خانه / متن بیانات / بیانات آیت الله عبادی در دیدار با فرماندهان پاسگاه‌ها و کلانتری‌های شرکت کننده در دوره بصیرتی نیروی انتظامی استان خراسان جنوبی

بیانات آیت الله عبادی در دیدار با فرماندهان پاسگاه‌ها و کلانتری‌های شرکت کننده در دوره بصیرتی نیروی انتظامی استان خراسان جنوبی

مشروح کامل سخنان نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در دیدار با فرماندهان پاسگاه‌ها و کلانتری‌های شرکت کننده در دوره بصیرتی نیروی انتظامی استان در مورخه ۹۵/۰۸/۱۰به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام ودرود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد به شما عزیزان و همه ی خدمتگذاران به نظام جمهوری اسلامی ایران.

خیلی خوش آمدید بنده متشکرم که قبول زحمت کرده اید تشریف آوردید الحمدلله همه ی اموری که انجام می دهید خیر است.

ولی بهتر از همه ی آنها دوره ی بصیرت است، چون وقتی ارزش یک کاری می خواهد سنجیده بشود، از دو زاویه به آن نگاه می شود به اصطلاح می گویند: حسن فعلی و حسن فاعلی یعنی چه؟ حسن فعلی یعنی این کار، کار خوبی است، کار خوب را هرکس انجام دهد کار خوب است اما ارزشش مساوی نیست ممکن است کار خوب را یک جماد آن را انجام بدهد شما یک بار سنگینی دارید می گذارید روی پله برقی اگر خودتان می خواستید ببرید بالا چقدر زحمت داشت، پله برقی برای شما می رساند بالا، کار خوب است یا بد؟ همین بار را شتر می برد کار خوب است یابد؟ کار خوب است دیگر، چندتا من به یک آدم بی تفاوت می دهید بارتان را می رساند این کار کار خوب است هرکه انجام دهد، شمرزلجوشن هم کار خوب انجام بده، می گویند خوب است؛ اما روی این نرخ نمره خوب نمی دهند، می گویند کار خوب است اما  یک شرط هم دارد، این حسن فعلی است، نرخ را حسن فاعلی تعیین می کند، یعنی چه؟ یعنی کننده کیست؟ و هدف اوچیست؟ که این را انجام داده؟ و برای چه انجام داده؟ اینجا است که می بینید عمل یک عمل است اما نرخ ها فرق می کند، و این یک بازاری است که شبانه روز گرم است.

مردم از خواب بیدار می شوند تا ساعت آینده ای که می خوابند که حتی خود خواب هم نمره دارد، اینطور نیست که خواب همه مثل هم باشد، همانطور که خوراک نمره دارد، گاهی در بعضی از روایات دارد که خواب آن انسانی که بر روی بصیرت و علم خوابیده است، بهتر از بیداری است آن کسی که بر جهل و تردید کار می کند.

بازار پر است، همه می دوند اما نرخ کارشان فرق می کند، دنبال چه می دوند؟ برای چه این کار را می کنند؟ دیگر فرق نمی کند کارهای کوچک کارهای بزرگ، کارهای شخصی کارهای خانوادگی، کارهای سیاسی کارهای اجتماعی فرق نمی کند برای چه انجام می دهد این مهم است، این را نرخش بصیرت ما به هر امتیاز مربوط به بصیرت است، خب در این صحنه های دنیا حالا در تاریخ یا زمان معاصر می بینید افراد خیلی شبیه به هم هستند، کارشان شبیه به هم هست، تعلیماتشان شبیه به هم هست، آزمایشاتشان، تمریناتشان شبیه به هم هست، بالاخره در صحنه های نبرد شبیه به هم هستند، ما با همه ی شباهت صد و هشتاد درجه با هم فرق می کنیم ،کار یکی است صد وهشتاد درجه نرخش باهم فرق می کند.

این که می بینید از شهدای کربلاست (علیه السلام) آن تعبیر می شود که در همه ی تاریخ دنیا اینها منحصر به فرد هستند خب این روی حجم کار زحمت کار و  مدت کار نیست که برای آنها هدف هست، خب اگر به ما بگویند، خب شما عمر خود را به چند تومن می دهید؟ هیچ کس حاضر نیست عمرش را نرخ گذاری کند، ما فوق نرخ است، درست هم هست اما نا آگاهانه هر لحظه دارد معامله می کند، همه ی عمر را یک ساعت آنجا سرگرم می شود یک ساعت نمی دانم آنجا جنگ و دعوا می کند، یک ساعت آنجا چه می کند، خب همه ی عمرش را معامله می کند، معامله نمی کند؟ اگر همان کار را بر اساس نفسانی انجام می دهد و نرخ منفی داره را اگر برای خدا انجام می داد با بصیرتی که عرض کرده بود عمرش را به نرخ صحیح معامله می کرد.

(الَّذينَ آمَنوا يُقاتِلونَ في سَبيلِ اللَّهِ  وَالَّذينَ كَفَروا يُقاتِلونَ في سَبيلِ الطّاغوتِ/۷۶ نساء) آدم از بی خردی یا از بی خبری بندگی آدم کرد “گوهری داشت ولی نذر قباد وجم کرد” این مال اقبال لاهوری (رحمته الله) است.

خیلی جالب است آدم وقتی بی خرد شد، و وقتی بی خبر شد، آن قدر در سطح پایین عمل می کند، عملش را به تابعیت از فرعون، فرعون هر زمانی تنظیم می کند، این چه می شود؟ می شود فرعون پرستی، اما اگر چنان چه سکه ای که روی عملش می زنند بر اساس حق باشد به دلیلی که این امر حق است به دلیلی که این عدل است به دلیلی که خدا فرموده است به دلیلی که عقل فرموده به دلیلی که کارشناس فرموده این دیگر بند کسی نیست، برای کسی کار نمی کند،  بله در یک سطح است، بله سلسله مراتب دارد، اما اینها همه به یک تشکیلاتی مقدماتی دارد، آنچه که نرخ عملش هست، یک چیز دیگر است، حق پرستی است، خدا پرستی است، کارشناسی است، دین داری است، و اگر این موجود بر روی کره ی زمین این اصل را رعایت می کرد، هیچ وقت ظلمی راه نمی افتاد، هیچ وقت ظلمی راه نمی افتاد چرا؟ به جهت این که خب ظالم که اگر همان یک نفر فرعون باشد آن که حریفی کسی نیست که آن می تواند چکار کند؟ این تبعیت هایی از ظلم است این تبعیت هایی از فساد است این که براساس امور نفسانی عقل و بنده ی طاغوت می شود، که بعد فرعون یک لشکر پیدا می کند، بخاطر از بی خبری مردم، از بی علمی مردم، از بی بصیرتی مردم، از بی شخصیتی مردم، چه بی شخصیتی از این پایین تر یک کسی براساس تمعم های نفسانی تبعیت از یک ستم گر کند و جبهه ی ظلم را آرایش بدهد، از این پست تر هم می شود؟! نه این خودش دارد عمرش را نرخ گذاری می کند، عملش را نرخ گذاری می کند، کارش را نرخ گذاری می کند، اما آن کسی که بصیرت لازم به عنوان انسان اندیشمند، انسان عاقل، یک انسان براساس فطرت (فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا/۳۰ روم) دیگر حاضر نیست بی انصافی کند چون بی انصافی خلاف فطرت است، حاضر نیست بی عدالتی کند چون بی عدالتی برخلاف فطرت است حاضر نیست کمک ستمگر کند چون این خلاف فطرت است.

(فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا  لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ/۳۰ روم) به به چقدر لذت بخش است، که انسان امورش را تنظیم کند، بر ملاک های حق، ملاک های عدل برای عبودیت خدا بر پیروی از علم، هر قدمی که بر می دارد، بر اساس آگاهی برمی دارد بنابراین شما، کارتان سازمانتان تشکیلاتتان در جایگاه جمهوری اسلامی همه ی آن خیر است، اما هیچکدام به پایه ی بصیرت شناسی نمی رسد، چون نرخ بقیه ی کارهای شما را این بصیرت تعیین می کند، انسان بصیر هم تا پایان کار را می بیند، چون بصیر است همانطور که ما با چشم سر بالاخره یک دوربین آن دور را نگاه می کنیم، با چشم دل هم انسان بصیر آخر کار را می بیند، این مسائل احساسی را این مسائل نمیدانم، نفسانی را این مسائل دنیایی را، اینها انسان بصیر را قانع نمی کند، ما از همه جدا خواهیم شد، همانطوری که ازپدرمون، مادرمون، از برادرمون، از دوستمون، از کارفرمامون، از کارگرمون، فرق نمی کند، از همه جدا می شویم، آنجا دیگر هیچکس نیست که ما بگویم آقا حقوق فلان وحذب فلان و (وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَى كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ/۹۴ انعام) بله خداوند از این خبر می دهد که شما تنها می آیید پیش ما تنها باید جواب گو باشید، بنابراین رسیدن به آنچه که نهایت بدرد می خورد همان چیزی است که به حق پاسخ سوال خدا باشد، این مسائل دیگه اینها همه مثل ابر که گذرمی کند،  مثل طوفان که گذر می کند، اینها می گذرد، هیچکدام نمی ماند، حتی قبل از آن که انسان به آن عالم برود، آنوقتی که در همین دنیا فیلم گذشته ی خودش را مرور می کند اشک حسرت می ریزد، که خب من می توانستم بهتر باشم چرا اینطور؟ تمام شد تا چشمم باز کنید آن زمان می آید.

انسان با بصیرت آخر کار را می بیند و خودش را برای آن مجهز می کند، انسان بی بصیرت در غوغای روز مره اش خودش را گم می کند و خودش سرنوشتش را گم می کند، بنابراین دوره ی بصیرت دوره ی بسیار ارزشمندی است، و حتی به هر نسبتی که الحمدلله شما اهل بصیرت هستید، به هر نسبتی که فرا گرفته اید آن را توسعه بدهید، شما تنها مسئول خود نیستید (أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ/۶ تحریم) شما هم مسئول خودتون هستید، هم مسئول خانوادتان هستید، هم مسئول بچه هاتان هستید، هم مسئول همکارتان هستید، هم مسئول مجموعه کاریتان هستید، این خلاصه ی در خود انسان نمی شود، بصیرت را توسعه بدهید (قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً/۶ تحریم) هیچ آتشی بدتر از آتش جهل ونادانی نیست، علم وبصیرت را گسترش بدهید تا دیگران هم از حیات بهرمند شوند، و شما در ثواب آن شریک شوید.

انسان کار بد را براساس جهل انجام می دهد (عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهَالَةٍ) این کمال نادانی است که انسان کار بد کند، دیگران را به هر نسبتی از جهل نجات بدهید، نرخ کار خودتان را نرخ کار دیگران را نرخ عمر خودتان را نرخ عمر دیگران را ارزشمند کنید که الحمدلله دارید.

خداوند بر توفیقاتتان بیافزاید و در جامعه ی ما قوانینش که قوانینش بر ملاک های عقل وشرع ریخته می شود، مسئله ی اجرای قوانین اجرای مقررات رعایت آن قانونمند شدن که خیلی جاها بالاخره تلاش و کوشش ما گره خورده هم خود قانونمند عمل کنید و هم دیگران را در چارچوبه ی قانون محافظت کنید.

ما در جهت مقایسه ی با نظام های دیگر حالا بصورت دو سری افراطی ونظام های کمونیستی تا نظام های سرمایداری بعد دراین ردیف درجاتی که حالا در بین این ها ده ها درجاتی بین اینها است، ولی بهرحال مشکل ما و مشکل آنها این است، که آنها سیستم قوانینشان بد است، یعنی سیستم قوانین کمونیستی نمی تواند عادلانه باشد، در واقع یک برده داری دولتی است، خب از این بدتر سیستمی نیست، اگر هم باشد برده داری طبقاتی است سرمایداری، برده داری طبقاتی است یعنی دقیقا ستمگران سرمایدار انسان ها را به بردگی می گیرنند، از همه ی وجود فلسفشان این است، یعنی فلاسفه ی اجتماعیشان که گفتند دقیقا تصریح دارند، اقرار دارند، خب دقیقاً می گویند که جامعه ی بشری مثل گله های گاو وگوسفند وشتر و… هستند، و بالاخره حکام صاحب اینها هستند، همانطور که از پشم و گوشت وسواره ی اینها استفاده می کنند، اصلا خودشان تصریح می کنند، که چنین چیزی است خب از این چه توقعی دارید، و با همه ی خوشونت، جو یا شیطنت بر ملت ها تحمیل می کند، مشکل آنها از شرقی تا غربی و درجاتی که مشکل آنها، مشکل در انحراف قانون آنهاست، خب ما مشکلی نداریم، مشکل ما این است، که قوانین ما خوب است، ولی آدم قانونمندی نیستیم، این خیلی چیز ناجوری است، قوانین ما خوبه بهترین قانون، پیشرفته ترین قانون در جهان با دلیل وبرحان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است، اما متاسفانه نه دولت مردان ما پایبند به آن هستند و نه مردم ما که شما از قانون شکنی ها بیشتر خبر دارید تا بنده، این چیز خطرناکی است، بسیار چیز خطرناکی است ما قانونمند نیستیم، کارهای ما قانونمند نیست، حرفای ما قانونمند نیست، این بزرگترین خطر ما است، مگر این که در نزد خدا توبه کنیم، این دیگر با شعار درست نمی شود در نزد خدا توبه کنیم و به این نعمت بزرگ اللهی عرج قائل بشویم و قانونمند بشویم.

شما سراسر این مشکلاتی که پرونده در دادگاه واینها همه اش بخاطر قانون شکنی است تا با آن پرونده هایی که هر روز شما با آن روبرو هستید، همه اش بخاطر قانون شکنی است، و اگر یک جامعه ای بصیرت داشته باشد، اگر بصیرت داشته باشد خیلی دور است که بی قانونی کند، اینها همه بخاطر جهل وبی بصیرتی و خود را به چاه انداختن است، استفاده اش هم برای دشمنان ما است، همه زیاده خواه هستیم، همه دنبال منافع شخصی هستیم، و حال این که منافع شخصی ما در این نیست، منافع شخصی ما هم در منافع عمومی ما است در منافع جامعه است.

تا جایی که می توانید مردم را از بصیرت خود آگاه کنید، تا جایی که می توانید جامعه را به قانون دعوت کنید، تا جایی که می توانید قوانین را رعایت کنید.

خداوند بر توفیقاتتان بیافزاید اجماعاً صلوات.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *