خانه / متن بیانات / مشروح بیانات/نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در جمع موکب داران و دست اندرکاران اربعین حسینی

مشروح بیانات/نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در جمع موکب داران و دست اندرکاران اربعین حسینی

متن بیانات آیت الله عبادی نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه شهرستان بیرجند سه شنبه در جمع موکب داران و دست اندرکاران اربعین حسینی مورخ ۷ آذر ۹۶

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم

با سلام به امام زمان (عج) و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان و سلام به محضر شما عزیزان و همه اهل ایمان. عرض تهنیت شروع امام حضرت ولی عصر(عج) و بعد از تسلیت شهادت امام حسن عسکری علیه السلام.

تقبل الله منکم. ان شاالله که مأجور باشد. خداوند قبول کند. گزارش زیبایی بود و مسلم آنچه واقع شده با گزارش قابل درک نیست. ولی به هر حال بسیار زیباست. وجود مقدس حضرت ابا عبدالله حسین علیه السلام و جایگاه آن حضرت در نظام خلقت، زوایای مختلفی دارد. از نقل‌هایی که در هنگام روح در آدم ابوالبشر دمیده – اینها در کتب عتیق مستند است و مدارکش موجود است خیلی پیش از اسلام – و اینکه وقتی آدم این انوار و اشباح را دید پرسید این ها کیستند؟ خطاب رسید که اینها از فرزندان تو هستند. اما تو را بخاطر اینها آفریدند. عرض کردند خدایا نامشان چیست؟ خطاب رسید محمد(ص)، علی (ع)، فاطمه(س)، حسن(ع) و حسین(ع).

در بعضی نقل ها گفته می شود آدم گفت: چرا وقتی نام حسین علیه السلام برده می شود دلم می‌گیرد اشاره به مسئله کربلا شد. پیغمبران مختلفی هم که مبعوث شدند این ها به کربلا و حسین علیه السلام از قبل خبر دادند. حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلم در موارد متعددی ذکر شده که مسئله کربلا را بیان فرمودند. و آنچه هم که بعد به یادگار مانده از ام سلمه و ام المومنین، از خاک کربلا یک شیشه دادن دست ام سلمه و ضمن خبر دادن از شهادت حسین علیه السلام فرمودند هروقت این خاک تبدیل به خون شد آن ساعتی است که حسین علیه السلام شهید شده است. حالا از این قبیل که سند و کتابهای خاص خود را دارد، حالا ما در این باره چه حرفی می توانیم بزنیم. ما در این باره چی می توانیم عرض اندام کنیم یک مسئله فوق این حرف ها است اما در عین حال این ها همه یک زاویه قضیه است.

زاویه بعدی این است که اگر حسین علیه السلام  نبود و این جریان از طغیان طاغی ها و یاغی ها جلوگیری نمی کرد از اسلام چیزی باقی نمی ماند. علت مُبقیه  اسلام حقیقی است وجود حسین علیه السلام و اصحابش است.

یک زاویه دیگری که برای بهره برداری برای هر انسانی است و در اخبار و احادیث و روایات آمده به عنوان یک حجت بر حقانیت اسلام آیا کفایت نمی کند کسی که انسان را معیارش قرار دهد. براساس تعلیم همه انبیاء که دین خدا را ابلاغ کردند و حسین علیه السلام روی آن  در مقابل ظلم ایستادگی کرد به عنوان سمبل عدل، روح دین و حقیقیت دین است.

امروز بعد از ۱۴۰۰ سال جریانی که حالت بین المللی پیدا کرده و شمرها و ابن زیادهای زمان و عمر سعدها و ستمگران زمان را رسوا می کند و این که« کلُّ ارضٍ کربلاء» شده، سر مظلومان عالم چه می آورند؟ شمرها چه می کنند؟ دین فروشی های چگونه است؟ معامله سر خون مردم چگونه می کنند؟  که اربعین حسینی امروز نه تنها برای شیعیان مخلص برای همه مسلمانان سند افتخار است و همه حضور دارند. منحصر به مسلمان نیست. غیرمسلمان هم در اربعین شرکت می کند. چرا که هر کسی امروز انگیزه عدالت طلبی در مقابل این ظلم ها دارد اقتدای به حسین علیه السلام می کند حتی اگر مسلمان نباشد.

این ها مسائلی نیست که با قلم و بیان انجام بشود. مخصوصاً برای بنده بی بضاعتی که چیزی ندارم، اصلاً ورود به این بحث ها برای بنده شاید مأذون نباشد چون من چه کسی هستم که ورود پیدا کنم. باید اهل تحقیق وارد این بحث ها شوند. این ها همه می رسد تا به مسائل فردی، شخصی. یعنی شخص شمای که این توفیق پیدا کردید« الحَمدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهٰذا وَما كُنّا لِنَهتَدِيَ لَولا أَن هَدانَا اللَّهُ»۱ این گونه بی منت؛ نه از آن طرف منت می خرد الحمدالله که خدا به من این توفیق داد. برسر کسی منتی ندارد. چگونه من شکر این نعمت را به جا بیاوریم که در مجموعه کارکنان و آشپزها و خدمتگزاران حسین علیه السلام نام من را هم ثبت کردند.

به نمایندگی از این مردم خوب، مردم باایمان، مردم ولایی و مردم مخلص که ده ها مسائل و مشکلات زندگی شخصی دارند اما وقتی نام کار خیر می رسد، کمک به مظلومان می رسد و نام سیدالشهدا علیه السلام می آید از زندگی خود و خانواده اش می زند. خود همینی که آدم در توفیقی قرار بگیرد که او را به حسین علیه السلام نسبت دهند، خدمتگزار موکب های حسینی. این نرخش چند است.

یک قضیه میدانی برای شما نقل کنم. بلده نور مازندران بنده یکسالی  به آنجا برای روضه خوانی رفتم. زمستان و هوا سرد بود. روخانه ای که از بلده می گذرد، یخ می بست. انسان ها و حیوانات از روی یخ ها رد می شدند، اینقدر هوا سرد بود. دهه عاشورا هم بود. وقتی شب تاسوعا و عاشورا می شد از روستاهای اطراف هم برای مراسم می‌آمدند. بسیاری از مردم خوب منطقه هم که می آمدند آدم های ساده، دلنشین، بدون شیله و پیله  و عاشق حسین علیه السلام بودند. برای تبرک سعی می کردند در کارهای پخت و پز کمک کنند. شب عاشورا محل آشپزخانه در محل مدرسه علمیه ای بود که در تاریخی که من بودم مدرسه طلبه نداشت ولی مدرسه ای بوده که مرحوم آیت الله  شیخ فضل الله نوری  آنجا اتاق داشته و درس می خوانده است. آشپزخانه در مدرسه علمیه بود که در کنارش هیئتی به نام ابوالفضلی علیه السلام قرار داشت. این ها تا نصف شب کار می کردند و سرآشپز اهل خود بلده بود و جمعیتی که با او همکاری می کردند از روستاهای دیگر بودند. وقتی کارشبانه آنان تمام شد سرآشپز به خانه اش  می رود و بقیه به مسئول هئیت ابوالفضلی علیه السلام می گویند هوا خیلی سرد است ما در هئیت باشیم اما می گوید من چون امانت دارم نمی‌توانم در اختیار شما بگذارم. بنابراین این ها ناچار شدند از همان آتش های  دیگ های آشپزخانه ببرند در اتاق هایی که آماده است، گرم شود و همانجا استراحت کنند. سرآشپز هم رفت خانه‌اش و پای کرسی گرم خوابید. گفت در عالم خواب دیدم دو سید بزرگوار آمدند من را از خواب بیدار  کردند که کارگرهای ما از بین می روند. از خواب پا شدم اما خسته و کرسی هم گرم بود اعتنایی به خواب نکردم و مجدد خوابیدم. دوباره همان دو بزرگوار به خوابم آمدند که حرکت کن کارگرهای ما از بین می روند. باز هم پا شدم اما خستگی اجازه نمی دادم که فکر کنم دوباره خوابیدم مجدد دو سید بزرگوار آمدند من را بیدار کردند پاشو کارگران ما از بین می روند و ما رفتیم به فلان روستا. یک مرتبه بعد از سه نوبت نشستم کارگرهای ما یعنی چه؟ گفتم نکند برای کسانی که به عنوان کمک آشپز آمدند مشکلی پیش آمده باشد. به خودم نهیب زدم. حرکت کردم هوا هم بسیار سرد بود. رفتم در مدرسه علمیه در زدم اما کسی جواب نداد از دیوار بالا رفت و در اتاق را باز کرد دید گاز زغال این ها را گرفته و همه بیهوش افتاده اند. که بعضی از آنها  تا نزدیکی های ظهر هنوز حالت بیهوشی داشتند.  اما از مرگ نجات یافتند.

تمام سخن من  این است «کارگرهای ما». دفتر دارند. ثبت نام می کنند. می شناسند. حالا اینکه به هر حال شما به صورت معنوی دعوت شدید، یک نامی نوشتید، ثبت شده و توفیقی پیدا کردید و این سفر را رفتید. بالاخره کارگرهای امام حسین علیه السلام هستید.

امروز هم که اینجا را متبرک کردید از همه شما التماس دعا دارم. خدا به همه شما خیر دهد.  این هم برنامه ای است که نمی شود با زبان گفت. نمی شود با قلم نوشت. و این یک برنامه با کیفیت است و زوایای گوناگونی دارد و از هر جهت که  حساب کنید یک مسئله ارزشمندی است که  با پول و هیچ چیزی نمی شود آن را خرید.

و چه روزی خوبی بنده خدمت شما شرف یاب شدم. چون همه این حرفها برای این است که روزی به نام وعشق حسین علیه السلام به جهاد و قیام حسین علیه السلام در مقابل ستمگرانی که می‌بینید سر مردم چه می‌آورند. سر بچه های کوچک چی می‌آورند. هر ده دقیقه یک کودک یمنی از گرسنگی و وبا می میرد. بر آن مادرها و پدرها چه می گذرد. همه این حرفا این است که امریکا، انگلیس، فرانسه و عربستان سعودی می گوید شما باید برده ما باشید. اما آن ها می گویند« هیهات منا الذلة‌».

همانطوری که مولایمان امام حسین علیه السلام ایستاد و بچه اش از تشنگی مرد و  با تیره سه شعبه شهید شد اما« هیهات منا الذلة‌». این منحصر به مردم یمن نیست. هر جایی  دست امریکا، دست اسرائیل، انگلیس، فرانسه نسبت به مسلمانان باز شود، می خواهد میانمار باشد یا در افریفا، فرق نمی کند این‌ها این کارها را  می کنند.

خوبی اینکه می گویم چنین روزی تشریف آوردید این است که این فال نیکی است که تمام این قیام، نام، روضه و مصیبت حسین علیه السلام  برای این است که مردم بر محور نور حسینی و اجرای عدالت  جمع شوند و بالاخره ستمگران را به پایین بکشند. و آن روزی خواهد بود که مهدی علیه اسلام حاکم شود، که فرزند حسین علیه اسلام است.

امروز اولین روزی است که این مسئولیت عظیم الهی به عهده مهدی علیه السلام است. اما مهدی منتظر ما است؛ ما منتظر نیستیم.  مهدی منتظر آمادگی عدالت طلبی است. امیدواریم این جرقه ای که برای اربعین  حسینی زده می شود، در نجات بشر تحقق پیدا کند.

خداوند به همه شما اجر دهد. از محضرتان التماس دعا دارم. موفق باشید و برای قبولی طاعات و عبادات و خدمات طول عمر وعزت رهبر فرزانه انقلاب و برای شادی ارواح طیبه شهدا و روح پاک امام امت اجماعاً صلوات.

 

 

 

۱- سوره اعراف، آیه ۴۳٫

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *