خانه / متن بیانات / فرهنگ / مشروح بیانات/نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در با مدیرکل و کارکنان ثبت احوال استان

مشروح بیانات/نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در با مدیرکل و کارکنان ثبت احوال استان

متن بیانات حجت الاسلام والمسلمین سید علیرضا عبادی نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در دیدار با مدیرکل و کارکنان ثبت احوال استان مورخ ۲۶/۹/۹/۱۳۹۶

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏

با سلام به امام زمان (عج) و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان و سلام به محضر شما عزیزان و همه خدمتگزاران به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران.

خیلی خوش آمدید. مچکرم. هفته ثبت و احوال را به شما تبریک عرض می کنم و هم از دیدار شما خرسندم و هم از فرمایشات شما. بسیار جالب بود. مخصوصاً تعبیر مرزهای هویتی و مرزبانی از این مرز که به عهده شما است. و از فرمایشات شما کاملاً پیدا بود که هم این را به عنوان امانتی بزرگ احساس می کنید، هم ارزش های آنچه را که در فرهنگ جامعه ایرانی و اسلامی ما است، مدنظر شما است. سبک کردن کار مردم، که امیدواریم این همواره در نظر همه مسئولان باشد. ممکن است یک وقتی کسی که راحت پشت میزی نشسته احساس نکند که آن فلان روستایی که از فلان جا آمده مشکلش چیست تا خودش را به جلوی این میز رسانده است. حتی گاه ممکن است بگوید وقت اداری تمام شده مثلاً گاهی انسان چنین چیزهایی می شنود اما شما توجه دارید که با این شرایط و با این وضع ترافیک و جاده‌ها، روستایی نیاید به شهر هم از نظر سلامت و حفظ جانش و هم از جهت وقتش.

این‌ها قابل تشکر است که این مسائل ظریف را در نظر دارید. شاید یک سوالی بوده که در جلسات قبلی که با مسئولان محترم ثبت احوال داشتیم من قبلاً این سوال را کردم که آیا با تعویض کارت‌ها به کارت‌های دیجیتالی و هوشمند و انگشت نگاری مخصوص از این به بعد اثر انگشت اعتبار خواهد داشت یا نه؟ تا حالا هرجا به عنوان سند مهم بوده از اثر انگشت استفاده می کردند حالا که این وارد دستگاه شده از اختیار صاحبش خارج شده است، آیا قابل سوء استفاده است؟ و دیگر اینکه بعد از آنکه کارت‌ها عوض شد باز هم شناسنامه کارایی دارد؟

ثبت احوال که هویت افراد یک جامعه است. بسیاری از وقایعی که چه در تعاملات و چه در انواع اقدامات، چه در ازدواج و وفات و چه براساس آماری که می‌خواهند روی آن در مسئولیتهای مختلفی که متوجه وزارتخانه‌های دیگر می‌شود(آمار و ارقام مستند)، لذا در نوع جاهایی که به هر حال به عنوان اعتبار برای اقدامات کلان صورت می‌گیرد، ثبت اسناد جایگاه خاص خودش را دارد. بنابراین روی ثبت احوال از جهات مختلف می‌شود، حساب کرد.

اگر آمار و ارقامی می‌خواهد برای رشد کشور در جهت مثلاً اقتصادی انجام شود، اگر می‌خواهد در جهت فرهنگی انجام شود، اگر می‌خواهد برنامه ریزی‌های شود در مسائل مختلفی که نیازهای کل جامعه است مسلم ثبت احوال یکی از ارکان آن قضیه است. کما اینکه میزان برآورد وضع فرهنگی جامعه هم با ثبت احوال سنجیده می‌شود. همان که خودتان اشاره کردید از ازدواج‌ها، از طلاق ها و از نام گذاری‌ها.

میزان فرهنگ جامعه را آمار و ارقام می‌دهد که چقدر از نظر فرهنگ ارزش‌ها پایبند هستند. مثلاً مسئله طلاق که امروز، البته همیشه بد بوده در حدیث هم داریم که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند « أبغَضَ إلَيهِ مِن الطَّلاقِ »۱ در چیزهایی که حلال شمرده شده ولی بدترین حلال، طلاق است. طلاق به عنوان باز شدن راه بن بست است، نه یک حلال رایج. یعنی اگر واقعاً استثناً یک جایی پیش آمد که به دلیلی نمی‌توانند با هم زندگی کنند، آنجا جای طلاق است که در بن بست گیر نکنند.  فقط برای اینکه بن بست باز شود. اما بدترین حلال طلاق است طبق حدیث.

اشاره فرمودند که بعضی از مناطق آمارش خیلی بالا است که در واقع وقتی به اینجا می‌رسد احساس می‌شود که اصلاً فرهنگ، فرهنگ بیگانه است که متاسفانه ورود پیدا کرده است. در فرهنگ ایمانی تمام لذت شخص این است که کاری کند که خدا راضی باشد یا نفسش. بنابراین در خانواده هم را تحمل می‌کنند و از تحمل لذت می‌برند، نه عقده پیدا می‌کنند. چرا؟ چون شما مشاهده می‌کنید افرادی که در مجاهده با نفس چه شرعی و چه غیرشرعی ( شرعی مثل کرامات بزرگی که از علمای راستین گاهی سر می‌زند و غیر شرعی مثل ریاضت های که مرتاض‌های هند می‌زنند و به یک چیزهایی دست پیدا می‌کنند)، چه ریاضتی بهتر که برای خدا زن و مرد، یا  دختر و پسر، پدر و فرزند یا دختر و مادر همدیگر را برای خدا (ولو اینکه فرد اخلاقش ناجور است یا عیب دارد، باشد، اما طرف من او نیست، طرف من خداست) مشکل را تحمل می‌کند و کیف می‌کند، نه رنج می‌برد. در این فرهنگ دیگر طلاق معنی ندارد، مگر جاهای بن بست آن.

یک وقتی مثلاً من از رسانه‌ها می‌شنیدم که آماری را نقل می کرد از طلاق، مثلاً شمال تهران با جنوب تهران فرق می کرد. تهران با فلان شهرستان فرق می کرد. بعد به گلپایگان اسم برد و گفت: ۹ دهم درصد آمارش است در آن تاریخی که اعلام کرد. برای چه؟ چون از نظر ایمانی مردمش قوی هستند. بنابراین یکی از شاخصه‌های ثبت احوال این است که میزان ایمان مردم، میزان سلامت مردم، دراین قضایا به دست می‌آید. فرهنگ مردم کشف می‌شود در اینجا.

آمار تولدها هم همینطور است. آن همه صهیونیست‌ها و دیگران برای ما تبلیغ کردند که فرزند کمتر زندگی بهتر. یعنی ما را همش به جنبه‌های راحتی شخصی دعوت  کردند. به طوری که اکنون متخصصان هشدار می‌دهند از کمبود جمعیت فردا که  جامعه پیر می‌شود. و حال آنکه از نظر ارزش‌های دینی و ثواب و اجری که پدر و مادر در پرورش انسان‌های سالم، مأجورند. این چیزی نیست که انسان پا روی پا بگذارد که فقط من راحت باشم، بحث راحتی نیست، بحث این است که از عمری که است چه کار خیری بهتر از فرزند صالح است.

یک وقتی من در ۰۴ خدمت می کردم. یک سربازی آمد به اتاقم اهل بجنور بود به نظرم. گفت: من اینکه می گویند فرزند کمتر  زندگی بهتر را اصلاً قبول ندارم. جوان رشیدی بود. گفت: خانواده ما مثلاً پدر من ۱۲ پسر دارد که من یکی از آنها هستم. ما فقیر هم هستیم و فقط ثروت ما بازوی ما است. اما همه ما کار می کنیم و چون کار را درست انجام می دهیم و درست تربیت شدیم، مردم ما را دوست دارند. و ما  هیچ مشکلی در زندگی نداریم. بنابراین آن شعار غلط است. اگر فرزند بد باشد که  یکی هم اضافه است. اما اگر فرزند خوب باشد و عرضه تربیت فرزند داشته باشد چرا یکی، چرا دوتا. مهم اینجاست که  وظیفه‌اش را انجام دهد، و انسان های شایسته تحویل جامعه دهد.

ثبت احوال که در خیلی جاها حالت اساسی دارد و نقش محوری دارد. حتی باباسته می شود این قضایا را در ثبت احوال کشف کرد جامعه را، افکار جامعه را، اندیشه جامعه را، ارزش‌های جامعه را، تحمل جامعه را و از جهت روانی می‌شود جامعه را سنجید. از جهت ایمانی می شود جامعه را سنجید. خیلی چیزها و لوازم می شود. کار شما کار مهمی است. امانت بسیار ارزشمندی است. خدا بر توفیقاتتان بیفزاید. مجدد از شما تشکر می کنم، دعاگوی شما هستم.

برای شادی ارواح طیبه شهدا، روح پاک امام امت و طول عمر و عزت رهبر فرزانه انقلاب صلوات بفرستید.

۱- كنزالعمّال : ۲۷۸۷۱ منتخب ميزان الحكمة : ۳۴۲٫

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *