خانه / متن بیانات / سیاسی / مشروح بیانات/ نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در نشست با ائمه جمعه استان

مشروح بیانات/ نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در نشست با ائمه جمعه استان

متن بیانات حجت الاسلام و المسلمین سید علیرضا عبادی نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی  و امام جمعه بیرجند در نشست با ائمه جمعه استان مورخ ۱۳۹۶/۱۰/۲۰

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم

‏«الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ  عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلَى آلِهِ آلِ اللَّهِ وَ اللَّعْنُ الدَّائِمُ ‏عَلَى أَعْدَائِهِمْ أَعْدَاءِ اللَّهِ».

با سلام به امام زمان (عج) و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان و سلام به محضر شما عزیزان و همه سنگرنشینان علم و ایمان.

خیرمقدم، خیلی خوش آمدید. ان شالله که بر حضور و اجتماع شما که رهبران جامعه هستید در خراسان جنوبی خیر کثیر بار شود. بنده هم چند دقیقه‌ای مصدع وقت شما می‌شوم امیدواریم آنچه خیر باشد خداوند به زبانم جاری فرماید. می‌دانیم که پیش از انقلاب اسلامی ایران، زمین به دو بخش نیم کره شرق و غرب تقسیم شده بود. سرنوشت جامعه بشری یا گره می‌خورد به امپراطوری شرق و الحاد کمونیست، و یا به بدتر از آنها نیم کره غربی و لیبرال. جایی برای مسلمان‌ها نبود. بچه‌های مسلمان و مومن مخصوصاً در دانشگاه‌ها سرافکنده بودند. جاهای دیگر که هیچ کس به حساب نمی‌آوردش. حکومتها و کشورها هم به اصطلاح یا خودشان را به آن طرف وابسته و یا به این طرف وابسته داشتند. این اصطلاح راستی و چپی هم مربوط به آن زمان است. استعمالش حالا موضوعیت ندارد راستی و چپی. هر دو هم به تعبیر علامه مطهری شهید بزگوار، مثل دو بال قیچی بودند که اسلام را مقراض کند. مشترکشان این بود.  یک چیز ناباوری بود که در حالی که کارشناسان امریکایی می‌گفتند در آن تاریخ در ایران که کارشناسی کرده بودند نظریه شان این بود که اسلام در ایران درست مثل پیر فرتوتی است که آخرین نفس‌هایش را می‌کشد. تمام است کارش. در این حالت ناباوری دنیای شرق و غرب غافلگیر شد و این انقلاب حاصل شد می دانیم که بنیانگذار جمهوری اسلامی با تعارف سخن نمی گفت اما با جدیت می فرمود که این انقلاب معجره بود. ضمن اینکه این انقلاب انفجار نور بود. انقلاب معجره بود، حالا بعضی باور خواهند کرد بعضی باور نخواهند کرد. دست اندکار شدند مجموعه منافقان که از قبل هم مبارزاتی با دستگاه حکومتی قبل داشتند به اصطلاح راستی‌های چپ نما که هم در موضع سیاسی نفاق داشتند و هم در دین نفاق داشتند. دست اندکار شدند و در مفاسدی که ایجاد کردند حدود ۱۷ هزار از بهترین‌های ما را از ما گرفتند. دیگرانی دست اندکارشدند به عنوان فرقه‌ها، منطقه‌ها، زبان‌ها، مذهب‌ها و اختلافات داخلی را دامن زدند. همراه با همین‌ها دنیای شرق و غرب هر دو دیوانه‌ی مثل صدام را که ۱۲ لشکر مکانیزه آماده داشت، قوی بود، او را وارد جنگ کردند اما آنچه که در جنگ حضور داشت هم میگ‌های روسی( شوروی) بود و هم سلاح‌های غربی بود، همه با هم بودند. قاعدتاً باید این انقلاب نابود می‌شد، چون انقلابی که حاصل شده سیستم قبلی بهم پاشیده و سیستم جدید هنوز شکل خودش را نگرفته. می‌بینیم همه عربها در آن تاریخ در یک جنگ قرار گرفتند که مصر در آن موقع خیلی قوی بود، جمال عبدالناصر موضع محکمی داشت، دیگران هم همراه او بودند، همه کشورها شدند ظرف شش روز کم آوردند. این هشت سال جنگ شد و این در حالی بود که تازه نفوذ عوامل بیگانه در رأس حکومت دولت که بنی صدر بود هم ایجاد قبضه داشت. پیش از آن هم که دولت موقت موضعش همان بود. از این جهت که کاری ساخته نشد به هر حال در خلال همین جریانات دیدیم که یک چیز دیگر همه اضافه شد دخالت نظامی مستقیم امریکا، در پنجم اردیبهشت وارد شدند که کار را یکسره کنند. آن هم که چنان به رسوایی کشید که کارتر گریه کرد.

به اینها هم که اکتفا نکردند. کودتای نوژه را راه انداختند که در طرح آن گفته می شود حد متوسطش ۵ تا ۶ میلیون باید کشته شوند تا کودتا غالب شود. آن هم که به رسوایی کشید. دست‌اندکار شدند به آنچه که توان داشتند، همانی که خودشان هم بارها می‌گویند که همه گزینه‌ها روی میز ما است، حرف درستی هم است. یعنی فقط کاری را انجام نمی‌دهیم که از ما ساخته نیست. اما ساخته باشد همه گزینه‌ها را داریم. این بسیار حرف درستی است. از جنگ‌های سخت در عین حال که تعطیلش نکردند، به جای خودش است اما در تجربه چون به نتیجه نرسیدند به جنگ‌های نرم، نفوذ فرهنگی، تحریم اقتصادی و تبلیغاتی روی آوردند. در حالی که پیشرفت تکنیک هم آنها را در مقاصدشان یاری کرد و یاری می‌کند، تا داخل رختخوابهای کودکان ما نفوذ دارند. در کنار این جریان‌ها فتنه‌های با مطالعه، کارها را درست کارشناسی می‌کنند. برای کوچکترین امری این‌ها اتاق فکر دارند و برنامه‌ریزی می‌کنند. چه در اروپا، چه در امریکا اینطور نیست که خام عمل کنند. مطالعه کردند و برای این که بتوانند فتنه را در جاهایی تزریق کنند که طبعاً هم آنها ایستادگی می‌کنند و هم انقلابیون با آنها مباشات کنند مثلاً در ۷۸ گره زدند کودتای خودشان را، و فتنه را با کوی دانشگاه که قشر عظیمی که چه از استاد، چه از دانشجو در انقلاب نقش داشتند و شهید دادند و جزو پیشکسوتان انقلاب بودند، بین آنها و مردم درگیری ایجاد کنند و در این حین از جهت پخش و پلا کردن شایعات هم کشته‌های را معرفی کردند که بعد آن کشته‌ها زنده بودند و آمدند پشت تریبون  و به مردم گفتند که ما زنده ایم، ما کشته نشدیم. برای ایجاد جوهای ملتهب و به رسوایی کشیده شد. البته فتنه آنها منحصر به این‌ها نیست، منتهی‌ها این فتنه‌های اصلی و فراگیر است والا آن‌ها هر روزی یک فتنه دارند.

در ۸۸ فتنه فراگیر دیگر که بود این بود که این را از مدتها قبل که گفته می شود دقیق بررسی کرده بودند تزریق کردند درآرای مردم در انتخابات. بالاخره این کشور انتخابات آزاد دارد هر کسی می‌تواند از کاندیدای خودش پشتیبانی کند و بالاخره رقابتهایی است. خیلی حساب شده بود، این را تزریق کردند و فتنه‌ی عظیم بود. از اردیبهشت تا دیماه این فاصله طول کشید، و با چه صبر و حوصله‌ی نیروهای خودی و مسئولان تحمل کردند تا برای مردم این بصیرت و تمیز حاصل شد که این کلاهی بود سر مردم گذاشتند و نتیجتاً از اهل فتنه فاصله گرفتند مردم و ۹ دی را به وجود آوردند که در یک حالت ناباور ۱۸۰ درجه اوضاع را تغییر داد. باز هم آنها برنامه‌هایشان را در صورت‌های مختلف ادامه دادند در تحریم‌ها، در مذاکرات، در تَشرها، در خوشایندها، در هر چیزی، در مکر و حیله. تا رسید به فتنه اخیر.

پیداست این که آقا همواره از نفوذ هشدار می‌دادند، اینکه به هرحال کسانی نفوذ می‌کنند، کسانی تصمیم‌سازی می‌کنند، کسانی تصمیم‌گیری می‌کنند و نتیجه آن شرایطی در کشور فراهم آوردند رکود، بیکاری و فقر از یک سو و پول‌های بادآورده و نجومی و اختلاس‌ها از سوی دیگر، و این فتنه را گره زدند با شکم گرسنه مردم. که کارگر می‌آید سر گذر تا ظهر کار گیرش نمی‌کند برای گرفتن یک نان سنگگ مشکل دارد به خانه اش برگردد. و دیگری وارد خانه می‌شود یک نفر، دو نفر، سه نفر، چهارنفر فرزندان بیکار او روی دستش ماندند. روستایی ناچار است که مهاجرت کند به شهر و حاشیه نشین شهرها و انفجار جمعیت می‌کند. ببینید این فتنه را حساب شده چطور گره زدند. که در این مرحله چون کار روزمره مردم است، مشکلات روزمره مردم است، در مردم تاثیر خواهد گذاشت. اما چه شد، اگر در فتنه ۸۸ هشت ماه طول کشید که مردم حسابشان را از اهل فتنه جدا جدا کردند، اینجا به هشت روز هم نکشید با همه مشکلات. به هشت روز نکشید که بصیرت مردم کاملاً مسئله را برملا کرد. این که آقا در فرمایشات دیروزشان فرمودند که تشکر از این مردم نه یکبار، هزار بار از این بصیرت با حضور همه این مشکلات در زندگی مردم.

حالا برگردیم به جمله امام(ره) فرمود این انقلاب معجره است. حالا باور کنیم یا نکنیم. برگردیم به همین مسائلی که اشاره شد، وقتی جریان طبس اتفاق افتاد در روزنامه‌های آن روز- روزنامه جمهوری آن زمان و بعضی روزنامه ها دیگر- در آنجا یک مصاحبه خبرنگاری با وزیر دفاع امریکا کرده بود، در آن تاریخ. گفت: شما که خود را قدرت نظامی برتر نظامی جهان می‌ دانید شما اینقدر آبکی عمل کردید که در صحرای طبس حتی مهلت صف آرایی پیدا نکردید، شکست خوردید. چه گفت؟ گفت:همه کار ما حساب شده بود حتی هواسنجی‌مان، همه کارها حساب شده بود اما چه کنیم رهبر انقلاب اسلامی ایران در جماران هر دستی که به آسمان بلند کرد از ما هواپیما و هلی‌کوپتر بود که به زمین می‌خورد. این که دیگر حرف امام نیست، حرف وزیر دفاع امریکا است. یعنی چه؟

کودتاه نوژه یک مسئله ساده نبود، طراحیش به گونه‌ی بود که تا ۶ میلیون جمعیت از مردم ایران را قتل و عام کنند بالاخره باید پیروز شوند. چه شد؟ خلبان مجهز آمد در خانه خودش استراحت کند، خوابید. مادرش کنارش بود دید این در عالم خواب یک حرفهایی می‌زند، داد می‌زند و فریاد می‌زند. او را از خواب بیدار کرد، مچش را گرفت. گفت چه خبره. گفت: هیچی. گفت نه، هیچی ندارد چه می‌گفتی در عالم خواب. گفت: چیزی نبود. گفت: نه چیزی نبود، نیست. من مادرت هستیم بگو جریان چیست. گفت: واقعش این است. گفت: پاشو. او را حرکت داد آمد گزارش داد کودتا از جایش حرکت نکرده بود اطرافش را گرفتند و همان جا خنثی‌اش کردند. این کار خدا نبود؟

امام هم به کودتاگران فرمود شما آمدید ۶ میلیون هم از این مردم کشتید، بعد شما همان روی آسمان می‌ایستید یا می‌آید پایین. روی آسمان که نمی‌توانید بایستید باید بیاید پایین، بقیه حساب شما را می‌رسند. مشاهده می‌کنید در گفته‌های دیپلماسی غالباً نفاق گونه است ظاهر طوری حرف می‌زند، باطن یک چیز دیگر است. دشمنی‌های نرم.

در فتنه ۸۸ که چه قبل از آن در جریاناتی که بود، در فتنه ۸۸ در جهت براندازی نظام جمهوری اسلامی که قبل از آن در دولت اصلاحات به گونه‌ی مسئله براندازی مطرح بود که دیگر زبان دیپلماسی حرف نمی‌زدند. قداره را از روی بسته بودند هم در داخل، هم خارج صریح می‌گفتند که طرح براندازی جمهوری اسلامی در دستور کار است. دیگر دیپلماسی حرف نمی‌زدند، قداره از روی بسته بودند صریح. که این برخلاف سیستم دیپلماسی است نسبت به یک کشوری که حکومتی دارد و جزو سازمان ملل است، در جهان رسمی است. صریحاً می‌گفتند. اما وقتی که فتنه شکست خورد بنظرم از وزیر خارجه انگلیس یا معاونش، خبرنگار از او پرسید  که شما که براندازی نظام جمهوری را از گلویتان پایین‌تر نداشتید، چطور شد شکست خوردید؟ چه جوابی داد. گفت: قاعدتاً ما نباید شکست می‌خوردیم به جهتی که همه امور حساب شده بود اما چه کنیم اینگار خدا هم ایرانی بود. اسم این را چه می‌گذارید؟

بوش یک دیوانه بود. اما این دیوانه یک جمله‌ی گفت که با طلا باید نوشت. گفت که در همه کشورها مردم می خواهند یک نظامی را کله پا کنند دولت‌ها نمی‌گذارند، در ایران دولت می‌خواهد نظام را کله پا کند مردم نمی‌گذارند. که این مشکل اَشکل مشکلات است. که حتی آنقدر شور می‌شود که آشپز هم اینطور حرف می‌زند که دولتمردها می خواهند نظام را کله پا کنند مردم نمی‌گذارند. خیلی معما است. ملاحظه می‌کنیم که مسئله نفوذ را، مسئله تصمیم‌سازی را، مسئله تصمیم‌گیری را شاید بارها در فرمایشات رهبرمعظم انقلاب دارد تکرار می‌شود، که این را از کنارش ساده رد می شویم.

دست همه خدمتگزاران، دست همه دولتمردان صادق، باایمان در هر پستی که هستند می‌بوسیم. اما به مجموعه آن نمی‌توانیم خوشبین باشیم، به همین دلایلی که عرض کردم. اصولاً یک نوع قالتاق بازی پیش آمده که در این فتنه‌ها هم کاملاً خودش را نشان می‌دهد.  برای مردم خط و نشان می‌کشند یک گروه‌هایی. عملاً هم اینطور بوده که خط و نشان می‌کشند که یا ما یا فتنه. صحنه میدانی‌‌اش هم همین بوده. در ۸۸ که آن گروه‌ها رأی نیاوردند، رأی را دیگران آوردند ولی می‌ گویند نه، اگر می خواهند آن‌ها باشند باید فتنه باشد. اهرم فتنه دست ما است، یا ما یا فتنه. این درحالی است که از نظر آراء آنها سهمی که در آن تشکیک شود، نداشتند. و همواره کوبیدند که انتخابات را باطل کنند، والا فتنه. و رهبرمعظم انقلاب با همه وجود پشتیبانی از آراء مردم فرمود، نه باطل نیست. ولی فتنه شد. در انتخاباتی که بعداً داشتیم آن گروه‌ها مشاهده می‌کنید که اولاً با فاصله‌های کمی که اگر رقبا آنها می‌خواستند ادعا کنند زمینه بیشتر بود، اما رقبا نه تنها نسبت به آن خدشه‌ای وارد نکردند بلکه همه آنان آمدند جلو و آمادگی همکاری کردند، خیلی هم مفصل. آمادگی همکاری کردند.

همانطور که شاهد هستید در جریانات انتخابات بر خلاف قوانین که پرونده‌های آنان در دادگاه به صورت رسمی است، حالا یک چیزی نیست بگوییم آقا هوایی یک چیزی گفتیم، این که نیست. چه مسئولین رده بالای سیاسی و چه آموزشی و غیرو برخلاف همه قوانین مربوطه پا روی قانون گذاشتند و سازمان‌های دولتی را از نظر مسئولین همراه خودشان به عنوان یک اکیپ تبلیغاتی برای اهداف نامشروع و غیرقانونی خود راه انداختند و این کارها را علانیه کردند. پرونده‌شان هم است. اما در عین حال رقبا آنان را تحمل کردند. آنها هم خط و نشان همین است ما این کار را می‌کنیم یا ما یا فتنه، یکی از این را انتخاب کنید. به صورت خیلی ظریف و لطیفی هم اگر بخاطر دارید یک بار یا دوبار آقا در فرمایشاتشان یک مقایسه‌ی بین این دو طیف کردند و از آن به نجیب و نانجیب تعبیر کردند، که بعضی نجیبانه عمل می‌کنند و بعضی نانجیب هستند. نانجیبانه عمل می‌کنند.

آنچه که اخیراً اتفاق افتاد که شما بهتر از بنده می‌دانید. اصلاً یک نوع دیگر است، یعنی در ۷۸ هم آن فتنه بزرگ شکست خورد در ۸۸ هم شکست خورد اما در این جریان یک چیز دیگر شکست خورد. چیه؟ فتنه‌سازی شکست خورد. یعنی چه؟ یعنی اصلاً باد چرخ لاستیکش خالی شد، دیگر نمی‌توانند بگوید یا ما یا فتنه. رسوا شدند، زمین‌گیر شدند. آنقدر به افتضاح کشید رسوا شد، و بصیرت هشت روزه مردم چنان سریع جدا کرد، حضور مردم اگر در ۹ دی بعد از هشت ماه این بصیرت سر جا آمد و مردم آمدند خودشان را از آنان جدا کردند و اگر در ۹ دی تهران بود که موج می‌زد از جمعیت، و آن جمعیت عظیم و مثال‌زدنی آنها را به شکست واداشت. اما این در کمتر از هشت روز انجام گرفت و در همه ایران انجام گرفت. از کلانشهرها بگیر تا در بخش‌ها، همه جا را گرفت. یعنی در اینجا ماهیت اصل فتنه‌سازی شکست خورده است. یعنی این‌ها از تدارک فتنه‌های جدید فعلاًعاجز هستند. مگر باز شیاطین بنشینند طرحی نو دراندازند، والا سیستم فتنه‌سازی شکست خورد در این جریانات اخیر.

 آقا دیروز فرمودند که یک بحث فتنه است، آشوبگران داخلی هستند، توطئه‌گران خارجی هستند و بالاخره در یک طرح مخوف براندازی است، این یک طرف قضیه است. پاسخش هم همان بود که مردم دادند. اما نصف قضیه دیگر چیز دیگر است،  فتنه نیست، مطالبه است. دیگر فرق نمی‌کند می‌خواهد مجلس باشد، می‌خواهد نیروی اجرایی باشد، می‌خواهد نیروی مقننه باشد، بالاخره این‌ها همه خدمتگزاران مردم براساس قانون اساسی باید باشند.

مردم هم که به آنان رأی دادند که اسلام و قانونی اساسی و عدالت را انجام دهند. آنها هم که رأی گرفتند، رفتند پای میز قسم خوردند که ما این کار می کنیم. وعده‌های متعاقبی هم دادند، اما مردم اغلب آنچه را که گرفتند وعده بوده. اینکه مردم برای مطالباتشان بیایند طبق قانون و از مسئولان بخواهند، این به قوت خودش باقی است. این هم که اگر مردم بیایند بلافاصله توطئه‌گران بیاند بر موج سوار شدند آن دیگر تمام شد، « آن سبو بشکست و آن ساغر بریخت با رسوایی». جو بسیار مناسبی است باید طبق قانون با شیوه قانونی با مطالبات قانونی حقوق از دست رفته مردم باید به مردم برسد. و در این جهت که بسیاری مردم که ممکن است شرایطشان به نحو جامع اجازه ندهد، در واقع آنان که مدافع حقوق مردم هستند که همواره روحانیت تشییع  که از اهل بیت علیه السلام اسلام ناب را گرفته است و بلاخره نباید بر گرسنگی مظلوم و شکم پارگی ظالم سر کند. این همواره روحانیت تشییع به پیروی از مراجع عظام، اسلام‌شناس‌های کارشناس، موضعشان در مقابل ظلمه این بوده. و در طول تاریخ هم از این جهت شیعه ابایی نداشته، در رساله‌های هر زمانی که بردارید اعانت ظلمه ولو سر کردن یک قلم باشد، گناه است. و اگر روز ماه رمضان همراه ظلمه حرکت کند باید روزه بدارد، روزه او شکسته است چون سفر او معصیت است. نمازش هم همینطور، اگر همپای ظلمه برود. موضع شیعه این بود. « لایقارّوا علی کظّة ظالم و لا سغب مظلوم»۱، شکم‌های گرسنه‌ی که به پشت چسبیده، مظلومینی که به حقشان نمی‌رسند، اسلام‌شناسان و روحانیت تشییع همواره باید برابر حکم شرع، برابر قانون و قانونمند حق مردم را مطالبه کنند.

فتنه به عنوان آشوبگران یک بخش است، آن دفن می‌شود اما مسئله دیگر باقی است سرجایش. تکلیف است که به طریق قانونی وعلمی و تبیین صحیح حقوق مظلوم بیان شود و قوای سه گانه که در قانون اساسی خدمتگزاران مردم شناخته شدند نه آقا بالا سر، نه پادشاه، نه شاهنشاه، نه رئیس، دولت خدمتگزار به تناسب جایگاه دولت به معنی عامش در قانون اساسی است. دیگرپادشاهی نیست، شاهنشاهی نیست، حکومت اقل بر اکثر نیست، اکثر بر اقل نییست، مردم بر مردم نیست، حکومت خدا بر مردم است«و إِنَّ اللَّهَ يَأمُرُ بِالعَدلِ»۲.

« إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فى أُمَّتى فَلْيُظْهِرِ الْعالِمُ عِلْمَهُ فَمَنْ لَمْ يَفْعَلْ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللّهِ»۳، دیگر اینکه بگوید فرض کنید در اینجا اسمم فلان چیز است، هرکار دلم بخواهد بکنم. مسئله این نیست باید به قانون عمل کند، باید به حق عمل کند، باید به عدل عمل کند، و اگر چنانچه نسبت به این جهات جوابگو نیست باید مسئولیت به دیگری واگذار کند. تا کی می‌خواهیم بعد از چهل سال معطل باشیم که دولت اسلامی به وجود بیاید. نهضت اسلامی داشتیم، انقلاب اسلامی داشتیم، نظام اسلامی که قانونی اساسی است داشتیم، که سمبُلش رهبر دین است تا اینجا پشت سر نگاه می کنیم راه طولانی آمدیم در دنیایی که به کسی اجازه نمی‌دادند یک سخن مستقل بزند. این کشورهای که با خاک یکسان می‌کنند، تمام حرفشان این است که آقا به ما اجازه دهید یک رأی دهیم. فقط همین را می‌گویند. جرم یمن چه بود، جرم بحرین چه بود، همین است دیگر. به دیگران همچنین اجازه‌ی نمی‌دهند. این بهار عربی به وجود آمد انگیزه‌ها قوی بود اما دیدید سرشان چه درآوردند. سر یک واژه این‌ها چه می‌کنند. حالا شما پشت سر نگاه کنید چه کردید که امروز قدرت منطقه شناخته می‌شوید. و در همه این صحنه‌های میدانی امریکا با شکست مواجه می‌شود. امریکا در غرب آسیا شکست خورد، در عراق شکست خورد، در سوریه شکست خورد، در یمن شکست خورد، در شرق آسیا هم دارد شکست می‌خورد. مشاهده کنید که فلیپین قبلاً چه بود، الان در مقابلش چه می‌گوید، در مقابل امریکا.  اصلاً می‌گوید گُمشو، بمیر. پاکستان با هم وابستگی‌اش الان دست به گریبان با امریکا است. همین دیروز مشاهده کرید که کره جنوبی و کره شمالی باهم نشستند برای گفتگو. این‌ها معنی‌اش چیست.

معنی‌اش که امریکا رفتنی است تا برسد به جوجه‌هاش. امریکا رفتنی است. این‌ها پیروزی‌هایی است که نادیده است، باید ببینیم. نظام مقدس جمهوری اسلامی این راه‌ها را پشت سر گذاشته. پشت سر نگاه کنید چه کرده، ما متوجه نیستیم در دنیا متوجه هستند که ما چه کردیم. از فلسطین حساب کن، از لبنان حساب کن، از عراق، سوریه، یمن، شرق آسیا، افریقا. امروز جبهه استکبار در مقابلش یک رقیب وابسته به خدا دارد. هر چه می‌کند در نهایت به رسوایی او تمام می‌شود. این چه نعمتی است خدا به ما داده. چه معجزه‌ی است که واقع شده. اما پیش‌رو که داریم، راه طولانی داریم تا آرمانمان. آرمان ما انقلاب ما است که اسلام  ما است نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد. قانون اساسی ما است که براساس تخصص‌های دینی نوشته شده. آرمان‌های ما است که در شعارهای اول انقلاب همه ثبت شده که ما دنبال چه هستیم. باید به عدالت جهانی برسیم. بنابراین اولین شرطش این است که در راه پیش‌رو دولت اسلامی به معنی عامش، همه آنهایی که به عنوان دولتمرد دارند در این نظام خدمت می‌کنند، دیگر دو پشمه بودن معنی ندارد. اگر مسئول جمهوری اسلامی هستیم دیگر ۲۰۳۰ را چرا پیاده می‌ کنیم؟ چرا مسائل حقوقی مردم را رعایت نمی‌کنیم؟ چرا عدالت را اجرا نمی‌کنیم؟ پس پیداست مشکل داریم دیگر.

آنچه که طبق فرموده آقا ما در جلو داریم در این نصف راه، اول دولت اسلامی است. قاضی ما باید قاضی اسلامی باشد. نیروی مجریه باید دقیقاً قانون را اجرا کند. مجلس باید تقنیمش براساس ملاک‌ها به صورت پیشرو کشور انقلابی باشد، نه یک مجلس مُرده. مثل مُرده شور این طرف آن طرف می‌کنند و او همانطور عمل می کند. این می شود دولت اسلامی. بعد فرمودند ما به جامعه اسلامی باید برسیم. چرا؟ چون نقش پرورش‌دهنده یک دولت اسلامی است که می‌تواند ملت خودش را اسلامی بار بیاورد. والا جایی که ربا می‌گیرند، رشوه می‌گیرند، دزدی می‌کنند، اختلاس می‌کنند، بی‌عدالتی، حقوق‌های نجومی و شکم‌های گرسنه است، اینکه جامعه اسلامی نیست. وقتی جامعه اسلامی می‌شود که دولت به معنی عامش اسلامی باشد. آقا فرمودند انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، بعد از نهضت اسلامی و آنچه که در جلو داریم یک دولت اسلامی است و جامعه اسلامی محصول دولت اسلامی است. و بعد است که به عنوان تمدن اسلامی، آنجا دیگر جنگ نظامی و جنگ درگیری نیست. خود جاذبه تمدن اسلامی همه ملتها را فرا می‌خواند. این هم که غربی‌ها خیلی در شیطنتشان هوشیارند از اسلام داعش می‌سازند و چه می‌سازند و در کشورهای اسلامی نفوذ می‌کنند و از آن‌ها بدترین‌ها می‌سازند بخاطر این است که در نسلهای مختلف جهان، اسلام را طوری قرار دهد که جاذبه‌هایش دیده نشود. و درست موضع ما این است که اسلام به جایی عملی شود که جاذبه‌هایش را نشان دنیا دهد. اگر ما به این موفق شویم به همه چیز موفق شده‌ایم. که بار مسئولیت همه سنگین است و بیش از همه روحانیت معظم و بالاتر از همه آن‌ها مسلم مسئولینی که اصلاً به عنوان این امانت بزرگ بر دوششان که حمل ولایت است« إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا»۴. مؤید باشید. اجماعاً صلوات بفرستید.

۱- نهج البلاغه، خطبه ۳٫

۲- سوره نحل، آیه ۹۰٫

۳- اصول کافی، ج۱/ ص ۵۴٫

۴- احزاب، آیه ۷۲٫

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *