که بفهمد چه خبر است. در سیستم فیزیکی عالم حاکم است قانون، در سیستم معنوی عالم هم قانون حاکم است. نظام تکوین هم سراسر قانون است. نظام تشریح هم سراسر قانون است. منتها فرقش این است که در نظام تکوین در طبیعت، در غریزت، یک جریان شبه جبر حاکم است.«فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا»[۱]، بالاخره خواه و ناخواه این منظومه شمسی، این کیهان و کهکشان، این ذرات داخل اتم، باید این راه را طی کنند بخواهند و نخواهند ندارد، « طَوْعًا أَوْ كَرْهًا»[۲] یک جبر است. در این عالم جماد، در این نباتات، در این حیوانات، این نظم با جبر انجام می شود؛ مرداد از جبر یعنی خارج از اختیارشان. زمین که اینطور منظم دور خورشید میگردد، و منظم دور خودش میگردد، و شبانه روز را تولید میکند و چهار فصل را تولید میکند و چقدر خیرات و برکات و لوازم دارد؛ خُب خیلی کار مهمی میکند، خیلی چیزها در این پایش است اما خودش نمیداند چه می کند. اختیارم ندارد، بخواهد و نخواهد نیست «فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا»[۳]. اما در نظام تشریح که انسان و اگر موجوداتی شبیه انسان باشند، خداوند در نظام تشریح برای زندگی انسان، برای کمال انسان، برای رشد انسان، برای اینکه این راه را تا مقصد [طی کند] قانون دارد؛ خدا قانون داده. حالا یا آن قانون از نوع فطرت است، قانون است. یا از نوع عقل است، قانون است. یا در چارچوبههای مصطلاحات علم است، باز قانون است. و یا شرع است، تشریح دین است که همه اینها زیرمجموعه آن قرار میگیرند؛ تمامش قانون است. دیگر حالا این قانون شامل تکالیف شخصی میشود؛ شخص اگر بخواهد به کمالی برسد، به رشدی برسد، به هدفی برسد اینطور نیست که هر کار کند به آن هدف برسد؛ نخیر. ما نه سر یک چهارراه، [بلکه] سر میلیون راه [قرار داریم]؛ تا کدوم را انتخاب کنیم اختیار با خود ماست. در مسائل خانوادگی تمامش قانون است، اینکه میبینید یک خانواده به هم میپاشد ارزیابی کنید چون قانونش بهم ریخته. مسائل جامعه اینطوریست، مدیریتها اینطوریست، انواع سیستمها اینها همه قانون است. صنعت هم تمامش قانون است، هر جا که به هر حال قانون رعایت نشود خُب نتیجهاش همان است که پیش میآید. همین آمار ضایعاتی که در صنایع دارید بخاطر رعایت نکردن قانون است، حالا میخواهد در کارخانه باشد یا میخواهد در ماشین سواریش باشد، فرق نمیکند؛ میخواهد در یک دستگاه خیلی کوچکی مثل چرخ خیاطی باشد، قانون دارد. صنعت هم اینطوریست. بنابراین جامعه هم قانون دارد، والا همینطور رها کن انسان وحشیتر از هر حیوانی درمیآید؛ این که نمیشود. خداوند دین را تشریح فرموده مطابق با استعدادی که به انسان داده، انسان با تمامی موجودات فرق میکند؛ و این دین تمامش قانون است، رعایت شود آن جامعه می شود مدینه فاضله، همه از زندگیشان فیض میبرند، لذت میبرند، رشد پیدا میکنند، به کمال میرسند، دنیاشان خوب میشود، آخرتشان خوب میشود، به هر حال احساس نشاط معنوی دارند؛«فَبِذلِکَ فَلْيَفْرَحُوا»[۴]، باید این باشد. خُب آنوقت به دلیلی که انسان با باقی موجودات فرق می کند که هم میداند چه کند و هم میتواند بکند یا نکند؛ میتواند قانونمند باشد، میتواند خلاف قانون عمل کند؛ برخلاف باقی موجودات. بنابراین تخلف در زندگی بشر حاصل میشود. اینکه حالا در طول تاریخ از یک زندگی ابتدایی صحرا نشین، نیمه وحشی بگیر تا دنیای به اصطلاح پیشرفته، فرق نمیکند؛ میبینید که یک کسی که تخلف میکند به نحوی زیر سوال میرود؛ ولو در جامعه صحرانشین بدوی مثلاً ۱۰ هزار سال قبل؛ ازش سوال میکنند تو چرا این کار کردی. این چرا این کار کردی یعنی چه؟ یعنی تو میتوانستی نکنی، چرا کردی؛ معنیاش این است. والا هیچ کس مثلاً از یک بزغاله سوال نمیکند تو چرا این کار کردی، یا از یک سنگی که از کوه سرازیر شده خورده به یک نفر را کشته، هیچ وقت از سنگ سوال نمیکنند آقا شما چرا از این کوه سرازیر شدی؛ از آب کسی سوال نمیکند که چرا آمدی خانههای مردم[را خراب کردی]؛ از آتش کسی سوال نمیکند. اما از انسان سوال میکند؛، این سوال کردن یعنی تو اختیار داری، میتوانستی نکنی، چرا کردی؟ و لذاست که مطابق همان بالاخره یک جرمی دارد، یک جریمهی دارد، یک سوالی دارد، یک تنبیهی دارد؛ اینها هست در همه جوامع بوده، هست و خواهد بود. خداوند متعال هم که در بعضی از روایات داریم – که چون خدا الگو قرار داده بعضی چیزها را – که مثلاً فلان کار را از فلان حیوان یاد بگیرید. بله انسان است اما در عین حال باید توجه داشته باشد که خدا در این نظام عالم که باید ببینیم عالم را، باید فکر کنیم در عالم، باید نتیجه بگیریم با عقلانیتی که داریم؛ خُب باید به آنها توجه داشته باشیم. مثلاً دارد آب خوردن را از الاغ یاد بگیرید، چقدر آب را کم کم میمکد. راه رفتن را از گاو یاد بگیرید؛ خُب آقایان رانندهها در مناطقی که حیوانات از جاده عبور میکنند توجه دارند که اگر یک گاو رَد میشود کاملاً به پشت سر گاو حرکت کنند گاو هیچ وقت بر نمیگردد؛ اما الاغ اینطوری نیست در راه رفتن مشکل دارد اگر از پشت سرش[حرکت کنید] یک مرتبه میبینید که عقبگرد کرد تصادف حاصل شد. راه رفتن را از گاو یاید بگیرید. آب خوردن را از الاغ یاد بگیرید. غیرت را از خروس یاد بگیرد. نظم را، نظارت را[از حیوانات یاد بگیرید]. ما خود ما با همه ادعای که داریم هم دَم از مسلمانی میزنیم که خیلی فاصله داریم و هم دَم از پیشرفتهای دیگر میزینم اما واقعش این است که – بله با یک درصد ی هست- اما فاصله زیاد داریم. بنده خودم را که نگاه میکنم اینطوریست فاصله زیاد داریم. آنوقت هم رعایت قانون کم میکنیم، هم آن که نظارت بر قانون دارد سست میآید، کم میآورد. بسیاری از مشکلاتی که ما داریم همین است، آقا خلاف قانون میکند؛ در فلان اداره نشسته برای پسرخالهاش یک کار میکند، برای آن دیگری یک کار دیگر میکند، پس قانون چه شد؟ برای آقازاده یک کاری میکند، برای بنده زاده کار دیگر میکند، قانون چه شد؟ باقی کارها هم همینطور. اینکه قانون در میان جامعهی کمرنگ بشود، بیتوجهی بشود خیلی برای جامعه خطرناک است. این جامعه مواجه با شکست میشود، این به نفع هیچ کس نیست؛ به نفع همان کسی هم که به ظاهر میخواهد سوءاستفاده[کند] هم نیست، یقین بداند. به جهتی که وقتی بالاخره رعایت قانون نشد و آب وارد کشتی شد، کشتی را غرق کرد همه غرق میشوند. بیتوجهی به قانون [خطرناک است]. قانون برای همه است فرق نمیکند قانون شخصی، قانون خانوادگی، قانون زندگی با کسب و کار، زندگی با همسایه، زندگی با جریانات و مسئولیتهای دولتی و رعیت فرق نمیکند؛ چوپانی قانون دارد، بدون قانون که نمیشود؛ در جامعهی که آن جامعه از نظر قانون ضعیف شود، فاتحه آن جامعه خوانده میشود. خدا هم با کسی شوخی ندارد به هیچ کس هم خدا تضمین نکرده[است]. آنچه که خدا تضمین کرده از اسلام تضمین کرده، نه از مسلمان؛ به جهتی که مسلمان ممکن است نامسلمانی کند، اما اسلام قانون است؛ قانون عوض نمیشود. خداوند از دینش دفاع میکند اما از کسی که ادعای مسلمانی میکند که خدا دفاع نمیکند. «لِنَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ»[۵]، بله ما نگاه میکنیم چه عمل میکنید؛ به همان درصد با شما ما هم عمل خواهیم کرد. «وَإِنْ تَعُودُوا نَعُدْ»[۶]، برگردید ما هم برمیگردیم. خُب حالا ما به اصطلاح انسان عاقل، پرادعای، اشرف مخلوقاتیم؛ نه در افراد ما قانون آن جایگاهی که باید داشته باشد دارد، نه در حرف زدنمان قانون است، نه در نگاه کردنمان قانون است، نه در نوشتنمان قانون است، نه در امضای ما قانون است، نه در خانوادمان قانون است؛ همین دیگر یعنی فاتحهاش را بخوانید، معنیش این است دیگر؛ خودمان خودکشی میکنیم. این در حالی است که اگر ما قانون را – از قانون اساسی بگیر تا قانونهای مصوب مجلس یا دولت یا بعضی از تشکیلاتی که اعتبار قانونی دارند، یا مقرراتی که وضع میشود یا آییننامههای قانونی- عمل میکردیم این را بدانیم که بهترین قانون اساسی دارید؛ پیشرفتهترین قانون است چون بر اساس اسلام نوشته شده است. قوانینی هم که برخواسته از آن است عملاً در صحنه میدانی همینطور است، منتها به شرطی که عمل کنیم. وقتی عمل نکنیم که[فایده ندارد]؛ حالا یک نسخه بهترین نسخه، بهترین پزشکم نوشته حالا هر روز هم بخوانیم اما عمل نکنیم چه فایده دارد؛ مریض ما خوب میشود؟ نه؛ قانون دارد. بنابراین چه آنان که قانون را میشکنند، چه آنهایی که باید ناظر بر قانون باشند – که خود آن نظارت یک قانون است و به قانون نظارت عمل نمیکنند – با همدیگر ساخت و پاخت میکنند و به هر حال سوءاستفاده میکنند. آن ناظرش هم مثل مجریش؛ آن مجریش هم مثل رعیتش. آنوقت این انسان پرادعای، اشرف مخلوقات، عاقلی که همه چیز را میتواند با محاسبه نگاه کند – چطور شد یک منجم با محاسبه برای ۵۰ سال آینده مشخص میکند که مثلاً در فلان روز در ۵۰ سال آینده احتمال بارندگی خواهد بود؛ خُب عقل است دیگر- خُب این نمیتواند برای فردای خودش و فرزندان خودش و جامعه خودش پیشبینی کند؟ میتواند؛ نمیکند. آنوقت خدای متعال یک الگوی قرار داده به عنوان نظم و نظارت منظم؛ «وَأَوْحَىٰ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ»[۷]، این «فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ» یعنی چه؟ نحل زنبور عسل است، خداوند این موجود را قرار داده بنده و شما هم میتوانیم او را اسوهمان قرار دهیم. تمام کارش روی قانون است؛ او وقت مهندسی میکند کندو را میسازد مثل مهندس ما نیست که فقط امضاء کند، بعد هم گاهی تلوزیون نشان میدهد ساختمان یک مرتبه میریزد، او این کار را نمیکند. کُلش هم دوهفته بیشتر زندگی[زنبور] نیست، در همان دو هفته مهندسی که میکند این کندو را میسازد چنان دقیق میسازد که گاهی به صورت مصنوعی با دقیقترین ابزار کندو میسازند تحویل زنبور عسل میدهند بعد او دارد زوایای که یک مقدار کم و زیاد دارد اصلاح میکند. قانونش را رعایت میکند. حرارت کندو را طبق قانون رعایت میکند، در چلّه تابستون خُب داخل کندو باید چه حرارتی داشته باشد؛ در قهر زمستان [داخل کندو چه حرارتی باشد] قانون دارد. وقتی میخواهد یک راهی برود برای جمعآوری گل و شیره نباتات قانون دارد، خداوند هم به همین اشاره میکند «وَأَوْحَىٰ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ»[۸] از همه آنچه که باید استفاده کند، میکند. اینطور نیست که او حق داشته باشد روی هر گُلی بنشیند، نخیر؛ یا روی هر شیء بنشیند، قانون دارد. ارتباط او در خارج از کندو محدود به همان چیزهایی است که قانون به او اجازه میدهد. اولاً او جای ناپاک و آلوده نمینشیند، روس گُل مسموم نمینشیند، حالا اگر شرایطی[پیش آمد و] افتاد روی آن و آلوده شد، حالا برمیگردد به کندو[آیا] میتواند وارد کندو شود؟ نخیر، کندو نگهبان دارد. نگهبان هم با هیچ کس سازش نمیکند، معامله نمیکند؛ ناظر بر اجرای قانون است. اگر چنانچه بخواهد قانونشکنی کند و اصرا کند که وارد کندو شود، این را از پای در میآورد. خودی است اما خودی که رفته آلوده شده به درد نمیخورد؛ او همه کندو را آلوده میکند، او همه را مریض میکند. خداوند در یک موجود به این کوچکی آن هم در یک عمر بسیار کوتاه، اما تمامش قانون است؛ او گر بخواهد قانون را رها کند کُلش ضایعات دارد، نمیکند همچین کاری را. حالا ما اشرف مخلوقاتیم، ما که دَم از عقل میزنیم، خُب پیش خودمان جلوی آیینه بنشینیم از خودمان بپرسیم که ما چه میکنیم؟ کجا میرویم؟ به کجا خواهیم رسید؟
عدل یعنی قانون حق را رعایت کردن. یعنی هر چیز در جای خودش قرار بگیرد و به اندازه لازم قرار بگیرد، نه کم نه زیاد، نه افراط نه تفریط. و قوام هستی به قانون عدل است. ما دینمان، مذهبمان، اهلبیتمان، انقلابمان همهاش بر این قانون استوار است. هر جا خلاف میکنیم توجه داشته باشیم غیر از آسیبی که به خود می زنیم «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْيُكُمْ عَلَىٰ أَنْفُسِكُمْ»[۹]، قانونشکنی میکنید به ضرر خود است این نه به خدا ضرر دارد، نه به پیغمبر(ص)، نه به امام زمان(عج). بنابراین هرجا قانونشکنی کنیم به ما برگشت میکند یک روزی. ما با مکتب غنی که داریم و بر قانون عدل استوار است و اصلاً مذهب ما دین ما عدلیه است چون آرمانی است که خدا برای ما قرار داده و وقتی ما به نتیجه خواهیم رسید که به عدل عمل کنیم و ظلم را در هر قالبی محکوم کنیم و از صحنه خارج کنیم. و در مسئله اجرای عدل با هیچ کس هیچ ملاحظهی نکنیم. جهان هستی بر عدل استوار است. دین ما دین عدل است. مکتب اهل بیت علیه السلام مکتب عدل است. قانون اساسی ما بر این استوار است. رهبری انقلاب ما که انقلاب ما دین ما است نه کم نه زیاد، بر اساس عدل است؛ شرط اولیهاش – بعد از علم و باقی شرایط – عدل است. اما بنده به خودم نگاه میکنم ما در اجرا و عمل و نظارت حالا چه در مردم و چه در مسئولین مشکل داریم؛ باید به خود برگردیم و توجه داشته باشیم که هم مثل خودزنی مشغول ذمه خودمان هستیم، هم به جامعه ضرر میرسانیم، و هر ضایعاتی که پیش بیاید در جامعه بخاطر قانونشکنی و بخاطر انواع و اقسام انحرافها و قانونستیزی، ما مسئولیم؛ باید پاسخ بگوییم. بالاتر از همه اینها، او این است که آبروی دین خدا را میبریم چون به ما، انقلاب اسلامی به عنوان دین خدا نگاه میکنند؛ وقتی شیوه این باشد به خود ضرر میزنیم که میزنیم، به جامعه ضرر میزنیم که میزنیم، همه نهادهای جامعه خودمان را فلج میکنیم با بیقانونی که میکنیم، آبروی اسلام و پیغمبر(ص) و علی بن ابیطالب (ع) و امام زمان(ع) را هم میبریم؛ اینها پاسخ می خواهد. و خداوند بر توفیقات شما بیفزاید، انشاءالله که مؤید باشید. به هر حال مسئولیت مقدسی دارید که مسئولیت شما بالاخره روح و جانش همان نهی از منکر و امر به معروفیست که در روایات دارد که همه اعمال خیر را اگر در یک کفه بریزید اما این موضع را که جلوی فساد و تباهی و ظلم و تعدی و حقوق جامعه را میگیرد نهی از منکر میکند، امر به معروف میکند؛ همه خوبیها را در یک کفه بریزید و این انجام را که تضمین کننده اجرای قانون عدل الهی است در یک کفه بریزید این بر همه آنها ترجیح دارد. آن هم نه با نسبت کمی، با نسبت ترشح آب دهن نسبت به یک اقیانوس. ببینید مسئولیت شما چقدر مقدس است. این کلام امام علی علیه السلام است، خیلی مسئله [مهمی است] چون آنها میدانند که یعنی چه. میدانند که وقتی خیرات و مَبرات حفظ خواهد شد و جامعه حفظ خواهد شد و ارزشها انسانی و الهی و رشد جامعه به وجود خواهد آمد این جامعه انضباط داشته باشد بر اساس نظم. اگر آن را از دست بدهد همه خوبیها از بین خواهد رفت و همه فسادها به وجود خواهد آمد. اینجاست که این مقایسه در عین حالی که عرض کردم که خُب همین که کلام امام علی (ع) قابل تبعیت است از نظر محاسبه هم دقیقاً عقلانیت همین را اقتضاء میکند.
برای شادی ارواح طیبه شهدا، روح پاک امام امت و طول عمر و عزت رهبر فرزانه انقلاب اجماعاً صلوات بفرستید.
[۱] – سوره فصلت، بخشی از آیه ۱۱؛ « پس به آن و به زمین گفت: خواه به طاعت یا به اکراه بیایید».
[۲] -همان
[۳] -همان
[۴] – سوره یونس، بخشی از آیه ۵۸٫
[۵] – سوره یونس، بخشی از آیه ۱۴
[۶] – سوره انفال، بخشی از آیه ۱۹٫
[۷] – سوره نحل، آیه ۶۸ و بخشی از آیه ۶۹؛« و پروردگار تو به زنبور عسل «وحى» و (الهام غریزى) نمود که: از کوهها و درختان و داربستهائى که مردم مى سازند، خانه هائى برگزین و سپس از تمام ثمرات (و شیره گلها) بخور و راههائى را که پروردگارت براى تو تعیین کرده است، به راحتى بپیما».
[۸] -همان.
[۹] – سوره یونس، بخشی از آیه ۲۳؛« ای مردم شما هر ظلم و ستم کنید منحصرا به نفس خویش کنید».
پایان پیام/ع